به گزارش ایسنا، فرهاد خادمیدر یادداشتی در سیاست روز نوشت: مدام در خبرها میشنوید که گفته میشود، کاخ سفید، کاخ کرملین، کاخ ورسای، خانه شماره ۱۰ و... ولی در ادبیات سیاسی ایران و جهان، اسمیاز کاخ ریاست جمهوری کشورمان نیست و با هیچ نام دیگری هم بیان نمیشود. در ادبیات سیاسی و رسانهای، برخی بناهای مرتبط با قدرت سیاسی، به نامهایی خاص شناخته میشود که به نوعی نماد حکومتها و نظامهای سیاسی مختلف است این نامها علاوه بر اشاره به مکانهای فیزیکی، بار معنایی و تاریخی خاصی دارد. این موضوع شاید از نظر خیلیها، کم اهمیت باشد ولی بعنوان یک روزنامه نگار مدتهاست ذهنم درگیر این موضوع شده که چرا محل فعالیت رئیس جمهور ایران نامیو نمادی ندارد؟!
در ایران، هرچند در بعضی مواقع از ساختمان ریاستجمهوری از«پاستور» هم نامیمیبرند چون موقعیت فیزیکی آن در خیابان پاستور تهران است،اما این نهادینه و رایج نیست. این تفاوت در نامگذاری میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله رویکردهای سیاسی، تاریخی و فرهنگی نسبت به مفهوم نهاد ریاستجمهوری. همچنین، ممکن است دلیل آن این باشد که در ایران ساختار حکومتی بر پایه چندین نهاد استوار است و قدرت در یک مرکز مشخص متمرکز نیست.
نامگذاری بناهای حکومتی در جهان همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. این نامها نهتنها به مکانهای فیزیکی اشاره دارد، بلکه بار معنایی و سیاسی ویژهای را با خود حمل میکند. در ادبیات سیاسی بینالمللی، کاخ سفید نماد قدرت اجرایی ایالات متحده است، کرملین مرکز فرماندهی و تصمیمگیری در روسیه، خانه شماره ۱۰ محل استقرار نخستوزیر بریتانیا و کاخ ورسای تداعیکننده شکوه سلطنتی فرانسه است. این نامها در طول زمان تثبیت شده و بهعنوان نشانهای از ساختار حکومتی هر کشور در رسانهها و محافل سیاسی به کار میرود.
ساختمان ریاستجمهوری ایران در خیابان پاستور تهران قرار دارد، اما برخلاف برخی کشورها که نامیشاخص و شناختهشده برای محل کار بالاترین مقام اجرایی خود برگزیدهاند، اینجا چنین عنوانی بهطور رسمیاستفاده نمیشود. دلایل متعددی میتوان برای این موضوع مطرح کرد. یکی از مهمترین دلایل، ساختار سیاسی ایران است که بر اساس نهادهای متعدد شکل گرفته و تمرکز قدرت را به گونهای متفاوت از سایر کشورها سامان داده است. ازاینرو، ساختمان ریاستجمهوری بهعنوان یک مرکز واحد از قدرت تلقی نمیشود و شاید همین امر موجب شده که نام خاصی برای آن بهطور عمومیجا نیفتد.
علاوه بر این، ایران تجربه تاریخی متفاوتی دررابطه با نهاد ریاستجمهوری داشته است. پیش از انقلاب اسلامی، کاخهایی مانند کاخ سعدآباد یا نیاوران محل استقرار شاه و تصمیمگیریهای حکومتی بود. پس از انقلاب، تأکید بر مفاهیمیمانند سادهزیستی و فاصله گرفتن از مظاهر قدرت، موجب شد که واژههایی مانند «کاخ» کمتر در ادبیات رسمیبه کار رود. این نگاه به قدرت و مدیریت سیاسی، احتمالاً یکی دیگر از دلایل عدم استفاده از نامیمشخص برای ساختمان ریاستجمهوری است.
از نظر رسانهای نیز، رویکرد نامگذاری بهشکلی متفاوت بوده است. رسانههای داخلی کمتر از اصطلاحاتی مانند «کاخ ریاستجمهوری» استفاده میکنند و معمولاً محل کار رئیسجمهور را بهصورت «نهاد ریاستجمهوری» یا «ساختمان ریاستجمهوری» معرفی میکنند.
جهان در حال تغییر است و بسیاری از مفاهیم سیاسی که در گذشته بهعنوان تابو تلقی میشد، اکنون بایدبا دیدگاهی جدید بررسی شود.
شاید اگر ایران نیز نام مشخصی برای ساختمان ریاستجمهوری داشته باشد، این امر میتواند به تثبیت بیشتر جایگاه اجرایی و افزایش شفافیت در ارتباط با مردم کمک کند.
هر تغییر نیازمند بررسی دقیق، پذیرش عمومیو هماهنگی با واقعیتهای سیاسی آن جامعه است. هر تغییر مهم ابتدا باید در ذهن تصمیم گیرندگان و مدیران سیاسی جا بیفتد تا بتواند به یک ضرورت تبدیل شود. این فرآیند معمولاً با مطرح شدن موضوع در رسانهها، محافل دانشگاهی، تحلیلهای سیاسی و گفتگوهای عمومیآغاز میشود.
اگر چنین تغییری قرار باشد اتفاق بیفتد، نیازمند یک بحث گسترده در سطح نخبگان سیاسی و کارشناسان حوزه ارتباطات و حکومتداری است. ارائه دلایل منطقی، بررسی مزایای احتمالی و مقایسه با سایر کشورها میتواند مدیران را متقاعد کند که نامگذاری رسمیبرای ساختمان ریاستجمهوری نهتنها نمادین است، بلکه میتواند در تثبیت جایگاه این نهاد تأثیرگذار باشد.
تغییرات در ادبیات سیاسی معمولاً زمانی رخ میدهد که ضرورت آن بهطور گسترده مطرح شده و حمایت نخبگان، رسانهها و افکار عمومیرا جلب کند. برای تحقق چنین تغییری، میتوان از چندین راهکار استفاده کرد. بنظر باید به چند نکته توجه خاص داشت.
۱- ایجاد گفتمان در رسانهها و فضای عمومیمطرح شدن این مسئله در رسانههای مختلف، از جمله روزنامهها، وبسایتهای تحلیلی و شبکههای اجتماعی، میتواند نقش مؤثری در جلب توجه مسئولان داشته باشد.
۲- ورود نخبگان علمیو سیاسی به بحث نظریهپردازان علوم سیاسی، جامعهشناسان و صاحبنظران حوزه رسانه میتوانند با بررسی اثرات نامگذاری این ساختمان و مقایسه با سایر کشورها، تحلیلهای جامع ارائه دهند. شرکت در میزگردهای تخصصی، ارائه پیشنهادهای علمیو نگارش مقالات دانشگاهی میتواند مدیران سیاسی را ترغیب کند که به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
۳- مقایسه با تجربههای بینالمللی استفاده از مثالهای جهانی مانند «کاخ سفید»، «کرملین» و «خانه شماره ۱۰» نشان میدهد که نامگذاری ساختمانهای حکومتی نهتنها به افزایش اعتبار و رسمیت نهادهای سیاسی کمک میکند، بلکه نقش مهمیدر ارتباط با مردم و شفافسازی عملکردهای سیاسی دارد.
۴- ارائه پیشنهادهای مشخص برای نامگذاری اگر قرار باشد ساختمان ریاستجمهوری ایران نامیمشخص داشته باشد، پیشنهاد نامهایی که با فرهنگ سیاسی و اجتماعی کشور همخوانی دارد، میتواند به پیشبرد بحث کمک کند. اسامینمادین که با مفاهیمیهمچون استقلال، مردمسالاری و تاریخ ایران مرتبط باشد، میتواند گزینههای مناسبی باشد.
۵-افزایش گفتگو و مطالبهگری مردمیزمانی که مردم در بحثهای عمومی و شبکههای اجتماعی این موضوع را مطرح کنند و خواستار تغییر در ادبیات سیاسی شوند، مدیران نمیتوانند این درخواست را نادیده بگیرند. ایجاد یک کمپین مجازی، انتشار نظرسنجیها و بهکارگیری ابزارهای دیجیتال برای مطرح کردن این موضوع، میتواند توجه مسئولان را جلب کند.
در نهایت، هر تغییری در فضای سیاسی نیازمند زمان، پشتوانه علمیو حمایت عمومیاست.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها و شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن از سوی ایسنا نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان منتشر میشود.
انتهای پیام
نظرات