به گزارش ایسنا، به نقل از وبسایت ترجمان،این روزها، کم نیستند کسانی که کل درآمد و سرمایۀ زندگیشان را در یک بازار سرمایهگذاری کرده باشند و، طی چند ماه، همهچیزشان را از دست داده باشند. در مرتبۀ بعدی ضرردیدههایی قرار دارند که همۀ زندگیشان را نباختهاند، اما بههرترتیب، بخش مهمی از پسانداز یا سرمایهشان را به باد دادهاند. معمولاً این آدمها را نکوهش میکنیم که چرا عقل اقتصادی ندارند، یا حواسشان به روندهای بازار نیست. بهعبارت دیگر، فکر میکنیم اگر ضرر کردهاند، فقط تقصیر خودشان بوده است، نه هیچکس دیگری. اما این همۀ واقعیت نیست.
دیوید کینی، محقق و روزنامهنگار آمریکایی، میگوید برخلاف عقیدۀ عمومی، نباید شکستخوردگان بازار را سرزنش کرد. و این مسئله هم صرفاً سیاسی یا اخلاقی نیست، بلکه ریشه در ریاضیات و محاسبۀ پیچیدگیها دارد.
توانایی ما در محاسبۀ درست و دقیق ریسکها محدودیتهای سفت و سختی دارد. در واقع حتی باهوشترین و خردمندترین انسانها هم آنقدر در پیشبینیکردن بد عمل میکنند که میتوانیم بگوییم «درک مستدل آنچه در آینده رخ خواهد داد معمولاً غیرممکن است». چه کسی میداند تحولات فناوری به کجا منجر میشود؟ چطور باید اتفاقی مثل همهگیری کرونا یا جنگ را پیشبینی کرد؟ به همین دلیل، سرزنشکردن مردمِ پاکنیتی که بابت شرایط پیشبینینشده به فرجامی بد دچار میشوند به دور از انصاف است.
شاید بگویید که اگر پیشبینی آینده دشوار یا ناممکن است، پس حداقل میتوانیم کمتر ریسک کنیم. یعنی بهجای اینکه همۀ تخممرغهایمان را در یک سبد بگذاریم، با احتیاط بیشتر عمل کنیم. اما این راهحل هم چندان ممکن نیست.
در جوامع امروزی، بهجز دایرۀ محدودی از ثروتمندان، اصولاً بقیۀ مردم فرصتی برای سرمایهگذاری همزمان در چند حوزه ندارند. آنها برای اینکه بتوانند زندگیِ آبرومندی برای خودشان دست و پا کنند، چارهای ندارند جز اینکه همۀ پولشان را صرف تحصیل کنند، یا با آن کسبوکاری راه بیاندازند، یا خانهای بخرند. بدینترتیب بیشتر ما تسلیم قمارکردنهای بزرگ در قمارخانهای میشویم که عملاً شناختی از احتمالات پنهانیاش نداریم. از اینجاست که مسئله ناگزیر معنای سیاسی یا اخلاقی هم پیدا میکند.
بدینترتیب میتوان پرسید: آیا نظامی سیاسی یا اقتصادی که راهی جز ریسککردن جلوی پای آدمها نمیگذارد، در حالی که از قبل روشن است هر ریسکی بازندههای بزرگی دارد، نظامی اخلاقی است؟
تحقیقات اگنس دیتون، اقتصاددان برندۀ جایزۀ نوبل، از افزایش تأملبرانگیز مرگهایی خبر میدهد که آنها را «مرگ از روی ناامیدی» مینامد. مرگ از روی ناامیدی انتهای مسیری است که در بسیاری از موارد، ورشکستگی، فقر، بیخانمانی، و اعتیاد به الکل و مواد مخدر گامهای قبلی آن بودهاند. میتوانیم خیال خودمان را راحت کنیم و بگوییم تقصیر خودشان بوده است! اما وقتی چنین پدیدههایی در سطح اجتماعی رخ میدهند، معمولاً نشاندهندۀ رویههایی ساختاریاند که در آن سرنوشت انسانها، آنقدرها هم تقصیر خودشان نیست.
انتهای پیام
نظرات