• شنبه / ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / ۰۸:۴۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1403022920697
  • منبع : پایگاه‌های خبری

ماجرای نماز شهید خرازی و غبطه یک روحانی

ماجرای نماز شهید خرازی و غبطه یک روحانی

ایشان از من که امام جماعت بودم، عذرخواهی کرد و گفت: «با اجازه، من نماز عشاء را فرادی بخونم که برم قرارگاه.» گفتم: «مانعی نداره.» قامت بست و شروع کرد.

به گزارش ایسنا، به نقل از جهان نیوز: چهار پنج نفری داخل سنگری در شلمچه، ایستگاه حسینیه بودیم. بعد از اذان، نماز مغرب را که به جماعت خواندیم، به حسین آقا خبر دادند سریع خودش را به قرارگاه برساند.

ایشان از من که امام جماعت بودم، عذرخواهی کرد و گفت: «با اجازه، من نماز عشاء را فرادی بخونم که برم قرارگاه.» گفتم: «مانعی نداره.» قامت بست و شروع کرد.
مشغول خواندن تعقیبات بودم که ناخودآگاه توجهم به نمازش جلب شد. اولین بار بود که نماز خواندنش را می دیدم. چون روحانی بودم، هر بار من پیش نماز می ایستادم و چهره حسین آقا را نمی دیدم. در قنوت، دستش را بالا آورده و گردنش را کج، چنان حالی پیدا کرده بود که عجیب به حالش غبطه خوردم.

قطرات اشک روی گونه هایش می غلتید و این آیه را می خواند: «وَ قَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا» این آیه، دعای حضرت نوح (علیه السلام) است که در آن، حضرت نوح (علیه السلام) از خداوند درخواست می دارد که همه کفار را از تمام بلاد زمین محو و نابود سازد.

برگرفته از کتاب « زندگی با فرمانده» مجموعه خاطراتی از شهید حسین خرازی
راوی: علیرضا صادقی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha