• شنبه / ۲ آذر ۱۳۸۷ / ۱۵:۰۸
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8709-13476.82333
  • خبرنگار : 71271

سياست‌گذاري پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي/ کودکان خياباني در ايران و جهان

سياست‌گذاري پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي/
کودکان خياباني در ايران و جهان

اشاره:
آن چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي «كودكان خياباني در ايران و جهان»، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش سلامت روان و آسيب‌هاي اجتماعي است؛ به نگارش حسين اسد‌بيگي كارشناس ارشد روانشناسي باليني و كارشناس دفتر امور آسيب‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي كشور كه در اختيار سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، قرار داده شده است.

مقالات «آشنايي با مفاهيم روانشناسي و علوم اجتماعي» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري مربوطه پرداخت.

سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داند و اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود.

سريس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت (rahbord.isna@gmail.com) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند.

 

كودكان خياباني در ايران  و جهان

 

چکيده:
" کودکان خياباني به افراد زير 18 سال ( اعم از دختر و پسر) اطلاق مي‌گردد كه در شهرهاي بزرگ براي ادامه بقاء خود مجبور به كار يا زندگي در خيابان هستند". «کودک خياباني» اصطلاحي است که اغلب هم براي توصيف «کودکان کار» و هم کودکان بي خانماني که در خيابان زندگي مي‌کنند و مي‌خوابند و اغلب هيچ تماسي با خانواده‌شان ندارند اطلاق مي شود.
سازمان بهداشت جهاني و يونيسف در اواسط دهه 1990 تعداد آن‌ها را 100 ميليون نفر تخمين زده‌اند. همچنين در جهان حدود 250 ميليون کودک کار بين سنين 5 تا 14 سال وجود دارد. در ايران آمارهاي مختلف و ضد و نقيضي در مورد کودکان خياباني اعلام مي‌شود. افراد مختلف تعداد آن‌ها را از 20 هزارنفر تا 2 ميليون نفر برآورد کرده‌اند. فقر، ازهم پاشيدگي خانواده، سوء مصرف مواد و الکل توسط والدين، کودک آزاري، نياز به درآمد کار کودک، طرد کردن کودک، قحطي و بلاياي طبيعي، مهاجرت و ..... به عنوان علل خياباني شدن کودکان مطرح شده است.
در قوانين ايران طبق ماده 79 قانون كار، به كارگماردن افراد كمتر از 15 سال تمام (پسر و دختر)‌ ممنوع است. در حال حاضر اختصاصي‌ترين مصوبه در خصوص کودکان خياباني «آيين‌نامه سامان‌دهي كودكان خياباني» است که به شماره 32386/22717 ه - مورخه 04/05/1384 درهيأت دولت تصويب و جهت اجرا ابلاغ شده است. اين آيين‌نامه سازمان بهزيستي كشور را موظف كرده است که با همكاري نهادهاي ديگر نسبت به شناسايي، جذب، پذيرش و توانمندسازي كودكان خياباني در كليه مراكز استان‌ها جهت حضور كوتاه مدت، ميان مدت و درازمدت كودكان خياباني در مراكز اقامت در سه سطح اقدام كند.

مقدمه:
پديده کودکان خياباني، پديده‌اي جهاني و هشداردهنده است. تقريبا هيچ شهر و کشوري در دنيا نيست که کودک خياباني نداشته باشد. اين مشکل، هم معضل کشورهاي پيشرفته است و هم کشورهاي در حال رشد. اما امروزه در کشورهاي فقير آمريکاي لاتين، آسيا و آفريقا شيوع بيشتري دارد. فقر، ازهم پاشيدگي خانوادگي، بيماري و فوت والدين، کودک آزاري و مسامحه کاري يا ترک کردن خانواده و عدم رشد اجتماعي عوامل رايجي براي زندگي کودک در خيابان هستند.

تعاريف:
تعريف روشني از کودکان خياباني وجود ندارد. مثلا نمي‌توان گفت همه کودکاني که در خيابان هستند، بي‌خانمان هستند. اکثريت عمده آن‌ها يعني بيش از سه چهارم تا 90درصد از اين کودکان در کشورهاي مختلف در حال رشد، در خيابان کار مي‌کنند؛ اما در خانه زندگي مي‌کنند و نان‌آور خانه هستند. «کودکان خياباني» اصطلاحي است که اغلب هم براي توصيف «کودکان کار» و هم کودکان بي‌خانماني که در خيابان زندگي مي‌کنند و مي‌خوابند و اغلب هيچ تماسي با خانواده‌شان ندارند، اطلاق مي شود. گروه دوم در معرض بيشترين خطرات هستند. به قتل رسيدن، کودک آزاري‌هاي مکرر و برخوردهاي بي‌رحمانه غيرانساني با اين کودکان که سنشان بين 5 تا 18 سال است، امري رايج است. آنان گاهي براي زنده ماندن به دزدي و فحشاء دست مي‌زنند. اين کودکان آسيب‌پذيري زيادي درمقابل بيماري‌هاي مقاربتي مانند ايدز دارند. [در کشورهاي ديگر] تخمين زده مي‌شود که 90 درصد از آنان معتاد به مواد استنشاقي مانند چسب کفش و تينر رنگ هستند که باعث آسيب به کليه و صدمات جبران‌ناپذير مغزي و در برخي موارد مرگ مي‌شود.
در مورد تعريف کودکان خياباني «لاسک» (1992) 4 گروه از کودکاني که در خيابان مي‌توان ديد را تعريف مي کند. هر گروه ويژگي‌هاي خود را دارد:

1- گروه اول کودکان فقيري هستند که شبها به خانه‌شان برمي‌گردند. آن‌ها احتمالا به مدرسه مي‌روند و بزهکار نيستند.
2- کودکان کارگرخياباني که نسبتا مستقل‌اند. پيوندهاي آن‌ها با خانه در شرف از هم گسستن است و حضور آن‌ها در مدرسه در حال خاتمه دادن است و بزهکاري آن‌ها دارد شروع مي‌شود.
3- گروه سوم کودکان خانواده‌هاي خياباني هستند که به همراه خانواده خود در خيابان زندگي و کار مي‌کنند. وضعيت آن‌ها با فقر گره خورده است. در هندوستان به آن‌ها «ساکنين پياده‌رو» گفته مي‌شود و در امريکا آنان کودکان خانواده‌هاي بي‌خانمان هستند.
4- گروه آخر کودکاني هستند که تماس خود را با خانواده قطع کرده‌اند. آن‌ها تمام وقت خود را در خيابان مي‌گذرانند و کودکان خياباني «واقعي» هستند.


تعريف سازمان ملل متحد از کودکان خياباني:
«پسر يا دختري که خيابان (و همچنين ساختمان‌ها و زمين‌هاي مَتروکه)، خانه و محلّ زندگي او شده است و تحت حمايت و نظارت کافي بزرگسالان مسؤول قرار ندارد». 

سازمان بهزيستي کشور، کودکان خياباني را اين‌گونه تعريف مي‌کند:
" کودکان خياباني به افراد زير 18 سال ( اعم از دختر و پسر) اطلاق مي‌گردد كه در شهرهاي بزرگ براي ادامه بقاء خود مجبور به كار يا زندگي در خيابان هستند".

نمودار همپوشي کودکان آسيب‌پذير

آمارها


تقريبا غيرممکن بتوان تعداد کودکان خياباني را تخمين زد، هرچند که سازمان بهداشت جهاني و يونيسف در اواسط دهه 1990 تعداد آن‌ها را 100 ميليون نفر تخمين زده اند. همچنان‌که جمعيت دنيا رشد مي‌کند پديده اجتماعي کودکان خياباني افزايش مي‌يابد. در همه کشورهاي جهان آمار کودکان خياباني پسر بيش از دختران است. بر طبق مطالعه‌اي که درکشورهاي افريقايي انجام شده در زيمبابوه 95 درصد، در آنگولا 84 درصد، در اتيوپي 84 درصد، در زامبيا 70 درصد و در سودان تقريبا 100 درصد کودکان خياباني مورد مطالعه مذکر بوده‌اند.

آسيا :
به گفته يونيسف 25 ميليون کودک خياباني در آسيا وجود دارد. در داکاي بنگلادش 10 هزار دختر در خيابان‌ها زندگي مي‌کنند. در فيليپين « دپارتمان رفاه و رشد اجتماعي» در سال 1991 تخمين زده است که 1.2 ميليون کودک خياباني در اين کشور وجود دارد.
وزارت رفاه اجتماعي هندوستان در سال 1992 تخمين زده است که از 11 ميليون کودکي که در خيابان‌ها زندگي مي کنند 75.000 تا 200.000 نفر آن‌ها در کلکته هستند. موسسات هند مي‌گويند در حال حاضر اين تعداد بيشتر شده و احتمالا مرگ والدين به علت ايدز باعث شده که آمار آن‌ها به سرعت افزايش يابد.
تعداد کودکان خياباني ويتنام را از 19.000 تا 200.000 تخمين زده‌اند. يونيسف تخمين مي‌زند که در ويتنام 16.000 کودک خياباني، 20.000 کودک قرباني روسپي گري و 4.300 کودک معتاد وجود دارد.

افريقا:
تخمين زده مي‌شود که 10 ميليون کودک خياباني در افريقا وجود دارد (1998). امروزه در اين قاره 10/7 ميليون کودک يتيم وجود دارد که به علت ويروس HIV والدين خود را از دست داده‌اند و اعضاي خانواده‌اي که بتوانند از آن‌ها مراقبت نمايند، رفته رفته کم مي‌شوند. بسياري از اين کودکان به خيل کودکاني که قبلا به علت فقر، جنگ و درگيري‌هاي قومي در خيابان بوده‌اند، مي‌پيوندند. اتيوپي از فقيرترين کشورهاي جهان است. جمعيت آن حدودا 55 ميليون نفر است و نصف اين جمعيت زير 15 سال سن دارند. 85 درصد از جمعيت اين کشور در مناطق روستايي زندگي مي‌کنند. يک مطالعه در سال 1994 تخمين زد که فقط در آديس‌آبابا، پايتخت اتيوپي، تعداد کودکان خياباني 40هزار نفر است که 10 هزار نفر آن‌ها بدون هيچ مراقبت و حمايتي در خيابان‌ها زندگي و کار مي‌کنند. در ‌مصر تعداد کودکان خياباني، فراوان و در حال افزايش است. تخمين‌ها در اين مورد شمار اين کودکان را بين 200 هزار نفر تا 1ميليون نفر اعلام مي‌دارند.

امريکاي لاتين:
آمريکاي لاتين شامل کشورهايي چون آرژانتين، بوليوي، شيلي، پرو، اروگوئه، برزيل، کاستاريکا، جاماييکا، جمهوري دومينيکن، گواتمالا، اکوادور، مکزيک و السالوادور است. درسال 1996 «بانک توسعه بين الامريکايي » و «يونيسف» تخمين زدند که از کل جمعيت 500 ميليون نفري آمريکاي لاتين، 40 ميليون کودک در خيابان‌ها کار و زندگي مي‌کنند. اين بدان معناست که حدود 45 درصد از کودکان امريکاي لاتين، کودک خياباني هستند. در امريکاي مرکزي اکثر کودکان خياباني در سنين بين 10 تا 17 سال هستند و تقريبا 25 درصد آن‌ها دخترند.
دولت مکزيک تخمين زده است که در اين کشور 2 ميليون کودک خياباني وجود دارد. در برزيل 7 ميليون کودک از خانه طرد شده‌اند، يا بي خانمان هستند (WHO 1994). از سال 1990 تا 1994 در اين کشور حدود 4600 کودک خياباني به قتل رسيده‌اند (لوس آنجلس تايمز). در کلمبيا نيزکودکان خياباني آماج قتل‌هاي گروهي هستند. در سال 1993 ، 2190 نفر از آن‌ها کشته شده‌اند (اُتاوا سان 1996).

