به گزارش ایسنا، صادق زیباکلام؛ استاد دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت:
در روزگاری که امید به توافق میان ایران و آمریکا، پس از سالها تنش و خصومت، دوباره جان گرفته، گروهی از این وضعیت ناراحت و دلخورند؛ نه فقط آنهایی که از ابتدا هم خواهان درگیری و براندازی جمهوری اسلامی بودهاند بلکه حتی بخشی از نیروهای داخلی که تنشزدایی را برنمیتابند نیز در صف ناراضیان ایستادهاند. به راستی چرا احتمال توافق و کاهش تنش برای برخی چنین ناراحتکننده است؟
بیرون از مرزها، کسانی مانند بنیامین نتانیاهو، براندازان، سلطنتطلبها و گروههایی که همه امیدشان به تشدید بحران میان ایران و آمریکا و در نهایت، سقوط نظام جمهوری اسلامی دوخته شده بود از روند اخیر ناامید شدهاند. آنها که منتظر بودند، نشانههایی از فروپاشی نظام یا دستکم یک درگیری نظامی جدی با آمریکا بروز پیدا کند، حالا در بهت و افسردگی به این میاندیشند که تمام معادلاتشان نقش بر آب شده است. از دید آنها، تنها راهحل پایان دادن به جمهوری اسلامی، درگیری مستقیم با آمریکا و به زانو درآوردن نظام از راه فشار خارجی بود. اما اکنون که خبری از سقوط یا جنگ نیست و چشمانداز مطلوبشان در هالهای از ابهام فرو رفته است.
براندازان خارج از کشور، اکنون اگر افسرده نباشند، خشمگین هستند. آنهایی که منافع اقتصادی خود را در فروپاشی ایران و جمهوری اسلامی بنا کرده بودند، بهتزده به این مذاکرات خیره شدهاند. تصویر نتانیاهو را هنوز فراموش نکردهایم که یک ساعت قبل از اعلام مذاکرات، از آن خبردار شده بود. اما شگفتآور آن است که ناراحتی و افسردگی، تنها در میان این مخالفان بیرونی دیده نمیشود. بخشی از نیروهای تندروی داخلی نیز به شدت نگراناند. این نگرانی از آنجا ناشی میشود که نگاه و بینش آنها، سالها بر غربستیزی بنا شده است. ایدئولوژیای که تقابل با غرب و دشمنتراشی را مبنای مشروعیت خود قرار داده بود حالا در بهت و حیرت و خشم است.
حاملان تفکر غربستیزی به معنای عام آن حتی در جبهه اصولگرایان نیز خواهان ندارند. ریزش نیروهای بدنه آنها گواه بر این است که این خط به پایان خود نزدیک شده است. در نهایت، آنچه این روزها شاهدش هستیم این که عقلانیت، منافع ملی و آرامش مردم در اولویت قرار گرفته است و هیچ امری از این مهمتر نیست.
انتهای پیام
نظرات