به گزارش ایسنا، هدفمندسازی یارانههای نقدی یکی از مهمترین اتفاقات سیاسی و اقتصادی در تاریخ ایران است که از زمستان سال ۱۳۸۸ و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد رخ داد. اتفاقی که از زمان شروع تاکنون همواره حواشی زیادی در پی داشت. از میزان مبلغ پرداختی تا نحوه دهک بندیها و حذف یارانه برخی خانوارها همگی مواردی هستند که چالشهای زیادی را ایجاد کردهاند.
در فاز نخست اجرای هدفمندسازی یارانهها، دولت تصمیم گرفت به تمامی شهروندان، بدون تفکیک سطح درآمدی، ماهانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان یارانه نقدی پرداخت کند. این اقدام همزمان با افزایش قیمت حاملهای انرژی انجام شد، اما نبود یک پایگاه اطلاعاتی دقیق از وضعیت اقتصادی خانوارها، نخستین ضعف جدی این طرح را رقم زد.
یکی از وظایف مهم اقتصادی دولتها توزیع درآمد در جامعه است و یارانه ابزاری بود که میتوانست دولت نهم را در توزیع درآمد و برابری آن بین گروههای پایین و بالای درآمدی یاری کند. موضوع مهمی که از سال ۱۳۸۶ توسط محمود احمدینژاد پیگیری شد تا نهایتا با ورود مجلس عملی شود. البته اجرای این طرح از همان ابتدا تاکنون با ضعفهایی همراه بود.
پیش از این نیز کارشناسان اقتصادی در گفتوگو با ایسنا، طرح هدفمندسازی یارانهها را یکی از بزرگترین اصلاحات اقتصادی کشور توصیف کرده و تاکید کرده بودند که این طرح به دلیل گستردگی جامعه هدف، اثرگذاری مستقیم بر معیشت مردم و پیوند با قیمت حاملهای انرژی دارد و از همان ابتدا با حساسیتهای اجتماعی و اقتصادی بالایی همراه بوده است.

مرحله اول پرداختها و نقاط ضعف
در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بود که نخستین مرحله پرداخت یارانهها عملی شد. در این مرحله با اعلام دولت برای تمامی جامعه به ازای هر نفر ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان یارانه نقدی پرداخت شد که البته این موضوع با افزایش قیمتهای حاملهای انرژی نیز همراه شد. نکته مهمتر اما نحوه پرداختها به دلیل نداشتن منبع اطلاعاتی دقیق از سطح اقتصادی اعضای جامعه بود.
در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳، عبدالحسین ساسان - اقتصاددان - به ایسنا گفت: «فاز اول هدفمندی یارانهها با تمام کموکاستیها اجرا شد و پرداخت مستقیم یارانهها به همه مردم به این معنا نبود که طرح از ابتدا بر اساس دادههای دقیق و نیاز واقعی خانوارها باشد… در بحثهای تخصصی اقتصاد گفته میشود یارانهها را حذف نکنید، اما پرداخت نقدی به ۷۰ درصد جامعه بدون دادههای اطلاعاتی کامل و توانمندی سامانههای دهکبندی، کار اشتباهی بود و برای پرداخت نقدی به چنین سطحی باید معیارهای اقتصادی کاملتر در نظر گرفته میشد.»
در این مرحله تمامی افراد یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی دریافت کردند که باعث بروز برخی انتقادها شد. منتقدان معتقد بودند که با این روش پرداخت یارانهها، درآمد کشور به صورت عادلانه در میان مردم تقسیم نمیشود چون افراد با درآمد بالا نیز همانند سایر نفرات یارانه دریافت میکردند و این موضوع با اصل هدفمندسازی مغایرت داشت.
اصلاحات نیمهکاره در دولت روحانی
در دولت حسن روحانی، تلاش شد با اجرای سیاست دهکبندی، مسیر هدفمندسازی یارانهها اصلاح شود. هدف این بود که دهکهای پردرآمد از فهرست یارانهبگیران حذف و منابع آزادشده به دهکهای پایین اختصاص یابد. با این حال، این اصلاحات نیز به دلیل نبود اطلاعات دقیق و جامع از وضعیت دارایی و درآمد خانوارها، بهطور کامل محقق نشد.
در این دوره، حذف یارانهها بیشتر بهصورت محدود و بعضاً تصادفی انجام شد و همچنان برخی خانوارهای پردرآمد یارانه نقدی دریافت میکردند. در مقابل، شماری از خانوارهای متوسط و حتی کمدرآمد، از فهرست یارانهبگیران حذف شدند.
کامران ندری - کارشناس اقتصادی - درباره اصلاح نظام پرداخت یارانهها و مشکلات طرح فعلی توضیح داد: «اصلاح نظام پرداخت یارانه در بلندمدت اجتناب ناپذیر بود… روش انتخاب شده برای جبران هزینههای اصلاح قیمتها بهویژه برای کالاهای اساسی مناسب نیست زیرا در شرایط فعلی اقتصاد و با وجود تورم بالا و رشد اقتصادی پایین، وارد کردن چنین شوک ناگهانی به معیشت مردم سنجیده نبود.»

دهکبندی غیر اصولی
اینکه دولت تصمیم داشت یارانه دهکهای پر درآمد جامعه را حذف کند اتفاق خوبی بود، اما در عمل چیز دیگری اجرا شد. یکی از نقدهایی که همواره به دهک بندی یارانه بگیران وارد است، نبود معیارهای درست برای گروهبندی افراد جامعه است. به عنوان مثال هستند افرادی که درآمد پایینی دارند، اما در دهکهای ۸، ۹ و ۱۰ قرار دارند.
به عنوان مثال یک استاد دانشگاه که عضو هیات علمی است، با فردی که کارخانه دارد در دهک بندیها گاها در یک دهک (به عنوان مثال دهک ۹) قرار دارد و یارانه دریافت نمیکند. این موضوع به شدت از سوی کارشناسان اقتصادی مورد نقد است و آنها معتقدند که دهکبندیها باید بر اساس داراییهای واقعی افراد صورت بگیرد نه تنها درآمد ماهیانه و حقوقی که دریافت میکنند. این موضوع درباره کارمندان نیز صدق میکند.
هستند کارمندانی که به دلیل دهکبندی اشتباه از دریافت یارانه نقدی کنار گذاشته شدهاند، اما افرادی که داراییهای چند برابری نسبت به آن کارمند دارند همچنان از دریافت یارانه بهرهمند هستند. اتفاقی که با حذف دهکهای ۸، ۹ و ۱۰ از لیست افراد یارانه بگیر بسیار زیادتر از قبل شد.
نقاط ضعف طرح پس از اجرا
اگر موضوع دهکبندی را کنار بگذاریم، یکی از اهداف هدفمندسازی یارانهها تخصیص بخشی از دآمدها به بخش تولید بود که در عمل این اتفاق رخ نداد و وجود کسری بودجه باعث شد تا در اکثر مواقع و حتی نزدیک به صد درصد درآمدها تنها به پرداخت نقدی یارانه ها اختصاص یابد.
موضوع دیگر نیز عدم کافی بودن میزان پرداختی به هر فرد نسبت به تورم موجود در کشور است. به عنوان مثال اگر برای هر فرد در دهک هفتم مبلغ ۳۰۰ هزار تومان یارانه نقدی پرداخت میشود، با میزان هزینههای ماهیانه او همخوانی ندارد و کارشنااسان معتقدند که باید مبلغ پرداختی نسبت به سالهای قبل افزایش یابد که با توجه به کسری بودجه دولت امکان پذیر نیست.
حمید حاجاسماعیلی - کارشناس اقتصادی - درباره ناکارآمد بودن یارانه نقدی گفت: «یارانههای نقدی دیگر مثل سالهای اول اثرگذاری لازم را بر معیشت مردم به ویژه کارگران ندارد و پرداخت نقدی یارانهها طی بیش از دو دهه گذشته نتوانسته کمک قابل توجهی به بهبود معیشت کند. معتقدم یارانههای نقدی باید بازنگری شود و برخی اقشار با روشهای دیگر حمایتی مثل کالابرگ پشتیبانی شوند.»
همچنین علی راغفر - اقتصاددان - درباره فشار معیشتی و اصلاحات لازم در سیاستهای حمایتی گفته بود: «اجرای وعدههای حمایتی میتواند بهطور جدی از هزینههای زندگی مردم بکاهد و از یارانه نقدی بسیار مؤثرتر باشد. مسیر ۳۷ سال گذشته اقتصاد ایران با سیاستهای فعلی به سقوط منتهی شده است و باید فرصتهای سرمایهگذاری و اصلاح فضای کسبوکار ایجاد شود.»

هدفمندسازی یارانه در یک نگاه
به طور کلی طرح هدفمندسازی یارانهها از بزرگترین برنامههای اقتصادی در تاریخ ایران بوده است. این طرح با هدف افزایش عدالت اجتماعی، کاهش اتلاف منابع و حمایت از دهکهای کم درآمد آغاز شد، اما در عمل با نقص در دهکبندی، کسری بودجه، فشارهای سیاسی و اقتصادی و بانک اطلاعات ناکافی خانوارها مواجه شد.
موضوع مهمی که باید در بحث اصلاح پرداخت یارانههای نقدی نیز مورد توجه قرار گیرد، تورم موجود در کشور است. برای درک بهتر موضوع باید در نظر داشت که در حال حاضر تورم کشور بیش از ۴۱ درصد است و زمانی که هدفمندسازی یارانهها در سال ۱۳۸۸ اجرایی شد، تورم کشور نزدیک به ۱۱ درصد بود. ضمن اینکه تاثیر تورم موجود در کشور را باید بر روی تمامی ابعاد زندگی افراد اعمال کرد که در این صورت، وخامت اوضاع معیشتی مردم بیش از قبل قابل لمس خواهد شد.
مثال سادهتر اینکه در سال ۱۳۸۸ قیمت هر یک کیلو گوشت گوسفندی حدود ۸ هزار تومان بود، اما اکنون قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی بیش از یک میلیون و ۳۱۰ هزار تومان است. به عبارتی دیگر، در سال ۱۳۸۸ هر فرد با ۴۵ هزار تومان یارانه میتوانست ۵.۵ کیلوگرم گوشت گوسفندی خریداری کند، اما امسال (۱۴۰۴) امکان خرید نیم کیلو گوشت گوسفندی با مبلغ ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان وجود ندارد. هم اکنون در دهکهای اول تا سوم هر فرد ۴۰۰ هزار تومان و در دهکهای چهارم تا هفتم هر فرد ۳۰۰ هزار تومان یارانه نقدی دریافت میکند.
طبق پیش بینیها و برنامههای دولت روند اصلاحات این طرح تا سال ۱۴۰۵ و احتمالا ۱۴۰۶ ادامه خواهد داشت تا با بهبود روشهای تشخیص نیازمندان و حذف اقشار پردرآمد از لیست یارانهبگیران، منابع را کارآمدتر به گروههای هدف واقعی اختصاص دهند. موضوعی که باید دید آیا با گذشت ۱۵ سال از آن عملی میشود یا خیر؟
انتهای پیام


نظرات