• جمعه / ۲۵ مهر ۱۴۰۴ / ۱۱:۰۵
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404072515993
  • منبع : مطبوعات

«علت مرگ: نامعلوم»؛ هشداری که نباید نادیده گرفت

«علت مرگ: نامعلوم»؛ هشداری که نباید نادیده گرفت

جامعه اگر نتواند بر سر یک «مسؤولیت جمعی» توافق کند، در مواجهه با بحران‌های واقعی، دچار فروپاشی اخلاقی می‌شود.

به گزارش ایسنا، اطلاعات نوشت: فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی و نویسندگی علی زرنگار که منتخب ایران برای حضور در اسکار ۲۰۲۶ شده، فیلم جذاب و قابل توجهی است. فیلم برای مدتی توقیف بود و اجازه نمایش نداشت. ابتدا قرار بود در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شود، اما به دلیل عدم صدور پروانه نمایش، از جشنواره کنار گذاشته شد. اولین نمایش بین‌المللی‌اش هم در جشنواره فیلم شانگهای در سال ۲۰۲۳ بود. بعد از رفع توقیف، در تاریخ ۵ دی‌ ۱۴۰۳ در سینماهای تهران و برخی شهرستان‌ها به صورت محدود اکران شد.

با این وضعیت پر فراز و نشیب باید گفت که فیلم توانسته نظر منتقدان بسیاری را به خود جذب کند. داستان فیلم درباره گروهی از مسافران است که پیش از طلوع آفتاب از شهداد به مقصد کرمان حرکت می‌کنند. در بین راه، متوجه می‌شوند یکی از مسافران مُرده است. به دلیل مشکلاتی مثل نبود پزشک و پاسخگو نبودن اورژانس، تصمیم می‌گیرند جسد را به پلیس راه برسانند. اما قبل از رسیدن به مقصد، اتفاقات و تعارضاتی پیش می‌آید. یک توقف ناگهانی باعث می‌شود که مسیر تصمیم‌گیری آنها تغییر کند و با مسائل اخلاقی و انسانی پیچیده‌ای روبرو شوند.

کارگردان با فضاسازی جاده‌ای و استفاده از لوکیشن طبیعی و نورپردازی واقع‌گرا که یکی از نقاط قوت فیلم شناخته شده، توانسته در دل یک داستان ساده، سؤال‌های اخلاقی و انسانی را مطرح ‌کند:

مسؤولیت فردی در موقعیت بحرانی، تصمیم‌گیری در شرایط فشار، این‌که انسان‌ها در شرایط دشوار چقدر پای ارزش‌هایشان می‌مانند.

فیلم علت مرگ، نامعلوم را می‌توان در ژانر جاده‌ای (Road Movie) هم دسته‌بندی کرد؛ هرچند با تفاوت‌هایی نسبت به نمونه‌های کلاسیک این ژانر. داستان اساساً در یک مسیر جاده‌ای (شهداد به کرمان) روایت می‌شود. بخش عمده‌ای از روایت در حرکت و سفر گروهی شکل می‌گیرد. اتفاق اصلی (کشف مرگ یکی از مسافران) و بحران‌های بعدی، در همین بستر جاده‌ای رخ می‌دهند. مانند بسیاری از فیلم‌های جاده‌ای، مسیر نه فقط یک لوکیشن فیزیکی بلکه بستری برای آشکار شدن تضادهای شخصیتی و اجتماعی است.

البته باید تاکید کرد که در نمونه‌های غربی یا حتی برخی آثار ایرانی مثل «جاده‌های سرد» یا «بندر مه‌آلود»، جاده بیشتر نماد آزادی یا کشف خویشتن است. در این فیلم، جاده بیشتر بهانه‌ای برای ایجاد موقعیت بحرانی و نمایش واکنش‌های انسانی و اجتماعی است. فضای اثر بیشتر اجتماعی–دراماتیک است تا ماجراجویانه. به همین دلیل، بعضی منتقدان آن را «جاده‌ای اجتماعی» یا «فیلم جاده‌ای با محوریت بحران اخلاقی» توصیف کرده‌اند.

هرچند «علت مرگ: نامعلوم» در ظاهر ساختار یک فیلم جاده‌ای رو داره، اما هسته‌ اصلی روایتش معما و روند تدریجی بازگشایی آن هست. فیلم تلاش می‌کند نشان دهد که هر توضیحی، فقط بخشی از حقیقت را روشن می‌کند و قطعیت وجود ندارد. بنابراین می توان گفت که فیلم در مرز ژانر جاده‌ای و ژانر معمایی/درام اجتماعی قرار می‌گیرد. خیلی‌ها معتقدند که فیلم از «معما» فقط برای سرگرمی استفاده نمی‌کند، بلکه آن را بهانه‌ای می‌کند برای طرح پرسش‌های اخلاقی و اجتماعی درباره‌ مسؤولیت‌پذیری، بی‌تفاوتی و حتی مرز انسانیت.

