به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان در گزارشی با این عنوان نوشت:
چهارمین دورِ گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا یک شنبه در مسقط پایان یافت. مذاکراتی سهساعته که زیر سایه سفر قریبالوقوع دونالد ترامپ به منطقه در ۱۳ مه برگزار شد. در حالی که بسیاری از ناظران منتظر واژگانی چون انسداد یا شکست بودند، مواضع دو پایتخت از ادامه مسیر و پیشرفت فنی سخن گفتند، نشانهای که بیش از هر چیز بیانگر وجود اراده برای ادامه مذاکرات و چانهزنی است.
مواضع هوشمندانه عراقچی
در نخستین اظهارنظر پس از پایان دور چهارم مذاکرات مسقط، عباس عراقچی با هوشمندی دیپلماتیک، چکیدهای از راهبرد ایران را در سه محور بازتعریف کرد؛ راهبردی که بهطور همزمان بر ثبات موضع و انعطاف عملیاتی استوار است. نخست، او بار دیگر اصل بنیادین ایران در مذاکرات هستهای را با لحنی قاطع یادآور شد: غنیسازی اورانیوم خط قرمز تهران است و مشروعیت چرخه بومی سوخت، غیرقابل معامله. اما در ادامه، دریچهای حسابشده برای گفتوگو گشود و اعلام کرد که میتوان درباره سطح، ظرفیت یا میزان غنیسازی در قالب توافقهای موقتی و اطمینانساز بحث کرد؛ مدلی آشنا که در تجربه برجام ۲۰۱۵ نیز بهکار گرفته شد. این ترکیب از ثبات راهبردی و انعطاف تکنیکی، تلاشی است برای جلوگیری از قفلشدن مسیر مذاکره بدون عدول از خطوط قرمز ملی. در محور دوم، عراقچی توپ را به زمین آمریکا انداخت. با تصریح این که رفع تحریمها هدف مشترک مذاکرات است، او پیام روشنی به واشنگتن ارسال کرد: ایران تنها زمانی حاضر به استمرار گفتوگو ست که مسیر انتفاع اقتصادی واقعی برایش روشن شود. این موضع، فشار را از دو سو تشدید میکند؛ از یک سو، دولت بایدن باید نشان دهد آیا «مذاکره در سایه فشار» میتواند امتیاز ملموسی به ایران بدهد؛ و از سوی دیگر، تهران ناگزیر است افکار عمومی داخلی را قانع سازد که این مذاکرات صرفاً بازی زمان نیست. اما مهمترین فراز سخنان عراقچی، اعتراف به نزدیکشدن مواضع و ورود به جزئیات بود؛ نشانهای که نشان میدهد فاز تقابلمحور مذاکرات جای خود را به مرحله فنیتر و اعدادمحور داده است. آنگونه که منابع غربی نیز تأیید کردهاند، فضای گفتوگو اگرچه همچنان پرچالش است، اما از جنس چانهزنی هدفمند شده است، نه جدالهای بیحاصل سیاسی.
موضع تکراری عمان
وزیر خارجه عمان با واژگانی سنجیده، سیگنال مثبتی از پیشروی خلاقانه در گفتوگوهای مسقط مخابره میکند؛ اصطلاح «ایدههای مفید و ابتکاری» حاکی از آن است که تیمهای فنی دو طرف فراتر از مرور مواضع کلی، بر سر قالبهای نو برای خروج از بنبست کار کردهاند. تأکید بر «تمایل مشترک برای دستیابی به توافقی شرافتمندانه» نیز نشان میدهد واژه حساسِ «کرامت» در قاموس دیپلماسی تهران و واشنگتن ولو با قرائتهای متفاوت به یک نقطه تلاقی نمادین بدل شده است. با این حال، تعویق دور پنجم تا پس از «مشورت با مقامات عالیرتبه یادآور سقف اختیارات هیئتها و وجود گرههای سیاسی حلنشده در سطوح تصمیمگیری است: پرونده رفع تحریمهای نفتی و چارچوب محدودیتهای غنیسازی هنوز نیازمند چراغ سبز رهبران دو پایتخت است. بنابراین، بیانیه عمان را میتوان همچون «نقطه سرِ خط» تعبیر کرد: نه پیروزی قطعی، نه شکست، بلکه تثبیت قطبنمای مذاکرات در جهت مصالحهای که برای هر دو طرف حیثیتی است.
کاخ سفید همچنان در ابهام
کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرد : گفتوگوها با ایران بسیار مثبت و سازنده بود. گفتوگوهای امروز اقدامی رو به جلو برای رسیدن به نتایجی سودآور برای هر ۲ کشور بود. در بیانیه کاخ سفید آمده است: «استیون ویتکاف، فرستاده ویژه ریاست جمهوری آمریکا به همراه آنا اسکروجینا، سفیر آمریکا در نشستی در مسقط با دکتر عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران که به میزبانی بدر البوسعیدی وزیر امور خارجه عمان برگزار شد، گفتوگو کرد.» کاخ سفید تصریح کرد: «گفتوگوها بسیار مثبت و سازنده بود و ایالات متحده عمیقاً از عمان برای حمایت از این ابتکار تشکر میکند.» کاخ سفید در بیانیه خود با اشاره به دیدار مستقیم «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه رئیس جمهور آمریکا و «سید عباس عراقچی» وزیر امورخارجه ایران که در هنگام خروج دو هیئت از محل مذاکرات صورت گرفت، افزود: «فرستاده ویژه ویتکاف در گفتوگو با دکتر عراقچی تاکید کرد که دستوراتی از رئیس جمهور ترامپ دارد تا در صورت امکان، اختلافات دو کشور را از طریق گفتوگو و دیپلماسی حل کند. این موضوعات بسیار پیچیده هستند و ارتباط مستقیم فرستاده ویژه ویتکاف امروز گامی رو به جلو برای دستیابی به یک نتیجه سودمند برای هر دو کشور بود. طرفین توافق کردند که شنبه آینده دوباره دیدار کنند.»
با این حال به نظر می رسد واشنگتن در تازهترین پیام خود، بیسر و صدا از خطکشیِ تنبیهی به ادبیاتِ تشویقی تغییر جهت داده است؛ تغییری که بیش از هر چیز، نیاز کاخ سفید به نمایش فضای گشایش در آستانه سفر خاورمیانهای ترامپ را عیان میکند. در بیانیه رسمی، واژههای تشویقشده و ادامه کار روی جزئیات فنی برجسته میشوند؛ عباراتی که هدفشان القای پیشرفت بدون پرداخت هزینه سیاسی در داخل آمریکاست.
ابتکارهای روی میز: کنسرسیوم خلیج فارس
یکی از پیشنهادهای غیررسمی که در این دور شنیده شد، تشکیل یک کنسرسیوم مشترک هستهای میان ایران و سه کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس است؛ ایدهای که میتواند هم دغدغه مالکیت فناوری را در تهران حفظ کند و هم نگرانی ایمنی و شفافیت را برای همسایگان و غرب کاهش دهد. همزمان، طرح سهمرحلهای ایران کاهش موقت غنیسازی، انتقال اورانیوم مازاد به کشور ثالث و تصویب نهایی توافق در کنگره هنوز روی میز باقی است و گفته میشود تیم ویتکاف آن را غیرمنتظره اما قابل بررسی توصیف کرده است. همچنین طرح ایدههای مفید و ابتکاری که بدر البوسعیدی از آن سخن گفت می تواند همین ایجاد کنسرسیوم هستهای خلیج فارس تلقی شود که در آن غنیسازی زیر ۵ درصد در ایران تحت شرکتی سهامی با مشارکت ایران، عربستان، امارات و حتی سهم نمادین آمریکا. این ابتکار دو مزیت دارد: بومیبودن چرخه سوخت در ایران و اطمینانخاطر همسایگان از نظارت مشترک منطقهای. هرچند هنوز در حد ایده است، ولی میتواند نقطه گریز از بنبست صفر درصد و ۶۰ درصد باشد.
متغیرهای بیرونی
سفر قریبالوقوع ترامپ: تیم آمریکا نمیخواهد بدون خبر خوب راهی ریاض و ابوظبی شود؛ از اینرو فشار تقویمی بر سرعت مذاکرات افزوده شده است .
انتخابات کنگره نوامبر ۲۰۲۶: هر توافقی که اکنون به دست آید، باید در برابر موج احتمالی مخالفت سناتورهای جمهوریخواه قابل دفاع باشد.
فشار رژیم صهیونیستی: تلآویو علناً تهدید به اقدام نظامی کرده و لابی آن خواستار گنجاندن برنامه موشکی در مذاکرات است؛ موضوعی که ایران قاطعانه رد میکند.
اروپا: عراقچی در یادداشتی نسبت به سوءاستفاده از مکانیزم ماشه هشدار داد و اروپا را تماشاگر منفعل نامید؛ این نقد، بیمیلی شرکتهای اروپایی برای سرمایهگذاری را هدف قرار میدهد.
راه حل چیست ؟
دور چهارم نشان داد نیاز متقابل هنوز محرک اصلی برای ادامه مذاکرات است. واشنگتن برای مهار تنش پیش از سفر ترامپ به خاورمیانه و حفظ تمرکز بر رقابت با چین به گشایش دیپلماتیک محتاج است؛ تهران برای مهار تورم، تثبیت نرخ ارز و کاهش فشار اجتماعی، رفع تحریمهای پایهای را ضروری میبیند. در این میان، عمان با اعتبار بیطرفی سنتیاش، روزنه گفتوگو را باز نگه داشته است. اگر پنجره فنی دور پنجم که طبق اعلام مسقط پس از مشورت هیئتها مشخص میشود حداکثر تا اواسط خرداد به جمعبندی نرسد، دو ریسک جدی پدید میآید: نخست، عبور از ضربالاجل دوماهه اعلام شده در نامه ترامپ و دوم، احیای سناریوی ماشه اروپا در مهرماه. بر این مبنا، پیشنهاد عملی برای تهران آن است که: تیم فنی را با مأموریت تعریف دقیقِ «بازه و ظرفیت غنیسازی کاربری» تجهیز کند، دوم در بسته اولیه، رفع همزمان تحریمهای فروش نفت و تراکنشهای بانکی را شرط تعلیق ۲۰ درصد قرار دهد، سوم از ایده کنسرسیوم هستهای بهعنوان ابزار دوگانه اعتمادسازی و حفظ زیرساخت ملی بهره بگیرد و چهارم مدیریت روایت داخلی را از هماکنون با تأکید بر تثبیت دستاورد غنیسازی سامان دهد تا اهرم رسانهای حریف خنثی شود.در مقابل، واشنگتن اگر بهدنبال توافقی پایدار است، باید فاصله شعار رسانهای صفر درصد تا واقعیت قابل مذاکره غنیسازی محدود را شفاف کند و بسته مشوقهای قابل لمس اقتصادی نه صرفاً وعده رفع تحریمها را روی میز بگذارد. بدون چنین انعطافی هر دستاورد فنی را در نطفه خفه خواهد کرد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها و شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن از سوی ایسنا نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان منتشر میشود.
انتهای پیام
نظرات