حسن اسماعیل زاده مدیر پژوهشکده تعلیم و تربیت آموزش و پرورش لرستان در یادداشتی برای ایسنا نوشت: « در سالهای اخیر، جامعه زیر فشار انباشتشده مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بیش از گذشته با چالش کاهش نشاط اجتماعی روبهرو شده است. پرسش اصلی این است که چگونه میتوان فضاهایی خلق کرد که شادی جمعی، امید و احساس توانایی برای ساختن آینده را دوباره به زندگی روزمره مردم بازگرداند؟ نشاط اجتماعی تنها مجموعهای از احساسات مثبت فردی نیست؛ بلکه تجربهای جمعی است که در آن افراد احساس میکنند زندگیشان معنا، امنیت و امکان رشد دارد. امید نیز در پیوندی عمیق با همین تجربه، نوعی باور به امکان دگرگونی و بهبود آینده است؛ باوری که به افراد و گروهها توان کنشگری میدهد. هنگامی که نشاط و امید تضعیف میشوند، جامعه به تدریج به سمت انفعال، بیاعتمادی و بیعملی حرکت میکند.
با وجود دشواریهای متعدد، جامعه ایران همچنان حامل رویاهای مشترکی است که ریشه در تجربه زیسته و حافظه فرهنگی آن دارد؛ رویای زندگی شاد و امن برای کودکان و جوانان، رویای فرصت برابر برای پیشرفت، رویای شهری که در آن تفاوتها پذیرفته میشود و هر فرد امکان بروز استعدادهای خود را دارد. این رویاها نه احساساتی ساده، بلکه نیازهای ساختاری برای بازسازی حیات اجتماعیاند. جامعهای که از نشاط تهی شود، عملاً انرژی لازم برای عبور از بحرانها را از دست میدهد.
نشاط اجتماعی در خلأ شکل نمیگیرد. اصلیترین بستر آن، میدانهای گفتوگو، ارتباطات روزمره و تجربههای مشترکی است که مردم را به هم پیوند میدهد. هر جا فرصت همنشینی، صحبت کردن، مشارکت در فعالیتهای فرهنگی، تفریحی یا داوطلبانه فراهم باشد، نوعی انرژی جمعی آزاد میشود که میتواند فرسودگی اجتماعی را کاهش دهد. در مقابل، انزوای اجتماعی، محدودیتهای ارتباطی و نبود فضاهای امن برای بیان و تعامل، به سرعت احساس سرزندگی را در جامعه فرسوده میسازد. اینجاست که مفهوم «نشاط» با «کنش جمعی» پیوند میخورد: جامعهای که شادی را تجربه میکند، توان عمل و تغییر دارد.
نهادهای اجتماعی در شکلگیری یا فرسایش نشاط نقش تعیینکنندهای دارند. خانواده نخستین جایی است که کودک معنای شادی و امنیت را میآموزد. خانوادهای که بهجای تنش و اضطراب، فرصت گفتوگو، بازی و حمایت عاطفی فراهم کند، پایههای امید را در شخصیت کودک میسازد. مدرسه نیز باید فضایی برای تجربه مشارکت، خلاقیت و یادگیری شاد باشد. اگر محیطهای آموزشی صرفاً بر رقابت، کنترل یا فشار متمرکز شوند، یکی از اصلیترین منابع نشاط اجتماعی را از نسل نوجوان میگیرند. در مقابل، مدرسهای که به دانشآموز اجازه تجربه موفقیت، دوستی و فعالیت جمعی میدهد، عملاً جامعهای فعالتر در آینده میسازد.
رسانهها نیز نقشی اساسی در تقویت یا تضعیف نشاط اجتماعی دارند. تصویر امیدبخش در رسانه به معنای نادیده گرفتن مسائل یا ارائه شادی سطحی نیست، بلکه ایجاد احساس توانستن، روایت واقعبینانه همراه با راهحل و نشان دادن ظرفیتهای جامعه است. آنچه مردم را به حرکت وامیدارد، نه تبلیغ شادی بلکه امکان دیدن افقها و فرصتهای جدید است. از سوی دیگر، نظام قضایی و اداری با رفتار عادلانه و قابل پیشبینی میتواند احساس امنیت روانی ایجاد کند و یکی از اصلیترین پایههای نشاط اجتماعی را تقویت کند. هرچه بیعدالتی و بیثباتی بیشتر باشد، جامعه به سمت بیاعتمادی و ناامیدی حرکت میکند.
ساحت سیاست نیز بهطور مستقیم با نشاط جمعی در ارتباط است. زمانی که مردم احساس کنند مشارکتشان مؤثر است و فرایندهای سیاسی شفاف و منصفانه انجام میشود، نوعی انرژی جمعی آزاد میشود که به خودی خود نشاط اجتماعی را افزایش میدهد. برعکس، بیاعتمادی به سازوکارهای سیاسی و بیاثر دانستن نقش شهروندی، خود را در قالب افسردگی اجتماعی، پیشروی آسیبهای اجتماعی و کاهش حس تعلق نشان میدهد. نشاط در سطح کلان، بدون تجربه مشارکت واقعی امکانپذیر نیست.
یکی از مهمترین عرصههای شکلگیری یا تخریب نشاط اجتماعی، رابطه نسل جوان با ساختارهای رسمی است. نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگری خواهان دیده شدن، شنیده شدن و اثرگذاری است. زمانی که ایدهها و خلاقیت او جدی گرفته شود، خود را بخشی از جامعه میبیند و انرژیاش را در مسیر توسعه اجتماعی صرف میکند. اما تجربه بیتوجهی، حذف یا محدودیت، او را به سمت انزوا، بیتفاوتی یا مهاجرت سوق میدهد و جامعه را از مهمترین نیروی تولیدکننده نشاط محروم میسازد.
نشاط اجتماعی و امیدآفرینی ضرورتهایی زیباشناختی یا اخلاقی نیستند؛ عناصر پایهای برای سلامت اجتماعی و کاهش آسیبهای جدیاند. نشانههایی مانند خشونتهای شهری، افزایش اعتیاد، خودکشی، یا کنارهگیریهای اجتماعی، درواقع انعکاس فرسایش امید و از دست رفتن احساس معنا و ارتباطاند. هرچه شبکه روابط اجتماعی ضعیفتر شود، این نشانهها آشکارتر میشوند.
بنابراین سیاستگذاری در حوزه نشاط اجتماعی، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای پایداری جامعه است. با وجود تمام چالشها، جامعه ایران از ظرفیتهای گستردهای برای بازسازی نشاط برخوردار است؛ ظرفیتهایی که در فرهنگ، همبستگیهای محلی، تجربههای موفق جمعی، فعالیتهای داوطلبانه و آرزوهای مشترک مردم ریشه دارد. بازگشت به تجربههای گفتوگو، تقویت نقش نهادها، گسترش فضاهای مشارکت و احیای حس اثرگذاری شهروندان، میتواند دوباره امید را از سطح فردی به سطح جمعی منتقل کند. نشاط اجتماعی هنگامی پایدار میشود که مردم احساس کنند زندگی نه فقط قابل تحمل، بلکه قابل ساختن است؛ و این ساختن، نتیجه کنش مشترک آنان با نهادهای رسمی است. آینده زمانی روشن میشود که جامعه باور کند توان تغییر دارد؛ و این باور، مهمترین سرچشمه نشاط و امیدآفرینی است.
انتهای پیام


نظرات