به مناسبت سالگرد شهادت امام صادق (ع)، مصاحبهای با حجتالاسلام محمد حائری شیرازی، استاد حوزه و دانشگاهی انجام دادیم که به بررسی شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران ایشان و تأثیرات آن بر گسترش معارف شیعه و شکلگیری عصر طلایی تشیع میپردازد. در این گفتوگو، نقش امام در ساماندهی مکتب فقهی و کلامی شیعه، همچنین تأثیرات تربیتی ایشان بر نسلهای آینده مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
ایسنا: شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران امام صادق (ع) که زمینهساز گسترش معارف شیعه و تبدیل آن به «عصر طلایی تشیع» شد، را تبیین کنید؟
دوران امامت امام صادق (ع) با یکی از بحرانیترین و در عین حال پرتلاطمترین دورههای تاریخ اسلام همراه بود؛ مقطعی که از یک سو پایان سلطه بنیامیه را و از سوی دیگر، آغاز تثبیت قدرت بنیعباس را شاهد بود.
این دوره با فروپاشی ساختار کهنه خلافت اموی، فضای تنفسی نسبی برای جریانهای فکری و دینی پدید آورد؛ بنیعباس در نخستین سالهای حکومت خود، برای جلب حمایت اقشار مذهبی، بهویژه شیعیان، شعارهایی نظیر «الرضا من آل محمد» سر دادند. هرچند که این شعارها بعدها به نفع عباسیان مصادره شد، اما در مرحله انتقال قدرت، تمرکز خلفا بر رقابتهای سیاسی داخلی بود نه سرکوب شدید علمی؛ امری که به سود شیعه، تمام شد.
از لحاظ اجتماعی، جامعه اسلامی با توسعه فتوحات، شاهد ورود فرهنگهای متنوع از ایران، هند، روم شرقی و مصر بود؛ این تنوع فرهنگی، موجب پرسشها و چالشهای نوینی در حوزههای اخلاق، عقیده، عبادات، و تعامل با غیرمسلمانان شد. از سوی دیگر، با گسترش ترجمه متون فلسفی و علمی از یونانی و سریانی به عربی، افقهای فکری جدیدی بر روی مسلمانان گشوده شد که نیازمند پاسخهایی متقن و نظاممند بود.
در چنین فضایی، نظام معرفتی اهل بیت بهعنوان یک مکتب عقلانی، نقلی و متوازن، توانست توجه قشر وسیعی از نخبگان و متفکران را جلب کند. این چرخش فرهنگی، به امام صادق (ع) اجازه داد تا مکتب علمی شیعه را از انزوا خارج کرده و به یک نظام فکری فعال در فضای علمی دنیای اسلام تبدیل کند.
از منظر فرهنگی نیز، قرن دوم هجری را باید دوران آغاز شکلگیری نهادهای علمی دانست؛ حوزههایی مانند دارالحکمه در بغداد، مدارس حدیث در کوفه و مدینه، و حلقههای کلامی در بصره، زمینهای برای طرح دیدگاههای مختلف فراهم آوردند. در این فضای علمی باز، امام صادق(ع) نهتنها به آموزش شاگردان متعدد پرداختند، بلکه در مناظرات علمی با پیروان مذاهب مختلف مانند معتزله، مرجئه، خوارج و حتی دهریان شرکت فعال داشتند.
نتیجه آنکه در این بستر، نهتنها آموزههای شیعه توانستند در عرصه عمومی حضور پیدا کنند، بلکه با انسجام علمی و نظاممند شدن آنها، دوران امام صادق بهدرستی به عنوان «عصر طلایی تشیع» شناخته شد؛ عصری که بنیانهای معرفتی، فقهی و کلامی شیعه را برای قرون بعدی پایهگذاری کرد.
ایسنا: امام صادق (ع) چگونه توانستند در این دوران، مکتب فقهی و کلامی شیعه را ساماندهی و توسعه دهند؟
یکی از مهمترین ویژگیهای دوران امامت امام صادق(ع)، نهادینهسازی و ساماندهی علمی فقه شیعه بود. در شرایطی که مکاتب فقهی اهل سنت در حال شکلگیری و گسترش بودند، امام صادق(ع) با تکیه بر آموزههای قرآن، سنت پیامبر (ص)، و معارف اهل بیت، فقهی جامع و مبتنی بر عقل، روایت و اجماع معقول بنیان نهادند.
این مکتب فقهی، نه بر قیاس و استحسان که در آن دوره رایج بود، بلکه بر «اصول استنباط مبتنی بر حجت شرعی» تکیه داشت. امام در قالب هزاران روایت فقهی، قواعد کلیدی اجتهاد و روششناسی فقاهت را آموزش دادند؛ امری که در قرون بعد توسط فقهایی مانند شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی به صورت مکتب اصولی شیعه ادامه یافت.
در حوزه علم کلام و عقاید نیز، امام صادق(ع) پاسخگوی نیاز جامعهای بودند که با ورود فلسفه یونانی، منازعات کلامی جدیای را تجربه میکرد. مسائل بنیادینی مانند توحید، جبر و اختیار، صفات الهی، عدل، و امامت، از جمله محورهای اصلی بحث در این دوران بود.
امام با استدلالهای عقلمحور و در عین حال برگرفته از آموزههای وحیانی، توانستند مبانی کلامی تشیع را تثبیت و تبیین کنند. مهمتر آنکه، این آموزهها صرفاً جنبه دفاعی نداشت، بلکه امام با ارائه دیدگاهی نظاممند در باب توحید، نبوت و امامت، مکتب کلامی شیعه را از دیگر مکاتب متمایز ساختند. مواجهه امام با متکلمان معتزلی، دهری، مرجئه و غلات، نمونههایی از فعالیتهای فکری ایشان است.
نقش تربیتی امام صادق(ع) در پرورش شاگردانی برجسته و صاحبنظر، نقطه عطفی در تاریخ شیعه است. از میان بیش از چهار هزار نفر شاگرد که نامشان در منابع ذکر شده، برخی در حوزه فقه، برخی در کلام و حتی برخی در علوم طبیعی سرآمد شدند.
شخصیتهایی چون زراره بن أعین، محمد بن مسلم، ابان بن تغلب و هشام بن حکم، هر یک بهتنهایی پایهگذار یک شاخه از معارف شیعه بودند. امام نهتنها انتقالدهنده دانش بود، بلکه نظام تربیتی تأسیس کرد که خودکاوی، پرسشگری و اجتهاد را تشویق میکرد. در واقع، مدرسه علمی امام صادق را باید نخستین نهاد آموزش عالی شیعی دانست که ساختار درونی و اهداف تمدنی داشت.
ایسنا: تحلیل راهبردهای امام صادق(ع) را برای استفاده از فرصتهای نسبی آزادی علمی در دوران حکومت عباسی را تحلیل کنید؟
با آغاز خلافت عباسی و سقوط امویان، فضای سیاسی ـ دستکم در سالهای نخستین ـ دستخوش تغییراتی شد که نوعی آزادی نسبی علمی و مذهبی را فراهم آورد. عباسیان در آغاز، برای جلب حمایت شیعیان و علویان، خود را نزدیک به اهل بیت نشان دادند و شعارهایی نظیر «الرضا من آل محمد» را مطرح کردند.
اگرچه این شعارها بعداً جنبه فریب سیاسی پیدا کرد، اما فاصله زمانی بین ضعف امویان و تثبیت عباسیان، خلأ قدرتی ایجاد کرد که امام صادق(ع) با هوشمندی از آن بهره برد. بهویژه آنکه حکومت عباسی درگیر تثبیت سلطه خود، سرکوب بقایای اموی و همچنین نزاعهای داخلی بود، و در نتیجه، فشار مستقیمی بر فعالیتهای علمی و فرهنگی اهل بیت اعمال نمیکرد.
امام صادق(ع) با درک عمیق از شرایط، از این فضا برای گسترش علمی استفادهای راهبردی و هدفمند کردند؛ ایشان نه در قامت یک رهبر شورشی، بلکه بهعنوان یک مرجع علمی و فکری ظاهر شدند؛ شخصیتی که حلقههای درسیاش محفل گفتوگو با اندیشمندان مذاهب و ادیان گوناگون بود. این تدبیر امام باعث شد دستگاه خلافت، فعالیت ایشان را تهدیدی مستقیم تلقی نکند.
امام با تأسیس ساختار منظم تدریس، شبکه نمایندگان علمی در شهرهای مختلف، و پاسخگویی به نیازهای فکری جامعه، توانستند تشیع را از یک جریان محدود سیاسی ـ فرهنگی، به یک مکتب فکری اصیل و اثرگذار تبدیل کنند. این راهبرد «حضور فعال در عرصه علم، اما دوری از تقابل مستقیم با قدرت»، مدل ممتازی از جهاد فرهنگی و نرم در تاریخ اسلام است.
یکی دیگر از راهبردهای هوشمندانه امام، بهرهگیری از مناظرات علمی و کلامی بهعنوان ابزار تبیین و ترویج مبانی شیعه بود. ایشان نهتنها با پیروان مذاهب فقهی دیگر مانند مالکی و حنفی در تعامل بودند، بلکه با اندیشمندان معتزلی، دهری و حتی اهل کتاب گفتوگوهایی ترتیب میدادند.
این مناظرات، افزون بر اینکه برتری معرفتی اهل بیت را آشکار میساخت، فضای گفتوگوی علمی را نیز تقویت میکرد. چنین حضوری در سطح بالا، بدون وابستگی به قدرت و در عین حال در مرکز علمی جهان اسلام، نوعی دیپلماسی علمی شیعی به شمار میآید که امام صادق(ع) مبتکر آن بود. این مسیر، راه را برای پذیرش تدریجی مرجعیت علمی اهل بیت در اذهان نخبگان و عموم مردم هموار ساخت.
ایسنا: نقش دوران عصر امام صادق (ع) در شکلگیری هویت امروز شیعه چیست؟
بدون شک، عصر امام صادق(ع) را میتوان بهعنوان بنیانگذار تمدن علمی و فرهنگی شیعی در نظر گرفت. امام صادق(ع) نه تنها در عرصه فقه و کلام، بلکه در توسعه علوم طبیعی و حتی فلسفه، نقش اساسی ایفا کردند.
ایشان با تأسیس یک شبکه گسترده علمی، تربیت شاگردان برجسته در حوزههای مختلف فقه، کلام، تفسیر، حدیث، و حتی علم کیمیا، پایهگذار نهادهای آموزشی بودند که در قرون بعدی به شکوفایی تمدن شیعی کمک کردند. این تلاشهای علمی باعث شد تا آموزههای اهل بیت در تمامی عرصههای علمی اسلام، از فقه و کلام گرفته تا ریاضیات و علوم تجربی، بهعنوان ارکان اصلی تمدن اسلامی ـ شیعی شناخته شود.
در دوران امام صادق(ع)، امامت بهعنوان محور هویت شیعه، به صورت نظاممند در کنار معارف دینی شکل گرفت. امام با تبیین دقیق مسأله «امامت»، جایگاه رهبری فکری و معنوی اهل بیت را در جهان اسلام تثبیت کردند. این مباحث نه تنها در قرنها بعد بهطور رسمی در مکاتب فقهی و کلامی شیعه بازتاب پیدا کرد، بلکه زمینهساز شکلگیری ایدئولوژی «ولایت فقیه» در عصر معاصر شد.
از این رو، امام صادق(ع) نه تنها در دوران خود، بلکه در تأثیرات بعدی بر هویت شیعه و تمدن اسلامی اثرگذار بودند. حاکمیت معرفتی اهل بیت در طی قرون بهویژه در حوزههای دینی، فقهی و اخلاقی، به نهادهایی چون حوزههای علمیه و مراکز دینی منجر شد که بعدها به مرکزیت علمی شیعه در قم، نجف، و کربلا توسعه یافت.
نقش عصر امام صادق(ع) در شکلگیری هویت امروز شیعه نیز بهوضوح قابل مشاهده است. آنچه امروز بهعنوان تشیع شناخته میشود، نتیجه گفتمانهای علمی، فرهنگی و اجتماعی است که امام صادق(ع) در آن دوران پایهریزی کردند. در حقیقت، ایشان نه تنها آموزههای اهل بیت را گسترش دادند، بلکه با طرح روششناسی اجتهاد و تقویت تفکر عقلانی در کنار متنهای دینی، زمینههای تحول و پویایی فکری شیعه را در دنیای معاصر فراهم کردند.
بنابراین، امام صادق(ع) در ساختار هویت شیعه نه تنها بهعنوان یک رهبر دینی، بلکه بهعنوان یک فرهنگساز و تمدنساز، تأثیرات عمیقی داشتهاند که از بنیادهای هویت شیعه تا امروز ادامه یافته است.
انتهای پیام
نظرات