میرجلالالدین کزازی در گفتوگو با ایسنا و درباره این موضوع که آسیب به هویت و روح فرهنگی شهرهای ایران چه نتیجهای را درپی خواهدداشت، بیان کرد: پاسخِ این پرسش کم و بیش بر آگاهان و دانایان روشن است و آن هم این است که اگر شهرها آن چیستیِ ویژۀ فرهنگی خود را ازدست بدهند پیداست که چیستیِ فراگیرِ فرهنگی که چیستیِ میهنی است آسیب خواهددید. این آسیب هم به گونهای خواهد بود که اندکاندک از میان خواهد رفت. از سوی دیگر، یکی از ویژگیهای بسیار ارزشمند ایران این است که فرهنگ در آن نمودها و کارکردهای گوناگون دارد، زیرا ایران از کهنترین روزگاران در سرگذشت و تاریخ خویش در زمین تیرههای گوناگون بوده است. این تیرهها در همان هنگام که همه، خود را ایرانی میدانستهاند به ایران از بُن جان مهر میورزیدهاند، دارای آئینها و فرهنگها و ویژگیهای مردمشناختی گوناگون بودهاند، پارهای از آنها زبان و گویشی ویژه نیز داشتهاند و این گوناگونی، خوشبختانه برجاست.
او ادامه داد: اگر چیستی فرهنگی در شهرها ازمیان برود، این گوناگونیِ دلپذیر، شگفتیانگیز، هم ازمیان خواهد رفت، همه شهرها به یکدیگر خواهندماند. بدینگونه یکی از گرامیترین و گرانسنگترین خواستگاهها و گنجینههای گردشبری هم از دست خواهد رفت. در کشورهای نوپدید به گونهای بَرساخته، به ترفند میکوشند این گوناگونی را پدید بیاورند، اما در ایران از دیرزمان این ویژگی بوده است و خوشبختانه هنوزهم هست.
این ادیب ایرانی، دراین خصوص که چیستی و هویت فرهنگی در شهرهای مختلف ایران با چه آسیبهای مواجه شده و چه آسیبهایی هویت آنها را تهدید کرده است، توضیح داد: بیگمان به این چیستی هم مانند بخشها و زمینههای دیگرِ فرهنگی به دریغ باید گفت آسیبهایی رسیده است. آن گونهگونی، رنگارنگی که ما تا چندی پیش در شهرهای ایران میدیدیم کاستی گرفته است، کمرنگ شده است. بخش گسترده از دگرگونیِ اندوهبار به گسترش فنآوری رسانهای بازمیگردد، از همینرو است که ما ایرانیان باید بکوشیم که این یکنواختی و همسانی که پدیدهای کم و بیش جهانی است، این زیبایی و دلآرایی فرهنگ ایران را که آن گوناگونی است آسیب نرساند، از میان نبرد.
کزازی در پاسخ به پرسشی دیگر مبنی بر اینکه اقدامات سازمانها و نهادهای مختلف بهویژه متولیان فرهنگی تا چه اندازه همسو با حفظ هویت فرهنگی شهرها بوده است، گفت: اگر این تلاشها بایسته و بسنده بود، کارساز میافتاد، ما امروز با این پرسش که شما درمیان مینهید روبه رو نبودهایم. میباید بر این گوناگونیها درنگ ورزید، آنها را ارج نهاد، در نگاهداری و پاسداشتشان کوشید. چگونه میتوان چنین کرد؟ راهکارهای گوناگون هست؛ اما من به چند راهکار، تنها بسنده میکنم. یکی این است که رسانههای آگاهیدهنده میباید در این زمینه پرتلاش، نیرومند به کار بپردازند، با آن شیوههایی که میتوانند بکوشند که چیستیِ شهرها پاس داشته بشود. برای نمونه آن سامانههای بومی در هر استان خوشبختانه به کار است، میباید برنامههای هنری، دلپذیر، خوشایند فراهم بیاورند که فرهنگ شهری و ویژگیهای آنها را فراپیش بینندگان و شنوندگان بتوانند نهاد.
چهره ماندگار فرهنک و ادب ایران افزود: راهکار دیگر این است که همایشهایی، بزمهایی سامان داده شود، در آنها فرهنگ شهری را استادان و آگاهان بکاوند، بَر رسند، ارزشها و زیباییهای آن را آشکار بدارند تا شهروندان بدانند که میباید از فرهنگ شهریشان به هر شیوهای که میتوانند نگهداری کنند. شاید راهکار دیگر این باشد که در شهرهایی که دارای دانشگاه هستند آموزهای هم در پیوند با فرهنگ شهری در برنامه آموزشی گنجانیده بشود، هنجارها و ویژگیهای این فرهنگ را استادان به دانشجویان بیاموزند، پیشینیه آنها را، روند دگرگونیشان را بررسی کنند. اگر این کارها به همانسان، کارهایی همانند با آنها انجام بگیرد پیداست که در ماندگاریِ فرهنگهای شهری سودمند خواهند افتاد.
کزازی با بیان اینکه دشمنی و ستیزه با فرهنگ سپاهانی، شگفتآور و خردآشوب و باورناپذیر است، در پاسخ به اینکه برای بازگشت و بازیابی به هویت فرهنگیِ اصفهان چه باید کرد، بیان کرد: پاسخ در این زمینه هم از نگاهی فراگیر، همان است که پیشتر داده شد. در سپاهان هم میباید همان کارهایی را کرد، همان روشهایی را درمیان آورد که در شهرهای دیگر ما از آنها بهره میجوییم. آنچه میماند در پیوند با سپاهان این است که این شهر یکی از شکوفانترین، گرنمایهترین کانونهای فرهنگ و هنر ایران است؛ برای همین هم هست که یکی از شهرهایی که در برنامههای گردشبری و گردشگری جای داده میشود که گردشگران هنگامی که به ایران میآیند آن را باید ببینند سپاهان است.
او ادامه داد: آن یادگارهای ارزشمند تاریخی، هنرهای گوناگون که سپاهانیان در آنها آوازۀ جهانی دارند، آن گویش دلچسب سپاهانی، ویژگیهایی دیگر، والا از این دست، همه گیراییِ جهانگردانه دارد، به همانسان ایرانگردانه. دشمنی و ستیزه با فرهنگ سپاهانی از دیدِ من آنچنان شگفتآور و خردآشوب و باورناپذیر است که من نمیدانم این دشمنی چگونه است؟ چه کسانی این دشمنی را میورزند، چون با خردِ راست و درست به هیچروی سازگاری ندارد.
این ادیب ایرانی با تأیید اینکه زایندهرود با هویت فرهنگ شهری اصفهان ارتباط تنگاتنگی دارد، بیان کرد: زایندهرود هم یکی از آن والاییها و ارجمندیها و گیراییهای سپاهان است، از دیرزمان چنین بوده است. آن پلهایی که بر این رود زده شده است خود از شاهکارهای مهرورزی ایرانی است. آن زیبایی که این رود به سپاهان بخشیده است در گونۀ خود کممانند است. اگر روزگاری زایندهرود بخشکد، از میان برود؛ آسیبی سترگ و گزندی گران به سپاهان و سپس به ایران خواهد ورزید.
کزازی در پاسخ به این پرسش که مردم چگونه میتوانند با وجود دغدغههای اقتصادی بسیار، به هویت فرهنگ شهریِ خود و حفظ آن نیز بیندیشند، گفت: فرهنگ از آنِ مردم است، مردمند که فرهنگ شهری یا فرهنگ فراگیر میهنی را پاس میدارند، مایه و ژرفا میبخشند، میگسترند. ما اگر میخواهیم فرهنگ ایرانی یا فرهنگ سپاهانی یا فرهنگ هر شهری دیگر، روستایی دیگر را پاس بداریم باید خود گام در راه بنهیم، روی به کار بیاوریم، بکوشیم.
او افزود: کسانی که توانگرند، فراخ دستند، میتوانند آن بخش تنخواهی و مالی را سامان بدهند، پذیرا بشوند، مردم را یاری برسانند در اینکه آنان بتوانند خویشکاری یا وظیفه خود را به شایستگی انجام بدهند.
این شاهنامهپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: ما از چه کسانی میخواهیم که فرهنگمان را پاس بدارند؟ فرهنک از آنِ ما است. از آنِ برای نمونه دیوانیان یا دستاندرکاران نیست، چون آنان روزگاری میآیند و روزگاری میروند. اگر آنان هم به فرهنگ بیندیشند، طعم آن را بخورند، در شکوفانی و ماندگاری آن بکوشند، بر پایۀ آن خویشکاریِ مردمی است که چنین میکنند.
کزازی تأکید کرد: ناگفته پیداست که در روشها و برنامهریزیهای دیوانی هم باید به این زمینه اندیشید، اما من دوباره میگویم فرهنگ از آنِ مردم است و مردم میباید آن را پاس بدارند.
به گزارش ایسنا لازم به توضیح است که پرونده بازیابی هویت فرهنگی اصفهان در روزهای آینده ادامه دارد.
انتهای پیام
نظرات