• چهارشنبه / ۲۸ آبان ۱۴۰۴ / ۰۰:۰۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404082717597
  • خبرنگار : 90026

۱۰ نویسنده برجسته ادبیات پست‌مدرن کدام‌اند؟

۱۰ نویسنده برجسته ادبیات پست‌مدرن کدام‌اند؟

در اواخر قرن نوزدهم میلادی و اوایل قرن بیستم، ادبیات مدرنیستی در کانون جریان ادبی قرار داشت؛ با این وجود، پس از جنگ جهانی دوم، جنبشی جدید در فرضیه‌های ادبیات سربرآورد با عنوان «پست‌مدرنیسم». سایت «مسترکلاس» در مقاله‌ای به بررسی ادبیات پست‌مدرن پرداخته و ۱۰ نویسنده برجسته در این سبک ادبی را معرفی کرده است.

به گزارش ایسنا، در این مقاله می‌خوانیم:

ادبیات پست‌مدرن چیست؟

این گونه از ادبیات، جنبشی است که تلاش می‌کند تا از مطلق‌انگاری معنا اجتناب کند؛ به‌جای آن، سعی دارد تا بر بازی با واژگان، تجزیه جملات به عبارات پراکنده، بیان فراداستان و قصه‌هایی بینامتنی تاکید کند. این جنبش ادبی در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی، در واکنش به ناتوانی ادبیات مدرن برای یافتن معنا در پرتو نقض قابل توجه حقوق بشر در جنگ جهانی دوم، سربرآورد و جهان‌گیر شد.

از نمونه‌های بارز در این جنبش می‌توان به «رنگین‌کمان جاذبه» نوشته توماس پینچن، «سلاخ‌خانه ‌خانه شماره ۵» اثر کورت ونه‌گات و «تبصره ۲۲» (Catch – ۲۲) رمانی از جوزف هلر اشاره کرد.

اگرچه از نظریه‌پردازانی که تمرکز خود را بر جنبش پست‌مدرن در ادبیات گذاشتند، لازم است نام برده شود؛ نام‌هایی چون: رولان بارت، ژاک دریدا، ژان بودریار، خورخه لوئیس بورخس، میشل فوکو و ژان فرانسوا لیوتار.

منابع اصلی ادبیات پست‌مدرن چه چیزهایی هستند؟

اسلاف ادبیات پست‌مدرن، یعنی ادبیات مدرنیستی یا مدرن، بر معنا تاکید بسیار داشتند و معتقد بودند که نویسنده خالق گونه‌ای روشنگری است درباره نظم و سوگواری بر دنیای پرآشوب مدرن؛ کسانی چون جیمز جویس، تی.اس. الیوت و ویرجینیا وولف از جمله این افراد بودند.

اگرچه، پس از مجموعه‌ای اتفاقات ناقض حقوق بشر در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن، از جمله قتل‌عام یهودیان، بمباران اتمی ژاپن و بازداشت جمعی ژاپنی‌ها در آمریکا، نویسندگان به این فکر افتادند که رسیدن به معنا خواسته‌ای غیرممکن است و تنها راه پیشرفت پذیرفتن بی‌معنایی کامل است.

بنابراین، ادبیات پست‌مدرن بسیاری از اصول مدرنیسم، مانند دوری از معنا، تشدید و تایید چندپارگی و بی‌نظمی و حتی آغاز تغییرات بزرگ در سنت‌های ادبی را به‌طور کلی کنار گذاشت؛ یا شاید بهتر است بگوییم تفکر خود را بر همین رد معنا و نظم بنیان گذاشت.

۵ ویژگی ادبیات پست‌مدرن

ادبیات پست‌مدرن بر اساس این تفکرات اصلی شکل گرفت:

۱ – پذیرش تصادفی بودن اتفاقات. آثار این جنبش ایده هرگونه معنای دقیق از رویدادها را کاملا رد کرد و به‌جای آن بر اتفاقی بودن و بی‌نظمی رویدادها تاکید داشت. رمان‌های پست‌مدرن اغلب داستان‌هایی غیرقابل باور را روایت می‌کنند و به‌طور افراطی تلاش می‌کنند تا مانع دریافت خواننده از معنای داستان شده و او را دچار سردرگمی می‌کنند.

۲ – سبک‌سری و لودگی. درحالی که نویسندگان مدرنیست به عزای بی‌نظمی نشسته بودند، نویسندگان پست‌مدرن اغلب با استفاده از طنز سیاه، بازی با واژگان، دوگانگی در معنا و دیگر روش‌های لودگی و شوخی بی‌نظمی را تشدید کردند و داستان‌هایی آشفته خلق کردند تا بیش از پیش باعث گیچ شدن خوانندگان شوند.

۳ – پراکنده‌گویی. ادبیات پست‌مدرن پراکنده‌گویی جنبش مدرن را گرفت و آن را گسترش داد؛ از این رو آثار ادبی در جنبش پست‌مدرن بیشتر به سوی اشکالی از کلاژ، پیچیدگی در زمان و تغییرات ناگهانی ملموس در شخصیت‌ها و مکان‌های داستان حرکت کرد.

۴ – فراواقعیت. ادبیات پست‌مدرن بر بازی بودن زندگی و بی‌معنایی آن تاکید داشت. نویسندگان این جنبش از عناصر فراواقعی بیشتری در رمان‌ها و داستان‌های کوتاه خود استفاده کردند و بیشتر بر هنر و مهارت‌های نویسندگی خود تاکید داشتند؛ آن‌ها به‌طور دائم به خوانندگان یادآوری می‌کردند که نویسنده یک عالم همه‌چیزدان نیست و نمی‌تواند منبع و مرجع راهنما باشد.

۵ – ارجاعات درون و بینامتنی. بنا بر شکلی از نوشتار کلاژگونه، بسیاری از نویسندگان پست‌مدرن آثار خود را به نوعی گفت‌وگو با متون دیگر بدل کردند. روش‌های مورد استفاده آن‌ها شامل تقلید ادبی، یا تقلید از سبک‌های دیگر نویسندگان و ترکیب فرهنگ‌های سطح بالا و سطح پایین، یا نوشتن درباره موضوعاتی که پیش‌تر ناشایست تلقی می‌شد بودند.

۱۰ نویسنده برجسته در جنبش پست‌مدرن.

در این‌جا می‌خواهیم از ۱۰ نویسنده شاخص که در فراگیری جنبش پست‌مدرن ادبی نقش زیادی داشته‌اند نام ببریم.

۱ – جان بارت. او در سال ۱۹۶۷ مقاله‌ ادبی انتقادی نوشت با عنوان «ادبیات خستگی» و در آن تمامی نوشته‌های نویسندگان را فقط تقلیدی از پیرامون آن‌ها توصیف می‌کند و نه اثری خلاقانه؛ از نظر بسیاری این مقاله به عنوان دکترین ادبیات پست‌مدرن تلقی می‌شود. چهارمین رمان بارت، «ژیل پسر – بزی»، نمونه‌ای شاخص از یک شخصیت فراواقعی ارائه می‌کند و در چندین جا در آغاز و پایان داستان تاکید می‌کند که این کتاب را نویسنده ننوشته بلکه روی نواری ضبط‌شده به نویسنده داده شده یا توسط رایانه نوشته شده است.

۲ – ساموئل بکت. تئاتر بی‌معنایی بکت بر فروپاشی روایت در داستان تاکید داشت. او در نمایشنامه «در انتظار گودو» (۱۹۵۳)، داستان دو شخصیت را روایت می‌کند که در انتظار شخصیت مجهولی به نام گودو روز خود را با گفت‌وگویی بیهوده و بی‌معنا سپری می‌کنند؛ درحالی که هیچگاه هویت گودو مشخص نمی‌شود.