اروپا و امريکاي شمالي:
تخمين زده شده است که در هلند 7000 نفر، در فرانسه 10.000 نفر، در ايرلند 500 تا 1000 نفر، در ترکيه 6000 تا 7000 نفر و در بخارست روماني 1000 نفر کودک خياباني وجود دارد.

روسيه:
حدود 160 ميليون نفر يا تقريبأ 40 درصد از مردم روسيه در فقر زندگي مي کنند. تخمين زده مي‌شود که 1 تا 4 ميليون کودک خياباني در روسيه وجود دارد و همچنين هر ساله 50.000 کودک در روسيه از خانه‌هاي خود فرار مي‌کنند. همچنين گزارش شده است که در مسکو 5000 کودک و نوجوان از خانه طرد مي‌شوند و به خيابان‌ها روي مي‌آورند. 

ايالات متحده:
دولت مرکزي ايالات متحده گزارش داده است که حدود 500 هزار کودک زير 18 سال از خانه فرار کرده‌اند يا (توسط والدين) از خانه طرد شده‌اند.

 

در ايران

 


 آمار‌هاي مختلف و ضد ونقيضي در مورد کودکان خياباني اعلام مي‌شود، افراد مختلف بنا به سليقه و نظر خود تعداد آن‌ها را از 20.000 نفر تا 2 ميليون نفر برآورد کرده اند.

در خرداد ماه سال 1382 در همايش بررسي آسيب‎‎هاي اجتماعي، تعداد آنان 500 هزار نفر اعلام شد.
در سال 1382 ، 31 هزار کودک خياباني توسط سازمان بهزيستي جمع آوري و سامان‌دهي شد که 80 درصد آن‌ها کودکان کار بودند، 24 هزار و 700 نفر آن‌ها مربوط به تهران بوده است که از سطح شهر و پايانه‌هاي مسافربري جمع آوري شدند و حدود 700 نفر آن‌ها از اتباع افغان بودند. در سال 1383 نيز 14هزار و269 کودک خياباني در کشور پذيرش شده‌اند. در سال 1386 نيز12 هزار و 500 كودك كار و خيابان در مراكز بهزيستي كشور پذيرش شده‌اند.

تحقيقات در مورد کودکان خياباني ايران


دلايل زيادي براي کار و زندگي کودکان در خيابان وجود دارد. برخي از اين علل عبارتند از: فقر، ازهم پاشيدگي خانواده، سوء مصرف مواد و الکل توسط والدين، کودک آزاري، نياز به درآمد کار کودک، طرد کردن کودک، قحطي و بلاياي طبيعي، از دست دادن والدين به سبب حوادث و بيماري و ايدز، مهاجرت و .....

- در سال 1377 مطالعه‌اي توسط يونيسف بر روي كودكان خياباني تهران صورت گرفته است. بر اساس اين پژوهش، مهاجرت، تعداد زياد افراد خانواده، ازهم پاشيدگي خانواده، آزارهاي جسمي و رواني در خانواده، بي‌سوادي والدين و فقدان مهارت‌هاي حرفه‌اي والدين از فاكتورهاي مرتبط با حضور كودكان در خيابان‌ها است. بر اساس اين مطالعه 60 درصد بچه‌هاي خيابان از مهاجريني هستند كه خود دو گروه را تشكيل مي‌دهند. مهاجرين از شهرستان به تهران و مهاجرين خارج از كشور به ايران ( عراقي‌ها و افغاني‌ها). بقيه بچه‌هاي خيابان به علت فقر خانوادگي در خيابان‌ها مشغول به كار هستند و گروهي ديگر به دليل شرايط نابهنجار خانوادگي و اختلافات شديد از خانواده فرار كرده‌اند و چون جايي براي خواب ندارند، به پارك‌ها و ميادين، خانه‌هاي متروك و زير پل‌ها پناه مي‌برند.

- بر طبق نتايج پژوهشي که دکتر سيد حسن حسيني، عضو هيات علمي دانشگاه تهران در سال 1381 با همکاري دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي بر روي وضعيت کودکان خياباني درايران و ساير کشورها و راهکارهاي اجرايي و مداخله گرانه انجام داده است، 95 درصد کودکان خياباني از جنس پسر هستند و 90 درصد کودکان خياباني با پدر و مادر زندگي مي‌کنند که در اکثر موارد، والدين آن‌ها بي سوادند و تعداد اعضاي خانواده‌شان از 5 تا 10 نفر متغير بوده و ميانگين آن 8 نفر است.80   درصد خانواده آن‌ها مهاجر هستد که 44 درصد از روستاها و شهرهاي ديگر و 36 درصد مهاجران افغاني هستند.

- دکتر فاطمه قاسم زاده در تحقيقي که در سال 80 با همکاري معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي بر روي 585 نفر از کودکان کار خياباني انجام گرفت، به اين نتايج دست يافت:
در زمينه رشد اجتماعي ، 80 درصد اين کودکان دچار پرخاشگري و خشونت ، 50 درصد آن‌ها به سرقت ، 41 درصد خريد و فروش مواد مخدر، 85 درصد تخريب اموال عمومي ، 54 درصد بي توجهي به حقوق ديگران و مشکل در برقراري ارتباط وهمچنين 55 درصد اين کودکان نيز به بزهکاري تمايل داشته‌اند . دراين کودکان حس حسادت، انتقام جويي و خصومت ، بي ثباتي و بي قراري، بي اعتمادي به ديگران، بد بيني و منفي گرايي، افسردگي ، اضطراب ، احساس ناامني و ترس به وفور ديده مي‌شد.
80 درصد اين‌ كودكان‌ دچار كاهش‌ قد، 86 درصد كاهش‌ وزن‌، 77 درصد بيماري‌هاي‌ دهان‌ و دندان‌، 73 درصد بيماري‌هاي‌ چشم‌، 61 درصد بيماري‌هاي‌ دستگاه‌ تنفسي‌، 64 درصد بيماري‌هاي‌ قلبي‌، 60 درصد بيماري‌هاي‌ گوش‌ و حلق‌ و بيني‌، 82 درصد بيماري‌هاي‌ پوست‌ و 60 درصد داراي‌ بيماري‌هاي‌ دستگاه‌ گوارشي‌ هستند. وي‌ با بيان‌ اين‌كه‌ 56 درصد اين‌ كودكان‌ بي‌ سواد هستند ، اظهار داشت‌: 32 درصد دچار مشكل‌ كمبود حافظه‌، 30 درصد مشكلات‌ يادگيري‌ ، 61 درصد كمبود خفيف‌ ذهني‌، 21 درصد كمبود كنجكاوي‌، 64 درصد كمبود شناخت‌ محيط‌ و61 درصد داراي‌ مشكلات‌ گفتاري‌ هستند.

بر طبق پژوهشي در بندرعباس (رامشک، 1381) 65 درصد کودکان خياباني بي سواد هستند، 14.6 درصد در مقطع ابتدايي و 2.1 درصد  در مقطع راهنمايي تحصيل مي کنند و 18.1 درصد ترک تحصيل کرده‌اند. 84.7 درصد از اين کودکان با پدر و مادر يا بستگان‌شان زندگي مي‌کنند، 18.1 درصد از آنان هيچ ارتباطي با والدين خود ندارند، 14.6 درصد هر چند ماه يک بار، 7 درصد هر هفته يک بار و 2.1 درصد هرچند روز يک بار والدين خود را مي‌بينند.

کودکان کار


هر ساله درصدى از كودكان به دلايل مختلف ترك تحصيل مى‌كنند و به كارهايى مانند واكس‌زني، پاك كردن شيشه ماشين، فال فروشي، باد كنك فروشي، آدامس فروشي، جمع آورى نان خشك و وسايل فلزى در زباله‌ها و دعا فروشى در سر چهارراه‌ها، بازارها و يا مكان‌هاى شلوغ و پرترافيك مى‌پردازند و ساعت‌هايى طولانى در معرض آلودگى‌هاى اجتماعى قرار مى‌گيرند.
کار کودک در ابتدا واژه‌اي بود که در معناي استخدام کودکان در کارخانه‌ها به کار مي‌رفت، اما اين واژه اکنون به طور کلي به کارهايي که کودکان انجام مي‌دهند به ويژه کارهايي که از تحصيل آن‌ها جلوگيري مي‌کند يا براي سلامتي آن‌ها مضر است، اطلاق مي‌شود. از آن‌جا که اين کودکان نمي‌توانند مانند بزرگسالان از حقوق خود دفاع کنند و کسي نيز از آنان حمايت نمي‌کند، بيشتر مورد بهره‌کشي و اذيت و آزار والدين و کارفرمايان قرار مي‌گيرند. البته در برخي موارد کار کردن کودک مي‌تواند براي وي و خانواده‌اش مفيد باشد و کارکردن و کسب درآمد مي‌تواند تجربه مثبتي در رشد کودک داشته باشد. اين امر تا حدّ زيادي بستگي به سن کودک، شرايطي که در آن کار مي‌کند و به اين موضوع  بستگي دارد که آيا کار کودک جلوي رفتن او به مدرسه را مي‌گيرد يا خير.
اما به طورکلي کارکردن ممکن است تأثيرات درازمدت جسمي و رواني بر کودکان بگذارد و مي‌تواند باعث ضايعات جبران‌ناپذيري در کودک شود که منجر به ناتواني دايمي شود. کودکاني که درگير چنين فعاليت‌هايي هستند، به اقتضاي ساعات کاري طولاني و مواجهه با استرس‌هاي جسمي، اجتماعي و رواني، از بالقوه‌ها و از کودکي خود محروم مي‌شوند. کار کودک سواي اين‌که براي رشد کامل شناختي و اجتماعي کودک زيان آور است، گاهي باعث بد رفتاري‌هاي جسمي و رواني با او نيز مي‌شود. درآمد کم، مسؤوليت زياد و محروم شدن از تحصيل همه در پايين آوردن منزلت و عزت نفس کودکان کار سهم دارند. يک مطالعه در کنيا در نايروبي نشان داد که 90 درصد از 500 کودک 6 تا 15 ساله‌اي که در منازل کار مي‌کردند، از آشفتگي‌هاي شديد رواني رنج مي‌بردند، سن‌شان بيشتر از آن‌چه بودند را نشان مي‌داد و دچار افسردگي و کاهش عزت نفس شده بودند. بيشتر اين کودکان مشکلات مربوط به خواب داشتند، به کارفرماهاي خود واکنش فوبيک نشان مي‌دادند و دچار شب ادراري بودند.

آمار کودکان کار


«صندوق جهاني کودکان سازمان ملل متحد» (يونسيف) تخمين مي‌زند که در کشورهاي جهان به ويژه کشورهاي در حال رشد، 250 ميليون کودک بين سنين 5 تا 14 سال کار مي‌کنند. حدود 120 ميليون از اين کودکان زير سن 15 سال، به صورت تمام وقت کار مي‌کنند و 130 ميليون کودک ديگر به صورت پاره وقت کار مي‌کنند. برطبق تخمين‌هاي جديد ILO (سازمان بين المللى كار) نيز 218 ميليون کودک کار در سنين 5 تا 17 سال در کشورهاي در حال توسعه وجود دارند. از اين تعداد 122.3 ميليون کودک در منطقه آسيا و پاسيفيک زندگي مي‌کنند. 49.3 ميليون نفر در افريقا و 5.7 ميليون کودک در امريکاي لاتين و کارائيب کار مي‌کنند. شمار کودکاني که در کارهاي دشوار کار مي‌کنند و آن‌ها را بدترين اشکال کار کودک مي‌نامند، در سال 2006 ، 126 ميليون نفر بود. اکثر کودکان کار (70 درصد) درگير کارهاي کشاورزي هستند، در حالي‌که فقط 9 درصد در کارهاي صنعتي اشتغال دارند، همچنين در کشورهاي آنگولا، برمه، کلمبيا، کنگو، ليبريا، سودان و اوگاندا گاهي از کودکان در درگيري‌هاي نظامي استفاده مي‌شود.
در ايران بر اساس آمارهاى رسمي، 380 هزار كودك 10تا 14 ساله در سراسر كشور كار ثابت دارند و حدود 370هزار كودك در همين سن به عنوان كارگر فصلى مشغول به كارند. يعنى در ايران رسمأ بيش از 700هزار كودك كار مي‌كنند (روزنامه‏ي ايران، 29/10/1383). البته در 29 فروردين 1386 در صداي جمهوري اسلامي ايران تعداد کودکان کار 7 ميليون نفر اعلام شد که احتمالا به اشتباه يک صفر اضافه ذکر شده است!

 

قوانين مربوط به کار کودکان در ايران و جهان


مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1989 (1368) به اتفاق آراء پيمان‌نامه حقوق كودك را تصويب كرد. ماده 32 اين پيمان‌نامه، دولت‌هاي عضو را موظف نموده است با هرگونه سوءاستفاده و بهره کشي اقتصادي از کودکان مقابله نموده و زمينه‌هاي رشد ذهني، جسمي، رواني، و اجتماعي تمام کودکان را فراهم کند.
پيمان نامه حقوق كودک وکنوانسيون 138 «حداقل سن کار کودکان» مصوب 26 ژوئن 1973 و کنوانسيون 182 «ممنوعيت بدترين اَشکال کار کودکان» مصوب ژوئن 1999 از اقدامات موثر بين‌المللي بوده است. جمهوري اسلامي ايران در تاريخ چهاردهم مهرماه سال 1370 پيمان جهاني حقوق كودك را امضا کرد و در اسفند سال 1373 مفاد پيمان نامه به تصويب مجلس اسلامي رسيد. همچنين ايران در تاريخ  8/8/1380به مقاوله نامه شماره 182 حقوق بنيادين كار پيوسته است.

در قوانين ايران طبق ماده 79 قانون كار:‌ به كارگماردن افراد كمتر از 15 سال تمام (پسر و دختر)‌ ممنوع است. كارفرماياني كه افراد كمتر از 15 سال را به كار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا بايد كودكان را به كاري گماشت كه براي وي زيان آور نباشد. البته طبق ماده 188 قانون كار،‌ كارگران كارگاه‌هاي خانوادگي كه انجام كار آن‌ها منحصرا توسط صاحب كار،‌ همسر و خويشاوندان نسبي درجه يك انجام مي‌شود، مشمول مقررات قانون كار نمي‌باشد.

از سوى ديگر، ماده 80 قانون كار، كارگرى را كه بين 15 تا 18 سال سن دارد، كارگر نوجوان مى‌نامد و تاكيد مى‌ورزد كه چنين كارگرى در بدو استخدام بايد از سوى سازمان تامين اجتماعى مورد آزمايش‌هاى پزشكى قرار گيرد. ماده 82 قانون كار، ساعات كار روزانه كارگر نوجوان را نيم ساعت كمتر از ساعت كار معمولى كارگران تعيين مى‌كند و ترتيب استفاده از اين امتياز را موكول به توافق كارگر و كارفرما مى‌سازد.
در ماده 83 قانون کار به تاكيد آمده است: «ارجاع هر نوع كار اضافى و انجام كار در شب و نيز ارجاع كارهاى سخت و زيان آور و خطرناك و حمل بار با دست بيش از حد مجاز، استفاده از وسايل مكانيكى، براى كارگر نوجوان ممنوع است». و سرانجام ماده 84 قانون كار يادآور مى‌شود: «در ارتباط با مشاغل و كارهايى كه به علت ماهيت آن و يا شرايطى كه كار در آن انجام مى‌شود براى سلامتى يا اخلاق كارآموزان و نوجوانان زيان آور است، حداقل سن كار 18 سال تمام خواهد بود [نه 15 سال]. تشخيص اين امر با وزارت كار و امور اجتماعى است.
دوازدهم ژوئن، 22 خرداد ، روز جهاني مبارزه عليه كار كودك است.

فعاليت‌هاي جهاني براي کودکان خياباني


آموزش خياباني روش بسيار مؤثري براي حمايت از بچه‌هاي خياباني به شمار مي‌رود؛ زيرا اين کار در محل زندگي آن‌ها انجام مي‌گيرد. آموزش خياباني مي‌تواند دربرگيرنده اشکال متعددي از فعاليت‌ها باشد. مثلا راهنمايي در مورد آثار زيانبار مواد مخدّر يا در مورد پيشگيري از بيماري‌هاي مقاربتي، ارتقاي سواد و آموزش مهارت‌هاي زندگي.
سازمان بهداشت جهاني براي بهبود وضعيت بهداشت کودکان خياباني پروژه‌اي را در مورد مصرف مواد روان‌گردان در بين کودکان خياباني تهيه کرده است. در ابتدا اين پروژه در هفت کشور انجام شد و يک مجموعه آموزشي پيش‌نويس تهيه شد. بين سال‌هاي 1993 تا 1997 اين پروژه توسط 70 نفر از متخصصين، مربيان خياباني، افراد داوطلب و ديگران آموزش داده شد. اين مجموعه آموزشي از دو قسمت تشکيل شده است: قسمت اول شامل بخش‌هاي آموزشي در مورد مصرف مواد، بهداشت جنسي، ايدز و بيماري‌هاي مقاربتي است. قسمت دوم نکات آموزشي ناميده مي‌شود. که نظراتي در مورد نحوه آموزش ارائه مي‌کند و در برگيرنده اطلاعاتي در مورد موضوعات خاص است.
هندوستان از جمله كشورهايي است كه به شدت به موضوع کودکان خياباني درگير است. از اين‌رو سازمان‌ها ونهادهاي متعددي در اين حوزه فعاليت مي‌كنند كه مهم‌ترين آن‌ها سازمان مراقب كودكان شاغل (CWC) مي‌باشد. معتقد است كه مشكل كودكان شاغل را مي‌توان در چارچوب شرايط موجود نيز رفع نمود. سازمان مراقب كودكان شاغل از سال 1980 درزمينه كار كودك فعاليت داشته است. خط تلفن 4 رقمي 1098 نيز خدمات اضطراري براي کودکان نيازمند مراقبت و حمايت در نقاط مختلف کشور هندوستان فراهم مي‌آورد.
در اکثر کشورهاي جهان براي برخي از کودکان خياباني که بي‌خانمان هستند از طرف دولت‌ها يا سازمان‌هاي غيردولتي و سازمان‌هاي بين المللي سرپناه‌هايي احداث شده است. يکي از اين پناهگاه‌ها، دُن بُسکو (Don Bosco) است که در کشورهاي مختلف جهان از جمله هند فعال است. سرپناه "دن بسکو" در هندوستان، يک مرکز شبانه روزي است که در نزديکي يکي از ايستگاه‌هاي راه آهن بمبئي قرار دارد و کودکان به راحتي مي‌توانند وارد آن شوند.70 نفر از اين کودکان و نوجوانان به خواست خود به مدرسه مي‌روند. پس از رسيدن به سن 14 سالگي، با توجه به استعداد و علاقه نوجوانان به آن‌ها مهارت‌هاي مختلفي آموخته مي‌شود (نجاري، مکانيکي، کار با کامپيوتر و غيره). در ساعات پس از مدرسه و يا کار روزمره، بچه‌ها مي‌توانند به تفريحات سالم، فعاليت‌هاي هنري و يا کاردستي بپردازند. يکي از خصوصيات مهم سرپناه "دن بسکو"، مشارکت خود کودکان و نوجوانان در اداره امور سرپناه (از جمله خريد، نظافت و طبخ غذا) است. خدمات ديگري که "دن بسکو" ارائه مي‌نمايد، عبارتند از: تماس با کودکان درخيابان‌ها، آموزش در خيابان، بازپروري کودکان معتاد، اطلاع‌ رساني در مورد بيماري ايدز و آموزش مددکاري به نوجوانان بزرگتر سر پناه. 
اولين كوشش‌ها براي مبارزه با كار كودك در فيليپين عمدتا محدود به وضع قوانين مي‌باشد. اكنون به موجب قانون كار كودكان زير 15 سال در خارج از خانه و نيز كارهاي خطرناك براي كودكان زير 18 سال ممنوع است و از كودكاني كه به طور قانوني كار مي‌كنند، حمايت مي‌شود. رويكرد فيليپين با كار كودك به روشني نشان مي‌دهد كه ريشه‌هاي آن در افكار و اقدامات جامعه مدني است و نه دولت و اهداف آن بر نيازهاي مشخص كودكان تمركز دارد. اين نقطه نظر، كار كودك را فقط آن كاري مي‌داند كه كودك را در معرض خطر قرار مي‌دهد. در نتيجه به طور طبيعي دست به اقداماتي مي‌زند تا كودكان را در مقابل خطرات ناشي از كار حمايت نمايد، بدون آن‌كه لزوما آن‌ها را از هر گونه كاري بر حذر دارد.

تاريخچه ساماندهي کودکان خياباني در ايران


در بهمن ماه سال 1377 طي جلسات متعدد كارشناسي پيش نويس توافق نامه‌اي در خصوص جمع آوري،‌ پذيرش، طبقه بندي و نگهداري كودكان خياباني بين معاون امور اجتماعي استانداري،‌ شهرداري تهران،‌ كانون اصلاح و تربيت، بهزيستي استان تهران، اداره سرپرستي دادگستري تهران‌،‌ معاونت انتظامي امنيتي تهران بزرگ و معاونت دادگستري كل استان تهران تهيه گرديد.
از مهر ماه سال 1378 در 16 استان كشور طرح «مراكز شناسائي،‌ تشخيص و جايگزيني كودكان خياباني» توسط سازمان بهزيستي كشور به مرحله اجرا درآمد. در سال 1380 تعداد مراكز به 21 عدد رسيد و 5050 كودك خياباني در اين مراكز پذيرش و ساماندهي گرديدند. البته شهرداري تهران نيز در اين سال‌ها مبادرت به تاسيس دو مركز به‌ نام‌هاي "خانه سبز" مخصوص پسران ( در فروردين‌ماه 1378 ) و "خانه ريحانه" مخصوص دختران ( در مهر ماه 1378) نمود كه هدف از راه اندازي آن‌ها جمع آوري كودكان خياباني دختر و پسر از سطح خيابان‌ها و نگهداري و طبقه بندي آنان بود. اما در سال 1381 اين دو مرکز به علت هزينه زياد تعطيل شدند.
با توجه به رشد معضل كودك خياباني، در اردبيهشت سال 1381 ‌ طرحي ديگر تحت عنوان «طرح ساماندهي بيست هزار كودك خياباني» توسط سازمان بهزيستي كشور تهيه و در شوراي اجتماعي تصويب گرديد و تا پايان سال 1381 تعداد مراكز در سراسر كشور به 42 مركز كودكان خياباني و 6 مهمانسراي سلامت (‌پناهگاه) كودكان كار رسيد.

آئين نامه ساماندهي کودکان خياباني


«آيين‌نامه سامان‌دهي كودكان خياباني» به منظور ارايه حمايت‌هاي اجتماعي، توانمندسازي اجتماعي و آموزش فني و حرفه‌اي و مهارت‌هاي زندگي به كودكان خياباني بنا به پيشنهاد وزارت رفاه و تأمين اجتماعي، در هيأت دولت به شماره 32386/22717 ه - مورخه 04/05/1384 تصويب و جهت اجرا ابلاغ شده است. اين آيين‌نامه در پنج فصل و دوازده ماده تدوين گرديده است و در حال حاضر اختصاصي‌ترين مصوبه در خصوص کودکان خياباني و در بالاترين سطح قانوني مي‌باشد. براساس اين مصوبه وزارت كار و امور اجتماعي، وزارت بهداشت، سازمان بيمه خدمات درماني، شهرداري، نيروي انتظامي، دادگستري، وزارت آموزش و پرورش و كميته امداد امام، موظف به همکاري در خصوص كودكان خياباني شده‌اند. اين آيين‌نامه سازمان بهزيستي كشور را موظف كرده است که با همكاري و مشاركت شهرداري، انجمن‌هاي خيريه، تشكل‌هاي غيردولتي و نيروي انتظامي و با استفاده از مددكاران اجتماعي در قالب تيم تخصصي سيار يا مستقر در مراكز كه با همكاري شهرداري‌ها سازماندهي مي‌شوند، نسبت به شناسايي، جذب، پذيرش و توانمندسازي كودكان خياباني در كليه مراكز استان‌ها و در صورت لزوم در شهرهاي بالاي 200 هزار نفر جهت حضور كوتاه مدت، ميان مدت و درازمدت كودكان خياباني در مراكز اقامت در سه سطح اقدام كند.
براساس اين آيين‌نامه اقامت كوتاه مدت به حضور كودك خياباني در مركز اقامت حداكثر به مدت 21 روز، اقامت ميان مدت بيشتر از 21 روز تا پايان يك سال و اقامت درازمدت شامل حضور كودك خياباني بي‌سرپرست و يا بدسرپرست در مراكز شبانه‌روزي تا پايان 18 سالگي مطابق با آيين‌نامه مراكز شبانه‌روزي سازمان بهزيستي است. وزارت رفاه نيز هماهنگي اجرايي اين آيين‌نامه را بر عهده خواهد داشت و هر 6 ماه يك بار گزارش‌ها و اقدامات انجام يافته را تحليل و جمع‌بندي و به شوراي عالي رفاه و تامين اجتماعي ارائه مي‌كند.

مشاوره با کودکان خياباني


مطالعات بسياري در مورد کودکان خياباني نشان داده‌اند که آسيب‌هاي رواني در کودکان خياباني شيوع زيادي دارد. بيشتر اين آسيب‌ها مربوط به کودک آزاري و محيط آشفته و مسامحه کاري است که اين کودکان از آن‌ها مي‌آيند. اين امر با سبک زندگي که در خيابان‌ها در پيش مي گيرند، تشديد مي‌شود.
پيش از هر مداخله، لازم است يک ارتباط مثبت با کودک "Rapport" ايجاد شود. بسياري از اين کودکان، تجارب آسيب‌زايي در مواجهه با بزرگسالان داشته‌اند و به آنان اعتماد نمي‌کنند. برخي از آن‌ها به علت خشونت و اعتياد خانواده، خانه را ترک گفته‌اند و به خيابان روي آورده‌اند و در آنجا ياد گرفته‌اند به يکديگر تکيه ‌کنند و به ديگران اعتماد نکنند.
لذا افرادي که با کودکان خياباني کار مي‌کنند لازم است با اين کودکان حساس، صبورانه و بدون قضاوت برخورد کنند. اکثر اين کودکان، وقتي کسي با کاغذ و قلم به سراغشان مي‌آيد، نگران مي‌شوند که اين همه سؤال را براي چه مي‌پرسد. يک اسباب بازي کوچک مانند يويو وسيله خوبي براي ايجاد توجه است. در کنار کودکان بودن براي مدت طولاني و پيوستن به بازي‌هاي آن‌ها (بدون داشتن وسايل و دفتر يادداشت) بهترين راه براي تماس برقرار کردن با آن‌هاست.
روش‌هاي مختلف ارزيابي رواني کودک شامل موارد زير است:
مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و آزمون، مقياس درجه بندي، شرح حال نويسي.

آزمون‌هاي رواني شامل موارد زير هستند:
آزمون هوش وکسلر، مازها، نقاشي گودايناف، آزمون‌هاي شخصيتCAT ، MMPI-2، کتل، آزمون‌هاي پيشرفت تحصيلي، شامل  (DAP (draw a person(کشيدن نقاشي آدم)، جملات ناتمام، CAT و بندرگشتالت.

مداخلات روانشناختي:
در کار با کودکان خياباني از روش هاي مختلف مشاوره فردي وگروهي، خانواده درماني، درمان حمايتي، مداخله در بحران، آموزش ابراز وجود، نظارت بر خود و خودکنترلي مي‌توان استفاده کرد.
در سال‌هاي اخير، تکنيک‌هاي درماني از قبيل موسيقي درماني، هنر درماني، بازي درماني، رقص درماني و سايکودرام، در کنار درمان‌هاي کلامي مَرسوم به کار مي رود. درمان با حرکات موزون بدني، براي کودکاني که نمي‌توانند احساسات خود را به صورت کلامي نشان دهند، نوجواناني که دردناک ترين خاطرات خود را مخفي مي سازند، کودکان بزرگتري که آنقدر تنها، افسرده و سردرگم هستند که نمي‌توانند در باره تجارب آسيب‌زاي زندگي خود با ديگران صحبت کنند، مي‌تواند مفيد واقع شود. درمان با تحرک بدني، ارتباط ميان جسم، ذهن و روح را بالا مي‌برد و باعث ارتقاي انعطاف، تعادل، اعتماد به نفس و عزت نفس مي‌شود و براي کودک احساس هماهنگي، کنترل و تسلط ايجاد مي‌کند. بازي يکي از نيازهاي اساسي کودکان است. بازي درماني به شکل‌هاي مختلفي انجام مي گيرد: بازي درماني آدلري، شناختي رفتاري و ...
آموزش مهارت‌هاي زندگي براي کودکان فرصتي ايجاد مي‌کند تا بتوانند تعدادي مهارت رواني- اجتماعي را در خود بپرورانند و به آن‌ها کمک مي کند که در زندگي روزمره، تصميمات و رفتارهاي سالمي را در پيش بگيرند.
جلسات و فعاليت‌هاي مهارت‌هاي زندگي براي کودکان خياباني از ميان حوزه وسيعي که در اين زمينه وجود دارد، گلچين مي‌شود تا بسته به نيازهاي اين کودکان، يک مجموعه کوتاه را شکل دهد.
آموزش مهارت‌هاي زندگي همچنين به کودکان کمک مي‌کند تا مهارت‌هاي اجتماعي را بياموزند و آن‌ها را تشويق مي‌کند که به يکديگر در مرکز و خارج از مرکز کمک کنند.
اين جلسات از شيوه‌هاي فعال يادگيري مختلفي سود مي‌جويد مانند ايفاي نقش، بحث گروهي، بازي و فعاليت‌هاي ديگر.

مشاوره
جلسات مشاوره به دو صورت فردي و گروهي اجرا مي‌شوند.

جلسات گروهي: تمرکز آن بيشتر بر روي مسائلي است که در جلسات آموزشي مهارت‌هاي زندگي برجسته شده. در اينجا مشاور به عنوان تسهيل‌گر عمل مي‌کند و به افراد کمک مي‌کند. از آنجا که کودکان خياباني پس زمينه‌هايي از درد و رنج دارند، جلسات گروهي به آن‌ها کمک مي‌کند تا با يکديگر ارتباط برقرار کنند، دردهاي خود را بدون مانع با يکديگر در ميان بگذارند و در بين خودشان اعتماد و حمايت ايجاد کنند.

جلسات فردي: مشاوره فردي، ارتباطي چهره به چهره ميان مشاور و مراجع است و درآن مشاور به مثابه يک تسهيل‌گر به مراجع کمک مي‌کند تا در يک روند درماني، به اهداف مورد نظر دست يابد.
تمرکز مشاوره فردي بر روي مسايل و موضوعات عميق عاطفي است. مشاور ابتدا با ايجاد رابطه حرفه‌اي (رپورت) و جو اعتماد و سپس با درمان رفتاري و شناختي (و غيره) به مراجع کمک مي‌کند تا از اين آلام آسوده گردد.

حسين اسدبيگي
کارشناس ارشد روانشناسي باليني
کارشناس دفتر امور آسيب‌ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي 

منابع:
1- «کار کردن با کودکان خياباني»، ترجمه جعفر شريفي، سازمان بهزيستي استان کردستان، انتشارات پرتو بيان 1384.
2- «کودکان خياباني در بمبئي و کلکته»، دفتر يونيسف در تهران، 1381.
3- «بررسي روش‌هاي گوناگون مبارزه با کار کودک»، يونيسف و مرکز بين المللي رشد کودک.
4- «کودکان و نوجوانان خياباني»، حسن ملکي، نشر آييژ، 1385.
5- "ادبيات فارسي کنترل آسيب‌هاي اجتماعي در کشورهاي جهان"- محمد رضا جوادي يگانه - معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، بهمن 1381.
6- «راهکارهاي مناسب جهت کنترل پديده کودکان خياباني»، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي خرداد 1381.
7- «بررسي عوامل مؤثر در بروز و شيوع پديده کودکان خياباني و ارائه راهکارهاي مداخله‌اي و پيشگيرانه»، مجري: دکتر سيد حسن حسيني 1382 (سازمان مديريت و برنامه ريزي، سازمان بهزيستي کشور و دانشگاه تهران). 8- خبرها ومقاله‌هاي جرايد و خبرگزاري‌ها در سال‌هاي 1381 تا 1386.
9- مستندات دفتر امور آسيب‌ديدگان اجتماعي بهزيستي کشور.
10- سايت‌هاي اينترنتي مربوط به کودکان خياباني به زبان انگليسي.
11- "Street Children in the Developing World: A Review of Their Condition" , by:"Lewis Aptekar, 1993.
انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha