در ادبیات سیاستگذاری علم و فناوری، مفهومی با عنوان «فناوری نرم» در دهههای اخیر برجسته شده که مرزهای تعریف سنتی از فناوری را به چالش میکشد. برخلاف فناوریهای سخت که به ابزارها، ماشینآلات و زیرساختهای فیزیکی وابستهاند، فناوری نرم به آن دسته از قابلیتها، روشها، ساختارها و نظاماتی اشاره دارد که نقش محوری در ساماندهی فرآیندهای دانشی، سازمانی و فرهنگی ایفا میکنند. این فناوریها معمولاً کمتر مشهودند، اما تأثیرشان بر بهرهوری، توسعه انسانی و نوآوری پایدار، عمیق و سرنوشتساز است.
از الگوهای حکمرانی و نظامهای آموزشی گرفته تا چارچوبهای حقوقی و سازوکارهای تولید و انتقال معنا، همه میتوانند در حوزه فناوری نرم جای بگیرند. اهمیت این حوزه زمانی دوچندان میشود که توجه کنیم بسیاری از دستاوردهای فناورانه بدون زیرساختهای نرمافزاری، فرهنگی و نهادی مناسب، دوام نمیآورند یا به درستی در جامعه بومیسازی نمیشوند. در جهانی که رقابتهای فناورانه تنها به تولید ابزار محدود نیست، کشورهای موفق آنهایی هستند که توانستهاند زیرساختهای نرم خود را همگام با پیشرفتهای سخت توسعه دهند و بدین ترتیب، مزیتهای پایدارتری برای خود رقم بزنند.
با این نگاه، فناوری نرم نهتنها مکمل فناوری سخت، بلکه پیششرطی برای کارایی، مقبولیت اجتماعی و ماندگاری آن بهشمار میرود. در کشور ما نیز، با وجود پیشرفتهای سختافزاری در برخی حوزهها، ضرورت بازاندیشی در بُعد نرم فناوری بیش از پیش احساس میشود.
برای بررسی ابعاد مفهومی، کارکردی و راهبردی فناوری نرم، با احسان رئیسی، مدیر حوزه ریاست و مشاور رئیس دانشگاه، به گفتوگو نشستهایم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
تفاوتهای بنیادین فناوری نرم و فناوری سخت چیست و چرا در جهان امروز، تمرکز بر فناوریهای نرم اهمیت راهبردی بیشتری پیدا کرده است؟
در جهان، دو نوع فناوری وجود دارد؛ فناوری سخت و فناوری نرم. فناوری سخت شامل ابزارها، ادوات، ماشینآلات و سختافزارهای محسوس است. در مقابل، فناوری نرم به محصولات فکری و موضوعاتی اشاره دارد که قابل لمس یا عینی نیستند.
فناوریهای نرم از نظر تاریخی مقدم بر فناوریهای سخت هستند؛ یعنی ابتدا فناوری نرم شکل گرفته است، اما فناوری چیست؟ واژه فناوری یا تکنولوژی، برگرفته از واژه یونانی «تخنه» (Techne) است که بهمعنای هنر یا دانشی است که بهکار بسته میشود؛ دانشی که انسان با آن در زندگی عملی کاری انجام میدهد. به آن «هنر ساختن» نیز گفته میشود.
در طول تاریخ، انسان برای حل مسائل خود ابتدا از فناوری نرم بهره گرفته و در ادامه، فناوری سخت نیز به میدان آمده است. مثلاً دوربین یک فناوری سخت محسوب میشود؛ یعنی نیاز ما به ثبت تصویر و لحظهها به یک ابزار عینی مانند دوربین منجر شده است، اما اینکه این دوربین چگونه طراحی شده، از منظر زیباییشناسی چه ویژگیهایی دارد، در چه مسیرهایی بهکار میرود، چه نوع هنری با آن خلق یا نابود میشود، همه اینها از مقولههای فناوری نرم هستند.
از چند دهه گذشته در جهان، درک عمومی این شد که اگرچه فناوری سخت مهم است، اما فناوری نرم مهمتر است. به همین دلیل، یک «پارادایم شیفت» یا تغییر گفتمان از فناوری سخت به فناوری نرم در حال وقوع است؛ ما اکنون در همین دوره قرار داریم. بهگونهای که حتی شرکتهای بزرگ خودروسازی، علاوه بر مهندسان مکانیک، برق، الکترونیک و کامپیوتر، از متخصصان علوم انسانی نیز بهره میبرند. دولتها نیز پروژههای عظیم در حوزه علوم انسانی را با هزینههای هنگفت و زمانبندیهای طولانی به اجرا درمیآورند، چراکه درک کردهاند اکنون در «جهان نرم» یا «جهان فرهنگی» زندگی میکنیم.
اصطلاحاتی مانند «فناوری اقتصادی»، «فناوری مدیریتی»، «فناوری حقوقی» و «فناوری هنری» همه به جنبههایی از فناوری نرم اشاره دارند. همینطور فناوری رسانه، با آنکه از ابزارهای سخت استفاده میکند، ماهیتاً بخشی از فناوری نرم بهشمار میرود، بنابراین شاهد شکلگیری گفتمان جهانی فناوری نرم و سرمایهگذاریهای گسترده در این حوزه هستیم.
آیا در حوزه فناوریهای نرم نیز باید به دنبال همپایی فناورانه بود؟
نکته بنیادین این است که فناوری نرم، برخلاف فناوری سخت، در هر کشور و هر زیستبوم، مختص به همان بستر است. در زیستبوم نوآوری، اصطلاحی وجود دارد به نام «همپایی فناورانه». این مفهوم در فناوری سخت معنا دارد، کشورهای عقبتر به کشورهای پیشرفته نگاه و سعی میکنند به آنها برسند، اما در فناوری نرم، چنین همپاییای اساساً معنا ندارد، چراکه هر جامعه باید فناوری نرم مخصوص به خود را توسعه دهد.
با توجه به ظرفیتهای فرهنگی ایران و مأموریت دانشگاه اصفهان در طراحی الگوی زیستبوم دانشبنیان در علوم انسانی و هنر، این دانشگاه چه نقشی در پیشبرد فناوریهای نرم ملی ایفا میکند؟
فناوری نرم و فناوری سخت دو نوع اصلی فناوری هستند. فناوری نرم در «جهان نرم» به کار میآید و شالوده و بنیان آن «هویت» است. از همینجا میتوان نتیجه گرفت که هر ملتی باید فناوریهای نرم خاص خود را در تمام حوزهها توسعه دهد. دانشگاه اصفهان نیز با درک عمیق این موضوع و با اشراف به این حقیقت که پیشرانِ فناوری نرم علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر است، اقدام به فعالیت در این زمینه کرده است. ایران، با زبان فارسی، ادبیات فارسی و هنر و فرهنگ غنی و کهن خود، گنجینهای بیپایان بهشمار میآید. از یک سو، این سرمایه عظیم فرهنگی در اختیار ماست و از سوی دیگر، جهان امروز، جهانی نرم است که به فناوریهای نرم و ابزارهای آن نیاز دارد؛ ابزارهایی که در قالب محتوای علمی، ادبی و هنری ما تجلی مییابند. دانشگاه اصفهان از سالها پیش این هدف را دنبال میکند که زیستبومی شکل دهد که بتواند فناوریهای نرم بومی ما را که با هویت ملی ما منطبقاند، تولید و گسترش دهد. این هویت، هم پیشران است و هم هویتساز؛ یعنی رابطهای دیالکتیکی میان فناوری نرم و هویت برقرار است. در راستای این هدف، اقداماتی صورت گرفته که یکی از مهمترین آنها تأسیس «مرکز رشد علوم انسانی، فناوریهای نرم و صنایع خلاق شهرک علمی تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان» و دیگری بسترسازی برای توسعه فناوریهای نرم از طریق راهاندازی «آزمایشگاه علوم شناختی»، «آزمایشگاه علوم انسانی کوانتومی» و «مرکز علوم انسانی دیجیتال» است. دانشگاه اصفهان در این زمینه در سطح ملی نیز نقش آفرین است و مأموریتی ویژه با عنوان «طراحی الگوی راهبردی زیستبوم دانشبنیان در حوزه علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر» را بر عهده دارد. ما اکنون در اندیشه گسترش این عرصه هستیم. در حال حاضر مرکز رشد فعال است، اما حتماً به ایجاد «شتابدهنده» نیز فکر میکنیم. در برنامه بلندمدت، یک پهنه گسترده برای این فعالیتها در نظر داریم و امیدواریم از این طریق، بتوانیم بخش مهمی از نیازهای فعلی و نیازهای راهبردی کشور حتی برای ۵۰ سال آینده را پاسخ دهیم. این نیازها جز با بهرهگیری از فناوری نرم، قابل پاسخگویی نخواهند بود. فناوری نرم، برخلاف بسیاری از فناوریهای دیگر، هرگز منسوخ نمیشود. این نوع فناوری، پیوسته بهروزرسانی، احیا و تجدید میشود. در آینده حتما گسترش فیزیکی نیز خواهیم داشت، همچنین برنامهریزیهایی برای فعالیتهای بینالمللی در دست داریم.
در دانشگاه اصفهان حدود ۳۳ هکتار به پهنه نوآوری اختصاص یافته است. این پهنه نوآوری به همت رئیس فعلی دانشگاه اصفهان که در آن زمان معاون پژوهش و فناوری دانشگاه بودند، پایهگذاری شده و توسعه یافته است. دانشگاه اصفهان در حال حاضر این موضوع را بهعنوان یکی از مأموریتهای اصلی خود تلقی میکند و در پی گسترش این پهنه است.
با توجه به کثرت مفاهیم مرتبط با فناوری فرهنگی، چرا تأکید شما بر تقدم فناوری نرم بر صنایع خلاق است، و این تقدم چه تأثیری در سیاستگذاریهای علمی و فرهنگی دارد؟
نکتهای که باید همینجا به آن اشاره کرد، تکثر اصطلاحات و واژهها در این حوزه است؛ «فناوری نرم»، «فناوری فرهنگی»، «صنایع خلاق»، «صنایع نرم»، «تولیدات فرهنگی» و سایر مفاهیمی که در این زمینه مطرح میشود.
نخست باید توجه داشت که اجماع مشخص و واحدی بر سر این مفاهیم وجود ندارد و چه بسا نتوان به تعریفی یکسان برای همه آنها رسید، اما نکته بسیار بنیادین اینجاست که شعار و دغدغه اصلی ما «فناوری نرم» است.
پیشنهاد و توصیه ما به تمام اعضای هیئت علمی، نهادهای پژوهشی، دانشگاهها، وزارتخانهها و سایر نهادهای حکمرانی این است که اگر جایی امکان سرمایهگذاری وجود دارد، این سرمایهگذاری باید در فناوری نرم صورت گیرد.
نسبت میان فناوریهای نرم و صنایع خلاق چیست؟
مرز میان فناوری نرم و صنایع خلاق بسیار روشن و شفاف است. صنایع خلاق و صنایع فرهنگی، هر دو بسیار ارزشمندند، اما نکته کلیدی آن است که مزیت ما، فرهنگ، زبان، ادبیات و هنرمان در فناوریهای نرم بهخوبی جلوه مییابد.
بهطور مثال گاهی میتوان یک فرش را بافت و آن را به دیگری فروخت. در این حالت با صنعت خلاق مواجه هستیم، اما گاهی مسئله، اندیشه تولید فرش است و اینکه انسان با دست خود چیزی بسازد که زیبا و باشکوه باشد؛ شیوه ترکیببندی در بافت فرش، استفاده از رنگهایی که با چشم ایرانی آشنا با زیستبوم چهارفصل هماهنگ است اینجا با فناوری نرم روبهرو هستیم.
ما ترجیح میدهیم تمام دنیا قالی ایرانی ببافند، اما شرط آن این است که فکر و اندیشه فرشبافی یا هر چیز دیگری در قالب یک فناوری نرم سامان پیدا کند، سازماندهی شود و به ملل دیگر انتقال یابد. اگر صرفاً خودِ فرش برود، البته منافع مالی و مادی اولیهای دارد، اما دغدغه اصلی ما فناوری نرم است که زایا و پویاست و باید روی آن تمرکز کرد.
در حوزه صنایع خلاق، بسیاری در کشورهای خود فعالاند، اما این حوزه، بعد از شکلگیری فناوری نرم معنا پیدا میکند. صنایع خلاق باید بر پایه فناوری نرم استوار شوند، بنابراین میتوان گفت: «صنایع خلاق و صنایع فرهنگی، زمانی میتوانند مؤثر باشند که بر بنیان فناوریهای نرم شکل گرفته و استوار شده باشند.» بهعبارت دیگر، ابتدا باید فناوری نرم ما تثبیت و دارای هویت شود و سپس صنایع خلاق بر مبنای آن، سامان یابند و رشد کنند.
سیاست دانشگاه اصفهان در بهرهگیری از فناوریهای نوظهور، بهویژه در حوزه هوش مصنوعی، چیست؟
دانشگاه اصفهان در حال حاضر یکی از کلانایدههایی که دنبال میکند، سرمایهگذاری در حوزه پژوهش و آموزش است. این دانشگاه اکنون با این رویکرد پیش میرود که روی ایدههایی که هر فرد بهعنوان استاد یا دانشجو دارد، سرمایهگذاری کند. این سرمایهگذاری میتواند از مبالغ کوچک شروع شود تا رقمهای بسیار کلان. ما اکنون به همین مسیر فکر میکنیم. اگر فرد طرحی داشته باشد، ما روی آن سرمایهگذاری میکنیم؛ در گام نخست به دنبال خریدار نیستیم، اگر ایدهای را نوآورانه و آیندهنگرانه تشخیص دهیم خود دانشگاه در آن سرمایهگذاری میکند، بنابراین دانشگاه اصفهان در حال سرمایهگذاری در حوزه پژوهش است و بخش عمده این سرمایهگذاری به فناوریهای نوظهور اختصاص پیدا میکند؛ فناوریهای نرم و فناوریهای بنیادین مانند کوانتوم، علوم شناختی و هوش مصنوعی از حوزههایی هستند که در کانون توجه دانشگاه قرار دارند. هر نوع فناوری دیگری هم که شکل گیرد، دانشگاه انگیزه و آمادگی لازم را دارد تا در صورت آمادگی اعضای هیئتعلمی یا حتی شرکتهای بیرونی، در آن حوزه سرمایهگذاری کند.
انتهای پیام
نظرات