فیلمهای کوتاه از اوایل پیدایش سینما وجود داشتهاند و بهعنوان ابزاری برای آزمایش تکنیکها و روایت داستانها مورد استفاده قرار میگرفتند. در دهههای اخیر، با گسترش فناوریهای دیجیتال و دسترسی آسانتر به تجهیزات فیلمبرداری، تولید فیلمهای کوتاه به شدت افزایش یافته است. جشنوارههای بینالمللی بخشهایی را به نمایش فیلمهای کوتاه اختصاص دادهاند، که این موضوع به محبوبیت و اهمیت این نوع آثار افزوده است. کارگردانان فیلمهای کوتاه باید توانایی خلاقانه بالایی داشته باشند. آنها باید بتوانند ایدههای جدید را در قالبی مختصر و جذاب ارائه دهند. خلاقیت در انتخاب موضوع، ساختار داستان و شیوههای بصری از جمله ویژگیهای کلیدی یک کارگردان موفق است. هنر روایت داستان یکی از مهارتهای اساسی کارگردانان است. آنها باید قادر باشند با استفاده از دیالوگ، تصویر و موسیقی، احساسات پیامهای عمیقی را منتقل کنند. توانایی ایجاد تنش و جذابیت در داستان، حتی در مدت زمان کوتاه، از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به محدودیت زمانی فیلمهای کوتاه، کارگردانان باید بتوانند زمان را بهدرستی مدیریت کنند. آنها باید تصمیمات سریع و مؤثری بگیرند تا داستان را به بهترین شکل ممکن پیش ببرند.
خبرنگار ایسنا برای بررسی بیشتر ویژگیها، چالشها و تأثیر کارگردانان فیلمهای کوتاه بر صنعت سینما با مصطفی غلامی، کارگردان فیلمهای کوتاه به گفتوگو نشسته که متن آن را در ادامه میخوانید:
چه رخدادی باعث شد که یک کارگردان شوید؟ از چه سالی شروع به کار کردید؟
در سال ۱۳۸۸ درست زمانی که ۱۳ سال داشتم با سریال «هوش سیاه ۱» به کارگردانی مسعود آبپرور به دنیای سینما و تلویزیون علاقهمند شدم. از همان دوران با این سریال زندگی میکردم و عشق هنر و سینما در دلم پینه بست و بخشی از وجودم را فرا گرفت. من از سال ۹۵ با ساخت کلیپهای کوتاه فعالیت هنری خود را آغاز کردم. در سال ۹۶ نیز اولین فیلم کوتاه خود را بنام «شکار تلخ» با محوریت حفظ محیطزیست و منابع طبیعی برای حضور در دومین جشنواره ملی ۱۸۰ ثانیهای بانک پاسارگارد کارگردانی کردم. جالب است بدانید که در آن دوران بهدلیل محدویتهای موجود و امکانات فنی محدود این فیلم کوتاه را با دوربین موبایل تولید کردیم، اما این محدودیتها مانع موفقیت ما نشد و فیلم توانست از میان ۲۲۲۵ اثر ارسالی به جشنواره به بخش نهایی راه پیدا کند و تندیس جشنواره را دریافت کند.
آیا علاوهبر سینمای تجربی، تحصیلات آکادمیک نیز دارید؟
بله؛ من مدرک تحصیلی کارشناسیارشد رشته کارگردانی سینما را از دانشکده هنر و معماری کمالالملک نوشهر دارم؛ همچنین دارای گواهینامه از سازمان فنیوحرفهای کشور و عضو خانه سینما نیز هستم. در دوران دانشگاه از دانشجویان اساتید برجستهای همچون احمد الستی، علی روحانی و کاظم نظری بودهام. نقد و تحلیل تصویر را نزد احمد الستی آموختم، سپس در آذر ۱۴۰۰ به همراه ایشان بهعنوان استاد راهنما از پایاننامه خود دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم؛ درحالحاضر چندین مقاله پژوهشی دارم.
چه عاملی شما را به ساخت فیلم ترغیب میکند؟
من هر اثری را که تولید کردم طرح آن بر اساس استقلال فکری و جهانبینیام پیش رفته است، اما بهطور کلی کتابها، آثار شاخص سینمایی و حضور در فستیوالها در تولید یک اثر هنری برای من ترغیب کننده بودند. نکته مهمی که به آن باور دارم و لازم است به آن اشاره کنم این است که یک اثر هنری نمیتواند به صورت سفارشی تولید شده باشد. چیزی که به مراتب در سینمای ایران دیده میشود؛ در واقع یک اثر سفارشی نمیتواند یک اثر هنری تلقی شود؛ چرا که یک اثر هنری برگرفته از جهانبینی فیلمساز است، اما در اثر سفارشی شما محکوم به پیشبُرد داستانی از پیش تعیین شده هستید. در صورتی که خلق یک اثر هنری در جایگاه والایی قرار دارد فیلمساز زمانی میتواند یک اثر هنری خلق کند که طرح آن بر اساس تفکرات خویش پیش برود، درست مثل شاعری که شعر مینویسد. امروزه در سینما مشاهده میکنیم که ترغیب اصلی فیلمسازان تولید آثار سفارشی با محوریت خاص بوده یا اینکه فیلمی بدون فرم و محتوا صرفاً برای فروش در گیشه تولید شدهاند.
در حال حاضر بزرگترین چالشهایی که یک کارگردان در ساخت فیلم کوتاه با آنها مواجه است، چیست؟
درحالحاضر بزرگترین چالشهای یک کارگردان برای تولید یک فیلم کوتاه محدودیتهایی مانند زمان کوتاه، بودجه محدود و امکانات فنی محدود است. در سینمای کوتاه، فیلمساز با این محدودیتها مواجه است. همین چالشها و محدودیتها باعث میشود که فیلمساز به دنبال راههای نوآورانه برای بیان ایدههای خود باشد و در نتیجه آثار خلاقانهای خلق کند، چراکه فیلمساز با محدودیت مواجه شده و محدودیت نیز خلاقیت میآورد. این چالشها و محدودیتها در پرورش خلاقیت فیلمسازان کوتاه نقش بهسزایی دارند. با تاکید بر ارتباط تنگاتنگ بین سینمای کوتاه و خلاقیت، معتقد هستم که این نوع سینما، فضایی را برای فیلمسازان فراهم میکند تا با استفاده از حداقل امکانات، حداکثر تاثیر را بر مخاطب بگذارند؛ در واقع سینمای کوتاه برابر است با خلاقیت و خلاقیت برابر است با تلنگر! معتقدم آن چیزی که مخاطب را تحت ثاثیر قرار داده تلنگر ناشی از خلاقیت است که در نهایت مخاطب را حیرتزده میکند. در سینمای کوتاه محدودیت، مولد خلاقیت و سینمای کوتاه دریچهای به دنیای خلاقیت است. سینمای کوتاه بهعنوان یک فرم هنری مستقل، فضایی را برای فیلمسازان فراهم میکند تا با استفاده از خلاقیت و نوآوری، آثار تاثیرگذاری خلق کنند.
به نظر شما چه تفاوتهایی بین کارگردانی فیلم کوتاه و فیلم بلند وجود دارد؟
فیلم کوتاه و فیلم بلند هر کدام جایگاه خودشان را دارند. نحوه پیشبُرد کارگردانی نیز در سینمای کوتاه و سینمای بلند یکسان است، اما در مدیومی کوچکتر؛ و با این تفاوت که در سینمای کوتاه کارگردان با محدودیتی، مانند مدت زمان کوتاه روبهرو است، اما در فیلم بلند فیلمساز با چنین محدودیتهایی مواجه نیست. در سینمای بلند کارگردان فرصت بیشتری را برای بیان اثر هنری خود دارد، اما در مقابل سینمای کوتاه یک زبانی موجز است که با استفاده از حداقل عناصر، مفاهیم پیچیده و عمیقی را به مخاطب منتقل میکند. در سینمای بلند رهبری گروه تولید و هدایت گروه بازیگران به مراتب دشوارتر از سینمای کوتاه بوده و نیازمند تجربه است، اما در مقابل در سینمای کوتاه رهبری و هدایت بازیگران به مراتب آسانتر از سینمای بلند است. مدت زمان محدود، کمبود امکانات و بودجه محدود شرایط تولید را برای فیلمساز محدودتر میکند. در سینمای کوتاه فیلمساز با بودجه شخصی یک اثری را تولید میکند و با هزار امید چشم به جشنواره میدوزد، اما در سینمای بلند به دلیل پشتوانه فروش در گیشه از سرمایههای کلان استفاده میشود. سینمای کوتاه یک حرکت و رفتار است، این نوع سینما با استفاده از اشارات و نمادها، مفاهیم را بهصورت فشرده و تاثیرگذار به مخاطب منتقل میکند؛ در سینمای کوتاه به دلیل خلاقیت و نوآوری حاکم ممکن است کارگردان داستان را متوقف کند و در تصویر فضا سازد یا اینکه در شخصیتپردازی از عنصر جایگزینی برای خلق شخصیت استفاده کند، بهعنوان مثال از شمع بهجای انسان استفاده کند، اما در مقابل در سینمای بلند فیلم بیشتر بر اساس داستان و فیلمنامه پیش میرود و عنصر همنشینی (انسان) جای خودش را به عنصر جانشینی (شمع) نمیدهد؛ اینها تفاوتهای کارگردانی در سینمای کوتاه و بلند هستند.
به نظر شما کدام نوع سینما تأثیرگذاری بیشتری بر روی مخاطبان دارند؟
در سینمای کوتاه به دلیل مدت زمان محدود خود، مخاطب را مجبور میکنند تا در مدت زمان کوتاهی با مفاهیم عمیق و پیچیده مواجه شوند. همین امر باعث میشود که فیلمهای کوتاه نسبت به فیلمهای بلند تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب داشته باشند و در ذهن آنها ماندگار شوند. در سینمای کوتاه خلاقیت نسبت به فیلمهای بلند بیشتر است. لازم به ذکر است که عمده مخاطبان امروز بسیار کمحوصله هستند و زمان زیادی را برای تماشا و پرداختن به فیلمهای طولانی نمیگذارند بههمین دلیل بیشتر به سمت فیلم کوتاه روی آورده تا زمان کمتری را صرف کنند و در همین مدت کوتاه به پیام و محتوایی ارزشمند دست پیدا کنند.
چگونه داستانهایی که میخواهید روایت کنید را انتخاب میکنید؟ آیا خودتان نیز داستانی را نوشتهاید؟ چند اثر از خودتان بگویید؟
من هر اثری را که تولید کردم متأثر از زندگی خودم و جهان اطرافام بوده است. گاهی ناخواسته به طرحی میرسید که برگرفته از شرایط اجتماعی بوده است، گاهی نیز اثری را خلق میکنید که موضوعیت تاریخی دارد. یک اثر هنری حد و مرز ندارد. در یک اثر هنری فیلمساز با تلقی ذهنی و محدوده ذهنیاش آن چیزی را به تصویر میکشد که از خودش میجوشد. تاکنون ۱۰ فیلمنامه کوتاه و مستند کوتاه را به تصویر کشیدهام؛ از این تعداد هشت فیلمنامه را خودم به نگارش در آوردم و دو فیلمنامه دیگر نیز مشترک نوشته شده است. بهعنوان مثال میتوانم به دو فیلم کوتاه «برگشت» و «ساعت هشت» اشاره کنم. فیلم کوتاه «برگشت» با استفاده از یک پلان ثابت از یک ساعت دیواری، شصت ثانیه پایانی زندگی یک بیمار نیازمند به پیوند عضو روایت میشود. در این اثر کوتاه من از عنصر جانشینی برای خلق شخصیت کردم؛ یعنی ساعت دیواری را جایگزین انسان کردم. من برای این اثر کوتاه موفق به کسب ۱۵ حضور در فستیوالهای بینالمللی شدم و توانستهام علاوه بر نامزدیهای متعدد همچون جایزه ویژه تماشاگران «جایزه ذکر ویژه» را از فستیوال بینالمللی بیگسین لندن دریافت کنم؛ برگزاری این فستیوال هرساله یکی از اهداف حقوق بشری سازمان ملل متحد است. فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای «ساعت هشت» نیز روایت کننده پدری است که به دلیل بیماری آلزایمر به دوران جوانیاش بازگشته و به خواستگاری از همسر خود میآید! در این اثر ما با یک پدری با کولهباری سرشار از عشق و امید مواجه هستیم. «ساعت هشت» تاکنون در ۱۰ فستیوال معتبر همچون شانزدهمین دوره فستیوال بینالمللی هانوفر آلمان اکران شده است که در این دوره از جشنواره بر اساس اعلام دبیرخانه ۳۳۱۰ فیلم از ۱۲۲ کشور جهان به این دوره از جشنواره ارسال شدند که از این میان در نهایت ۷۸ فیلم از ۳۷ کشور جهان به بخش مسابقه بینالملل راه یافتند؛ «ساعت هشت» بهعنوان نماینده ایران در بخش مسابقه این دوره از جشنواره حضور داشت و نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم کوتاه شد. فیلمهای «طلوع سبز»، «رهگذر»، «این یک تصور نیست»، «شکار تلخ»، «مسیر اشتباه»، «وصال» و مستند کوتاه «گُل» از دیگر آثارم هستند. تاکنون ۱۰ فیلم کوتاه و مستند کوتاه تولید کردهام و بیش از ۲۰ حضور بینالمللی نیز دارم.
چه پیامی را دوست دارید از طریق فیلمهای کوتاه خود منتقل کنید؟
مسائل اجتماعی و خانواده همواره دغدغه اصلی من بوده است. در جامعه امروزی فضای صمیمیت در خانوادهها کم رنگ شدهاست. در فیلم کوتاه «ساعت هشت» سعی کردم از دریچه دوربین گوشهای از معضلات اجتماعی که دامنگیر خانوادهها شده را به تصویر بکشم؛ معضلاتی که روزانه مدام با آن مواجه هستیم. وقتی استاد رضا رویگری را در خانه سالمندان دیدم یاد «ساعت هشت» افتادم.
چه شده است که بزرگانِ ما سر از خانه سالمندان در میآورند؟ کدام راه را اشتباه رفتیم که به اینجا رسیدیم؟ ما برای پدران و مادرانمان چه کردیم؟!
چگونه با بازیگران همکاری میکنید تا بهترین عملکرد را از آنها بگیرید؟
من ابتدا بازیگران را متناسب با کاراکتر در فیلمنامه انتخاب میکنم. سپس در چندین جلسه با بازیگران فیلمنامه را دورخوانی، و زبان و بدن را تمرین میکنیم؛ سپس در پایان هر جلسه تمرین، به بازیگرانم وظایفی را میدهم، بهعنوان مثال میگویم بروند و تا جلسه بعدی شخصیت در فیلمنامه را زندگی کنند!، یعنی از خودشان فاصله بگیرند و خودشان را جایگزین کاراکتر در فیلمنامه کنند. این کار باعث میشود بازیگران به شناخت بیشتری از کارکتر برسند، بهطوری که اگر سوال شود غذای مورد علاقه این کارکتر چیست باید آن را با ذکر دلیل پاسخ بدهند! توجه به شخصیتشناسی باعث میشود بازیگر عملکرد بهتری را به نمایش بگذارد و در نتیجه مخاطب را بیشتر درگیر خودش کند. هرچه کارکتر دقیقتر باشد مخاطب ارتباط بیشتری با آن برقرار میکند. بهنظرم اگر در سینمای امروز مخاطب شخصیت موجود در فیلم را نمیفهمد مشکل از شخصیتپردازی نیست، بلکه مشکل از شخصیتشناسی کارکتر بوده است.
علاوهبر شخصیتپردازی به شخصیتشناسی نیز اهمیت میدهم، چیزی که در سینمای ایران به وضوح کمتر دیده میشود. در شخصیتپردازی شما ویژگیهای فردی کاراکتر را عنوان میکنید، بهعنوان مثال این کارکتر دارای قدی بلند، جستهای لاغر اندام و صورتی استخوانی دارد، اما در شخصیتشناسی علاوه بر ویژگیهای فردی و ظاهری شما وارد زندگی شخصیت میشوید و به علایق آن نیز میپردازید، حتی رنگ مورد علاقه این شخصیت چیست یا اینکه این شخصیت چه حیوانی را دوست دارد، و چرا؟ از این روش ارتباط بیشتری با شخصیت برقرار میکنید و بازیگر نیز عملکرد کاملتری را به نمایش میگذارد.
چگونه به نقدها و بازخوردهای مخاطبان نسبت به آثار خود واکنش نشان میدهید؟
بدون شک هر اثری نقدها و بازخوردهای مثبت و منفی خاص خودش را دارد؛ معتقدم نقدی میتواند کارساز باشد که به فیلمساز برای تولید آثار بعدیاش کمک کند؛ نقدی که تخریبکننده باشد مورد توجه قرار نمیگیرد. ما برای فیلم کوتاه «ساعت هشت» بازخورد قابل توجهی را از فیلم گرفتیم، اما بعد از پایان فیلم، مخاطبان انتظار داشتند فیلم مطابق میل و سلیقهی خودشان به اتمام برسد و یا به زبانی دیگر اتفاق مثبتی در پایان فیلم رقم بخورد! در واقعیت اینگونه نیست، ما باید بپذیریم که این یک حقیقت تلخ است! اگر میخواهیم فرهنگسازی کنیم ابتدا باید این حقیقت را بپذیریم، سپس برای حل آن برخیزیم نه اینکه وانمود کنیم همه چیز خوب است.
آیا برنامهای برای ساخت فیلمهای بلند دارید یا ترجیح میدهید در زمینه فیلمهای کوتاه باقی بمانید؟
بدون شک بله. آرزوی هر فیلمسازی رسیدن به سینمای بلند است. من امیدوارم که در آیندهای نه چندان دور بتوانم به سینمای بلند راه پیدا کنم.
کارگردانی در سینمای بلند نیازمند تجربه است؛ درحالحاضر مدنظر دارم چند فیلم کوتاه دیگر نیز تولید کنم و بعد وارد سینمای بلند شوم.
انتهای پیام
نظرات