از منظر اخلاقی، به نظر می‌رسد که «علت مرگ: نامعلوم»، بیش از هر چیز درباره مسؤولیت اخلاقی در برابر دیگری حرف می‌زند و مهم‌ترین پرسش اخلاقی که مطرح می کند این است که: «وقتی با مرگ یا رنج یک انسانِ بی‌دفاع روبه‌رو می‌شویم، تا کجا مسؤولیم؟». فیلم عملاً موقعیتی خلق می‌کند که در آن آدم‌های عادی، ناخواسته در برابر مرگ یک همسفر قرار می‌گیرند. حال پرسش اصلی این است: آیا باید خودمان را کنار بکشیم، چون «مسؤول مستقیم نیستیم»؟ یا موظفیم که حتی به قیمت سختی، توقف و خطر، برای احترام به حرمت انسانیِ مرده و بازمانده‌ها کاری کنیم؟

از دیگر مسائل اخلاقی که در فیلم مطرح می شود، می توان به بی‌تفاوتی در برابر دیگری اشاره کرد. خودخواهی در مقابل جمع‌گرایی و حقیقت یا مصلحت نیز از دیگر موارد است. در فیلم این پرسش هم مطرح می‌شود که: آیا بهتراست دنبال حقیقت علت مرگ برویم یا فقط جسد را تحویل دهیم و از مسؤولیت شانه خالی کنیم؟

از این موارد که بگذریم، می توانیم به این نکته هم اشاره کنیم که شباهت قابل توجهی بین «علت مرگ: نامعلوم» و سینمای اصغر فرهادی وجود دارد.

به‌خصوص از منظر اخلاقی و معمایی. کارگردان سعی کرده مسأله‌ اخلاقی را در دل یک موقعیت ساده قرار دهد. مثل فیلم‌های «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» فرهادی، قصه با یک اتفاق روزمرّه و ساده شروع می‌شود، اما همین اتفاق، گره‌های اخلاقی و پرسش‌های پیچیده‌ای رو باز می‌کند. همچنین در آثار فرهادی هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد. هرکس روایتی دارد.

در «علت مرگ: نامعلوم» هم علت واقعی مرگ روشن نمی‌شود و هر کس برداشت خودش را دارد. از سوی دیگر، در هر دو نوع سینما آدم‌ها مدام بین «مصلحت شخصی» و «وظیفه اخلاقی» گیرمی‌افتند. مسافران اتوبوس اینجا دقیقاً همان وضعیت شخصیت‌های فرهادی را تجربه می‌کنند. به این نکته هم باید اشاره کرد که استفاده از تعلیق به جای حادثه‌پردازی در هر دو نگرش کارگردان وجود دارد. جذابیت نه از اکشن یا حادثه، بلکه از «انتظار» و «تصمیمی که آدم‌ها می‌گیرند» ساخته می‌شود. البته تفاوت هایی هم بین دو سینما وجود دارد.

فرهادی بیشتر به روابط خانوادگی و درگیری‌های خصوصی می‌پردازد، در حالی که این فیلم بستر اجتماعی–جاده‌ای دارد. «علت مرگ: نامعلوم» کمی نمادین‌تر و عمومی‌تر با جامعه برخورد می‌کند، در حالی که فرهادی به جزئیات زندگی روزمره و ریزترین روابط انسانی چنگ می‌زند.

می توانیم هنگام بررسی فیلم به این نکته هم اشاره کنیم که «علت مرگ: نامعلوم» فقط یک قصه‌ معمایی–جاده‌ای نیست، بلکه آینه‌ای از وضعیت اجتماعی ایران امروز به حساب می آید.  ما امروز در جامعه با مسأله بی‌اعتمادی به نهادها رو به رو هستیم. در فیلم اورژانس جواب نمی‌دهد، پزشک در دسترس نیست، پلیس فقط به‌عنوان مقصدی نامعلوم مطرح می‌شود. این فقدان اعتماد و کارآمدی، یکی از مهم‌ترین بحران‌های اجتماعی امروز ایران هم هست.

و نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم، مسأله فردگرایی و منافع شخصی است. در فیلم، هر مسافر بیش از هر چیز به رسیدن خودش به مقصد فکر می‌کند. ترجیح منافع فردی بر مسؤولیت جمعی، به نوعی بازتاب روابط اجتماعی این سال‌هاست. در فیلم هیچکس مطمئن نیست علت مرگ چه بوده است. این ابهام به‌نوعی استعاره از وضعیتی‌ است که حقیقت در مسائل اجتماعی–سیاسی هم اغلب نامعلوم یا پوشیده باقی می‌ماند. همچنین اتوبوس و مسافرانش را برخی منتقدین یک «جامعه‌ کوچک» برشمردند. واکنش آدم‌ها در برابر مرگ، بازتابی از واکنش کل جامعه به بحران‌های بزرگ‌تراست. عده‌ای بی‌تفاوت، عده‌ای مضطرب، عده‌ای مسؤولیت‌پذیر، و عده‌ای دنبال مقصر. یعنی می توان گفت که فیلم از یک مرگ فردی، تصویری از یک مرگ جمعی آرام می‌سازد: مرگ اعتماد، مرگ اخلاق، مرگ مسئولیت اجتماعی.

فیلم «علت مرگ: نامعلوم» مثل آثار اخلاقی–اجتماعی دیگر، نتیجه‌گیری مستقیم و صریح ندارد، اما وقتی روایت و فضای کلی را کنار هم بگذاریم، چند برداشت مهم می‌شود داشت که در بطن این یادداشت به آن اشاره کردیم: مسؤولیت‌گریزی فردی و جمعی، ابهام حقیقت، فرسایش اخلاق، آینه‌ای از جامعه. فیلم هشدار می‌دهد که جامعه اگر نتواند بر سر یک «مسؤولیت جمعی» توافق کند، در مواجهه با بحران‌های واقعی، دچار فروپاشی اخلاقی می‌شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha