به گزارش ایسنا، همشهری آنلاین نوشت: «کاهش جمعیت در ایران یک ابربحران است.» این جملهای است که مرضیه وحیددستجردی، دبیر فعلی ستاد ملی جمعیت ایران درباره وضعیت جمعیت در ایران میگوید؛ ابربحرانی که برای حل آن، مجلس در سال ۱۴۰۰قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را تصویب کرد تا بتواند زوجهای جوان را به فرزندآوری ترغیب کند، اما با گذشت ۳سال این بحران همچنان به قوت خود باقی است.
شما خودتان چند فرزند دارید؟
۲دختر و ۲نوه دارم.
این تعداد فرزند شما با سیاستهای جمعیتی که در دهه ۶۰بود، همخوانی داشت؟
بله! در آن زمان سیاستهای کنترل جمعیتی در کشور حاکم بود و سال ۱۳۶۸این سیاستها بهدنبال مصوبه مجلس، اجرایی شد. ما هم تابع قانون بودیم.
خانم دکتر چه شد که در سال ۱۳۶۸ به شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» رسیدیم و امروز آن را نفی میکنیم؟
در بازه زمانی ۱۳۶۰تا ۱۳۶۲نرخ کلی باروری (تعداد فرزند به ازای هر زن در سن باروری) ۶.۸فرزند بود؛ یعنی هر زن ایرانی در سن باروری در آن زمان، نزدیک به ۷فرزند به دنیا میآورد. دولت و مجلس با توجه به تعداد تولد فرزندان به این نتیجه رسیدند که وضعیت اجتماعی و اقتصادی متناسب با این جمعیت نیست و باید براساس مسائل اقتصادی برنامهریزی شود. به این ترتیب سیاستهای کلی جمعیتی پیگیری شد و قانونی که بهدنبال آن تغییر سیاستها بهطور عملی اتفاق افتاد از سال ۱۳۶۸کلید خورد. دنیا هم چنین سیاستهای کنترل جمعیتی را تجربه کرده است، اما در ایران شاهد بودیم که در میان سالهای ۱۳۶۸تا ۱۳۷۸تعداد فرزندان متولدشده به ازای زنان در دوره باروری از حدود ۷به زیر ۳فرزند رسید و این کاهش بسیار سریع اتفاق افتاد.
جهان این اتفاق را در دوره زمانی طولانیتر تجربه کرد؟
بله. بهعنوان مثال، نرخ باروری کلی در آمریکا از ۷فرزند به کمتر از ۳فرزند در بازه زمانی ۹۳سال رسید و انگلستان و ترکیه بهترتیب در ۷۰و ۲۵سال این تغییر را رقم زدند.
چه شد که آقای پزشکیان شما را بهعنوان دبیر ستاد ملی جمعیت معرفی کردند؟
بنده تخصصم جراحی زنان و زایمان است. در سالهای اخیر متوجه کاهش تعداد زنان باردار شدم و در کنارش آمار و ارقام هم این مسئله را عیان کرد؛ بر همین اساس، زمانی که به بنده پیشنهاد شد، ابتدا بهدلیل اینکه کار سنگینی بود، تمایلی برای پذیرش آن نداشتم، اما زمانی که جوانب مختلف قضیه را به من توضیح دادند و خواستند بنده در این سمت باشم، احساس کردم که ما با توجه به اشراف بر موضوع میتوانیم راهکارهای مناسبی را پیگیری کنیم؛ چراکه اقدامات مناسب با تحکم و دستور از بالا به پایین ممکن نیست. مسئله جمعیت در حقیقت ابربحران کشور است و شاید ما هیچ بحرانی را به اندازه جمعیت نداشته باشیم که چالشبرانگیز باشد؛ حتی مسئله آب هم راهکارهای فراوانی برای حل مسئله دارد، اما مسئله جمعیت چون یک مسئله چندوجهی است و بهراحتی قابل حل نیست. تنها ما در دنیا با این مسئله روبهرو نیستیم. نزدیک به ۸۳کشور مثل ما زیر سطح جایگزینی جمعیت حرکت میکنند؛ بنابراین باید گفت که این یک ابربحران جهانی است.
شما در صحبتهایتان اشاره کردید که طی ۱۰سال نرخ باروری کاهش پیدا کرد؛ چرا این موضوع در برنامههای توسعه کشور مورد توجه مسئولان قرار نگرفت و چرا هیچ دولتی به این ابربحران فکر نکرده بود؟
زمانی که دوره گذشته را مرور میکنیم، نزدیک به ۲۵ سال است که جمعیت ایران زیر سطح جایگزینی(۲.۱فرزند به ازای هر زن در سن باروری) است. اگر تولد فرزندان بالای سطح جایگزینی باشد، همین جمعیت ۸۶میلیونی حفظ خواهد شد، اما اگر به زیر این آمار برسیم، به سمت کاهش جمعیت سیر خواهیم کرد. اگر نرخ باروری کلی را درنظر بگیریم، در سال ۱۴۰۳این نرخ ۱.۶فرزند بود، با توجه به اینکه جمعیت ما به شکل دائم رو به کاهش است، این نرخ باروری کاهشی، ادامه پیدا میکند. حرکت ۲۵ساله زیر سطح جایگزینی، تنها محدود به ایران نیست، بسیاری از کشورهای دنیا هم کاهش باروری را تجربه کردهاند.
چه کشورهایی چنین تجربهای داشتهاند؟
کشورهای اروپایی نزدیک به ۵۰سال است که زیر سطح جایگزینی حرکت میکنند؛ بهطوری که در فرانسه نرخ باروری ۱.۵۹است و آنها با استفاده از مهاجرپذیری تا حدودی توانستهاند، آمار خود را بهبود ببخشند. البته سیاستهای مالی، قوانین و... حمایتی برای خانوادهها ایجاد کردند، اما اهرم اصلیشان مربوط به مهاجرپذیری بود. نرخ باروری در سایر کشورهای اروپایی کمتر از ۱.۴است.
در بحث فرانسه به مهاجران اشاره کردید. در برخی اخبار به این موضوع اشاره میشود که شاید ایران هم از این سیاست برای افزایش جمعیت استفاده کند؛ مثلا از طریق اتباع افغانستانی. آیا چنین نگاهی وجود دارد؟
نرخ باروری در کشوری مانند آمریکا۱.۶۱است و خیلی تفاوتی با ما ندارد، اما چون جزو کشورهای ثروتمند است، توانست این آمار را حفظ کند؛ علتش این است که آمریکاییهای آفریقاییتبار زادوولد بیشتری میکنند و از سوی دیگر آمریکا مهاجرپذیر است، اما تفاوت مهاجرپذیری آمریکا و فرانسه با ما این است که آنها مهاجران نخبه و تحصیلکرده را جذب میکنند. من معتقدم که ما نباید چنین سیاستهایی داشته باشیم؛ چراکه پنجره جمعیتی در ایران هنوز باز است و ۹.۵میلیون دختر و ۱۰میلیون پسر زیر ۱۵سال داریم. اگر برنامهریزیهای خوبی داشته باشیم، سیاستهای جمعیتی ما موفق خواهد بود. پنجره جمعیتی ایران در سال ۱۴۲۵بسته میشود و اگر فرصتسوزی نکنیم، میتوانیم از این موقعیت استفاده کنیم و دیگر نیاز به مهاجرپذیری نخواهد بود.
آماری در مورد میزان ناباروری در ایران دارید؟
آمار ما تقریبا با دنیا برابر است و نزدیک به ۱۰ تا ۱۵درصد زوجها در کشور ما نابارور هستند. در حال حاضر تمام استانها از مراکز درمان ناباروری بهرهمند هستند.
قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، بندهای قانونی مانند خرید خودرو، واگذاری مسکن و... دارد. چقدر این قانون توانسته است به افزایش جمعیت کمک کند؟
داشتن قانون بهتر از بیقانونی است. ایران بدون شک با ابربحران جمعیت روبهرو خواهد شد و باید اقدامات درستی انجام دهیم. در مورد قوانین هم نقدهایی وجود دارد، اما بهطور کلی باید گفت که قانون چون نظارت دارد، اگر بهدرستی اجرا شود، موفقیتش بیشتر خواهد بود. قانون جوانی جمعیت ۷۳ماده و ۲۰۰تکلیف دارد و با توجه به محدودیت اعتبارات در ایران بهتر است که تعداد محدودتری از قوانین اولویتبندی و اعتبارات در این زمینهها هزینه شوند که بدون شک موفقیت بیشتر نسبت به ۳سال گذشته رقم خواهد خورد.
یعنی شما بنا دارید مواد قانون جوانی جمعیت را کاهش دهید؟
باید اولویتبندی شود؛ اولا اینکه تسهیلات ازدواج و فرزندآوری که خیلی مهم است و در حال پرداخت هستیم را ادامه دهیم. مسکن برای مردان در فرزندآوری مهم است. همچنین اگر در قوانین اشتغال برای زنان که نیمی از کارکنان دولت هستند، انعطاف ایجاد کنیم، موانع فرزندآوری کمتر میشود؛ همانطور که دنیا این کار را کرده است. مثلا ترکیه سال ۲۰۲۵را سال خانواده معرفی و اعلام کرد که افراد میتوانند نیمهوقت کار کنند که البته حقوقشان نصف میشود و خب، این قانون برای خانواده از جهت کاهش هزینه پرستار کودک به صرفه است. البته درمورد مرخصی زایمان جزو سخاوتمندترین کشورهای دنیا هستیم و ۹ماه مرخصی با ۷۰درصد حقوق میدهیم که خدا را شکر اخیرا مرخصی ۲هفتهای آقایان هم قرار است تصویب شود و اگر بتوانیم زمان آن را بیشتر هم میکنیم. بدین گونه ۲اتفاق میافتد؛ هم ارتباط پدر با فرزند مستحکمتر میشود و هم زن وقتی میبیند که همسرش در کنار او فرزندداری میکند برای بارداری دوم تشویق میشود. همچنین ما باید مسئله مهدکودک را حل کنیم؛ موضوعی که در قانون به آن اشاره مستقیم شده است. الان فقط ۳۲دستگاه مهدکودک دارند که تعدادی از آنها از سابق فعالیت داشتند. از طرفی کمک هزینه مهدکودک ۳۰۰هزار تومان است. در مجموع ما دنبال این هستیم که بیشتر به چنین مواد قانونی پرداخته شود.
در جایی از صحبتهایتان به رویکرد سیاستهای کلان جمعیتی نظام اشاره کردید و گفتید که رویکرد در بحث افزایش جمعیت فقط کمی نیست و اتفاقا کیفی است؛ این در حالی است که در ماده۵۳ قانون جوانی جمعیت، بحث حذف غربالگری جنین را داریم که از سال ۱۴۰۰در حال اجراست. آیا شما با این ماده قانونی موافقید و بررسی کردهاند که حذف غربالگری جنین چه تأثیری بر سلامت نوزادان متولد شده در ۳سال گذشته داشته است؟
مسئله سلامت جنین یک مسئله علمی است. ما یک غربالگری اولیه داریم که یک سونوگرافی و آزمایش خون است که هفته دهم یا یازدهم انجام میشود؛ غربالگری دوم هم با همان روش در هفته شانزدهم صورت خواهد گرفت. وقتی یک مادری این دوغربالگری را که بخشی از هزینه آن را بیمهها پرداخت میکردند، انجام میداد، خیالش راحت میشد که فرزندش سالم است؛ پس بنابراین بهنظر من این سیاست درستی است که غربالگری انجام شود؛ چراکه فرد اطمینان پیدا میکند فرزندش سالم است و تشویق میشود که فرزند بیاورد. درواقع ترس و واهمه او از اینکه فرزندی با ناهنجاری ساختاری و ژنتیک دارد، میریزد و میداند که اگر فرزندش مشکل داشته باشد، میتواند از قوانین سقط درمانی استفاده کند. پس تأکید دارم که غربالگری ضدسیاستهای جمعیتی نیست، غربالگری مشوق سیاستهای جمعیتی است. برای مثال، در مورد سندرم داون که شیوع زیر نیمدرصدی دارد، بالای ۹۹.۷ از زنان باردار خیالشان راحت میشود که فرزندشان سالم است و دنبال سقط درمانی نمیروند. پس غربالگری برای سیاستهای جمعیتی خوب است. آنچه در قانون از سوی نمایندگان مجلس نوشته شد، این بود که غربالگری جنین را بهطور کامل حذف کنند که خوشبختانه با توضیحاتی که ما در جلسات مختلف دادیم، این غربالگری هماکنون در قانون هست.
یعنی ماده ۵۳ در قانون جوانی جمعیت که حذف غربالگری بود، با مشورت شما و همراهی مجلس تغییر کرد؟
الان هیچ اجباری از سوی پزشک برای غربالگری صورت نمیگیرد. فقط پیشنهاد میشود و چون ۹۹درصد زنان تمایل به آن دارند، انجام میدهند؛ درحالیکه نمایندگان فکر میکردند که ماما یا پزشک غربالگری را اجبار میکند. الان امکان انجام غربالگری وجود دارد. اگر آزمایش قطعی نشان داد که جنینی دارای سندرم داون است، آن وقت پزشک، مادر را به پزشکیقانونی ارجاع میدهد و به کمیتهای که یک قاضی و ۲متخصص دارد، معرفی میشود و ظرف یک هفته پرونده را بررسی میکنند و نتیجه را میگویند.
ببینید: جمعیت ایران در سال ۲۱۰۰ به ۳۰ میلیون خواهد رسید
انتهای پیام
نظرات