به گزارش ایسنا،مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی در یادداشتی در آرمان ملی نوشت:
در دوران قبل تا مدتها بعد از گشایش دوباره مدارس بعد از تعطیلات نوروز، یکی از اصلیترین و پر تکرارترین موضوعهای انشا شکل و نحوه گذران ایام عید بود که معمولا با سرآغاز تبریک به معلم ارجمند و همکلاسیها و توضیحات دید و بازدیدها و عیدی گرفتنها، تا سیزده بدر و گره زدن سبزههای باغها و چمنزارها خاتمه مییافت.
دراین مصیبت سنگین و طاقتفرسا دشوارترین بخش در تعطیلات همانا تکالیف ایام نوروز خودنمایی میکرد که به مشق عید معروف بود. عمومیترین غصهها در آخرین روز تعطیلات انجام تکالیف انباشته بود که همچون کوهی سنگین بر دوش ما قرار میگرفت. البته بعد از انقلاب، مشقهای عید و سختیهای مرتبط با آنها جای خود را به پیک شادی داد که هرچند سادهتر از مشق عید بود اما باز اسم بیمسمایی بود چراکه بهجای شادی غمهای متعددی وارد فکر و تعطیلات بچهها میکرد. خلاصه بچهها نمیتوانستند نوروزی بیدغدغه داشته باشند. حالا بعد از گذشت دهها سال وقتی آن روزها را مورد ارزیابی و تحلیل قرار میدهیم علاوه بر تلخکامی و غمهای ریز و درشت یادگار مانده از ایام به این نتایج میرسیم که: برخلاف امروز آن روزها شرایط مالی و اوضاع اقتصادی خانواده فقط در خرید لباس و اقلام پذیرایی تاثیر داشت. یعنی افراد کمدرآمد نسبت به تهیه اقلام لازم اقدام میکردند و اما میزان خوشی و شادمانی در سطح خانواده با هر شرایط مادی فراهم میشد و آنچه که اهمیت داشت خوشی و شادمانی در خانوادهها بود. بزرگترها از آمدن عید غمگین نمیشدند و یا کمتر غصه میخوردند. عیدیها از سوی بزرگترهای خانواده مثل پدربزرگها و مادربزرگها و پدران و مادران با تخممرغهای رنگ شده مطبخ خانگی یا جوراب و اقلامی در این سطح، لبخند را برچهره کوچکترها مینشاندند. عمو و دایی و خاله و عمه با توجه به شرایط سنی و اقتصادی هرکدام با یک یا چند اسکناس نو و تا نخورده شادی را مهمان قلبهای کودکان و جوانترها مینمودند. زندگی در فضای مجازی و نفوذ اینترنت به زندگانی امروزی کمکم جای عید دیدنی حضوری و دیده بوسی را گرفت. با یک پیامک و یا بقول جوانها اساماس دیگر رنج طی مسافت و مصرف بنزین و بهانههای اینگونه را به فراموشی سپرده است. وقتی هفت سین جیبی یا بشوخی چینی وارد بازار بشود، آیا دیگر فضایی برای شادی واقعی خواهد ماند؟ دید و بازدیدهای خانوادگی جای خود را به تورهای بیابانگردی و جنگلسپاری و دریانوردی داده و از چند روز قبل از شروع سال نو ترافیک گره خورده جادهها، مخصوصا مسیرهای منتهی به دریای خزر، واقعا اعصاب رانندگان و همراهان را در هاون خودروها کوبیده و امسال نیز با افزایش سه درصدی تصادفات جادهها خانوادهای بیشتری داغدار شدند. جذابترین عامل نشاندن مخاطبان در پای تلویزیون، تکرار برخی فیلمها و سریالهای تاریخ گذشته و ارائه هفتمین فصل سریال پایتخت با چند تغییر کوچک در بازیگران و تغییرات محتوایی جزیی بود. صد البته در این وانفسای خنده و طنز باید به آقای تنابنده و همکاران ایشان یک خسته نباشید رسا گفت. هر چند برخی از منتقدین دستمزدهای این تیم را مورد اشاره و انتقاد قرار دادهاند، در پاسخ بهاین عزیزان باید گفت پرداختن به ژانر طنز بدون بدآموزیهای فرهنگی بسیار دشوار بوده و در این سریال از نگاه آسیب شناسی رفتاری تا اینجای کار، از نظر اینجانب نکته منفی تربیتی نداشته است. اما مدیریت انتخاب اینگونه برنامهها در صداوسیما مخصوصا در بخش طنز باید با دعوت از کارشناسان و اساتید علمی و تجربی نسبت به انتخاب مفهومی فیلم و سریالها صورت گیرد. اینکه در یک نهاد و در مورد تولید و عرضه یک نوع خاص از اقلام نمایشی، از یک گروه خاص استفاده شود، منشأ صدور شایعات متعدد میگردد. کاش دستمزدها و هزینه اعضای این گروه تلاشگر رسما اعلام گردد تا از سمپاشیها و نکات دیگر جلوگیری شود.
انتهای پیام
نظرات