به گزارش ایسنا، روزنامه «سازندگی» نوشت: ترکیه در صدد مصادره مفاخر ایران است. هرازگاهی سراغ یکی از چهرههای ملی و تاریخی ایران میروند و آن را به لطایفالحیلی مصادره میکنند. مولانا را از مدتها پیش بهعنوان شاعری ترک جا زدند و به دلیل دفن بودن و او در قونیه، مولوی را جز نواده و شاعران برجسته خود میدانند. این در حالی است که هیچ مصرعی از این شاعر به زبان ترکی گفته نشده و ترکها دست به ترجمه دیوان غزلیات او زدند و آن را بهعنوان اثری اصیل از این شاعر بزرگ و بیتکرار جا میزنند. از این راه درآمدی هنگفت از طریق برگزاری مراسم سماع که هر سال در قونیه برگزار میشود به جیب میزنند و صنعت توریسم خود را رونق میدهند.
در واقع، پشت پرده تصاحب تمامی بزرگان ادب و هنر دو هدف وجود دارد. از یک سو ترکیه در صدد ملتسازی و دنبال جعل تاریخ است تا برای خود تاریخی با شکوه با مفاخر ارزنده بسازد و از دیگر سو به دنبال آن است که از طریق سریالسازی به مطامع اقتصادی و تجاری خود برسد. ترکها به خوبی میدانند که با چنین کاری به اهداف سیاسی و اقتصادی خود خواهند رسید و راه به دست آوردن آن را هم بهخوبی بلد هستند. درست مانند همان اتفاقی که بر سر ساخت فیلم و سریال «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی با سرمایهگذاری ترکها رخ داد. این اثر با بازیگران ایرانی و ترکیهای ساخته شده و بهزودی از یکی از شبکههای ترکیهای پخش خواهد شد و احتمالاً همزمان با آن، سریال آن از شبکه خانگی ما هم پخش خواهد شد. اما در زمان تولید این سریال واکنشهایی که پیرامون آن در ایران اشکال گرفت پاس گل به ترکها داد.
برخی از علما این سریال را به دلیل اشاعه فرهنگ صوفیگری زیر سوال بردند و بهشدت به آن انتقاد کردند. این در حالی بود که نه فیلمنامهای از آن منتشر شده بود و نه تصویری از صوفیگری موجود در آن وجود داشت. واکنشها نسبت به ساخت این اثر آنقدر بود که سازندگان ایرانیاش از اینکه دست به ساخت این فیلم و سریال در خارج از کشور زدند، خوشحال شدند. با شرایطی که به وجود آمد حتی اگر فیلمسازی تصمیم به ساخت فیلمی درباره مولانا در ایران داشت بهراحتی از آن دست کشید، چراکه بهخوبی دریافت، ساخت اثری درباره این شاعر بزرگ در کشورش امکانپذیر نخواهد بود.
اکنون مدیران و مسئولان فرهنگی کشور ترکیه برگ تازهای رو کردند. شبکه تیآرتی ترکیه در حال ساخت سریالی به نام نابغه کوچک، ابنسیناست که قطعاً هویت تمدنساز ایرانی او را انکار خواهد کرد. حدود پنج سال پیش بود که تصویر مجسمهای از ابوعلیسینا، حکیم و فیلسوف بزرگ ایرانی در یکی از بیمارستانهای زیر مجموعه دانشگاهی در ترکیه بهعنوان یک حکیم ترکزبان معرفی شده بود! این تصویر که بوعلیسینا را حکیم، دانشمند، فیلسوف و شاعر ترکیهای معرفی میکرد، در حالی در شبکههای مجازی دستبهدست میشد که بررسیها نشان میداد از وقوع چنین رخدادی در شهر آنکارا و کشور ترکیه، سالها میگذرد و حالا به مدد فضای مجازی است که مردم و مسئولان ایران در جریان آن قرار گرفتهاند.
این درحالی است که حدود پنج سال پیش از رونمایی این مجسمه، شبکه «تیآرتی» ترکیه در برنامهای تحت عنوان «شخصیتهای ماندگار ترک در تاریخ» ابوریحان بیرونی، فارابی و ابنسینا را زاده آن کشور و از مشاهیر ترکیه معرفی کرد. جالب اینکه علاوهبر ترکیه، کشور ازبکستان هم ابنسینا را ازبک میخواند و حتی شبکه انگلیسی بیبیسی هم در یکی از برنامههایش از عنوان «دانشمند عرب» برای ابنسینا استفاده کرد!
اینها همه در حالی است که مرور زندگینامه این دانشمند بزرگ ایرانی، ثابت میکند او به گواه تاریخ هیچ ارتباطی به این کشورها ندارد. حکیم ابوعلیسینا در سال ۹۸۰ میلادی در بخارا متولد شد و پدرش از صاحبمنصبان حکومت سامانیان بود که البته اصالتی بخارایی نداشت و زاده شهر بلخ بود. هر دو شهر بخارا و بلخ در آن دوره جزو قلمرو جغرافیایی ایران و در هر دو، زبان فارسی فراگیر بود و به همین دلیل نمیتوان ایرانی و فارسیزبان بودن ابنسینا را انکار کرد. اگرچه او بیش از ۴۵۰ کتاب نوشته که بیشتر آنها به زبان عربی است اما بیش از ۳۰ کتاب هم به زبان فارسی دارد و دلیل نوشتن بیشتر کتابهایش به زبان عربی، حاکم بودن این زبان در قلمروهای اسلامی آن زمان بوده است. جالب اینجاست که او هم مانند مولانا یک خط کتاب یا نوشته به زبان ترکی ندارد.
ترکها به دلیل اینکه بلخ و بخارا را جزئی از ترکستان قلمداد میکنند، حالا ابنسینا را هم ترک میدانند. اما خودشان هم بهخوبی میدانند که این جعل تاریخ است چراکه در هیچ اثری از آن دوره، این مناطق را ترکستان نشمردهاند. در دوره ابنسینا برای این مناطق یا اصطلاح خراسان به کار میرفت یا ماوراءالنهر. اصولاً اصطلاح فارسی ترکستان توسط نویسندگان ایرانی و در سدههای میانه کاربرد داشت. آن هم در حالی که بلخ جز ترکستان نبوده است. بهترین منبع در زمینه گستره ترکستان، کتاب دو جلدی «ترکستاننامه» نوشته بارتولد است که حتی در دانشگاههای ترکیه هم تدریس میشود. به قول ولسوفسکی شرقشناس، «هیچیک از محققان ترکستان نمیتوانند کتاب بارتولد را نادیده بگیرند». هنوز هم زبان مردمان این منطقه فارسی است و با وجود سیاستهای ازبکسازی و فشار برای تغییر زبان فارسی- تاجیکی شهرهایی همچون بخارا، سمرقند و... مردمان این شهرها هویت زبانی خود را حفظ کردهاند.
ترکها چون در زندگینامه ابنسینا آمده که او فارسی و عربی را نزد استادان خود فرا گرفت، استدلال میکنند که او ترک بوده است؛ در حالی که، این حکیم حاذق ایرانی یا کتابهایش را به فارسی سره نوشته یا عربی. همان کتابهایی که در غرب سدههاست بهعنوان منابع تاریخی پزشکی و فلسفی تدریس و خوانده میشود. اما جعل تاریخی اینجا اتفاق میافتد که آموختن زبان فارسی لزوماً به معنای ترک بودن نیست. بخارا زبان رایجش در آن دوره، گویش سغدی بوده که جزو خانواده زبانهای ایرانی شرقی است و پیوند عمیقی با زبان فارسی داشته. اما خب ترکها تنها به آموختن زبان فارسی ابنسینای در زمان کودکی و نوجوانی تکیه دارند و او را ترک زبانی قلمداد میکند که مجبور به یادگیری زبان فارسی شده است.
اما واقعیت این است که آنها به این مستندات تاریخی توجهی ندارند. ابنسینا را حکیم ترک نامیدند و زیر مجسمهاش به وضوح این عبارت را درج کردند. مفاخر ما را به نام خودشان میزنند و ما به این خیال که مستندات تاریخی به نفعمان است تنها تماشا میکنیم و بعد هم لابد سریال ابنسینای ترکی را میبینیم و شاید هم از تماشایش لذت ببریم. بعد هم به تعریف و تمجید از آن میپردازیم که دیدید ترکها چه اثری درباره ابنسینا ساختند و چقدر ارج و قرب بر آن نهادند. نظیر همان اتفاقی که هر ساله در قونیه رخ میدهد و بسیاری از ایرانیان به مرقد مولانا میروند و از خدمات شایانی که ترکها به توریستها ارائه میدهند، ابراز خشنودی میکنند که ترکها چنین و چناناند و قدر مولوی و شمستبریزی را بهتر از ما میدانند.
البته در شرایطی که مدیران و مسئولان فرهنگی به این قبیل مصادرهها و تصاحبها وقعی نمینهند و اصلاً اهمیتی برایشان ندارد که تک تک مفاخر ما به تاراج میروند، حرجی هم به عامه مردم نیست. آنها را چه کار به مفاخر ایرانی؟ اگر برایشان اهمیت داشت که تنها به یک مجموعه دهه شصتی درباره این حکیم و فیلسوف و ایرانی اکتفا نمیکردند. خبر ساخت سریال ابنسینای ترکی، نه مدیری را برآشفت و نه کوچکترین واکنشی را از هیچ یک از آنها برانگیخت. این بار هیچ اعتراضی هم از سوی علما به ساخت این سریال نشد. چراکه ردپای هیچ صوفیگری و عرفانی هم در آن پیدا نبود بنابراین جای اعتراضی هم وجود نداشت. تنها آنهایی که نگران مفاخر و بزرگان ایران هستند از شنیدن این خبر متاثر و نگران شدند. در آیندهای نزدیک این سریال هم از شبکههای ترکی پخش میشود. تماشای آن، ابنسینا را به عنوان حکیمی بزرگ و گرانقدر ترک در حافظه نسلهای کنونی ثبت خواهد کرد. نهفقط ترکها بلکه به دلیل اشاعه و نفوذ این سریال در شبکههای عربی و حتی اروپایی و آمریکایی، از آن پس ابنسینا به عنوان دانشمند ترک مطرح خواهد شد و آن وقت است که دیگر مستمسک شدن به مستندات تاریخی، کاری از پیش نخواهد برد. چراکه حافظه تصویری میلیونها نفر تنها ابنسینای ترک را به خاطر خواهد آورد.
انتهای پیام
نظرات