به گزارش ایسنا، محسن سلگی در یادداشتی در سایت الف نوشت:
چند روز از ماجرای حضور ناگهانی رهبر انقلاب در شب پایانی مراسم عزاداری عاشورا می گذرد اما این اقدام همچنان مورد تحلیل محافل مختلف سیاسی است. این حضور صرفاً یک حضور نمادین یا عاطفی نبود؛ بلکه میتوان آن را یک مانور ادراکی-اطلاعاتی هوشمندانه دانست که در چارچوب جنگ شناختی (Cognitive Warfare) طراحی و اجرا شد.
در شرایطی که رسانههای معاند و محافل عملیات روانی دشمن، با استفاده از ابزارهایی چون شایعهسازی، تحلیلهای ساختگی پزشکی، و القای بحران رهبری، سعی در ایجاد نااطمینانی ادراکی و فروپاشی روانی جامعه ایران داشتند، ورود غیرمنتظره رهبری، دقیقاً در لحظهای حسابشده، معادله را بر هم زد.
در ادبیات نظامی، این نوع از عملیات را میتوان مصداقی از فریب راهبردی (Strategic Deception) دانست. دشمن، درحالیکه تمرکز خود را بر شایعه و تحلیلهای ضعیف اطلاعاتی گذاشته بود، با ضربهای مواجه شد که نه از مسیر موشک، بلکه از مسیر فروریختن روایتهایش حاصل شد. این روایتسازیها، سرمایه اصلی عملیات روانی بودند و تنها با یک تصویر، یک حضور و یک سخن نافذ، کاملاً بیاثر شدند.
از سوی دیگر، این حرکت رهبری را باید در چارچوب مدیریت تصویر رهبر نیز تحلیل کرد. در دکترین «رهبری مقاومت»، تصویر رهبر نه صرفاً یک چهرهی کاریزماتیک، بلکه عنصری فعال در میدان مبارزه نرم است. حضور به موقع ایشان، هم به بازسازی اعتماد ملی منجر شد و هم به تقویت و تحکیم هرچه فزونتر احساس هویت و امنیت جمعی در میان مردم ایران.
در شرایطی که تحلیلگران غربی تصور میکردند ایران در خلأ استراتژیک فرو رفته، یک حرکت ساده اما فوقالعاده حسابشده، نشان داد که نهتنها سلسله مراتب قدرت دچار اختلال نشده، بلکه حتی در سطح جنگ شناختی، جمهوری اسلامی از حریفی چون آمریکا و متحدانش چند گام جلوتر است.
این تنها یک حضور نبود؛ پیامی بود به دوستان و هشداری به دشمنان. پیامی که میگفت: فرمانده هست، راه روشن است و ملت در کنار او ایستاده است.
انتهای پیام
نظرات