به گزارش ایسنا، روزنامه قدس نوشت: شاید شما هم تجربه این را داشته باشید که پس از دیدن اتفاقی یک فیلم یا سریال کرهای، به سینمای کره علاقهمند شوید و شروع کنید به دیدن این سریالها تا آنجا که دیگر نتوانید آنها را کنار بگذارید.
عاشق لباسهای رنگارنگ، صورتهای شبیه به هم و گیرا، طبیعت دلپذیر و داستانهای کوتاه، موجز و عاشقانه سریالها شوید و یک روز ببینید افتادهاید در دام این چشمبادامیها و شدهاید یک کیدرامر حرفهای که یک یا چند ساعت از وقت شما را به خودشان اختصاص میدهند.
سریالهای کرهای در چند دهه اخیر به یکی از پر مخاطبترین سرگرمیهای سراسر جهان تبدیل شدهاند که طرفداران پروپاقرص مخصوص خود را دارند. اوج توجه به سریالهای کرهای در سال ۲۰۲۱ بود که سکوی عظیم نتفلیکس اقدام به پخش سریال کرهای «بازی ماهی مرکب» کرد و این سریال در مدت کوتاهی به پدیدهای جهانی بدل شد. همچنین در دو دهه گذشته فیلمهای کرهای در جشنوارههای سینمایی معتبر بینالمللی به نمایش درآمدند و نام سینمای این کشور را بلندآوازه کردند.
پخش هزار و 344 قسمت سریال کرهای
در ایران آغاز رسمی فعالیت سریالهای کرهای با دو سریال تاریخی شروع شد؛ «جواهری در قصر» و «افسانه جومونگ». براساس یک بررسی، سیمای جمهوری اسلامی از 1380 تا 1400 بیش از هزارو۳۴۴ قسمت سریال کرهای پخش کرده است؛ سریالهایی که گویا آغاز روندی بود تا متولدین دهههای ۷۰ و ۸۰ را از تأثیرپذیری از سینمای غرب باز دارد و آنها را بهسوی خاستگاه سریالهای کرهجنوبی بکشاند. پس از این، لایه دیگری از کیدرام و کیپاپ، پنهانتر اما وسیعتر، در ایران شکل گرفت؛ سریالهایی که از گونه تاریخی فاصله گرفتند، رنگارنگ بودند و مثل واقعیت ایران خاکستری نبودند. سریالهای تکفصلی و کوتاه که به مسائل و دغدغههای جامعه کره و بهخصوص مسائل نوجوانان میپردازند.
کیدرامرها چطور کیدرامر شدند؟
بیشتر مخاطب کیدرامها گروه سنی نوجوانان هستند. میزان تولیدات سریال، فیلم و موسیقی برای گروه سنی نوجوان در ایران تقریباً نزدیک به صفر است و اگر هم زمانی برای این گروه سنی، سریال یا فیلمی ساخته شود، بسیاری از این موارد خط قرمزی است که به آن نمیپردازند.
هلیا که نوجوانی شانزده ساله و کیدرامری است، میگوید: «سالهای دوران تحصیل برای من پر از اضطراب درس خواندن بود و هراس شب امتحان. هر روز اوضاعم همین بود، اما وقتی وارد فضای کیپاپ و کیدرام شدم احساس آرامش کردم. اول بهخاطر اینکه سریالها پر از رنگ بود و هیچوقت چشم یک بیننده خسته نمیشد و بعد فضاهایی داشت که آدم عاشقش میشد. مثلاً درختهای گیلاس با شکوفههای صورتی در خیابانها که من همیشه آرزو میکردم بروم کره و در چنین خیابانهایی قدم بزنم. میدیدم نوجوانهای همسن و سال خودم که نقشهای پررنگی در سریال داشتند در مقابل پدر و مادر میایستادند و حرفشان را میزدند و میرفتند دنبال علایق و خواستههای خودشان».
او میگوید: «اگر شبکههای اجتماعی را دنبال کنید، میبینید بخش زیادی از نسل ما نه اعتماد به نفس دارد و نه خودش را دوست دارد من هم اینطور بودم تا وقتی که کیپاپر و کیدرامر شدم. کرهایها این نداشتنها را به ما برگرداندند. بهخصوص گروه بیتیاس معروف.
کدام فیلمساز یا خواننده ایرانی از زبان ما درباره شرایط سنی صحبت میکند یا به فضای سخت و خستهکننده مدرسه توجه دارد یا زبان ماست برای گفتوگو با دولتمردان و پدر و مادرها اما بیتیاس صدای نوجوانها در جهان است».
چرا به کیدراما جذب میشویم؟
چرا کیدراما یا سریالهای تلویزیونی کره اینقدر محبوب شدهاند؟ پاسخ شفاف، همان نکاتی است که هلیا گفته بود؛ تینیجرهای ایرانی در میان آثار تولیدی داخلی جایگاهی ندارند. چند محصول نوجوانانه در سکوهای نمایش خانگی، روی پرده نقراهای سینما و صفحه تلویزیون دیده میشود؟ چند خواننده داخلی ایرانی روی سن کنسرتش صدای نوجوانان شده است و جای نوجوان ایرانی در رسانهها کجاست؟
اما کره به نحوی مطلوب و با برنامهریزی دقیق فرهنگش را به همه جهان صادر میکند و بهخصوص در مسائل فرهنگی موج کرهای راه میاندازد. برای همه نوجوانها هم سریال تولید کرده هم موسیقی و حتی تشویقش میکند زبان کره را بیاموزد و فرهنگ کره را ببیند و آن را استنشاق کند.
سریالهای کرهای چند مشخصه ثابت دارند که همین ویژگیها موجب میشود عدهای به دیدن آن معتاد شوند و اتفاقاً عدهای دیگر که عموماً فرهیختگان هستند از این تکرار خسته شوند و درِ ورود به آنها را ببندند.
جذابیت بصری: سازندگان این سریالها به جذابیتهای بصری توجه خاص دارند. اصولاً در هیچکدام از فیلم و سریالها بازیگران اصلی نازیبا یا حتی کمی زشت نیستند. زیبایی بازیگران یکی از دلایل جذابیت بصری است. خوشپوشی آنها و ترکیب رنگ لباس و مکان، نورپردازی و لوکیشن همگی به طرز تعجبآوری دقیق و مناسباند. نوع پوشش و پردازش بازیگر، به نسبت مکان تغییر میکند و همین تعادل بین صحنه و بازیگر، یکی از دلایل احساس راحتی بیننده با داستان و فضای آن است.
جزئیات مهم : لوکیشن کیدراماها معمولاً دقیق و پر از جزئیاتاند. مثلاً در یک لوکیشن مبارزه، وسایلی انتخاب میشوند که کاربردیاند و شخصیتها برای دفاع از خود، از وسایل اطرافشان به نحو خلاقانهای بهره می برند. اجرای گریم به طرز مناسبی همراه با شدت درگیریهاست. این رویه در سکانسهای عاشقانه نیز رعایت شده؛ نوع لباس و اکسسوری، موقعیت جغرافیایی و حتی شب و روز بودن در به وقوع پیوستن یک صحنه عاشقانه، لحاظ میشود. رفتارهای ظریف، با دقت، همراه با رنگهای پاستیلی و نسبتاً خنثی در ایجاد حس آرامش به بیننده کمک میکند.
داستانهای موازی : یکی دیگر از مواردی که نویسندگان کرهای به آن توجه ویژه دارند، داستانهای موازی است. همه خطهای ممتد داستان، در نقطهای با هم طلاقی پیدا کرده و در شکلگیری ایده اصلی داستان مؤثرند. ممکن است ارتباط شخصیت اصلی با یکی از کاراکترهای فرعی داستان، بیاهمیت جلوه کند، اما در پایان داستان خواهیم دید که هیچ موقعیتی زائد خلق نشده و نویسنده، تا حد امکان از تمام آوردهها استفاده میکند تا ایده داستان به بهترین شکل اجرا شود. نویسندههای کیدراما بیش از هر نویسنده دیگری به قاعده دراماتیک تفنگ چخوف پایبند هستند و از همه جزئیات داستانی استفاده میکنند تا آخر قصه پازل داستان کامل شود.
عشقهای معصومانه: یکی از عمده تفاوتهای کیدراما با دیگر فیلمها و سریالها، معصومیت و خلوص روابط عاشقانه آن است. محبت شخصیتها به یکدیگر بیتوقع و درحقیقت از سر دوست داشتن است؛ کمتر پیش میآید که در داستانی، شاهد دعوا یا طلاق زوجها باشیم. یکی دیگر از موضوعات قابل توجه، تقلیل سکانسهای هیجانی جنسی است. همین امر سبب جذب مخاطب، از تمامی اقشار است.
