به گزارش ایسنا، اصغر میرفردی در یادداشتی نوشت:
این روزها، مام میهن در شرایط سخت و دشواری به سر میبرد و زخم یک جنگ ناخواسته را بر پیکره خویش دارد، جنگی که سختیهای آن، ایرانیان در هر کجای کره خاکی را برای میهن و هم میهنانشان، دردمند ساخته است. اما این سختیها و تلخیها، پندها و آموزههایی برای همه ما دربردارند. نخست اینکه، دلسوز اصلی این سرزمین جز ایرانیان کسی نیست. دیگر ملتها تنها در حد مرور اخبار، حوادث جامعه ما را مرور میکنند. شاید چنین وضعیتی عادی باشد، زیرا هر جامعهای مصالح و منافع ملی خودش را در صدر اولویتها قرار میدهد. حتی برخی کشورهایی که از آنها به عنوان «امت اسلامی» یاد میکنیم، به خود اجازه ندادند که هجوم نابهنگام به کشور ما را محکوم کنند تا چه رسد به اینکه ادبیات حمایتی در گفتار و مواضعشان به کار گرفته شود. اکنون، ایرانیان با هر نگاه و بینش سیاسی، نگران سرنوشت مام میهن و مردمانِ دستِ تنهای آنند. در چنین شرایطی کوبیدن بر طبل اختلاف و ادامه رفتارهای رادیکال و واگرایانه، آن هم در حالی که ایران عزیز بیش از هر زمانی نیازمند همافزایی، همیاری و همدردی ایرانیان است، هیچ تناسبی با روحیه میهن دوستی ندارد. آموزه دوم، اینکه متناسب با وضعیت تنشآلود در عرصه منطقهای و جهانی بایست آمادگی مدیریت اجتماعی و اقتصادی بحران وجود داشته باشد. برای نمونه، فراهمسازی پناهگاه و آژیر خطر برای اطلاعرسانی به مردم و پناه گرفتن آنها در هنگامه خطر یک موضوع محوری است که در کشور ما مغفول واقع شده است و تازه از روز سوم بحران، موضوع اینکه از مترو یا از جاهای دیگر استفاده شود و چگونگی اخذ مجوز استفاده از مترو برای پناهگاه، مطرح میشود!! در یکی از برنامههای صداوسیما، به پناهگاه رفتن مردم اسراییل هنگام خطر را به سخره میگیرند در حالی که در کشور ما و هر کشور دیگری باید برای درامان ماندن در هنگامه خطر، مردم تشویق به چنین رفتاری شوند و از پیش چنین امکان زیربنایی وجود داشته باشد.
سوم، اینکه در شرایط جنگی باید اطلاعرسانیها و تمهیدات مدیریت به هنگام حادثه؛ پیشبینی و اجرا شود. لجستیک عرصه جنگ و پشتیبانی خدماتی برای مردم عادی و غیرنظامیان، دو عنصر همجوار و ضروری در چنین هنگامههایی است.
نمیتوان روزهایی که کشور درگیر یک جنگ است، به شکل روزهای عادی وانمود کرد و چنین فرض نمود که مردم خود نیازشان را تأمین میکنند.موضوعاتی چون تأمین و عرضه سوخت، آذوقه و اطلاعرسانی به هنگام و .... از عناصر حیاتی در روزهای بحرانی همچون جنگ است. شوربختانه در بسیاری از بخشهای خبری و غیرخبری، گونهای عادیپنداری از این روزهای سخت انجام میشود که چنین نحوه برخوردی با وضعیت این روزهای کشور جای نگرانی دارد.با عادیپنداری، هیچ وضعیت بحرانی، به خوبی مدیریت نمیشود و آرامش به جامعه برنمیگردد، بلکه معیارهای مدیریت بحران مورد غفلت واقع میشود.
آموزه چهارم، اینکه عمران و آبادی این سرزمین و صلح و آرامش ایرانیان، مهمترین انتظاری است که مردم این سرزمین از حکمرانان دارند. صاحبان واقعی این سرزمین، همین مردمیاند که تیرهای رها شده به سوی میهنشان را بر جسم و جان خویش حس میکنند و امنیت، آرامش، سعادت و رفاه همین مردم نیز باید تنها اولویت سیاستگذاری حکمرانی در این مرز و بوم باشد. در این روزهای بحران، بسیاری کشورها دلخوش از این هستند که ایران با این قابلیتهای انسانی، طبیعی و راهبردی به ضعف میگراید و از جایگاه یک رقیب منطقهای تنزل پیدا میکند و برای برخی نیز حوادث تلخ این روزهای سرزمینمان تنها در حد یک گزاره خبری است و لاغیر. پس در این برهه تلخ، تنها ایران و ایرانی، با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند. ما این روزها را نیز سپری خواهیم کرد اما آموزههای آن نباید به فراموشی سپرده شوند. به ایران و ایرانیان بیندیشیم و منافع ملی را در محورهایی که در برهههای خطر برای این سرزمین سودی ندارد، هزینه نکنیم.
انتهای پیام
نظرات