• یکشنبه / ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ / ۰۹:۱۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404012412179
  • منبع : پایگاه‌های خبری

افشای راز ۹۰ ساله!/ هایزنبرگ خائن بود یا ناجی؟

افشای راز ۹۰ ساله!/ هایزنبرگ خائن بود یا ناجی؟

بمب اتم، نه زاده نبوغ آمریکایی‌ها، بلکه نتیجه یک توافق پنهانی میان دانشمندی آلمانی و سیاستمداران آمریکا و سرقتی تاریخی بود. ورنر هایزنبرگ، نامی که جهان او را به‌عنوان فیزیکدان برجسته می‌شناسد، آیا خائن بود یا ناجی بشریت؟

به گزارش ایسنا، محمدباقر فتحی، پژوهشگر دانشکده فیزیک دانشگاه خوارزمی تهران، در مقاله‌ای که برای تابناک ارسال کرده ، روایتی ناشنیده و  و تأمل‌برانگیز از یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ علم و سیاست ارائه می‌دهد. بر اساس گفته‌های نویسنده موفقیت آمریکا در ساخت بمب اتم در جریان جنگ جهانی دوم، نه نتیجه تلاش‌های دانشمندان آمریکایی، بلکه مرهون تبانی پنهانی دانشمند برجسته آلمانی، ورنر هایزنبرگ، و انتقال دانش فنی از اروپا به آمریکا بوده است. این گزارش خبری، با استناد به مقاله مذکور، جزئیات این ادعا و ابعاد تاریخی، علمی و اخلاقی آن را بررسی می‌کند.

 زمینه تاریخی و شایعات یهودی‌ستیزی

در دهه ۱۹۳۰، اروپا شاهد گسترش افکار یهودی‌ستیزانه بود که به‌ویژه در آلمان نازی شدت گرفت. شایعات مربوط به «یهودی‌سوزی» تا حدی توسط خود یهودیان ترویج شد تا بهانه‌ای برای مهاجرت گسترده دانشمندان برجسته اروپایی، به‌ویژه یهودیان، به آمریکا فراهم شود. این مهاجرت شامل نام‌هایی، چون آلبرت اینشتین، انریکو فرمی، لئو زیلارد، لیز مایتنر، هانس بته و ادوارد تلر بود که نقش کلیدی در پروژه بمب اتم آمریکا (پروژه منهتن) ایفا کردند. 

نکته قابل توجه این است که برخی از این دانشمندان، مانند فرمی، یهودی نبودند، اما به دلایلی، چون ازدواج با یک یهودی یا فشارهای سیاسی از اروپا گریختند. این مهاجرت‌ها بخشی از یک برنامه طراحی شده بود که به آمریکا امکان داد از دانش پیشرفته آلمان در فیزیک هسته‌ای بهره‌مند شود. 

 کشف شکافت هسته‌ای و انتقال دانش به آمریکا

یکی از نقاط عطف در تاریخ بمب اتم، کشف شکافت هسته‌ای توسط اوتو هان و فریتز اشتراسمن در آلمان در دسامبر ۱۹۳۸ بود. این دو دانشمند دریافتند که بمباران هسته اورانیوم با نوترون‌ها منجر به شکافت آن به دو بخش تقریباً مساوی و آزادسازی انرژی عظیمی می‌شود. لیز مایتنر و اوتو فریش، با تحلیل این نتایج، مفهوم شکافت هسته‌ای را تبیین کردند و مقاله‌ای در این باره در مجله Nature منتشر نمودند.

این خبر به سرعت از طریق شبکه‌های علمی غیررسمی به آمریکا رسید. نیلز بوهر، فیزیکدان دانمارکی، در ژانویه ۱۹۳۹ با سفر به آمریکا و دیدار با انیشتین و دیگر دانشمندان، این کشف را به جامعه علمی ایالات متحده معرفی کرد. انریکو فرمی و دیگران در دانشگاه‌های آمریکا بلافاصله آزمایش‌هایی برای تأیید شکافت هسته‌ای آغاز کردند و به اهمیت واکنش زنجیره‌ای نوترونی پی بردند که می‌توانست به ساخت بمب اتم منجر شود. 

نامه انیشتین به روزولت و آغاز پروژه منهتن

در تابستان ۱۹۳۹، لئو زیلارد، با همراهی ادوارد تلر و یوجین ویگنر، از انیشتین خواست تا نامه‌ای به رئیس‌جمهور آمریکا، فرانکلین روزولت، بنویسد و درباره خطر دستیابی آلمان نازی به بمب اتم هشدار دهد. این نامه که در ۲ اوت ۱۹۳۹ امضا شد، به صراحت از پیشرفت‌های آلمان در تحقیقات هسته‌ای سخن می‌گفت و خواستار اقدام فوری آمریکا برای پیشی گرفتن در این رقابت بود.

روزولت در پاسخ، شورای اورانیوم را تأسیس کرد که زمینه ساز پروژه عظیم منهتن شد. این پروژه، که در سال ۱۹۴۲ به‌طور رسمی آغاز شد، بیش از ۵۰۰ هزار نفر را به کار گرفت و شامل ساخت ۱۱۰۰ مرکز تحقیقاتی بود. نتیجه آن، ساخت اولین بمب اتمی پلوتونیومی بود که در ژوئیه ۱۹۴۵ در نیومکزیکو آزمایش شد و سپس در هیروشیما و ناکازاکی به کار رفت.

 نقش ورنر هایزنبرگ و تبانی

محور اصلی مقاله، ادعای تبانی ورنر هایزنبرگ، فیزیکدان برجسته آلمانی و برنده جایزه نوبل، با آمریکا است. هایزنبرگ که مسئول پروژه بمب اتم آلمان (معروف به Uranverein) بود، به گفته مقاله، عامدانه در پیشرفت این پروژه کارشکنی کرد. شواهد ارائه شده شامل موارد زیر است:

انتخاب غیرمنطقی آب سنگین به جای گرافیت

هایزنبرگ و همکارانش تصمیم گرفتند از آب سنگین به‌عنوان تعدیل کننده نوترون استفاده کنند، درحالی‌که گرافیت گزینه‌ای ارزان‌تر و در دسترس‌تر بود. این تصمیم، که ظاهراً بدون توجیه علمی اتخاذ شد، پروژه آلمان را با تأخیرهای جدی مواجه کرد.

ممانعت از آزمایش‌های کلیدی

هایزنبرگ از آزمایش‌های پیشنهادی توسط دانشمندانی، چون پل هارتک، که می‌توانست به موفقیت پروژه منجر شود، جلوگیری کرد. او همچنین از توسعه سیکلوترون‌ها، که برای مطالعه پلوتونیوم ضروری بودند، حمایت نکرد.

گزارش‌های مزرعه هال

پس از جنگ، متفقین گفت‌ و گوهای هایزنبرگ و دیگر دانشمندان آلمانی را در مزرعه‌ هال (Farm Hall) ضبط کردند. این گفت‌ و گوها نشان می‌دهد که هایزنبرگ و همکارانش از ابتدا قصد جدی برای ساخت بمب نداشتند و معتقد بودند که این پروژه به پیروزی سریع آلمان در جنگ کمکی نمی‌کند.

مقاله مدعی است که این اقدامات نتیجه توافقی پنهانی بین هایزنبرگ و سیاستمداران آمریکایی بود که با همکاری برخی سیاستمداران آلمانی انجام شد. این تبانی به آمریکا امکان داد تا با جذب دانشمندان اروپایی و بهره گیری از دانش آلمان، در مسابقه تسلیحاتی پیشی بگیرد.

ناکامی آلمان و پیروزی آمریکا

برخلاف تصور رایج که آلمان به دلیل ملاحظات اخلاقی یا کمبود منابع از ساخت بمب اتم بازماند، مقاله استدلال می‌کند که ناکامی آلمان نتیجه مستقیم کارشکنی‌های هایزنبرگ و غفلت مقامات نازی بود. درحالی‌که پروژه منهتن با سرمایه گذاری عظیم و سازمان دهی دقیق پیش می‌رفت، پروژه اورانیوم آلمان گرفتار تصمیم گیری‌های نادرست و تأخیرهای عمدی شد.

آلمان در زمینه‌هایی مانند مهندسی رآکتورهای پلوتونیومی از آمریکا جلوتر بود و می‌توانست با هزینه‌ای کمتر از پروژه موشکی خود، چندین بمب اتم تولید کند. اما به دلیل اقدامات هایزنبرگ، این فرصت از دست رفت و آمریکا به‌عنوان اولین قدرت هسته‌ای جهان ظهور کرد.

 ملاحظات اخلاقی یا بی‌اخلاقی محض؟

نویسنده مقاله از فقدان ملاحظات اخلاقی در پروژه منهتن انتقاد می‌کند. نقل قول‌هایی از دانشمندان و سیاستمداران آمریکایی نشان دهنده بی توجهی آنها به پیامدهای انسانی بمب اتم است:

انریکو فرمی: "وقت مرا با موعظه های اخلاقی خود نگیر! آخر سر، همه چیز یک فیزیک خارق العاده است. "

ادوارد تِلِر، دانشمند معروف اتمی، بیان میکند: 

" دانش امکان دارد خطرناک باشد. اما نادیده گرفتن، به طرزی قیاس ناشدنی، خطرناکتر است "

جملۀ وهن آمیزِ رئیس جمهور وقت آمریکا، در نطق پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، نشان دهندۀ بی مرز بودنِ بهره گیریِ شیطانی آمریکایی‌ها از مفاهیم آسمانی است.

هری ترومن (رئیس‌جمهور وقت آمریکا): 

"این مسئولیت هولناکی است که بر دوش ما گذاشته شده است. خدا را شکر که این مسئولیت بر دوش ماست، نه دشمنان ما؛ و دعا می‌کنیم که او ما را راهنمایی کند تا از آن در راه‌ها و اهدافش استفاده کنیم.

در پیامی سرّی که جوان‌ترین خدمۀ انولا گِی، ریچارد نِلسون بلافاصله، پس از بمب اتمی که بر سر مردم هیروشیما فرو انداختند، به رئیس جمهور فرستاد، گفت: ”نتایجْ عالی “.

نقل قول دیگر یوسف آنجلو، عضو نیروی هوایی آمریکا، در کتاب فناوری هسته‌ای، گرین وود:

”در آن زمان، تصمیم او (رئیس جمهور) را بسیاری از آمریکایی‌ها دیدند و قبول کردند که قدمی ضروری برای خاتمه دادن به جنگ جهانی دوم بوده است. “

این اظهارات، نشان دهنده اولویت دادن به قدرت و پیروزی بر ملاحظات انسانی است. 

در مقابل، ادعا می‌شود که هایزنبرگ با به تأخیر انداختن پروژه آلمان، سعی داشت از فاجعه‌ای بزرگ‌تر جلوگیری کند، هرچند صداقت او به دلیل شواهد متناقض مورد تردید قرار گرفته است.

مقاله در پایان، درس‌هایی برای کشورهای در حال توسعه، به‌ویژه ایران، ارائه می‌دهد:

نیاز به تلاش بومی: 

انرژی هسته‌ای، با کاربردهای گسترده در امنیت، پزشکی و اقتصاد، نیازمند توسعه داخلی است و کشورهای صنعتی به آن کمک نخواهند کرد.

اهمیت تصمیم‌گیری دقیق: 

تصمیمات مقامات ارشد باید با دقت و بر اساس شواهد علمی اتخاذ شود تا از خطاهایی مشابه آلمان نازی جلوگیری شود.

حفظ رازداری:

 مسائل حساس مانند فناوری هسته‌ای نیازمند احتیاط و رازداری است.

نقش دانشمندان انقلابی:

 توسعه هسته‌ای به افرادی متعهد و باانگیزه نیاز دارد.

امکان‌سنجی فناوری صلح‌آمیز:

 با توجه به توانمندی‌های صنعتی ایران، مطالعه و توسعه فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز، از جمله حفاظ‌های هسته‌ای، کاملاً شدنی است. 

هرچند برخی اظهارات نویسنده، مانند تبانی هایزنبرگ، نیازمند شواهد بیشتری برای اثبات است، اما این روایت ما را به تأمل در نقش دانش، سیاست و اخلاق در پیشرفت‌های علمی دعوت می‌کند. درس‌های این تاریخ برای کشورهایی که به دنبال استقلال علمی و فناوری هستند، همچنان زنده و ارزشمند است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
دیروز ۱۷:۱۸

بزرگترین بی اخلاقی تاریخ این بود که کسی بیاد برای هیتلر بمب اتم بسازه. تامام.