• یکشنبه / ۴ آبان ۱۴۰۴ / ۱۴:۳۱
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1404080401776
  • منبع : مطبوعات

تکثیر تاک‌شوها و عطش گفت‌وگو در رسانه‌های ایرانی

تکثیر تاک‌شوها و عطش گفت‌وگو در رسانه‌های ایرانی

در هر حال، چه در قالب تلویزیون و چه در یوتیوب، رشد تاک‌شوها یک نشانه مهم دارد؛ جامعه ما هنوز میل به گفت‌وگو را از دست نداده است و تا وقتی این میل زنده است، شاید بتوان امید داشت که گفت‌وگو، نه فقط در قاب دوربین، بلکه روزی در واقعیت اجتماعی هم احیا شود.

به گزارش ایسنا، علی کلانتری، منتقد در یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: در چند سال اخیر، رشد بی‌سابقه برنامه‌های تاک‌شو در ایران به پدیده‌ای قابل‌ توجه بدل شده است. از تلویزیون رسمی گرفته تا پلتفرم‌های نمایش خانگی و اکنون کانال‌های یوتیوب، قالب گفت‌وگو بیش از هر ژانر دیگری رشد کرده، تنوع یافته و مخاطب پیدا کرده است.به عنوان مثال برنامه‌هایی چون دورهمی و خندوانه در تلویزیون، هم‌رفیق و شباهنگی و امثالهم در پلتفرم‌های خصوصی و حتی گفت‌وگوهای ساختارشکنانه‌تری مثل رُک، ساطور یا پامپ در یوتیوب، هرکدام به نوعی نشان می‌دهد که گفت‌وگو در ایران به کالایی فرهنگی و سرگرم‌کننده بدل شده است؛ کالایی که در عین سادگی، نشانه‌ای از تحولات عمیق اجتماعی و رسانه‌ای است. اینکه چرا گفت‌وگو، که زمانی در فرهنگ ایرانی امری روزمره و طبیعی بود، حالا باید در قالب برنامه‌های رسمی و تصویری بازتولید شود، خود سؤالی اساسی است. شاید بتوان گفت جامعه امروز ما، در عصر تنش‌ها و قطب‌بندی‌ها، بیش از هر زمان دیگر نیازمند شنیدن و دیده ‌شدن است و این نیاز در تاک‌شوها تبلور یافته است. برنامه‌های گفت‌وگو محور نه فقط محل شوخی و تفریح، بلکه به نوعی پناهگاه گفت‌وگویی در جامعه‌ای کم‌ صدا شده‌ است.
تاریخچه شکل‌گیری این موج در ایران را می‌توان از دهه هشتاد دید؛ زمانی که برنامه‌هایی مانند کوله‌پشتی یا مثلث شیشه‌ای برای نخستین‌بار فضای گفتگو با چهره‌های عمومی را در تلویزیون رسمی ایجاد کردند. اما نقطه اوج این مسیر در دهه نود بود؛ زمانی که خندوانه و دورهمی نشان داد مردم از تماشای گفت‌وگو، خنده و شوخی در یک قالب صمیمی استقبال می‌کنند. در همان زمان، پلتفرم‌های تازه‌ تأسیس نمایش خانگی به دنبال تکرار این موفقیت رفت. هم‌رفیق نخستین تلاش جدی برای انتقال این فرم به فضای آنلاین بود؛ تلاشی که با وجود انتقادهایی درباره کندی ریتم و عدم عمق در گفت‌وگو، مسیر تازه‌ای را برای دیگران هموار کرد.
امروز اما وضعیت متفاوت است. دیگر تاک‌شو فقط برنامه‌ای برای خنده و چهره‌سازی نیست، بلکه به میدان رقابت میان پلتفرم‌ها تبدیل شده است. اکنون در فیلیمو با ساختار جدی‌تر و گفتگوهای انسانی‌تر، نیمه شب در نماوا با تمرکز بر شوخی‌های اجتماعی و در سوی دیگر، برنامه‌هایی چون رک، پامپ و ساطور در یوتیوب که قالب رسمی را کنار گذاشته‌ است و به گفت‌وگوهایی بی‌پرده‌تر و صمیمی‌تر روی آورده‌، نشان می‌دهد که «میل به گفت‌وگو» در جامعه ایرانی به مسیرهای متنوعی انشعاب پیدا کرده است.
این تکثیر البته فقط نشانه رقابت رسانه‌ها نیست؛ بیشتر از هر چیز، بازتاب یک نیاز اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن فضاهای گفت‌وگو محدود یا رسمی‌ است، به‌ طور طبیعی میل به شنیدن و حرف زدن را در قالب‌های سرگرمی جست‌وجو می‌کند. در واقع، تاک‌شوها به نوعی جایگزین گفت‌وگوهای خانوادگی، محفل‌های فرهنگی و حتی صداهای خاموش‌ شده اجتماعی شده‌ است. تماشاگر ایرانی در این برنامه‌ها نه‌ تنها به دنبال سرگرمی، بلکه به دنبال «بازتاب خود» است؛ میل به دیدن انسانی شبیه خویش که تجربه‌ای را با صداقت تعریف می‌کند، یا در برابر دوربین می‌خندد و می‌گرید.
از منظر رسانه‌ای نیز، تاک‌شو یکی از کم ‌هزینه‌ترین و درعین‌حال پربازده‌ترین قالب‌های تولید است. حضور یک مجری توانمند، چند مهمان شناخته ‌شده، طراحی صحنه‌ای ساده و ضبط در چند اپیزود فشرده می‌تواند میلیون‌ها بیننده و تبلیغ جذب کند. این ویژگی اقتصادی سبب شده تقریباً همه پلتفرم‌ها به سراغ این قالب بیایند. اما مسئله صرفاً مالی نیست؛ تاک‌شو، به ‌ویژه در ساختارهای جدید، فرصتی برای برند شدن مجری‌ها نیز فراهم کرده است. از مهران مدیری و رامبد جوان گرفته تا شهاب حسینی یا حامد آهنگی، همه از دل تاک‌شوها برند رسانه‌ای ساختند و نوعی پرسونای عمومی برای خود شکل دادند؛ شخصیتی میان‌سینمایی، مردمی و رسانه‌ای که فراتر از اثر نمایشی یا فیلم است.
با این حال، تداوم این محبوبیت خطر تکرار را هم در پی دارد. بسیاری از برنامه‌ها، پس از موفقیت اولیه، در دام بازتولید همان فرمول افتاده‌اند؛ شوخی‌های سطحی، گفت‌وگوهای کوتاه و بی‌چالش و فقدان عمق در مواجهه با مهمان. در نتیجه، تفاوت میان گفت‌وگو و گپ زدن از میان رفته است. در حالی‌که ذات تاک‌شو بر پایه «تعامل» و «شناخت» استوار است، نه صرفاً لبخند و تبلیغ.
در این میان، برخی تولیدات اخیر مانند «اکنون» نشان داده‌ که می‌توان میان صمیمیت و اندیشه توازن برقرار کرد. وقتی گفتگو از شوخی عبور می‌کند و به تجربه انسانی، خاطره و درک متقابل می‌رسد، تبدیل به سند فرهنگی می‌شود. به ‌همین دلیل، بخشی از مخاطبان در سال‌های اخیر از تلویزیون به سمت پلتفرم‌ها و از آنجا به یوتیوب رفته‌اند؛ جایی که گفت‌وگوها نه سانسور دارد، نه ساختارهای خشک و رسمی. اما در همان‌جا نیز خطر دیگری وجود دارد؛ میل به جنجال و جذب بازدید، که گاه گفت‌وگو را به محتوایی زرد و حاشیه‌ ساز بدل می‌کند.
در واقع، امروز تاک‌شو در ایران میان دو قطب حرکت می‌کند؛ از یک‌سو تلاش برای بازسازی گفت‌وگوی فرهنگی در قالبی مدرن و از سوی دیگر وسوسه جذب مخاطب با هر وسیله‌ای. هنر مجری و تهیه‌ کننده این است که میان این دو قطب تعادل برقرار کند؛ همان‌طور که «دورهمی» در سال‌های نخست توانست هم شوخ ‌طبع باشد، هم معنادار، یا «خندوانه» در دوره‌ای توانست حس جمعی و امید اجتماعی را بازآفرینی کند.
اگر به عمق ماجرا نگاه کنیم، تکثیر تاک‌شوها فقط مسئله‌ای رسانه‌ای نیست، بلکه نشانه دگرگونی فرهنگی است. جامعه ایرانی در دوران مدرن، بیش از هر زمان دیگری با پدیده «تنهایی جمعی» روبرو است؛ افراد در عین حضور در شبکه‌های اجتماعی، کمتر گفت‌وگوی واقعی دارند. تاک‌شوها این خلأ را پر می‌کند؛ آن‌ها فضایی می‌سازد که در آن می‌توان به ‌ظاهر بی‌واسطه حرف زد، خندید و شنید. هرچند همه می‌دانند دوربین در کار است، اما حس صمیمیت به اندازه‌ای است که این واسطه ‌بودن فراموش می‌شود.
در تحلیل نهایی، می‌توان گفت محبوبیت بی‌سابقه تاک‌شوها در ایران حاصل هم ‌زمانی چند عامل است؛
رکود ژانرهای دیگر در تلویزیون، قدرت جذب چهره‌های شناخته‌ شده، ساختار ساده و قابل تکثیر و مهم‌تر از همه، نیاز عمیق جامعه به گفت‌وگو و ارتباط انسانی. در این معنا، تاک‌شوها صرفاً برنامه‌هایی برای خنده و سرگرمی نیست، بلکه نمود فرهنگیِ عصر ما است؛ عصری که در آن مردم برای شنیده ‌شدن، ناچارند به برنامه‌های گفت‌وگو محور پناه ببرند.
در نهایت، مسیر آینده این قالب به کیفیت گفت‌وگوها بستگی دارد. اگر مجری‌ها از شهرت فراتر بروند و به کنجکاوی انسانی برسند، اگر پلتفرم‌ها به جای بازدید و ترند، به ارتباط و اثرگذاری فکر کنند، می‌توان امیدوار بود تاک‌شو در ایران از سطح سرگرمی عبور کرده و به یکی از فرم‌های مؤثر فرهنگی بدل شود. اما اگر در سطح شوخی و حاشیه بماند، همان‌قدر سریع که رشد کرد، افول خواهد کرد.
در هر حال، چه در قالب تلویزیون و چه در یوتیوب، رشد تاک‌شوها یک نشانه مهم دارد؛ جامعه ما هنوز میل به گفت‌وگو را از دست نداده است و تا وقتی این میل زنده است، شاید بتوان امید داشت که گفت‌وگو، نه فقط در قاب دوربین، بلکه روزی در واقعیت اجتماعی هم احیا شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha