• جمعه / ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۰:۴۴
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1404051710129
  • خبرنگار : 50666

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

ایسنا/اصفهان هیچ خبرنگاری موقع نگارش خبر از دانشِ ویرایش بی‌نیاز نیست، اما اگر رسانه‌اش انتظار داشته باشد که خود او به‌مثابه یک ویراستار عمل کند، یعنی وظیفه دو شغل متفاوت را بر دوش خبرنگار گذاشته است. این مسئله، نه‌تنها به کار خبرنگاران و رسانه‌ها، بلکه در گذر زمان به میراث زبان فارسی نیز آسیب‌ می‌رساند.

مدت‌ها است به سوژه گزارشم فکر می‌کنم. سوژه را می‌پردازم! نه‌فقط در یک زمان مشخص، بلکه روزهای بسیاری مدام گوشه‌ای از ذهنم است و می‌سنجمش. یک‌لحظه هم جدا از من نیست. به‌دشواری، شماره مصاحبه‌شوندگانی را که برای سوژه‌ام مناسب‌اند، پیدا می‌کنم. گفت‌وگوها را نه با هوش مصنوعی که فارسی‌اش ضعیف است که به‌روش سنتی پیاده می‌کنم! پیش از انتشار، هربار از یک زاویه به کارم نگاه می‌کنم؛ گاهی به خودم آفرین می‌گویم و گاهی خودم را سرزنش می‌کنم! سوژه‌ام را دوست دارم، اما هنوز چیزی کمی دارد؛ در حد دانسته‌هایم بارها برای ویرایشش وقت می‌گذارم و بعد می‌فرستم. منتشر شد. دوباره می‌خوامنش تا تغییرات احتمالی را ببینم. بله! سردبیر یا دبیر در دو جای متفاوت که فعل را به قرینه لفظی حذف کرده‌ام، فعلی نو گذاشته‌اند و این خاصیت زبان فارسی را موقع ویرایش به هر دلیلی نادیده‌ گرفته‌اند. دستتان درد نکند! کمی حالم گرفته می‌شود، خب من همان اول هم گفتم که چقدر سوژه‌ام را دوست ‌دارم و صدم را برایش گذاشته‌ام! حالا وقت این حرف‌ها نیست.

 این‌طرف اصفهانم، صبح همان روز به من می‌گویند که دو ساعت دیگر برای پوشش یک برنامه‌ باید بروی آن‌طرف اصفهان! تهران گفته حتماٌ پوشش دهید! موضوع نشست را دوست ندارم. بعد از کمی غرزدن، می‌گویم «چشم». تازه تلفن را قطع کرده‌ام. شاید هنوز هم وقت باشد که نروم! کمی فکر می‌کنم. آخرین بار، به‌خاطر کلاس و درس و مشق از نشستِ نامحبوبم فرار کردم! دوباره فکر می‌کنم. نه! این‌دفعه جدی‌جدی‌ راه ندارد! باید بروم. حالا رسیده‌ام به دومین سخنران، به‌جایی که می‌گوید «من دیگر وقت خبرنگاران عزیز را نمی‌گیرم و اطاله کلام نمی‌کنم.» همین‌طور که برای خودکنترلی تقلا می‌کنم تا وسط نوشتن خبر، پارازیت‌های مداوم میکروفون‌ سکته‌ام ندهد، دکمه ذخیره فایل را می‌زنم، یعنی فایل صدای سخنران دوم را که شد سه ساعت و ۴۵ دقیقه! می‌خواهند درِ سالن را ببندد. می‌روم بیرون. همان نزدیکی‌ها می‌نشینم یا ایستاده و برای آخرین بار خبرم را ویرایش می‌کنم و می‌فرستم. بعد کیک و آبمیوه نشست را که از خستگی، همه مزه‌ای می‌دهد، به‌جز مزه کیک و آبمیوه می‌خورم! خبرم هنوز منتشر نشده است. همین‌طور که از حال رفته‌ام، متوجه یک گاف ویرایشی و حیثیتی می‌شوم! منتشر شد! بدبخت شدم؟ نه! گافم را سردبیر یا دبیر ویرایش کرده است. دست‌مریزاد!

در فرازوفرود تهیه این اخبار، سوژه «خبرنگار و ویرایش» همواره همرام بود. چالش‌های شخصی خودم، مشکلات ویرایشی که از زبان همکارانم بارها شنیده‌ام، حفره‌های ویرایشی که در اخبار منتشرشده به‌دفعات یافته‌ام، نظر برخی مخاطبان یا مصاحبه‌شوندگان نکته‌سنج درباره متن خبر و مواجهه متفاوت سردبیران و دبیران با مسئله ویرایش انگیزه‌ای شد تا سرانجام به‌مناسبت روز خبرنگار سراغ این سوژه بروم. موضوع را با سایه اقتصادی‌نیا، ویراستار، پژوهشگر و مدرس زبان و ادبیات فارسی، در میان گذاشتم؛ کسی که ویرایش را نزد استادان برجسته‌ای ازجمله احمد سمیعی‌گیلانی، ابوالحسن نجفی، حسین سامعی، علی صلح‌جو و عبدالحسین آذرنگ آموخته است. اقتصادی‌نیا سوژه را برای گفت‌وگو با ایسنا پذیرفت و حاصلش شد آنچه در ادامه می‌خوانیم.

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

اگر بخواهید متون خبری ایران را از منظر ویرایش نقد و نظرها را به آن‌ها جلب کنید، بیش از همه چه نکاتی مدنظرتان است؟

تأثیر ترجمه انگلیسی به فارسی در خبرگزاری‌ها یا روزنامه‌ها یکی از اولین نکاتی است که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم. در متون خبری ساختارهای ترجمه بسیار تکرار می‌شود. وقتی اخبار می‌خوانم گاهی فکر می‌کنم که نه‌فقط فارسی‌نویسی، بلکه حتی فارسی‌اندیشی عوض شده است. طبیعت فارسی‌زبانان باید براساس هنجارهای زبان فارسی فکر کند. با این حال، چنان تأثیر ترجمه زیاد شده که می‌توان گفت آن طبیعتْ مورد هجوم قرار گرفته است.

گروهی از خبرنگاران باید پیوسته و به‌سرعت اخباری را از منابع انگلیسی به فارسی منتقل کنند. بی‌گمان، فارسی‌اندیشی مقدم بر فارسی‌نویسی است. این مسئله در اخبار خارجی رعایت نمی‌شود. وقتی خبرنگاران در پردازش خبر با این منابع غیرفارسی مواجه می‌شوند، آسیب‌های بسیاری در کارشان دیده می‌شود. این مسئله را به‌نظرم بیش‌تر در اخبار ورزشی و محیط‌زیست و علمی یا جهان می‌توان دید. در این متن‌های خبری، پردازش براساس طبیعت زبان فارسی انجام نشده است. یک مثال بزنم تا بیشتر متوجه شوید. در اوان همه‌گیری کرونا، بسیاری از منابع خبری می‌نوشتند «کرونا ویروس»، یادم است چقدر خود من و بعضی همکارانم به گزارشگران تذکر دادیم که مضاف و مضاف‌الیه را براساس نحو فارسی بنویسید، نه بر گرته انگلیسی! باید بنویسید ویروسِ کرونا!

چون سرعت در کار خبرنگاران حیاتی است، این متون ترجمه‌ای اغلب بدون ویرایش منتشر می‌شوند. این متن‌های خبری فارسی که براساس طبیعت غیرفارسی پردازش شده‌اند، در زبان ما جا می‌افتند. مردم به‌تدریج با این ساختارهای غیرفارسی آشنا می‌شوند و کم‌کم آن‌ها را جذب طبیعت زبان فارسی می‌کنند، حال آنکه نسبتی با ساختار زبان فارسی ندارند.

چگونه می‌شود این ضعف را در رسانه‌ها برطرف کرد؟

می‌دانم که سرعت در کار خبر پاشنه ‌آشیل است، اما وقتی تیم‌های زبده ویرایش در خبرگزاری‌ها مستقر شوند تا حد بسیار زیادی می‌توان جلوی این پردازش‌ها را گرفت.

در گام بعدی چه نکته‌ای مدنظرتان است؟

 نکته بعدی که می‌خواهم بگویم، به مبحث سجاوندی، یعنی «نقطه‌گذاری» مربوط است. به‌نظرم نقطه‌گذاری در متن‌های خبری خیلی ضعیف انجام می‌شود. این در حالی است که نقطه‌گذاری در درست‌خوانی خبر اهمیت فراوانی دارد. من اگر روزی بخواهم دوره ویرایش برای خبرنگاران طراحی کنم، در طرح درسم سهم بیش‌تری به نقطه‌گذاری می‌دادم، حتی بیش از ویرایش زبانی . چرا؟ چون همان‌طور که طبیعت تهیه خبر شتاب دارد، طبیعت خواندن خبر هم دارای سرعت است. بنابراین، آن کسی هم که یک وبسایت خبری را مرور می‌کند، تندتند از روی تیترها و متن‌ها می‌گذرد. نقطه‌گذاری در درست‌خوانی سریع بسیار بسیار مؤثر است.

من در این آسیب خیلی تشتت می‌بینم. باور دارم که نقطه‌گذاری را درست به ما آموزش نداده‌اند. نه‌فقط در مقطع دبستان یا کلاً مدرسه، بلکه در دوره‌های ویرایش هم این موضوع کم‌رنگ است. به‌طور کلی، در مبحث ویرایش فنی به آموزش‌های حرفه‌ای‌تری نیازمندیم. درضمن، نقطه‌گذاری با ضعف پردازش متن‌های غیرفارسی ارتباط دارد. وقتی خبرنگار ترجمه‌ای می‌اندیشد، ترجمه‌ای هم نقطه‌گذاری می‌کند. حال آنکه نقطه‌گذاری هم باید همسو با طبیعت و نحو زبان فارسی و نه زبان دیگری باشد. وقتی انگلیسی فکر و پردازش کنیم، رفتارمان با علائم سجاوندی هم به همان‌گونه خواهد بود. به‌نظرم این مسئله بیش از همه در همان خواندن و از دید مخاطب چالش‌زا است.

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

برای رفع این چالش هم ویراستاران رسانه باید کمک کنند؟

بله. در اینجا هم تیم‌های زبده ویرایش می‌تواند باری از روی دوش خبرنگار بردارد. خبرنگار و روزنامه‌نگار ما باید محتوای درست را در اختیار رسانه‌اش بگذارد و ویراستار برای ویرایش وارد عمل شود.

یعنی ویرایش خبر وظیفه خودِ خبرنگار یا روزنامه‌نویس نیست؟

به‌نظرم وقتی انتظار داریم که خود خبرنگار یا روزنامه‌نویس خبرش را ویرایش کند، یعنی دو شغل را به او واگذار کرده‌ایم. خبرنگار نباید وظایف دو شغل را یکجا انجام دهد.

ویراستار باید یک شخصیت مستقل در رسانه باشد؟

نه‌تنها در کار خبر، بلکه در انواع قالب‌های نوشتاری نویسنده و ویراستار دایره وظایفشان جدا است. البته خیلی خوب است که خبرنگار، داستان‌نویس، پژوهشگر یا هر اهل‌قلم دیگری مبانی و کلیات ویرایش را بداند. با این حال، کار چنین فردی تمرکز روی تولید محتوا است. نویسنده ویراستار نیست. اگر فردی بخواهد هم برای تهیه محتوای سالم و خوب و هم تنظیم درست متن وقت بگذارد، انرژی او بین این دو عرصه تقسیم می‌شود. همیشه به نویسنده‌هایی که قرار است برایشان متنی ویرایش کنم، می‌گویم که خودتان را درگیر غلط املایی، فرهنگ لغت و نقطه‌گذاری یا مسائل دیگر نکنید. انرژی نویسنده باید به تولید محتوا و انرژی ویراستار باید به ویرایش آن معطوف شود. نویسنده نباید سر شغل ویراستار بنشیند، چون نه تخصصش را دارد و نه حواسش را در ضمن آفرینش.

این خیلی توقع زیادی است که بخواهیم خبرنگار هم محتوای درست در اختیار رسانه قرار دهد، هم سرعت را رعایت کند، هم دستورالعمل‌های ویرایشی را در نظر بگیرد! خبرنگاران هم گروهی از نویسندگان‌اند و باید یک ویراستار کنارشان باشد. خیلی خوب است که دوره‌های ویرایش برای خبرنگاران برگزار شود و با مبانی و اصول آن آشنا شوند. آموزش ویرایش برای هر فارسی‌زبانی عالی است.

خبرگزاری‌ها برای اینکه در وقت و هزینه‌ صرفه‌جویی کنند، ویراستار را که حلقه‌ای مظلوم و فقیر است، حذف می‌کنند. بار ویرایش را روی دوش خبرنگار می‌گذارند. فکر کنید خبرنگار رفته باشد سر صحنه جنایت و پزشک قانونی و جسد و دادگاه، بعد ما انتظار داشته باشیم ضمن نوشتن خبر نکته‌های ویرایشی را هم رعایت کند! می‌خواهم بگویم که ویرایش یک‌جورهایی بی‌پدر و مادر است! همه می‌خواهند ویراستار را حذف کنند. این در حالی است که ویرایش از نظر درآمد ضعیف‌ترین حلقه نشر است. کم‌هزینه‌ترین حوزه برای بنگاه‌های مختلف همین حقوق ویراستار محسوب می‌شود. ویرایش در مقایسه با کارهای گرافیکی و وبسایت و همان حقوق خبرنگار خدمت بسیار ارزانی است.

در کنار پردازش اخبار ترجمه‌ای و نقطه‌گذاری نکته دیگری می‌ماند که بخواهید با خبرنگاران و دیگر اهالی رسانه در میان بگذارید؟

دوست دارم نظرها را به حرکت‌گذاری هم جلب کنم. در فارسی‌نویسی و ازجمله اخبار کم‌تر به این مسئله توجه کرده‌اند. حرکت‌گذاری هم با همان موضوع نقطه‌گذاری پیوند دارد. اگر حرکت‌گذاری درستی داشته باشیم، جمله‌ها بسیار دقیق‌تر خواند می‌شوند. مثال مهم آن نیز حرکت‌گذاری بین نهاد و گزاره است. بین نهاد و گزاره نباید ویرگول بگذاریم. بین «هوا» و «سرد» در جمله «هوا سرد است» به ویرگول نیازی نداریم. البته این جمله کوتاه است، اما در جملات بلندتر که ممکن است سخت‌خوان باشند، اگر لازم باشد، می‌توانیم به‌جای قراردادن ویرگول در خیلی مواضع علامت ساکن بگذاریم. وقتی ساکن می‌گذاریم به درست‌خوانی مخاطب کمک کرده‌ایم. من بارها به وبسایت‌های خبری گفته‌ام که شما «ویرگول‌افزایی» می‌کنید! این در حالی است که خیلی از همین موارد را می‌توان ساکن گذاشت. در نگارش اسامی متعددی چون اسم‌های ناآشنا یا لاتین یا مناطق حرکت‌گذاری امری بسیار واجب است. وقتی با عوض‌شدن یک سرمربی فوتبال یا روی‌کارآمدن یک نخست‌وزیر جدید از همان ابتدا نامشان که برای فارسی‌زبان غریب است، حرکت‌گذاری شود، تلفظ درستش در جامعه جا می‌افتد. این موضوع کمک می‌کند که یک تلفظ غلط‌ درغلط جلو نرود و باب نشود. بنابراین، هم در درست‌خوانی جمله‌ها و هم در خواندن اسامی خاص این حرکت‌گذاری است که کمک می‌کند. حرکت‌گذاری درست را در متن‌های خبری بسیار کم می‌بینیم یا بهتر است بگویم اصلاً نمی‌بینیم.

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

خیلی وقت‌ها ممکن است مخاطبان فقط تیتر ما خبرنگاران را بخوانند یا براساس آن تصمیم بگیرند ادامه خبر را هم بخوانند یا خیر. درباره اهمیت ویرایش تیتر صحبتی دارید؟

سوگیری در ویرایش تیتر آن نکته‌ای است که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم. من فقط یک مثال می‌زنم که مشخص شود چقدر برخی نکات، که شاید کوچک به‌نظر بیایند، بر دریافت مخاطب اثرگذارند. یکی از آن مسائل، دقت در استفاده از حروف عطف و اضافه است. برای مثال، وقتی بین دو کشور جنگی اتفاق افتاده است، آن را چگونه باید نوشت؟ بنویسیم «جنگ ایران و عراق»، «جنگ عراق و ایران»، «جنگ عراق با ایران» یا «جنگ ایران با عراق»؟

در این مثال، ما اگر «و» را در چنین مواقعی حذف کنیم و «با» بیاوریم، عاملیت را وارد جمله‌مان کرده‌ایم. اگر بگوییم «جنگ عراق با ایران»، یعنی عاملیت را به عراق داده‌ایم. این عراق است که دارد با ما می‌جنگد، اما اگر خبرنگار بنویسد «جنگ ایران با عراق»، یعنی عاملیت را به ایران داده است. حال آنکه در گفتمان رسمی ایران، ما از کشورمان دفاع می‌کردیم و حتی آن را به‌نام «دفاع مقدس» یا «جنگ تحمیلی» می‌شناسیم. همین دو واژه ساده «و» و «با» می‌تواند بازتابنده یک سوگیری مشخص در تیتر ‌باشد. خبرنگار موضع خودش را در تیتر عیان می‌کند.

خبرنگاران موقع نوشتن خبر مدام با این سوگیری‌ها سروکار دارند. خبرنگاری که اخبار جنگ‌های جهان را تهیه می‌کند، باید از واژگانی مانند «کشته» و «شهید» استفاده کند. هر جنگی «کشته‌» دارد، اما برای خبرنگار ما هر جنگی «شهید» ندارد. حتی می‌توان گفت این جنگ «تلفات» داشت. با سه واژه «کشته» و «شهید» و «تلفات» به‌شکل‌های متفاوتی می‌توان برخورد کرد. این مبحث سوگیری در خبر بسیار مفصل است و از جنبه‌های مختلف می‌توان به آن نگاه کرد. این سوگیری‌ها در رسانه‌های خارجی و در سرویس‌ها و موضوعات گوناگون بلافاصله تثبیت می‌شود. در اینجا، وابستگی رسانه به یک نهاد یا دستگاه در سوگیری تعیین‌کننده است.

گاهی یک خط‌ تیره باید به‌جای «و» یا «با» بنشیند. خط‌ تیره می‌تواند بین دو واژه یا طرف نشانگر تساوی باشد. بنابراین، «جنگ عراق - ایران» هم به انتخاب‌های ما اضافه می‌شود. این خط‌ تیره در اخبار ورزشی جای خود را پیدا کرده است. برای نمونه، می‌نویسند بازی «بایرن - بارسلونا» یا «استقلال - پرسپولیس». در گفتار ما نیز دقیقاً به همین ترتیب است. می‌گوییم «امشب، بازی ایران - عراق است». اینجا، نه «و» و نه «با» آوردیم. این‌ها در ورزش نهادینه شده است. در اخبار ورزشی، تساوی و نداشتن سوگیری عادی است و بهتر رعایت می‌شود، اما در خبرهای سیاسی اتفاق دیگری می‌افتد. البته هرجای دنیا بروید رسانه‌ها مستقل نیستند، همان وابستگی به یک نهاد یا دستگاه وجود دارد و برای سوگیری تعیین‌تکلیف می‌کند. رسانه آزاد افسانه است! در همین بستر رسانه‌ها، خیلی از سوگیری‌ها نهادینه می‌شود.

دوست دارم با ذکر چند مثال که بارها خودم در «ایسنا» با آن‌ها مواجه بوده‌ام، این گفت‌وگو را ادامه دهیم. «عدم» یکی از آن‌ها است. خیلی از خبرنگاران این عدم را می‌آورند، مثلاً «عدم پاسخ‌گویی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی». برخی هم ترجیح می‌دهند بنویسند «پاسخ‌ندادن یا پاسخ‌گونبودن مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی». بسیاری از خوانندگان یا حتی برخی دبیران که متون ما خبرنگاران را ویرایش می‌کنند، همان ذکر «عدم» برایشان مأنوس‌تر است. در اینجا، چه پیشنهادی برای خبرنگاران یا ویراستاران متن‌های خبری دارید؟

از همین سؤال خودتان شما را متوجه یکی از نکات ویرایشی می‌کنم که بسیار در کار خبر دیده‌ام. آن نکته، تبدیل جمله به عبارت و عبارت به جمله است. در اینجا، ما عدم پاسخ‌گویی، ‌پاسخ‌ندادن یا پاسخ‌گونبودن را داریم. خیلی وقت‌ها می‌بینیم که در تیتر به‌جای جمله از عبارت استفاده می‌شود. شما به‌جای اینکه بنویسید «مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی پاسخ‌گو نبود»، نوشته‌اید «عدم پاسخ‌گویی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی». باید بگویم که این تبدیل جمله به عبارت یک «ویر» در تیترنویسی ایران است! واقعاً ویر است! من گاهی می‌بینم که چه عبارت‌های عجیب‌غریبی در تیترها می‌نویسند! مشکل «جمله» چیست؟! فعل را بیاورید. چرا ننویسیم «مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی پاسخ‌گو نبود»؟! این جمله هفت کلمه است، «عدم‌ پاسخ‌گویی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی» هم هفت کلمه حساب می‌شود.

اصلاً این فرآیند تبدیل جمله به عبارت چرا اتفاق می‌افتد؟ برای کوتاه‌سازی این کار را می‌کنند، اما وقتی بررسی شود، می‌بینیم تعداد سیلاب‌ها و کلمه‌های استفاده‌شده در جمله با عبارت فرق چندانی ندارد. همان انرژی که برای خواندن آن جمله صرف می‌شود باید برای عبارت هم گذاشت. این بحث به اقتصاد زبانی بازمی‌گردد. گاهی ممکن است در تیتر قصد برجسته‌سازی یا اهداف دیگری داشته باشید. درکل، افعال لازم در مقایسه با افعال متعددی که «را» نیاز دارند، بهتر به عبارت تبدیل می‌شوند. اگر شما با تبدیل یک جمله به عبارت در اقتصاد زبانی تأثیر گذاشتید یا نکته‌ای را برجسته کردید، خوب است. با این حال، وقتی تعداد کلمه‌ها مساوی می‌شود یا هیچ تأکید و نکته دیگری مدنظر نیست، به‌نظرم همان جمله ترجیح دارد.

شما در جایگاه ویراستار بر نوشتن همان جمله تأکید دارید. جالب است که من هم از زبان استادان پیشکسوت روزنامه‌نگاری این‌طور شنیده‌ام که تیترهای دارای فعل یا به‌صورت جمله‌ از تیترهای عبارت‌گونه قوی‌ترند. جدا از مبحث تیتر درباره کاربرد «عدم» چه پیشنهادی دارید؟ با توجه به اینکه برخی می‌خواهند بگویند «عدم» فارسی نیست و همه ما خبرنگاران به فارسی‌نویسی موظفیم.

