اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد دومين بخش از مقاله «چالشهاي رودرروي شهرسازي در ايران در آستانه قرن 21» است.
دكتر ناصر براتي، نويسنده اين مقاله وعضو هيأت علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه بينالمللي امام خميني در اين بخش از مقاله خود به طرح نقصانهاي موجود در ارتباط دو سويه انسان/ محيط و تأثير ويرانگر آن در شهرسازي معاصر ايران ميپردازد.
او با اشاره به اين كه شهر خود از فرآيند دوجانبه انسان/ محيط جدا نيست، ميگويد: نظام شهرسازي امروز ايران اصولاً از ادراک اين معنا عاجز است و اين نوع شهرسازي تا آنجا پيش رفته که نه تنها انسان را کاملاً از محيط جدا فرض مي کند؛ بلکه او را در حد يک شئي تنزل ميدهد.
دكتر براتي متذكر ميشود: ايجاد فضا براي زيستن چيزي بسيار بيش از تقسيم رياضي زمين است، بشر سکني مي گزيند تا امور چهارگانه مقدسي را تحقق بخشد: صلح و آرامش زمين، پذيرش آسمان، نظاره وجه باقي خداوندي و سرانجام زندگي و مرگ نيکو.
او همچنين تأكيد ميكند: تكيه بر خلاقيت فردي طراحان و برنامه ريزان شهري و بي توجهي به رابطه دوسويه انسان/ محيط اگر در معماري تاحدودي قابل توجيه باشد؛ اما در شهرسازي، فاجعهبار است.
دكتر براتي همچنين به تأثير بنيادين كيفيت رابطه انسان/ محيط، بربهرهوري شهر، سلامت جسمي – رواني، رشد و توسعه مادي و معنوي شهروندان اشاره ميكند و از سوي ديگر توضيح ميدهد كه چگونه رابطه از هم گسيخته برنامه ريزان با فرهنگ مردم منجر به بحران هويت و تهديد سلامت روحي - رواني - جسمي مردم ميشود و نوعي احساس تعلق پايين نسبت به محيط و اجتماع را ايجاد ميكند.
وي با اشاره به اين كه با هويت است که کنشگر با محيط خود ارتباط برقرار مي کند، ميگويد: بايد باور کنيم که فضاهاي شهري، افکار، روحيات، احساسات، هويت و سلامت جسماني مردم را تحت تأثير مستقيم خود قرار مي دهند.
دومين چالش:
ارتباط متقابل انسان - محيط
بي توجهي به ارتباط و تأثيرگذاري متقابل مردم و محيط زيست شهري
هرگز از حجم و اهميت آن نميكاهد
تنها آنرا از يك فرصت به يك تهديد جدي تبديل مينمايد
بعد از پرداختن به موضوع مفاهيم بنيادين در مورد شهر، شهرداري، شهرسازي و شهرنشيني به مقوله ديگري كه در كشور ما بسيار به آن بيتوجهي شده است ميپردازيم و آن چيزي نيست مگر ارتباط و تأثير متقابل انسان و محيط. هر شکل از نظام شهرداري را كه مد نظر قرار دهيم ( چه شهرداري را ارباب و شهرنشينان را رعيت بدانيم، يا شهرداري را هيئت مديره شهر و شهرنشينان را صاحبان سهام تلقي كنيم، يا شهرداري را مديريت عامل و مردم و نمايندگان آنها را هيئت مديره شهر بشماريم و يا ....) در هر حال ارتباط بسيار گسترده و عميقي بين مردم و محيط زيست شهري آنها وجود دارد. بي توجهي به اين ارتباط و تأثيرگذاري متقابل آنها بر يکديگر، هرگز از حجم و اهميت آن نميكاهد و تنها آنرا از يك فرصت به يك تهديد جدي تبديل مينمايد.
