دوم فوریه سال 1971، تصویب کنوانسیون رامسر بهانهای برای نامگذاری این روز تحت عنوان روز جهانی تالابها شد تا شاید حداقل سالی یک بار ارزش زیستگاهی این نقاط بکر طبیعی را یادآور شود.
ایران بواسطه اقلیم خاص خود، تالابهای ویژهای را در خود جای داده است که هر کدام میتواند ثروتی طبیعی قلمداد شود، اما بواسطه مدیریتهای نادرست و بیتوجهیهای مستمر، امروز نفسهای هر کدام به شماره افتاده است.
تعدد تالابها در ایران به قدری است که اسامی همه آنها در این مجال نمیگنجد، اما قطعا همگان نام تالابهای در معرض خطر و بحرانی همچون تالاب پریشان، گاوخونی، شادگان، انزلی، هورالعظیم، آقگل و میقان را شنیدهاند و این تالابها بواسطه تاکیدات فعالان محیط زیست درخصوص وضعیت نامناسب و بغرنجشان بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند، اما هنوز به سختی نفس میکشند یا نفس نمیکشند.
تالابهای کشور امروز درگیر زخمهای عمیقی از خشکسالی، برداشت بیرویه آب، فعالیتهای صنعتی، معدنی، کشاورزی و سدسازیها هستند که منجر به خشکی، کاهش عمق تالاب، کاهش آب ورودی و آلودگی شده و عملا این عوامل تالابها را به کانونی از ریزگردها تبدیل کرده است.
با وجود تلنگرهایی که زده شده و میشود، اما هنوز تالابهای کشور به حالت قبل خود بازنگشتهاند، حتی عضویت این تالابهای عظیم در کنوانسیون بینالمللی رامسر کاری از پیش نبرده است و قوانین موجود در این حوزه مانند قانون حفاظت، احیاء و مدیریت تالابهای کشور نیز راهگشا نبوده است چراکه هنوز تالابهای کشور گرفتار چالشهای بسیاری هستند و متاسفانه هر روز این چالشها عمق میگیرد و حتی مشکلات جدید حادث میشود.
تالاب میقان اراک تنها تالاب زنده مرکز کشور است که هنوز چالشهای آن به مانند دیگر تالابهای کشور عمیق نشده و باصطلاح هنوز خشک نشده، اما همین تالاب زنده نیز مشکلات عدیدهای را یدک میکشد.
میگویند قدمت این تالاب پیر از نظر دیرینهشناسی به دوره پالئوسن بازمیگردد که در آن دوره به دلیل حرکت صفحههای تکتونیکی اطراف شکل گرفته است.
امروز یک سال دیگر از عمر میقان گذشت و این موجود زنده زیبا طی بیش از یکسال اخیر حوادث بزرگی را از سر گذراند که مهمترین آن گرفتار شدن پرندگانش به آنفلوآنزا فوق حاد پرندگان و وقوع آتشسوزی عظیم در نیزارهایش بود که دلنگرانیهای بسیاری را ایجاد کرد.
آنفلوآنزا بیش از 2400 زیستمند این تالاب را به کام مرگ فرو برد و آتشسوزی 50 هکتار از نیزارها را به خاکستر تبدیل کرد، از فعالیتهای معدنی در این تالاب که اکوسیستم منطقه را شاید بتوان گفت دگرگون کرده هم که نمیتون یاد نکرد، فعالیتی که همچنان ادامه دارد، با این همه اما تالاب میقان همچنان با چنگ و دندان حیات خود را حفظ کرده است و با هر سختی نفس میکشد.
در گیر و دار این مشکلات، نکتهای که بسیاری از فعالان محیط زیست و دغدغهمندان تالاب میقان اراک متذکر میشوند، لزوم تلاش جهت پیوستن این تالاب به کنوانسیون رامسر است.
کنوانسیون رامسر پیمانی برای حفاظت از تالابهاست و بهرهبرداری درست از این زیستگاههای ویژه را مورد توجه قرار داده است. در حال حاضر 2186 تالاب عضو این پیمان هستند، هرچند کنوانسیون تاکنون موفق به نجات تالابهای درگیر مشکل کشور نشده و نمیتوان تضمین کرد که عضویت تالاب میقان اراک در این کنوانسیون راهگشایی برای رفع چالشهای کنونی میقان باشد، اما شاید کورسویی از امید را بتواند در دلها ایجاد کند.
تالاب میقان اراک بسیاری از میهمانان و زیستمندان خود را بواسطه آنفلوآنزا از دست داد، اما امسال دغدغهمندان بسیاری بودند و تلاش کردند و انرژی گذاشتند تا خاطره مرگ تلخ گذشته تکرار نشود و این قابل قدردانی است، امسال میزبانی شایستهای از میهمانان انجام گرفت و حتی آتشسوزی عظیمی که یک ماه پیش رخ داد تلفاتی در پی نداشت و میقان از این کابوس جان به در برد.
کارشناسان معتقدند که عضویت در این کنوانسیون به خودی خود بسیار به حال تالاب تاثیرگذار است و حتی میتواند اهرم فشاری برای نجات تالابها باشد، اما نجات یک تالاب بیشتر از آنکه به عضویت در یک کنوانسیون یا تعهد به کنوانسیون و پیمان دیگری بستگی داشته باشد، وابسته به دغدغه و اراده برای نجات است، دغدغه و باوری که باید در مردم و مسئولان برای تحقق این مهم وجود داشته باشد تا گام های بعدی به خودی خود برداشته شود.
میقان نشان داده است که عزمی عجیب برای زنده ماندن دارد، اما بواقع زنده ماندن میقان بیش از آنکه در گرو پیمان و تعهد باشد، نیازمند باور و دغدغه ذینفعان میقان نسبت به زنده نگه داشتن یا به بیان بهتر نجات این سرمایه ارزشمند طبیعی در منطقه مرکزی ایران است.
یادداشت از: آذر اسفندیاری خبرنگار ایسنا منطقه مرکزی
انتهای پیام
نظرات