به گزارش ایسنا، فرزانه ابراهیمزاده در شماره 95 ماهنامه ایرانشناسی سرزمین من درباره عمارت احمد قوامالسلطنه در خیابان سیتیر که حالا موزه آبگینه است، نوشت: «کارهای نخستوزیری با وجود شاه جوان و بازیگوش همه وقت «قوامالسلطنه» را گرفته بود و برایش سخت بود که بخواهد برای رتق و فتق امور مملکت از مجلس و ارگ سلطنتی دور شود. پس با همان خطی که فرمان مشروطه را در زمان مظفرالدین شاه قاجار نوشته بود، نامهای به پیشکارش نوشت و از او خواست در یکی از مناطق خوشآبوهوای پایتخت، جایی که به مجلس و ارگ نزدیک است، زمینی برایش پیدا کند. پیشکار هم باغی هفت هزار متری پشت علاءالدوله و کمی آن طرفتر از باغ سفارت انگلیس پیدا کرد و بنای خانه و دفتر او را در آن جا گذاشتند. خیابانی که این باغ در آن قرار داشت، از یک سو به پارک اتابک (سفارت روسیه) و از سوی دیگر به خیابان سپه (خیابان امام خمینی(ره)) و باغ ملی منتهی میشد و بیمارستان دولتی (بیمارستان سینا) هم در سر آن قرار داشت؛ خیابانی که با ساخته شدن خانه قوام به اسم او نامگذاری شد و بعدها سیتیر نام گرفت.
به دستور قوام در این باغ بنای چند عمارت را گذاشتند که عمارت اصلی با زیربنای هزار و 40 متر دفتر کار قوام به شیوه بسیاری از خانههای قاجاری آن روزگار با تلفیق معماری ایرانی و معماری اروپایی طراحی شد. این ساختمان، هشت گوشهای بود که با ستونهای کاذب و حوضی سنگی در برابرش، در دو طبقه و یک زیرزمین ساخته شده بود. طبقه دوم این بنا به سبک معماری روسی به وسیله پلکان چوبی به طبقه اول وصل میشد. پنجرههای ارسی که در ساختمان قرار داشت، همه رو به آفتاب بود و در روز، فضایی مطبوع را به ساختمان میداد.
در همین خانه بود که او استعفای خود را از نخستوزیری داد و همینجا بود که در زمان پهلوی دوم لقب «اشرف» را همراه حکم نخستوزیری در دوران پرآشوب بعد از دولت «علی سهیلی» دریافت کرد. همین جا بود که او نطق معروفش را با جمله «کشتیبان را سیاست دیگری آمد» برای ۲۵ تیر ۱۳۳۰ نوشت؛ نطقی که باعث شد کشتی این کشتیبان پنج روز بعدش به گل بنشیند و او تا دو سال بعد یعنی ۲۸ تیر ۱۳۳۴ در همین خانه با تنها پسرش «حسین» که در سن ۶۰ سالگی او به دنیا آمده بود، روزگار بگذراند.
با مرگ احمد قوام، نگهداری این خانه برای بازماندگان او سخت شد. برای همین هم خانه را به سفارت مصر فروختند تا به کنسولگری این کشور تبدیل شود. سفیر مصر در نخستین روزهای حضورش در خانه قوام دستور داد بخشی از گچبریهای طبقه اول و زیرزمین آن را تغییر دهند و اُرسیهایش را با پنجرههای روسی دوجداره عوض کنند. با تیره شدن روابط بین ایران و مصر در دوره «عبدالناصر»، این سفارتخانه تعطیل و مدت کوتاهی به سفارت افغانستان تحویل داده شد اما سفارت افغانستان هم مدت زمان کوتاهی توانست در این ساختمان باقی بماند و درنهایت این بنا توسط بانک بازرگانی خریداری شد. درسال ۱۳۵۵ قرار شد موزهای برای آبگینهها و سفالینههای تاریخی ساخته شود و این خانه که کمکم به متروکه تبدیل میشد، با توجه به آینهکاریها و معماریش، فضای خوبی برای راهاندازی چنین موزهای قلمداد شد.
درسالهای ۵۶ و ۵۷ سه گروه از مهندسان اتریشی، ایرانی و آلمانی به سرپرستی «هانس هولاین»، معمار سرشناس موزه، طراحی این موزه را بر عهده گرفتند. هولاین علاوه بر معماری، ویترینهای منحصربهفرد و متناسب با اشیای این موزه را طراحی کرد؛ ویترینهایی که هنوز هم بعد از سی و چند سال از افتتاح موزه، منحصر به فرد باقی مانده است. موزه درست دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹ با عنوان موزه سفالینه و آبگینه افتتاح شد اما ماجرای خانه قوام با این موزه و پنج تالار زیبایش به پایان نرسید.
در اواخر بهار ۱۳۶۲ بود که یک گروه مشاور شامل «سیدمحمد بهشتی»، «محمدمهدی دادگو»، «مهدی مسعودشاهی» و چند نفر دیگر، با هدف ساماندهی سینمای ایران نهادی را تشکیل دادند که بعدها به اسم «بنیاد سینمایی فارابی» شناخته شد. محل برگزاری جلسات بنیاد را که به ریاست سیدمحمد بهشتی یکی از دانشآموختگان معماری بود، بعد از چندماه از باغ فردوس به عمارتهای جنوبی باغ قوام منتقل کردند و همسایه موزه آبگینه شدند؛ همسایهای که هنوز بعد از 34 سال همچنان در بخشی از باغ قوام قرار دارد.»
انتهای پیام
نظرات