بيل هيلير (3-1972 به نقل از ناصر براتي 1997) عامل بريدن و جدا ماندن انسان از محيط زندگي اش را تسلط انديشه مکانيکي بر مسائل محيطي دانسته و مي افزايد، در دوران معاصر، جدا شدن بنياد ديني تفکر و تبديل آن به نوعي بنياد زميني و انسان مدار جدايي انسان از محيط را توجيه و تئوريزه کرد.
هر ميزان ارتباط متقابل انسان و محيط گستردهتر و ژرفتر باشد سلامت مردم تضمين شدهتر خواهد بود
از سوي ديگر، با توجه به تجربيات بشري مشخص شده است كه زندگي در يك محيط آلوده، پرتنش و اضطرابآفرين آثار بسيار مخرب رواني و جسماني بر هر انساني، بويژه در سالهاي اوليه زندگي ميگذارد (از جمله ن. ک. به: ادوارد تي. هال 1376: فصل هاي 13و14؛ امير ياراحمدي 1378: فصل 4؛ Greg Halseth 2000). هر نظام مديريت شهري با هر جهتگيري سياسي و ايدئولوژيكي بايد شرايطي را فراهم آورد تا محيط زيست نسبتاً مناسبي براي انسانهايي كه در شهر زندگي ميكنند، فراهم آورد. هرچه ارتباط متقابل انسان و محيط گستردهتر و ژرفتر باشد سلامت مردم تضمين شدهتر خواهد بود و بلعكس.
بهرهوري بالا تنها در زماني حاصل خواهد شد كه كمترين تنش بين محيط زيست شهري و ساكنان شهر باقي مانده باشد
ميزان موفقيت هر نوع از مديريت شهري به ميزان بهرهوري مثبت و بالاي آن در رابطه با منابع موجود است و بهرهوري بالا تنها در زماني حاصل خواهد شد كه كمترين تنش بين محيط زيست شهري و ساكنان شهر باقي مانده باشد. سال هاست كه اين موضوع در بسياري از كشورهاي جهان در مركز توجه مديران شهري، شهرسازان و مراكز علمي و پژوهشي قرار دارد.
عمل به شعار رشد و توسعه مادي و معنوي انسانها، کار شهرسازان و مديران شهري را به مراتب سنگين تر و پيچيده تر ميكند
مسلماً، اگر بخواهيم در ايران، آنچنان که در شعارها و آرمان هاي انقلاب و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مطرح شده، شرايط لازم و کافي براي رشد و توسعه مادي و معنوي انسان ها را فراهم نمائيم کار شهرسازان و مديران شهري به مراتب سنگين تر و پيچيده تر خواهد شد. امروزه، اكثر پژوهشهاي شهري در سطح جهان، حول ارزيابي برنامهها و طرحهاي اجرا شده و نحوه تأثير آنها بر ساكنان شهرها، به تفكيك گروههاي مختلف سني، جنسي، فرهنگي، اجتماعي و حتي اقتصادي دور مي زنند. تحقيقات بسياري نشان ميدهند برنامهها و طرحهايي، در اجرا، از اين حيث موفق بودهاند كه توانستهاند اين تأثير و تأثر متقابل را به بهترين نحو برقرار نمايند.
پيوند احساسي- رواني انسان با محيط نتيجه
توسعه و ساماندهي محيط زيست انسان از كانال زبان و فرهنگ گذشته
از جمله مهم ترين عوامل برقرار كننده ارتباط متقابل بين انسان و محيط، زبان و فرهنگ هستند. اگر توسعه و ساماندهي محيط زيست انسان، از كانال زبان و فرهنگ گذشته باشند، احساس تعلق و پيوند احساسي- رواني بيمانندي را بين انسان با محيط فراهم ميآورند (از جمله ن. ک. به: ناصر براتي (ب) 1382؛ Michael W. Eysenck & Others 2000). در اهميت زبان در حوزه شهر و شهرسازي، پيران معتقد است که زبان، در اشکال گويش، ضرب المثل، اسطوره، شعر، ... از مهم ترين منابع مطالعاتي است که مي توانند واقعيات فرهنگي- تاريخي ما را، براي ورود به عرصه چيستي و چگونگي فضاهاي زيست بومي در ايران فراهم آورده، و راز ورمز آنها را بر ما معلوم کند. (ن. ک. به: پرويز پيران 10:1384).
رابطه از هم گسيخته برنامه ريزان با فرهنگ مردم
بحران هويت و تهديد سلامت روحي - رواني - جسمي مردم
احساس تعلق پايين نسبت به محيط و اجتماع
امروزه، در ايران، ارتباط مردم و فرهنگ آنها با برنامه ريزان و طراحان محيط زيست انساني چنان گسسته و تخريب گشته که تقريباً هيچ کدام از يکديگر و نظام فکري و ارزشي هم خبر ندارند (ن. ک. به: حسين مفيد 1384: 368). اين امر مستقيماً بر احساس هويت و تعلق خاطر ساكنان شهر به محيط، و بنابراين سلامت روحي - رواني و جسماني آنها، تأثير داشته است (همان). مردم شهرنشين در کشور ما، که بسياري از آنان را مهاجرين تشکيل مي دهند، اغلب نسبت به هويت جديد خود، به عنوان يک شهرنشين، بيگانه و بد گمانند و احساس تعلق خاطرشان نسبت به اجتماع و محيط جديد نيز پايين است. اين موضوع آغاز زنجيره اي از معضلات و مصائب اجتماعي است (براي نمونه ن. ک. به: سيد محمد علي کامروا 1384: 109-107).
ايجاد فضا براي زيستن چيزي بسيار بيش از تقسيم رياضي زمين است
بشر سکني مي گزيند تا امور چهارگانه مقدس را تحقق بخشد:
صلح و آرامش زمين،
پذيرش آسمان،
نظاره وجه باقي خداوندي،
و سرانجام زندگي و مرگ نيکو
تجربيات عملي و علمي در جهان نشان مي دهند که بنا کردن و ايجاد فضا براي زيستن و اقامت و سکنا، چيزي بسيار بيش از تقسيم رياضي زمين و مرتبط ساختن نقاط و مواضع آن به هم است. چيزي بيش از رياضيات لازم است تا مکان و فضا ايجاد کرد؛ چرا که مکان و فضا براي اسکان بشر است و بشر سکني مي گزيند تا آن امور چهارگانه مقدس را تحقق بخشد: صلح و آرامش زمين، پذيرش آسمان، نظاره وجه باقي خداوندي، و سرانجام زندگي و مرگ نيکو (ارشاد 1383: 5؛ همچنين ن. ک. به: هايدگر به نقل از فرانسواز شواي: 439-432 ؛ سيد محسن حبيبي: 1375).
بدين ترتيب، مي توان گفت در غيبت و نقصان توجه خاص به ارتباط متقابل انسان/محيط، شهرگرايي و شهر نشيني به راحتي به تمدن تبديل نمي شود. شهر با ساکنين آن و نحوه رفتار آنان و ارتباط متقابلشان تعريف مي شود و معنا پيدا مي کند. اين البته مربوط به زماني است که ما اصولاً، بين انسان و محيط زيستش دوئيت و استقلال قائل نباشيم، که معمولاً هستيم. در غير اين صورت نمي توانيم اصولا آنرا يک شهر بدانيم؛ بلکه بايد آنرا مجموعه اي از افراد و بناها تلقي کنيم که بدون هدف و معناي ويژه اي در کنار هم قرار گرفته اند (از جمله ن. ک. به: حسين مفيد1384: 367).
معماري ايراني قبل و بعد از اسلام، هم سنت گرا و هم الگو پذير بوده است
در معماري معاصر ايران، به تبعيت از معماري مدرن، خلاقيت معمار هنرمند، يک اصل اساسي فرض شده
هرچند، شايد، اين امر در معماري تاحدودي قابل توجيه باشد؛ ولي در شهرسازي، فاجعهبار است
با کمال تأسف مشاهده مي شود که با وجود آنکه معماري ايراني، قبل و بعد از اسلام، هم سنت گرا و هم الگو پذير بوده است، در معماري معاصر ايران، به تبعيت از معماري مدرن، خلاقيت معمار هنرمند، يک اصل اساسي فرض شده و انتظار مي رود که هر معمار در اوج هنرمندي و خلاقيت، اثري خاص و بديع طراحي کند (منصوره طاهباز1384: 279). هرچند، شايد، اين امر در معماري تاحدودي قابل توجيه باشد؛ ولي در سطح کلان، به ويژه در شهرسازي، اين امر مي تواند فاجعه بار باشد و هست.
بايد باور کنيم که فضاهاي شهري، افکار، روحيات، احساسات، هويت و سلامت جسماني مردم را تحت تأثير مستقيم خود قرار مي دهند
با هويت است که کنشگر با محيط خود ارتباط برقرار مي کند
يکي ديگر از نکات بسيار مهم در حوزه رابطه بين انسان و محيط زيستش موضوع "هويت" است. هويت دربرگيرنده فرآيندهاي ساختن خويش و فرديت يافتن است. هويت منبع معنا براي کنشگران است. کنشگر، با هويت خود شناخته و ساخته مي شود،... با هويت است که کنشگر با محيط خود ارتباط برقرار مي کند (حسن عبدالله زاده و ديگران1381: 465). فضاي شهري، به ويژه در جهان بسيار پر تنش امروزي، تنها نمي تواند در جهت رفع برخي از نيازهاي ساکنان شهر يا تسهيل در امر آمد و شد و يا دسترسي به خدمات شهري مورد توجه و سازماندهي قرار گيرد؛ بلکه بايد باور کنيم که فضاهاي شهري، افکار، روحيات، احساسات، هويت و سلامت جسماني مردم را تحت تأثير مستقيم خود قرار مي دهند (از جمله ن. ک. به: شيما برادران مهاجري، 1385: 238-229 ).
شهر خود از فرآيند دوجانبه انسان/ محيط جدا نيست
نظام شهرسازي امروز ايران اصولاً از ادراک اين معنا عاجز است
اين نوع شهرسازي تا آنجا پيش رفته که نه تنها انسان را کاملاً از محيط جدا فرض مي کند؛ بلکه او را در حد يک شئي تنزل ميدهد
بهترين طرح جشنواره بين المللي طراحي شهري کشور
مصداق تنزل انسان به شيء
شهر نيز خود از فرآيند دوجانبه انسان/ محيط جدا نيست. شهر، مکان برقراري ارتباط بين انسان هاست. انسان هايي که از خانه ها، نواحي، و مناطق مختلف شهر آمده اند. حتي کساني که از ساير نقاط شهري و روستايي کشور و يا از کشورهاي ديگر آمده اند. (همان: 232- 229). نظام شهرسازي امروز ايران طوري شکل گرفته که اصولاً از ادراک اين معنا عاجز است. اين نوع شهرسازي تا آنجا پيش رفته که نه تنها انسان را کاملاً از محيط جدا فرض مي کند؛ بلکه انسان را نيز در حد يک شئي تنزل داده و با او چون ساير اجزاء فيزيکي برخورد مي کند. نتيجه چنين نگاهي را در نهايت مي توانيم در طرح اجرا شده در ميدان آشورا (چاله نخل) شهر تاريخي خمين مشاهده کنيم. جالب اينکه اين طرح، با دارا بودن ويژگي هاي فوق، در سال گذشته، در جشنواره بين المللي طراحي شهري کشور، در سطح بين الملل (در شاخه طراحي شهري) به عنوان بهترين طرح انتخاب شده است!
ادامه دارد...
نظرات