• دوشنبه / ۱۶ تیر ۱۴۰۴ / ۰۸:۳۲
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1404041609120
  • خبرنگار : 50666

جای خالی موزه ادبیات در اصفهان

جای خالی موزه ادبیات در اصفهان

ایسنا/اصفهان رد گام‌های استوار، هنگامه و طمأنینه اهل‌قلم بسیاری چون محمدعلی جمال‌زاده نگارنده «فارسی شکر است»، در سرتاسر تاریخ اصفهان جلوه‌گری می‌کند. اصفهان با وجود این دولتمندی موزه ادبیات ندارد؛ موزه‌ای که بنیادش فرصتی مغتنم برای پاسداشت همان فرهیختگان و برای نگاهبانی هویت شهروندان است.

نادیده‌انگاری تأسیس موزه ادبیات در اصفهان شاید متأثر از نگاهی تحدیدشده به مفهوم موزه باشد؛ نگاهی که موزه را مکانی صرف برای اشیای تاریخی می‌داند، لابد برای ما ایرانیان که نگرش‌مان همواره به تاریخی بلندبالا و پرفرازونشیب پیوند خورده است، باید قدمتی چندهزارساله هم داشته باشند! این در حالی است که کشورهای دور و نزدیک ایران، کشورهایی که برخی نه از مسجد یک‌هزارساله جامع اصفهان که از گنبد ۴۰۰ساله مسجد شیخ‌لطف‌اللّه هم عمرشان کم‌تر است، موزه‌های متعددی با هویت و رویه روشن تعریف کرده‌اند، چون باور دارند که کارکردهای چنین مکانی می‌تواند مبدأ رویدادهای پراهمیتی در فرهنگ و تاریخ دیارشان باشد. ایسنا با هدف واکاوی ظرفیت ایجاد موزه برای ادبیات اصفهان، مکان، محتوا و نقش آن در جامعه با یکی از نویسندگان پیشکسوت ایران و شاعری جوان و فعال در گردشگری شهر گفت‌وگو کرده است که در ادامه می‌خوانیم.

دست‌نوشته، صدا، تصویر؛ حرکت

علی خدایی، نویسنده پیشکسوت، در گفت‌وگو با ایسنا اظهار می‌کند: در اصفهان، دست‌نوشته‌های بسیاری از داستان‌نویسان داریم، همچنین صداها و تصویرهای متعددی از نویسندگان‌مان در موضوعات گوناگون ازجمله آثار خودشان به یادگار مانده است.

وی می‌افزاید: اگر قرار است دست‌نوشته‌، برخی وسایل شخصی، صدا و تصویر داستان‌نویسان اصفهان که تابه‌امروز به‌جای مانده است، در یک مرکز به‌طور اصولی محافظت کنیم و در معرض دید عموم بگذاریم، نیازمند همت جدی است.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

وقتی تاریخ تماشایی‌تر می‌شود

این نویسنده درباره اختصاص مکانی به موزه ادبیات ادامه می‌دهد: یک راهش این است که بررسی شود تا بدانیم از داستان‌نویسان اصفهان خانه‌ای در شهر موجود است و چه وضعیتی دارد، چنین مکانی تحت شرایط خاصی ظرفیت تبدیل‌شدن به موزه ادبیات دارد. شاید در نگاه اول، دست‌نوشته‌، صدا و تصویر نویسندگان به‌نظر آثار تاریخی نباشند، اما بی‌گمان تاریخ را تماشایی‌تر می‌کنند.

خدایی با تأکید بر اینکه کتابخانه نمی‌تواند موزه ادبیات باشد، توضیح می‌دهد: نباید فکر کنیم اگر یادبودهای نویسندگان‌مان را در یک کتابخانه گردآوردیم، یعنی موزه درست کرده‌ایم. کتابخانه تعریف خودش دارد، مگر اینکه قسمتی از فضای فیزیکی یک کتابخانه را به تأسیس موزه‌ای با تمام معیارهایش اختصاص دهیم.

موزه‌ای فراتر از داستان و شعر

وی با تأمل در این نکته که موزه ادبیات را به‌نوعی دیگر می‌توان هویت بخشید، یادآور می‌شود: ما می‌توانیم یک مکان فراتر از موزه ادبیات تعریف کنیم. به موازات موزه ادبیات می‌توانیم موزه مطبوعات داشته باشیم. منظورم از مطبوعات نوشتن و قبل از آن، سواددارشدن است. سواددارشدن باعث نوشتن و نوشتن موجب آفرینش کتاب‌های شعر و داستان و تاریخ و انواع پژوهش‌ها شد، بنابراین می‌توان موزه‌ای تعریف کرد که هویتش دربرگیرنده تمام این موضوعات مرتبط باشد.

