به گزارش ایسنا، با توجه به اینکه رسانههای اجتماعی بر بسیاری از جنبههای زندگی ما حاکم هستند، نادیده گرفتن تأثیر آنها بر نحوهی نگاه ما به جهان و آنچه هنجار تلقی میشود، دشوار است. چه متوجه باشید چه نباشید، رسانههای اجتماعی میتوانند به طور غالب آنچه را که مطلوب یا قابل قبول میدانید، شکل دهند. این رسانهها میتوانند بر شغل، رابطه یا حتی نحوهی گذراندن اوقات فراغت شما تأثیر بگذارند.
از بسیاری جهات، رسانههای اجتماعی مانند یک لنز (اغلب یک لنز تحریفشده) عمل میکنند که فقط نسخهی اصلاحشدهی زندگی افراد را به شما نشان میدهند. این رسانهها با معمولی و جذاب جلوه دادن رفتارها و سبکهای زندگی غیرواقعی، تصویر آنها را هیجانانگیز میکنند و جذابیت آنها را افزایش میدهند. گاهی اوقات، حتی آنها را عادی جلوه میدهند.
مشاهده مدام عکسهای پر جزییات از آن چیزی که دیگران تلاش میکنند زندگی عادی جلوه دهند میتواند تصویر ما از عادی بودن در زندگی را به کلی تغییر دهد و این توهم را ایجاد میکند که این انتخابها مسیر استانداردی هستند که همه باید دنبال کنند. اما در واقع، بسیاری از این رفتارهای رایج در شبکههای اجتماعی آنقدر که به نظر میرسند جهانی نیستند.
دو تا از مهمترین چیزهایی که محتوای تولید شده در شبکههای اجتماعی روی پاشنه آن میچرند، سفر دائم و همین طور ایده ترک شغل برای تجربه احساس آزادی است، هر دو تای این ایدهها مشکلات فراوانی دارد.
سفر مدتهاست که به دلیل تواناییاش در تازه کردن ذهن، گسترش دیدگاهها و افزایش رضایت از زندگی مورد ستایش قرار گرفته است. تجربه مکانها و فرهنگهای جدید میتواند خلاقیت را برانگیزد و رشد شخصی را تقویت کند. حتی سفرهای کوتاه یا گشت و گذارهای محلی نیز میتوانند یک تنظیم مجدد ذهنی ایجاد کنند. این به افراد اجازه میدهد تا با احساس جوانی دوباره به روالهای روزمره خود بازگردند.
با این حال، رسانههای اجتماعی سفر را از یک تجربه شخصی به یک مراسم نمایشی عمومی تبدیل کردهاند. این امر به پدیدهای کمک کرده است که محققان اکنون آن را "دیسمورفیای سفر" مینامند، احساسی که در مقایسه با دیگران به اندازه کافی دنیا را ندیدهاید. این احساسی است که بسیاری از افراد آن را تجربه میکنند.
یک نظرسنجی اخیر از ۲۰۰۰ بزرگسال آمریکایی توسط Talker Research به نمایندگی از گروه Scenic نشان داد که تقریباً از هر ۱۰ آمریکایی، هفت نفر این احساس را تجربه میکنند. کمتر از نیمی از مردم (۴۸ درصد) از میزان سفر خود در طول زندگی راضی هستند. بخش قابل توجهی از پاسخدهندگان، پستهای رسانههای اجتماعی از دوستان، خانواده و افراد تأثیرگذار را به عنوان یک محرک کلیدی که باعث میشود فکر کنند به مقدار کافی سفر نمیروند ذکر کردند. نسل Z بیشتر از گروههای دیگر تحت تاثیر این ایده است: ۴۷ درصد شرکت کنندگان این نسل گفته اند که دیدن پستهای شبکههای اجتماعی در مورد سفر رفتن آدمهایی که آنها را دنبال میکنند باعث شده احساس کنند به قدر کافی سفر نمیکند و بیش از نیمی از آنها احساس میکردند که در کل زندگی "عقب ماندهاند".
این نظرسنجی همچنین فشار عاطفی پشت این روند را برجسته کرد. بیش از یک چهارم آمریکاییهای جوانتر اعتراف کردند که از این که به قدر کافی سفر نکردهاند خجالت میکشند. تنها ۱۰ درصد احساس میکنند که تمام چیزهایی که میخواستند ببینند را دیدهاند.
تمام مردم برای این که سفر کنند یا موانع مشترکی رو به رو هستند، هزینه، کار و مسئولیتهای خانوادگی از جمله چیزهایی است که باعث میشود مردم نتوانند به مقدار کافی سفر کنند.اما مقایسه اجتماعی خودمان با افرادی که مدام در شبکههای اجتماعی در مورد سفر حرف میزنند و در مورد سفر محتوا تولید میکنند باعث میشود احساس بدبختی بیشتری داشته باشیم، که میتواند به ویژه استرسزا باشد. به این ترتیب، سفر بیشتر به یک معیار موفقیت تبدیل میشود تا یک منبع شادی شخصی.
علاوه بر این، یک مطالعه که در سال ۲۰۲۵ در حوزه مدیریت گردشگری منتشر شد، تأکید میکند که سفر بیشتر همیشه به معنای شادی بیشتر نیست. در یک مطالعه آزمایشی و پنج تحلیل اضافی، محققان یک رابطه معکوس بین فراوانی سفر و احساس لذت از سفر کشف کردند. این بدان معناست که رضایت عاطفی در ابتدا با سفر بیشتر افزایش مییابد، اما وقتی سفر به اندازهای مکرر میشود که تازگی خود را از دست میدهد، کاهش مییابد.
رسانههای اجتماعی ممکن است این احساس را ایجاد کنند که همه باید دائماً در حال حرکت باشند. با این حال، مزایای واقعی از تجربیاتی حاصل میشوند که برای شما معنادار هستند، و نه از تعداد زیاد مقاصدی که به آنها سر زدهاید یا حجم عکسهایی که از شهرها و کشورهای دیگر دارید.
رویکرد هر کسی به سفر متفاوت است. برخی افراد در سفرهای ماجراجویانه و سریع خوشحال میشوند، برخی دیگر ممکن است در سفرهای آرامتر و کندتر که به آنها امکان استراحت و تأمل میدهد، راضی باشند. اولویت در تصمیم گیری در مورد سفر باید رضایت شخصی باشد نه دنباله روی از یک الگوی زندگی که در اینستاگرام عرضه میشود. سفر زمانی بیشترین پاداش را دارد که آنچه را که واقعاً شما را خوشحال میکند، در اولویت قرار دهید. میتوانیم کیفیت و ذهن آگاهی را بر کمیت یا کمال ترجیح دهیم.
ایده دومی که شبکههای اجتماعی تبلیغ میکنند ترک شغل برای رسیدن به آزادی شخصی است. در دنیای دیجیتال امروز، آزادی اغلب به عنوان ترک کار سنتی ۹ تا ۵ و کارآفرینی، سفر یا آنچه که به عنوان «زندگی نرم» شناخته میشود، به تصویر کشیده میشود.
صفحات اینستاگرام پر از اینفلوئنسرهایی است که دفاتر خانگی زیبا و برنامههای انعطافپذیر خود را به نمایش میگذارند و صبح تا شب در مورد این که چقدر خوب است که ادم رییس خودش باشد محتوا تولید میکنند. ساعت کار داشتن، کارمند بودن و تعهد سازمانی این روزها به شدت از مد افتاده تصور می شود.
رسانههای اجتماعی این موضوع را با «شورش فرهنگ کار پرمشغله» تقویت میکنند. شغل استاندارد را آزاردهنده، کلافهکننده، ناسالام و حتی کشنده تعریف میکنند. داستان افرادی که شغل خود را برای دنبال کردن پروژههای مورد علاقه خود ترک میکنند، به عنوان نقاط عطف آرمانی ارائه میشود. از سوی دیگر، اشتغال پایدار، به طور نامحسوسی به عنوان محدودکننده یا کوته بینانه به تصویر کشیده میشود. فشار برای تقلید از این سبکهای زندگی میتواند این تصور را ایجاد کند که ماندن در یک شغل سنتی شکست است و کسانی که این کار را انجام میدهند آدمهای بدبخت بازندهای هستند.
با این حال، تحقیقات منتشر شده در Trends in Psychology نشان میدهد که کار معنادار لزوماً نیازی به ترک شغل ندارد. کارمندان میتوانند از طریق «بازسازی شغل» دائما رضایت خود از زندگی را بیشتر کنند. این بدان معناست که آنها نقشها، وظایف و طرز فکر خود را برای برآورده کردن نیازهای روانی خود تغییر میدهند.
محققان برزیلی 340 حرفه را بررسی کردند و متوجه شدند که هرچند بسیاری از مردم فکر میکنند اگر مستقل باشند و رییس خودشان باشند شادی بیشتری خواهند داشت اما واقعیت این است که بیشتر مردمی که میتوانند کار خود را معنایی عمیق بدهند از زندگی رضایت بیشتری دارند بنا بر این رضایت شغلی بیشتر مسالهای شناختی است تا مسالهای مربوط به کاری که انجام میدهید.
این نشان میدهد که کار معنادار اغلب از طریق تمرکز بر اهداف و کار شناختی معنی پیدا میکند، نه با ترک یک شغل سنتی. آزادی و رضایت نیازی به زیر میز زدن ندارند. البته اگر از شغلتان راضی نیستید تغییر شغل میتواند یک تصمیم معتبر باشد که رضایت از زندگی را بیشتر کند، اما تصمیم گیری در مورد تغییر شغل بر اساس تصاویری که در اینستاگرام میبینید احتمالا بهترین انتخاب ممکن نخواهد بود. ثبات مالی و درک روشن از خطرات احتمالی برای اطمینان از پایدار بودن تغییر ضروری است.
راه افزایش رضایت از زندگی این است که تجربیات معناداری ایجاد کنید و بر کار و زندگی خود کنترل داشته باشید، آن هم نه از طریق اقدامات افراطی برای تأیید اجتماعی یا صرفاً تقلید از انتخابهای شخص دیگر. شرایط هر کس متفاوت است. آنچه برای یک نفر مؤثر است، ممکن است برای شما امکانپذیر یا پایدار نباشد. بدون برنامهریزی دقیق، ترک کار میتواند به جای ایجاد آرامش، استرس و اضطراب را افزایش دهد.
در نهایت، آنچه بیشترین اهمیت را دارد، احترام به تجربه شخصی خودتان است، نه پیروی از آنچه در رسانههای اجتماعی یا جاهای دیگر «عادی» به نظر میرسد. انتخابهایی که واقعاً برای شما مفید باشند، در درازمدت مفید خواهند بود و لازم نیست که برای دیگران ایدهآل به نظر برسند. تا زمانی که از رفاه و رضایت شما پشتیبانی کنند، برای شما مناسب هستند.
انتهای پیام

نظرات