به گزارش ایسنا، الف نوشت: رولان بارت، نظریهپرداز فرانسوی در یکی از نظریههای خود به «بینامتنیت خوانشی» اشاره میکند و منظور او این است که درک و دریافت مخاطب یک اثر ادبی و هنری، مبتنی بر تجربه زیسته اوست. این دقیقا همان نکتهای است که با دیدن فیلم «محاکمه گلدمن» به کارگردانی سدریک کان در شرایط امروز ایران میشود تجربه کرد.
آوریل سال ۱۹۷۶ است و دومین دور دادگاه پیر گلدمن، تروریست چپگرای افراطی فرانسوی با اصالت لهستانی در حال برگزاری است. گلدمن به خاطر چهار دزدی مسلحانه که یکی از آنها منجر به کشته شدن دو کارمند داروخانهای در سال ۱۹۶۹ در پاریس شده متهم شده و دور اول دادگاه او را به به حبس ابد محکوم کرده بوده است و حالا در دور دوم دادگاه با حضور وکلای وی و وکلای راستگرای فرانسوی در حال بررسی مجدد پرونده او هستند. گلدمن طی ۶ سال گذشته زندانی بوده و در این مدت کتاب خاطراتش را منتشر کرده و به فروش خوبی هم رسیده است.
گلدمن بارها در طول دادگاه اعلام میکند که بیگناه است و کسی را نکشته است. طرفدارانی (سفید و سیاه) در دادگاه حضور دارند که آنها نیز مرتب فریاد میزنند: گلدمن، بیگناه؛ گلدمن بیگناه. قاضی در ابتدا بیوگرافی گلدمن را بر اساس خاطراتش در کتاب، از وقتی متولد شده مرور میکند و بعد اتهامات و دفاعیات شروع میشود و اینجاست که گلدمن هم به شاهدان که شواهدی مبنی بر کشته شدن دو کارمند داروخانه توسط گلدمن دارند، ناسزا میگوید و آنها را نژادپرست خطاب میکند. دو وکیل راستگرا تلاش میکنند صحبت شاهدان را تایید کنند و میخواهند جریان دادرسی را به سمت مجرم شناخته شدن گلدمن بکشانند.
اینکه کارگردان این فیلم چقدر خوب توانسته فیلمی را که تقریبا تمام آن در یک دادگاه میگذرد، بسازد، شکی نیست و همین برای او جایزه بهترین کارگردانی را از جایزه سزار ۲۰۲۴ به ارمغان آورده است. همچنین بازیها خصوصا آریه ورتهالتر (در نقش پییر گلدمن) و متن فیلمنامه بسیار عالی است و بقیه عناصر فرمی فیلم خیلی خوب توانستند مخاطب را تا آخرین لحظه و اعلام رای دادگاه همراه کند.
اما غیر از این وجوه فرمی، به لحاظ محتوایی شاید «محاکمه گلدمن» اهمیتی فراتر از یک دادگاه و نجات جان یک متهم از حبس ابد نداشته باشد، اما آنچه «محاکمه گلدمن» را در شرایط امروز ایران برای مخاطب ایرانی مهم میکند، لایه زیرین زندگی گلدمن یا همان بینامتنیت خوانشی برای مخاطب ایرانی است: پییر گلدمن یک یهودی است که گرچه در زمان جنگ جهانی دوم و کشتار دسته جمعی یهودیان توسط نازیها یک ساله بود، طعم تلخ جنگ را کشیده، در آشوویتس آزار دیده و باید اینها را درباره دزدیها و کارهای خلافی که در پاریس و به دلیل فقر مرتکب شده در نظر گرفت و حتی او را محق دانست. برای همین در زمان دفاع نهایی، وکیل یهودی و حتی غیریهودی او دفاعیاتشان را آنچنان با احساسات درهم میآمیزند تا بالاخره موفق میشوند حکم برائت او در مورد اتهام قتل کارمندهای داروخانه را از دادگاهی که قاضی آن در تمام مدت دادرسی به شدت جدی برخورد میکرد، هیات ژوری که تقریبا در تمام مدت جلسات دادرسی در سکوت شاهد ماجرا بودند و حتی دو وکیل راست افراطی بگیرند.
گلدمن به عنوان یک متهم در طول جلسات دادگاه به پلیس فرانسه که او را در سال ۱۹۶۹ دستگیر کرده و آن روز در دادگاه شواهدی مبنی بر قاتل بودن گلدمن دارد، فریاد میزند و آنها و حتی وکیل راست افراطی را «نژادپرست» خطاب میکند، تذکرهای قاضی و وکیلیش هیچ تاثیری در تصحیح رفتار او ندارد. حرف تمام شاهدان را منکر میشود و مرتب فریاد میزند: من بیگناهم. وکیل یهودی او میخواهد دین خود را از قاضی و دادگاه پنهان کند، راست افراطی کاری از دستش برنمیآید، قاضی و هیات ژوری با شنیدن دفاعیات وکلای او در نهایت رای به برائت او میدهند. گرچه مخاطب متوجه نمیشود که آیا واقعا او کارمندهای داروخانه را کشته یا نه، حس همدردی با گلدمن و گذشتهاش را درمییابد. فریادهای از سر شوق حضار وقتی رای دادگاه را میشنوند، میبینید و درک میکند.
فیلم «محاکمه گلدمن» بخش بسیار کوچکی از آن چیزی است که اسرائیل را ساخته است؛ بخش بسیار کوچکی از همان روندی است که از اسرائیل دفاع میکند؛ بخش بسیار بسیار کوچکی از آن چیزی است که باعث میشود اسرائیل به خود اجازه بدهد هر گونه رفتاری با ملتهای دیگر داشته باشد. چرا؟ چون روزی مورد ستم قرار گرفته، چون اروپا در این رواداری ستم شریک بوده، چون باید ستم را جبران کند. اینکه چرا و چطور مهم نیست، مهم این است که یهودی زنده مانده از جنگ جهانی دوم باید «آقایی» کند، اجازه دارد هر تهمتی بزند، حق دارد دیگران را بکشد و اروپا و غرب باید از او حمایت کنند وگرنه این زاده دستشان، دست آنها را هم گاز خواهد گرفت. این را مخاطب ایرانی، امروز که نه، طی سالها اشغال فلسطین دریافته و با حمله اسرائیل به خاک کشور با گوشت و پوست درک کرده است، درکی که حتما میتواند متفاوت از درک یک فرانسوی یا غیر ایرانی و غیرمسلمان باشد. «محاکمه گلدمن» سر سوزنی از اسرائیل و دفاع اروپا و غرب از اوست. برای همین یک کارگردان اروپایی (فرانسوی) باید چنین فیلمی بسازد تا هژمونی حاکمیت و حقانیت اسرائیل را بر جهان حقنه کند. این فیلم در بخش ۱۵ روز کارگردانان در جشنواره بین المللی فیلم کن به نمایش درآمد و بعد در بسیاری از کشورها به شکل آنلاین در اختیار مخاطبان در کشورهای متعددی قرار گرفت.
انتهای پیام
نظرات