به گزارش ایسنا، تولید غذا، دیگر فقط یک فعالیت کشاورزی نیست، بلکه موضوعی چندبُعدی است که با اقتصاد، سیاست، محیط زیست و امنیت ملی گره خورده است. در دنیای امروز، کشاورزی سنتی جای خود را به فناوریهای نوین داده و کشورها به دنبال روشهایی برای افزایش بهرهوری، کاهش مصرف آب و سازگاری با تغییرات اقلیمی هستند. در این میان، کشت گلخانهای به عنوان روشی کارآمد برای تولید مستمر، کنترلشده و پربازده غذا، توجه بسیاری از کشورها را به خود جلب کرده است. این روش در عین حال که وابستگی کمتری به شرایط اقلیمی دارد، به منابع کمتری نیاز دارد و امکان بهبود عملکرد اقتصادی کشاورزان را نیز فراهم میکند.
در ایران نیز بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، استفاده از گلخانهها به عنوان راهکاری برای مقابله با کمآبی و ارتقای امنیت غذایی اهمیت یافته است. با این حال، نبود دورنمای روشن و فقدان تحلیل آیندهمحور از وضعیت کشت گلخانهای، باعث شده است سیاستگذاران و فعالان این بخش، تصویر دقیقی از مسیر پیشرو نداشته باشند. این کمبود اطلاعات آیندهنگر، تصمیمگیریهای کلان را دشوار کرده و احتمال شکست یا ناکارآمدی طرحهای توسعهای را افزایش میدهد. به همین دلیل، انجام پژوهشهایی که بتوانند بهصورت دقیق، روندها، تهدیدها و فرصتهای این حوزه را بررسی کنند، ضرورت دارد.
در همین راستا، عباس امینی، محقق جغرافیا و برنامهریزی روستایی از دانشگاه اصفهان، به همراه یکی از همکارانش، پژوهشی را درباره آیندهنگاری در حوزه کشاورزی گلخانهای انجام دادهاند. آنها تمرکز خود را بر منطقهای خاص در استان اصفهان قرار دادهاند تا از خلال آن، نگاهی عمیقتر به روندهای کلی در سطح کشور بیندازند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی آیندههای ممکن و شناسایی چالشها و فرصتهای پیشروی کشت گلخانهای در ایران بوده است.
پژوهشگران برای انجام این مطالعه، از روشهای کیفی و آیندهپژوهی استفاده کردهاند. آنها از طریق گفتوگو با افراد فعال و متخصص در حوزه کشت گلخانهای، و همچنین بررسی اسناد و منابع رسانهای و علمی، اطلاعات گستردهای گردآوری کردند. این اطلاعات سپس با استفاده از روشهای علمی خاص بررسی شدند. در نتیجه این تحلیلها، سه سناریوی متفاوت از آینده گلخانهها استخراج شد.
بر اساس یافتههای بهدستآمده، سه تصویر کلی از آینده ممکن کشت گلخانهای در ایران قابل تصور است: تصویر اول، آیندهای روشن و پایدار است که در آن زیرساختها تقویت شده، بازارها فعال هستند و دولت از کشاورزان حمایت میکند. تصویر دوم، آیندهای منفی و تیره است که در آن مشکلات ساختاری و بحرانهای اقتصادی، کشت گلخانهای را به مسیری شکستخورده میکشاند و بالاخره تصویر سوم، آیندهای واقعگرایانه و میانه است که تنها بخشی از تولیدکنندگان، آن هم با تکیه بر ارتباطات قوی و خوشههای صنعتی، میتوانند به موفقیت دست یابند.
پژوهش نشان میدهد که گرچه دولت در اسناد توسعهای، از گسترش گلخانهها حمایت کرده است، اما طبق واقعیت میدانی، موانعی مانند مشکلات اقتصادی، ضعف ساختاری در تعاونیها و نبود سیاستگذاری منسجم، مانع حرکت رو به جلوی این طرحها شدهاند. بررسی دیدگاه شرکتکنندگان پژوهش نیز نشان داده که مسائل اصلی نه در لایههای سطحی مانند تکنولوژی یا نیروی کار، بلکه در لایههای عمیقتری مانند نگرش حاکم بر کشاورزی و سیاستهای کلان اقتصادی ریشه دارد.
از نکات قابل توجه در این پژوهش که نتایج آن در فصلنامه «جغرافیا و توسعه» وابسته به دانشگاه سیستان و بلوچستان منتشر شدهاند، شناسایی دقیق عوامل مؤثر بر آینده کشت گلخانهای است. برای مثال، عواملی مانند کمآبی، افزایش قیمت نهادهها، شیوع آفات، نبود بازار پایدار برای فروش محصولات و همچنین مشکلات در نظام حکمرانی زمین، از جمله موانع مهم محسوب میشوند. در سوی دیگر، عواملی مانند آموزش نیروی کار، جذب سرمایهگذاری، ایجاد زیرساختهای بازار و فناوریهای نوین میتوانند به عنوان فرصتهای رشد در نظر گرفته شوند.
بر این اساس، پژوهشگران پیشنهاد دادهاند که سیاستگذاران با نگاهی جامع، زمینههای رشد واقعی این نوع کشاورزی را فراهم کنند. اقداماتی مانند تقویت تعاونیهای محلی، تسهیل ارتباط بین تولیدکنندگان و بازارها، سرمایهگذاری در فناوری و اصلاح ساختارهای حکمرانی زمین، از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند آینده کشت گلخانهای را از حالت ایستا به وضعیت پویاتر و پایدارتر سوق دهند.
انتهای پیام
نظرات