۳ --  ایتالو کالوینو. رمان او با عنوان «اگر مسافری در شبی زمستانی» (۱۹۷۹) نمونه‌ای عالی است از فراروایت؛ تمام کتاب درباره شخصی است که تلاش می‌کند رمانی را با نام «اگر مسافری در شبی زمستانی» بخواند.

۴ – دان دلیلو. او در رمان به‌شدت پراکنده و تکه‌تکه «دنیای زیرین»، داستان مدیر تبلیغاتی در نیویورک دوران ریاست جمهوری نیکسون را روایت می‌کند و در آن به بررسی ظهور سرمایه‌داری، رکود تولید در آمریکا، کارکرد سازمان جاسوسی این کشور (سیا) و حقوق مدنی می‌پردازد. رمان «صدای سفید» او (۱۹۸۵) بازتعریفی است از پست‌مدرنیزم از طریق تشریح مصرف‌گرایی و بمباران شخصیت‌ها با بی‌معنایی محض.

۵ – جان فاولز. رمان «خانم ستوان فرانسوی» رمانی تاریخی است با تاکید بر فراواقعیت. کتاب روایت‌گر شخصی است که خود بخشی از داستان است و چندین روش برای پایان دادن به داستان پیشنهاد می‌کند.

۶ – جوزف هلر. رمان «تبصره ۲۲» (Catch-۲۲) چندین داستان را بدون ترتیب زمانی روایت می‌کند و به آرامی داستان را با دادن اطلاعات جدید پیش می‌برد. هلر همچنین در این اثر پارادوکس (روش ادبی در بیان چیزی که با خودش در تضاد است اما واقعیتی نهفته در دل خود دارد) و فارس (نوعی کمدی که در آن موقعیت‌های بی‌معنا به‌طرز مضحکی کنار هم قرار می‌گیرند) را برای هرچه پیچیده‌تر کردن داستان به‌کار می‌گیرد.

۷ – گابریل گارسیا مارکز. رمان «صد سال تنهایی» مارکز نمونه‌ای شاخص از داستانی مضحک‌گونه است که داستان چند شخصیت پراکنده را در یک بازه زمانی طولانی روایت می‌کند تا بر کوچک بودن زندگی بشری تاکید کرده باشد.

۸ – توماس پینچن. رمان «رنگین‌کمان جاذبه» که پینچن در سال ۱۹۷۳ منتشر کرد، به‌عنوان فرزندخوانده ادبیات پست‌مدرن شناخته می‌شود که در آن با به‌کارگیری ساختاری پیچیده و پراکنده موضوعات مختلفی از جمله فرهنگ، علم، علوم اجتماعی، ناسزاگویی و ادب و نزاکت را مطرح کرده است. او در سال ۱۹۶۵ رمان «گریه‌کنان محوطه ۴۹» را نوشت و در آن اغلب در میان موضوعات بسیار جدی، از بازی‌های کلامی ابلهانه استفاده کرده است.

۹ – کورت ونه‌گات. رمان «سلاخ‌خانه شماره ۵» ونه‌گات روایتی غیرخطی است که در آن شخصیت اصلی داستان از قید بعد زمان رها شده و میان حال و آینده، بدون اینکه بر رفتارهای خود کنترلی داشته باشد، در رفت‌وآمد است؛ این رمان بر ماهیت بیهودگی جنگ تاکید دارد.

۱۰ – دیوید فاستر والاس. این نویسنده در سال ۱۹۹۶ رمان «شوخی بی‌پایان» را نوشت؛ والاس در این اثر از طریق درهم آمیختن نظریه‌های فکری مختلف و سبکی دانشنامه‌ای، شخصیت‌های خود را در وضعیتی پست‌مدرن میان انبوهی از یادداشت‌ها و پانویس‌های وسواس‌گونه گرفتار کرده است. «شاه رنگ‌پریده» (۲۰۱۱) با بهره‌گیری از شخصیتی با نام دیوید فاستر والاس، قصه‌ای به‌شدت فراداستانی را روایت می‌کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha