به گزارش ایسنا هادی کیادلیری در بخش دوم پنل «کارکردها، تنوع زیستی و ارزشگذاری اقتصادی» در همایش بین المللی مدیریت پایدار جنگل های زاگرس ابتدا با بیان مفهوم «سلامتی» گفت: سلامتی در هر اکوسیستمی، بر اساس اهدافی که تعیینشده ارزیابی میشود. اهداف در طبیعت گاه اقتصادی است اما نگاه امروزه در دنیا از زاویه کاسبی نیست و اهداف اکولوژیک را در نظر میگیرد.
وی ضمن توضیح اهداف اکولوژیک افزود: اگر چه ارجحیت اهداف اکولوژیک در مدت زمان عوض میشود و این سوال بعضی است که چگونه میتوان با وجود نگاه اکولوژیک، برای طبیعت هدفگذاری کرد. اکولوژیستها میگویند اگر تعادل در طبیعت ایجاد شود، اکوسیستم باقی میماند. زندگی حاصل تعادل است و اگر در یک اکوسیستم فرایندهای اکولوژیک بهدرستی انجام شود، تعادل اکوسیستم نیز حفظ میشود، یعنی گرچه اهداف متغیر است و با توجه به شرایط یک روز چوب خواهد بود و یک روز آب و… اما اگر نحوه مدیریت، فرایندهای اکولوژیک را حفظ کند، تعادل نیز حفظ می شود.
معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اینکه سلامتی در اکوسیستم نیز در چند سطح مطرح میشود، گفت: شاخصهای سلامتی یک درخت، بهتنهایی و در میان جنگل متفاوت است. به عنوان مثال شاخهای شکسته و افتاده بهتنهایی شاید نشانهای از سلامتی نداشته باشد اما در توده نقشی را ایفا میکند و بر اساس کارکرد خود تامینکننده سلامتی اکوسیستم است.
وی با تاکید برای اینکه برای درک کلی یک موضوع باید به مفاهیم ساده آن اشاره کرد، سه مفهوم فتوسنتز، تنفس و انتقال مواد را تشریح و اظهارکرد: اگر به هر کدام این موارد صدمه وارد شود، درخت صدمه خواهد دید. نکته اینجاست که فتوسنتز در بازهای متوقف میشود اما تنفس موقتی نیست. هیچ موجودی نیست که بازهای تنفس نکند. پس بر همین اساس فتوسنتز باید به طریقی اتفاق بیفتد که جوابگوی تنفس دایمی باشد.
معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: زمانی که فتوسنتز اتفاق میافتد و کربوهیدرات ایجاد میشود، بر اساس اولویت، توزیع میشود. ابتدا به اندامهای زنده توزیع میشود. بر همین اساس سبز بودن گیاه الزاما به این معنا نیست که مشکلی ندارد و اگر درختی امروز خشک شد به این معنی نیست که امسال خشک شده است. پروسه آغاز آن باید ارزیابی شود.
کیادلیری تصریح کرد: اولین فاکتور برای بررسی سلامت درخت رشد قطری آن است. درخت ابتدا باید از رشد قطری مناسبی برخوردار باشد یعنی تمام قسمتهای درخت انرژی دریافت کرده است.
وی تاکید کرد: تعیین زمان استرس برای بررسی دلیل دقیق ایجاد مشکلات درخت از اهمیت زیادی برخوردار است.
این دانشیار دانشگاه آزاد در پاسخ به این پرسش که چرا درختان میمیرند؟ گفت: درختان به این خاطر میمیرند که از نظر فیزیولوژیک دچار مشکل می شوند؛ درخت نمی تواند تنفس کند چرا که تعریف تنفس از منظر علمی اکسیداسیون کربوهیدراتهاست. زمانی که بعضی از عوامل ضروری حیات در اختیار گیاه قرار نگیرد، فتوسنتز درستی انجام نشود، کربوهیدرات کافی تولید نمیشود و در حقیقت گیاه تنفس درستی نخواهد داشت. فعالیتهای انسانی بزرگترین دلیل آن است که فاکتورهای ضروری حیات به گیاه نرسد.
کیادلیری ادامه داد: ریشه تمام مشکلات درخت در دو بخش است. یا درخت از ابتدا در مکان نامناسب کاشته شده که در جنگلداری شهری صدق میکند یا شرایط نامناسب شده است. پروسه مرگ یک درخت مانند تحت فشار قرارگرفتن فنر است و دلیل مرگ آن وزنهای است که روی فنر قرار میگیرد. زاگرس همچین حالتی دارد. بار بیش از اندازه به فنر وصل کرده است. فنر حتی با وجود برداشت بار به حالت اول بازنمیگردد. درخت در این مرحله نیاز به کمک دارد و در این شرایط است که حفاظت برای جنگلهای زاگرس جوابگو نیست. حفاظت به معنی جلوگیری از صدمات بالقوهای است که ممکن است بالفعل شود. این شرایط برای جنگلهای شمال پاسخگوست اما جنگلهای زاگرس نیازمند تامین و سالمسازی است.
وی اضافه کرد: یکی از بزرگترین دلایل شکست مدیریت جنگلها این بوده که اقدامات پس از ایجاد مشکلات انجام شده است. زمانی که پس از ایجاد مشکلات اقدام کنید، نمیدانید کدام عامل شروع کننده آسیب بوده است؟ به همین سبب هر شخصی عاملی را برای این آسیب در نظر میگیرد که در عین حال این عوامل هم درست است و هم غلط.
وی افزود: آفت برگخوار با مرگ درخت بسیار فاصله دارد اما حشرات چوبخوار بسیار نزدیک به درخت است. اگر چوبخوار را دیدید بدانید به مرگ درخت نزدیک هستید.
کیادلیری با اشاره به مسایلی که وزنه مشکلات زاگرس را سنگین کرده است، گفت: مدت و شدت عوامل و استرسها و مشکلات میتواند تعیین کننده آینده اکوسیستم باشند.
وی از منظر اکولوژی گفت: از منظر ما حشرات چوبخوار آفت نیستند. از بین بردن حشرات چوبخوار برای نجات درختان مثل این است که گلهای گوزن از گرسنگی در حال مرگ باشند و لاشخور و کفتار به عنوان راهکار کشته شوند.
معاون آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص مرگ و میر دسته جمعی گیاهان افزود: در بعضی موارد میتوان علت دقیق را تشخیص داد اما در مواردی مجموعی از عوامل موجب این امر شده که در این شرایط به آن «زوال» گفته می شود البته تئوریهای متفاوتی نیز در خصوص زوال مطرح است.
وی افزود: سوال این نیست که چرا درختان کهنسال دچار حشرات چوبخوار شدند. سوال اینجاست که چرا درختان جوان مستقل نشدند؟
این مدرس دانشگاه در خصوص مرگ و میر درختان با اشاره به تصویری از «مارپیچ مرگ و میر» گفت: برخی عوامل مستعدکننده است؛ در طول زمان در اکوسیستم به وجود آمده و منطقه را مستعد فروپاشی کردهاند؛ مانند تنوع ژنتیکی، سن درختان. هرچه سن درختان بیشتر میشود نسبت بافت فتوسنتز به مصرفکننده کاهش مییابد، ذخیره کربوهیدرات کمتر میشود و درخت می میرد. به همین سبب است که پیش از کاشت درخت باید به این فکر بود که اگر درختان سالها رشد کنند از فضای کافی برخوردار خواهد بود یا خیر؟
کیادلیری با اشاره به کشاورزی در زاگرس اظهارکرد: در زاگرس وضعیت کشاورزی اصلا مناسب نیست. یک میلیون و ۵۸۰ هزار هکتار سطح جنگلهای طبیعی کشور در ۱۶ سال کاهش پیدا کرده است که البته در خصوص این آمار بحث وجود دارد؛ برخی می گویند آمار دقیقتر شده یا شاخصهای ارزیابی متفاوت شده است. در هر صورت کشاورزی زیاد شده و کاهش ۵۰۰ هکتاری سطح مراتع و جنگل های کشور اگر نباشد پس کشاورزی از کجا زیاد شده است؟
وی در ادامه گفت: در زاگرس یک یا دو میلیون هکتار از جنگلهای زیراشکوب را شخم زده و گندم درو میشود. یعنی عملا به هیچ وجه زادآوری نخواهید داشت. تخریب و تصرف در حال افزایش است. چرای بیش از حد نیز مشاهده می شود که آمار آن بیش از حدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار چرای غیر مجاز است. اگرچه تمام دام ها باید پلاک داشته باشند اما باید گفت حتی آمار درستی در این مورد وجود ندارد.
معاون سازمان حفاظت محیط زیست افزود: البته در این زمینه مشکل ساختاری نیز وجود دارد. سازمان منابع طبیعی متولی حل این مشکل است اما سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری زیرمجموعه وزارتخانهای است که متولی تولید پروتئین است؛ سازمان، متولی این است که در جنگلها کشاورزی انجام نشود اما همزمان زیر مجموعه وزارتخانهای است که وظیفهاش تولید گندم است.
کیادلیری اظهار کرد: این عوامل باعث فرسودگی خاک می شود. ریشه درختان حتی از خاک بیرون زده است.
وی ادامه داد: چوب سوخت کاهش یافته اما کشفیات آنها کمی در حال افزایش است. آمار ذغال نیز رو به افزایش اما برخی موارد نیز خوشبختانه رو به کاهش است.
کیادلیری اضافه کرد: با کاهش بارندگی و افزایش دما مواجه هستیم. یکی از از مشخصات تغییر اقلیم، بینظمی در بارندگی است و شاهد تغییراتی در آن طی فصلها بودهایم. شرایط منطقه مستعد است و با افزایش برخی عوامل، احتمال آسیب افزایش مییابد. به عنوان مثال احداث معادن خوف انگیز است و حدود ۶۵ میلیون هکتار پروانه اکتشاف معدن موجود است که این محدودهها عرصه عملیاتی محسوب میشود.
معاون سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه گفت: در نهایت حشرات چوبخوار یا قارچهای ذغالی عواملی هستند که در ایجاد آسیب مشارکت میکنند و عوامل تمام کننده هستند. بر همین اساس باید در استراتژیهای بلندمدت برای عوامل مستعد کننده برنامهریزی کرد. در کوتاه مدت نمیتوان مسایل دام یا کشاورزی را حل کرد چراکه دارای مسایل اقتصادی و اجتماعی است. در کوتاهمدت باید برای عوامل شروع کننده اقدام کرد.
کیادلیری اضافه کرد: در هر اکوسیستم عاملی که کمترین فاکتور است تغییر ایجاد می کند. به عنوان مثال اگر در بیابان بارش افزایش یابد، اکوسیستم را تحت تاثیر قرار می دهد. در ارتفاعات اگر دما کم یا زیاد شود اثرگذار خواهد بود. در این ارتفاعات دما تغییر کرده و بر رویش اثرگذار بوده است. درختان تحت استرس شدید قرار گرفتهاند و توانایی استفاده از انرژی گرما را ندارد. علف های همهجا زی گسترش یافتهاند و انبوه میشوند. بر همین اساس آتشسوزیها نیز افزایش مییابد.
وی گفت: بر همین اساس است که طبق آمار در ۱۸ هزار هکتار طی ۱۰ سال گذشته به طور متوسط و بعضی سالها تا ۴۵ هزار هکتار نیز آتشسوزی داشتهایم.
این مدرس دانشگاه افزود: تروفیتها (گیاهانی یک ساله هستند یا فقط در یک فصل رویشی یا در مدتی کوتاه تر از آن روییده و گل و دانه میدهند و از بین میروند) نیز رو به افزایش است و زمانی که افزایش پیدا می کند شرایط ضد گسترش جنگلها را خواهد داشت.
کیادلیری در پایان گفت: بعضی افراد میگویند این اتفاقات در پی پدیده اکولوژیک است اما اگر شدت و الگوهای زمانی پدیدهها تغییر کند دیگر تغییر اکولوژیکینیست. متاسفانه از آنجایی که این پدیدهها غیر طبیعی است نه اکوسیستم و نه متخصصان علوم اکولوژی میتوانند آن را حل کنند چراکه زاگرس بر خلاف جنگلهای شمال کشور جنبه معیشتی دارد و بخشی از پدیدهها تحت شرایط اقتصادی و اجتماعی است. مردم این نواحی به شدت به این اکوسیستم وابسته هستند. زاگرس باید در سیاستگذاری و در استراتژی بلند مدت برای عوامل مستعد کننده برنامه ریزی شود. بر همین اساس برای حل این شرایط در بلند مدت باید میان دستگاه ها همافزایی به وجود آید.
انتهای پیام
نظرات