به‌نظرم ما دیگر «عدم» را در فارسی پذیرفته‌ایم. فارسی و عربی دیگر اینجا وجهی ندارد. من هیچ ایرادی نمی‌بینیم که واژه «عدم» را بنویسیم، اما اگر کسی نمی‌پسندد، من واژگان «نبود» یا «فقدان» را هم پیشنهاد می‌دهم. از نظر من «عدم» مهمان طولانی‌مدت زبان فارسی است که دیگر صاحبخانه شده!

 واژگان یا عبارت‌هایی چون «جهاددانشگاهی» یا «صنایع‌دستی» یکی دیگر از نکات پُرچالش بین خبرنگاران است که به‌صورت «جهاد دانشگاهی» یا «صنایع دستی» هم می‌نویسند. این‌ها یک کلمه‌اند یا عبارت به‌شمار می‌آیند؟ اینجا، بحث «سلیقه» یا «درست» و «غلط» است؟

خیلی وقت‌ها، در زبان گفتار کسره میان مضاف و مضاف‌الیه حذف می‌شود و یک واحد شکل می‌گیرد. نمونه‌های متعددی در زبان فارسی وجود دارد. «مجموعه شعر» را «مجموعه‌شعر»، «ته سیگار» را «ته‌سیگار»، «شاگرد راننده» را «شاگردراننده» و «پاکت نامه» را «پاکت‌نامه» می‌گوییم. حالا این موضوع که ما بیاییم مضاف و مضاف‌الیه را مثلاً در خبرگزاری ایسنا یک یا دو واحد تلقی کنیم، تصمیم شیوه‌نامه‌ای است. بنابراین، «جهاددانشگاهی» و «جهاد دانشگاهی» هر دو می‌تواند درست باشد. البته در «جهاد دانشگاهی» دیگر نیازی به خود کسره نیست، اما فاصله را رعایت می‌کنیم.

اگر شما بخواهید چنین شیوه‌ای را بنویسید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

اگر من باشم، در مواردی که ساکن تلفظ می‌کنیم، فاصله نمی‌گذارم و یک واحد می‌دانم. این پیشنهاد من است، چون از این طریق به هنجار گفتار نزدیک‌تر می‌شویم. قانون من همواره تبعیت از گفتار است. بهتر است همان‌گونه که می‌گوییم، همان‌گونه هم بنویسیم.

نکته دیگری که من و همکارانم با آن روبه‌رو بوده‌ایم، شکل جمع در فارسی و عربی است. برای مثال، برخی تأکید دارند به‌جای «خیرین» بنویسیم «خیران». در حالی که شاید صورت اول برای خواننده مأنوس‌تر باشد.

امروزه، چه در دبستان‌های ما و چه در آموزش فارسی به غیرفارسی‌زبانان به کاربرد «ها» تأکید می‌شود. علامت جمع فارسی «ها» است. بنابراین، «درخت‌ها» را به‌جای «درختان» و «دوست‌ها» را به‌جای «دوستان» می‌نویسیم. اول از همه آموزش می‌دهیم که «ها» علامت جمع استاندارد فارسی است. در درجه دوم است که «ان» را می‌پذیریم. مخصوصاً اینکه «ان» جنبه ادبی دارد. برای نمونه، «چشمان» و «دستان» ادیبانه‌تر از «چشم‌ها» و «دست‌ها» است. در گفتار روزانه «لب‌ها» می‌گوییم، اما «لبان» را در شعر هم می‌پذیریم. آن را در «لبانت به ظرافت شعر...» از احمد شاملو می‌بینیم. علامت «ان» چون به سنت تکیه دارد، معمولاً در متون رسمی‌تر، ادیبانه‌تر، شاعرانه‌تر و فاخرتر به‌کار می‌رود.

 صحبتی که کردم، به این معنا نیست که مثلاً نگوییم «کودکان». این دستورالعمل محسوب نمی‌شود. با این حال، چون تأکید بر فارسی‌نویسی است، علامت «ها» به‌ویژه در سطوح معیار اولویت دارد. ما باید متوجه تفاوت سایه «دست‌ها» با «دستان» باشیم. همین کلمه را در دو عبارت «دست‌های آلوده» و «دستان آلوده» مقایسه کنید. الان بیرون از بافت است، قطعاً در خود بافت هم تأثیرش را درک می‌کنیم.

یعنی «دست‌ها» برای یک گزارش حقوقی و قضایی و «دستان» برای یک یادداشت مطبوعاتی ادیبانه مناسب‌تر است.

صددرصد همین‌طور است. اگر خبرنویس متوجه همین نکته ظریف باشد که «دست‌ها» یا «دستان» چه فرقی دارد و در چه بافتی مناسب است، به اعتلای زبانی ما کمک می‌کند. کلماتی که با جمع «ین» می‌آوریم، مانند «خیرین»، «مجاهدین»، «منافقین» یا حتی «انقلابیون» از جمع‌های غیرزایا هستند. ما دیگر با «ین» و «ون» کلمه‌های جدید تولید نمی‌کنیم یا جمع نمی‌بندیم. ما از جمع «ین» فقط در کلماتی استفاده می‌کنیم که کلیشه شده باشند، دقیقاً مانند همان «خیرین»، «مجاهدین»، «منافقین» و «انقلابیون» که گفتیم. روحانیون مثال دیگر آن است. ما دیگر نمی‌گوییم روحانی‌ها یا روحانیان. چنین کلماتی حیثیت تاریخی در زبان فارسی پیدا کردند. البته خود من کلمه‌هایی مانند «مسافرین»، «مترجمین» و «معلمین» را به جمع با «ها» یا «ان» تغییر می‌دهم.

در کتاب خواندنی «له و علیه ویرایش»، مرتضی کیوان را که متولد اصفهان هم است، «اولین ویراستار ایران» معرفی کرده‌اید. حتی گفته‌اید که روزنامه‌های منتشرشده را ویرایش می‌کرد. همین نکته در برخی سایت‌ها مثلاً «ویکی‌پدیا» هم تکرار شد. می‌توان گفت که او اولین ویراستار روزنامه یا متن‌های خبری ایران هم است؟

در «له و علیه ویرایش»، من نام مرتضی کیوان را خیلی به معنی کلاسیک و فنی ویرایش نیاوردم. بیش‌تر هم از نجف دریابندری نقل کرده‌ام. دریابندری دوست نزدیک کیوان بود. من فکر می‌کنم این تعبیر بیش‌تر دوستانه و موردعلاقه دریابندری است. نه دریابندری و نه من منظورمان این نیست که او رسماً ویراستار است، اما کیوان را در جایگاه کسی می‌شناسیم که در درستی نوشته‌ها دقت وافری داشت. نه‌فقط از دریابندری، از زبان سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و احمد شاملو و شخصیت‌های دیگری نیز درباره این ویژگی کیوان خاطراتی نقل شده است. آن‌ها می‌گویند وقتی شعری را که روی تکه کاغذی بود یا در روزنامه منتشر شده بود، به کیوان می‌دادیم دوستانه بخواند، موقع برگرداندن آن با انبوهی از غلط‌گیری و حاشیه‌نویسی روبه‌رو می‌شدیم. کیوان دقت‌ ویراستارانه داشت و از هیچ‌چیز نمی‌گذشت. مو را از ماست می‌کشید. کیوان به این تعبیر ویراستار است. به تعبیر حرفه‌ای‌اش ویراستار نیست.

پی‌نوشت: واکاوی موضوع «خبرنگار و ویرایش» در گفت‌وگو با ویراستاران دیگر به‌کوشش ایسنا - منطقه اصفهان ادامه دارد.

له و علیه ویرایشِ خبرنگاران/ خبرنگار باید ویرایش بداند، اما ویراستار نیست

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
امروز ۱۳:۰۷

خانم فاطمی نژاد درود بر شما، باز هم یک سوژه ناب و گزارش عالی