خوراک لازم برای مخاطب عجول
ویژگیهای دیگر این سریالها تک فصلی و کوتاه بودن آنهاست که مخاطب عجول امروز را شیفته خود کرده است. همچنین تعادل میان خیر و شر است، بهخصوص در ژانرهای جنایی این تعادل سبب جذب سلایق مختلف میشود. ساده کردن مفاهیم پیچیده از جمله عوامل دیگر گرایش اقشار مختلف به کیدراماست؛ بهطوری که حتی در سریالهای معمایی، پیچیدگیهای داستان معمولاً با توضیح همراه است و همین سبب می شود مخاطبان داستان گسترده باشند.
پایانبندی عمده داستانها، مثبت و همانگونه است که مخاطب انتظارش را دارد. حس خوشایند پایان داستان، همان مخدری است که سبب میشود فرد برای تجربه دوباره این سرخوشی، اقدام به دیدن دوباره و دوباره کیدراما کند. کلاف در هم پیچیده داستان، تا پنج دقیقه مانده به پایان قسمت آخر باز شده و مخاطب، با آرامش خاطر سریال را به پایان می برد و این، همان شگرد جذب و نگهداری مخاطب است در صنعت سینمایی کره.
نقد فضای امروز کره
کیدراما پایش را از سریالهای طولانی تاریخی فراتر گذاشته است. حالا سازندگان میدانند برای مخاطب اینستاگرامی چه خوراکی بدهند. سریالهای تک فصلی کوتاه که میخواهد کره و آنچه در جامعه کره میگذرد را نشان دهد. بسیاری از سریالهای کرهای که در ژانرهای درام و اجتماعی ساخته میشوند مشکلات امروز جامعه کره را به چالش میکشند. نقد فضای کار و آموزشی که همیشه تصویر سختگیرانهای از آن برای مردم جهان ترسیم شده در این سریالها هم دیده میشود. بیتوجهی به شادیهای معمول زندگی امروز و غرق شدن در کار، تصویر تنهایی انسان امروز و نقد سیستم کاری کره موضوعاتی است که سازندگان این سریالها در ساختههای خود مورد توجه قرار می دهند و در آثارشان سیستم غلط و جاری را به نقد میکشند.
تأثیر درامهای کرهای به همینجا ختم نمیشود. این مجموعهها غیر از جذب مخاطب جهانی چند اتفاق مهم دیگر را رقم زدهاند که موجب بسط فرهنگ کشورشان شده است. مثلاً افزایش محبوبیت این مجموعهها، به خطوط مد این کشور کمک زیادی کرده است. انگار کره به همه چیز فکر کرده است به لباس، به موسیقی، به تنهایی و بیتوجهی به نوجوانان. لباسهای کرهای در جهان و بهخصوص میان نوجوانان ایرانی طرفدار زیادی دارد. صفحات خرید لباس، کفش و کیف کرهای در اینستاگرام بیشتر شده و اغلب نوجوانان این سبک لباس را میپسندند. دارنده یکی از این صفحات میگوید: «هودی و کتانی نقرهای با لژهای بلند که مدتی در ایران مد شد، لباس شخصیتهای معروف سریالهای کرهای است که در میان نوجوانان ایرانی خیلی طرفدار پیدا کرد. حتی مدل و رنگ مویی که اعضای گروه بیتیاس یا سیاه و صورتی دارند را میتوانید روی سر نوجوانهای طرفدار ببینید».
علاوه بر اینها سریالهای کرهای سبب جذب گردشگر هم شده است. براساس گزارشی که در روزنامه «کره هرالد» منتشر شده است، بیش از نیمی از گردشگرانی که از کره جنوبی دیدن کردهاند پس از تماشای درامهای کرهای به این کشور سفر کردهاند. بیشتر درامهای کرهای در مکانهایی زیبا فیلمبرداری میشوند و زیبایی کشور را برجسته و گردشگران بیشتری را به خود جذب میکنند. همین موجب شده بسیاری از گردشگران به جای سفر به اروپا و آمریکا بخواهند جغرافیای کره را بشناسند و در کوچهها و محلات سئول، سئونگنام، گویانگ، چئونان و آنسان با آوازهای کرهای، شکوفههای درختان گیلاسی که در قاب سریالها دیدهاند را به نظاره بنشینند.
انتهای پیام
نظرات