این نویسنده با تأکید بر اینکه اصفهان فرصت و ظرفیت تأسیس چنین موزه‌ای را دارد، بیان می‌کند: وقتی می‌گویم که موزه ادبیات را می‌توان فراتر از داستان و شعر دید، چون یک زمانی ابن‌سینا کوی‌وبرزن این شهر را زیر پا گذاشته است. موزه فرصتی است که با گنجینه‌ و فعالیت‌های فرهنگی خود، یاد و خاطره چنین بزرگانی را در شهر تاریخی اصفهان زنده نگه دارد. نه‌فقط ابن‌سینا، عالمان بسیاری اهل‌قلم بوده‌اند و می‌توان به تک‌تکشان پرداخت؛ همان کسانی که مدرسه، مسجد یا هر گوشه‌ای دیگر از این شهر مرید و شاگرد داشتند.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

از کافه پولونیا تا کتابفروشی تأیید

خدایی با نظر به اهمیت گردشگری خاطرنشان می‌کند: بخشی از پاسداری ادبیات اصفهان با تأسیس موزه حاصل می‌شود، اما فرصت‌های متعدد دیگری در شهر وجود دارد که در چارچوب گردشگری ادبی یا تورهای ادبی معنا پیدا می‌کنند. ما تاکنون از میدان نقش‌جهان در گردشگری به‌خوبی استفاده کرده‌ایم، اما ظرفیت‌های بالقوه دیگری در اصفهان وجود دارد که می‌توان به آن‌ها توجه کرد. ما آرامگاه صائب و کمال‌اسماعیل را در اصفهان داریم که نباید در گردشگردی از نظر دور داشت. هر دو مکان‌های خوبی برای شب شعر و داستان‌اند.

وی که مرد قصه‌های چهارباغ است با نظر به این خیابان تاریخی چنین شرح می‌دهد: در شهر اصفهان، جاهایی بوده است که فرهیختگان ما ازجمله داستان‌نویسان در آن‌ها جمع می‌شدند و مراوده داشتند. کافه پولونیا و هتل‌جهان از نمونه‌های آن است. کتابفروشی‌هایی در شهر وجود دارد که یک نویسنده به خرید از آن‌ها عادت داشت، مثلاً می‌توان از «تأیید» نام برد. قنادی‌ها و پارک‌ها نیز از مکان‌های مهمی است که همین افراد درشان آمدوشد داشتند. خیلی از این مکان‌ها در چهارباغ‌اند، یعنی براساس همین هویت می‌توان برای چهارباغ تور ادبیات تعریف کرد.

 آدم‌های چهارباغ

این نویسنده یادآور می‌شود: می‌توان در دل تور ادبی چهارباغ از زندگی و آثار نویسندگان گفت. می‌توان توصیف کرد که اصلاً نویسندگان ما در این خیابان‌ چه‌کار می‌کردند، چقدر آثارشان متأثر از همین فضاهای عمومی آفرینش شده است. تور ظرفیت این را دارد که افراد دقایقی دورهم آثار داستان‌نویسان را بخوانند، مثلاً در چهارباغ قدم بزنیم و قطعه‌ای از یک کتاب درباره همان خیابان یا دیگر نقاط اصفهان بخوانیم.

خدایی سپس  بیان می‌کند: چه آدم‌هایی که از چهارباغ گذر نکرده‌اند! یک روزگاری محمدعلی جمال‌زاده، محمدباقر الفت و حسن کسائی از این خیابان عبور می‌کرده‌اند. همه این‌ها چه مکتوب و چه به‌صورت صدا مستندات دارد. خود من در داستان‌ها و دیگر نوشته‌هایم بارها از چهارباغ گفته‌ام.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

تعریف تور ادبیات برای گُله‌به‌گُله شهر

وی با نظر به گروهی از ادیبان اصفهان معاصر می‌گوید: داستان‌نویسان و شاعرانی ازجمله هوشنگ گلشیری، هرمز شهدادی، برهان حسینی، محمدرحیم اخوت، محمد کلباسی، احمد اخوت، جعفر مدرس‌صادقی، کیوان قدرخواه و محمد حقوقی هم درباره چهارباغ یا درکل اصفهان نوشته‌اند. این افراد اهل‌قلمی هستند که اکنون به ذهنم می‌رسد و ممکن است بتوان از اسامی دیگری هم نام برد.

این نویسنده در پایان تأکید می‌کند: نه‌فقط چهارباغ، بلکه میدان نقش‌جهان وخیابان‌ها و بسترهای دیگری ظرفیت برگزاری تورهای ادبیات را دارند، چون رد نویسندگان و شاعران ما در جای‌جای شهر به یادگار مانده است. ما می‌توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم؛ کارهایی که تاکنون به هیچ‌کدامشان فکر نکرده‌ایم.

زبان و ادبیات هویت است

لیلا معصومی‌نایینی، شاعر جوان اصفهان و فعال حوزه گردشگری ادبی نیز در گفت‌وگو با ایسنا اظهار می‌کند: موزه ادبیات در اصفهان و به‌طورکلی در کشورمان ایران موضوعی بسیار بدیع و ناشناخته محسوب می‌شود که تاکنون چندان مطرح نشده است، چه برسد به اجرای آن، اما بی‌تردید فکرکردن به آن اهمیت دارد.

وی که دانش‌آموخته دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه اصفهان است، می‌افزاید: اختصاص یک مکان به موزه ادبیات از این رو مهم به‌حساب می‌آید که زبان و همه سرمایه‌های ادبی اصلی‌ترین عنصر وجه‌تمایز و هویت در هر جامعه‌ای است. در دنیا کم‌وبیش موزه‌های ادبیات وجود دارد که نمونه‌هایش را در شهرهای ورشو، مسکو، وین، دوبلین و استانبول می‌بینیم.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

موزه نظامی گنجوی در همسایگی ایران

این شاعر با تأکید بر اینکه تأسیس هرگونه مکان ویژه ادبیات بیش از همه نیازمند بستر فرهنگی و اجتماعی آرام است، ادامه می‌دهد: کشورهای مختلف موزه‌های ادبیات را فراهم آورده‌اند تا مردم با زیست فردی و اجتماعی و زمانه داستان‌نویسان، شاعران، پژوهشگران ادبی و شاهکارهای هریک آشنا شوند و یادشان همواره زنده بماند. وسایل شخصی و زندگی روزمره این افراد را نیز تا جایی که ممکن بوده است، به نمایش گذاشته‌اند.

معصومی‌نایینی با نظر به یکی از کشورهای همسایه بیان می‌کند: شهر باکو در جمهوری آذربایجان هم موزه ملی ادبیات دارد و جالب است بدانید که عنوان آن را «نظامی گنجوی» گذاشته‌اند. نظامی گنجوی برای ما ایرانیان نامی آشنا و تمامی آثارش به زبان فارسی است، اما هم‌اکنون در کشور آذربایجان از این شاعر چنین بهره‌برداری می‌کنند.

سرمایه‌گذاری ترک‌زبان‌ها برای فارسی‌گویان

وی می‌گوید: حتی در شهر قونیه ترکیه برای مولانا جلال‌الدین بلخی موزه‌ای به‌نام او تأسیس کرده‌اند، در اینجا هم سرمایه‌گذاری ترک‌زبانان را برای یک شاعر فارسی‌گوی می‌بینیم. به‌نظرم می‌توان گفت به‌طورکلی در اصفهان یا ایران بحث تأسیس موزه‌ای صرفاً برای ادبیات نادیده گرفته شده است.

این شاعر با تأکید بر اهمیت اختصاص سرمایه مادی به موضوع موزه ادبیات بیان می‌کند: تأسیس موزه ادبیات در اصفهان مستلزم هزینه‌کردن است. ای‌کاش چنین اتفاقی بیفتد و برای زبان و ادبیات فارسی که بخش وزینی از میراث ناملموس فرهنگ ما است، موزه‌ای در اصفهان یا هر شهر دیگری اختصاص دهند.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

از سبک هندی تا بازگشت ادبی

معصومی‌نایینی سپس یادآور می‌شود: اگر واقعاً توانایی تأسیس یک موزه مستقل ادبیات وجود ندارد، باید از بستر آرامگاه شاعران برای تعریف چنین محیطی و فعالیت‌های متعدد فرهنگی بهره برد، یعنی در همان مقبره یا در مجاورت آن یک فضای فیزیکی تعریف شود که کارکرد آن ویژه موزه ادبیات، همچنین محفلی برای شناخت درست و دوستی بیش از پیش با زبان و ادبیات فارسی باشد.

وی با نظر به ادبیات اصفهان توضیح می‌دهد: اصفهان در سبک «هندی»، «بازگشت ادبی» و نیز «ادبیات معاصر» جایگاه مهم و خاص خود را دارد. اگر زمانی موزه ادبیات در این شهر بنیان شود، بی‌گمان یکی از وظایف آن تبیین و پرداختن به این موضوعات است. ما حتی از ظرفیت‌های کنونی نیز به‌درستی استفاده نمی‌کنیم.

شاعران اصفهان در پرتگاه فراموشی

این شاعر اضافه می‌کند: برای نمونه، ظرفیت آرامگاه صائب بیش از آن چیزی است که این روزها در اصفهان می‌بینیم. شاید مقبره صائب نتواند جایگاهی مانند حافظیه و سعدیه در شهر شیراز پیدا کند، اما می‌تواند مبدأ رویدادهای اثرگذاری باشد. امیدوارم خود مردم اصفهان و البته همه ایرانیان بیش از گذشته به این شاعر نامدار آرمیده در محله لنبان اقبال نشان دهند.

معصومی‌نایینی با اشاره به اهمیت جذب گردشگر و تورهای ادبی در اصفهان تأکید می‌کند: خود مردم اصفهان کم‌وبیش از وجود آرامگاه صائب مطلع‌اند، اما به‌جرئت می‌توان گفت که مقبره کمال‌اسماعیل در محله جوباره کاملاً مغفول مانده است. اصفهان شاعران نامدار دیگری چون مِجمَر اصفهانی، آذر بیگدلی، صغیر اصفهانی، شفای اصفهانی و سروش اصفهانی هم دارد.

جای خالی موزه ادبیات در شهرِ «فارسی شکر است»

ژرفنای درک فرهنگی برای تحقق موزه

وی خاطرنشان می‌کند: در کنار شاعران، داستان‌نویس مطرحی چون محمدعلی جمال‌زاده، نویسنده «فارسی شکر است» و پژوهشگر بنامی مانند علامه جلال‌الدین همایی باید مورد توجه قرار بگیرد. نویسندگان، شاعران و روشنفکران بزرگ معاصر در جُنگ اصفهان نیز همگی می‌توانند به تعریف هویت برای موزه ادبیات در اصفهان و تأسیس آن کمک کنند.

این شاعر در پایان با نظر به ماهیت تورهای ادبیات توضیح می‌دهد: گردشگری ادبی صرفاً به شکل‌گیری یک موقعیت آموزشی منجر نمی‌شود، آمیخته‌شدن آن با سرگرمی و تفریح موجب جذابیت بحث ادبی و تأثیرگذاری یادگیری می‌شود. برای اینکه موزه ادبیات تأسیس و گردشگری ادبی قاطعانه دنبال شود، به فهم فرهنگی عمیقی بین مسئولان و مردم نیازمندیم.

امروز یا شاید وقتی دیگر؟

اصفهان شهری که چشمانش در درازنای تاریخ به روی اهل‌قلم بسیاری با جایگاه ملی روشن شده است، دریایی از قصه‌ها و ترانه‌های شفاهی نیز در دل دارد. موزه ادبیات می‌تواند به حفظ میراث فرهنگی ما در هر دو ساحت مکتوب و شفاهی و پیشکش آن‌ها به نسل‌های آینده از بستری بسامان و خلاق یاری برساند. موزه ادبیات می‌تواند به روی تاریخ جشنواره‌های ادبی اصفهان نیز پنجره‌ای دیده‌نواز بگشاید.

این موزه می‌تواند مکانی دائمی و تخصصی برای آسیب‌شناسی مسائل روز زبان و ادبیات فارسی و میزبانی شخصیت‌های نامدار این عرصه از سراسر ایران باشد. چنین جایی می‌تواند تنوع فرهنگی اصفهان را به یاد آورد و به دنیای داستان و شعر ارمنیان، کلیمیان و زرتشتیان شهر هم قدم بگذارد.

یک موزه از جنس کلمه، تفکر، خیال، عشق در اصفهانی که الهام‌بخش فرهیختگان غیراصفهانی تاریخ هم بوده است، می‌تواند سرچشمه رویدادهای فرهنگی مؤثری باشد، اگر خود گرفتار اتفاقات ضدفرهنگی نشود! شهر در انتظار است، در انتظار موزه ادبیات اصفهان؛ امروز یا شاید وقتی دیگر؟

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha