• دوشنبه / ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۱:۳۶
  • دسته‌بندی: پژوهش
  • کد خبر: 1404052716307
  • خبرنگار : 71974

پژوهشگر حوزه اجتماعی مطرح کرد

بحران شفافیت در نظام اطلاع‌رسانی/آمارهای متناقض، مانع روایت‌سازی دقیق می‌شود

بحران شفافیت در نظام اطلاع‌رسانی/آمارهای متناقض، مانع روایت‌سازی دقیق می‌شود

پژوهشگر حوزه اجتماعی به بحران شفافیت در نظام اطلاع‌رسانی اشاره کرد و گفت: در نبود داده‌های دقیق، امکان روزنامه‌نگاری مبتنی بر فکت تقریباً ناممکن می‌شود و میدان در اختیار روایت‌های احساسی قرار می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که به جای پرداختن به ابعاد واقعی و ساختاری در موضوعی مثل جنگ، تنها مجموعه‌ای از گزارش‌های عاطفی منتشر شود.

به گزارش ایسنا، فاطمه کریمخان، پژوهشگر اجتماعی امروز در نشست تخصصی "جنگ ۱۲ روزه و رسانه‌ها" با موضوع نقد بررسی عملکرد رسانه‌های داخلی در جنگ ۱۲ روزه با اشاره به نقش رسانه‌ها در بازنمایی وقایع، تأکید کرد: سه جریان اصلی رسانه‌ای را می‌توان شناسایی کرد؛ رسانه‌های دولتی، رسانه‌های خصوصی و نیمه‌خصوصی، و شبکه‌های اجتماعی. هرکدام از این سه، روایت متفاوتی از واقعیت ارائه می‌دهند.

رسانه‌های دولتی واقعیت را سانسور می‌کنند

وی با بیان اینکه رسانه‌های دولتی همچون صداوسیما و خبرگزاری‌های وابسته، روایت‌های قهرمانانه و سانسورشده‌ای از حوادث ارائه می‌دهند، افزود: مدل کاری این رسانه‌ها مبتنی بر نادیده گرفتن واقعیت بیرون و خلق روایتی است که با واقعیت همخوانی ندارد. آن‌ها جهان را طوری تصویر می‌کنند که گویی هیچ خطایی از سوی خودشان رخ نداده و تنها قربانی و قهرمان اخلاقی ماجرا هستند.

کریمخان یادآور شد: سال‌ها پیش هم مطرح شد که وقتی آنچه در خیابان رخ می‌دهد با روایت صداوسیما متفاوت باشد، مردم رسانه رسمی را کنار می‌گذارند و خودشان از پنجره به واقعیت نگاه می‌کنند.

رسانه‌های خصوصی بر روایت قربانی تمرکز دارند

این پژوهشگر اجتماعی در ادامه گفت: رسانه‌هایی چون شرق، اعتماد و سازندگی اگرچه حجم تولید محتوای کمتری دارند؛ اما بازنشر و گردش محتوای آن‌ها بسیار گسترده است. تمرکز اصلی آن‌ها بر روایت قربانی است؛ آن‌ها از زاویه دید فردی و تجربه‌های شخصی مردم، از آسیب‌ها، ترس‌ها و فقدان حمایت سخن می‌گویند.

به گفته وی، این رسانه‌ها با روایت‌های فردمحور تلاش می‌کنند صدای مردم آسیب‌دیده را بازتاب دهند؛ کسانی که نمی‌دانند چه باید بکنند و همچنان در وضعیت بلاتکلیفی و آسیب قرار دارند.

شبکه‌های اجتماعی؛ میدان احساسات رادیکال

کریمخان درباره رسانه‌های اجتماعی اظهار کرد: در این فضا هیچ‌گونه سردبیری و دروازه‌بانی حرفه‌ای وجود ندارد. تنها چیزی که بر چرخه محتوا حاکم است، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی است.

وی افزود: این الگوریتم‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که محتوای خشن، عاطفی و رادیکال را بیشتر برجسته می‌کنند. در نتیجه، هم محتوای تحریک‌آمیز بیشتر دیده می‌شود و هم کاربران ترغیب می‌شوند تولیدات مشابهی بسازند. این روند موجب می‌شود که جامعه مدام عصبانی‌تر و ناراحت‌تر شود.

رسانه‌ها بازتاب ذهنیت ما هستند

این پژوهشگر اجتماعی گفت: هر روایت رسانه‌ای، بازتابی از ذهنیت ماست. ما برای فرار از اضطراب و بی‌ثباتی، تلاش می‌کنیم اتفاقات را در قالب داستان‌ها معنا کنیم؛ حتی اگر این داستان‌ها ارتباطی با واقعیت نداشته باشند.

کریمخان، پژوهشگر اجتماعی با انتقاد از عملکرد رسانه‌های دولتی گفت: تلاشی که صداوسیما و رسانه‌های مشابه برای تولید روایت انجام می‌دهند، آنقدر از ذهنیت و واقعیت جامعه ایران فاصله دارد که دیگر جز برای مخاطبان محدود و همیشگی‌اش، اهمیت و اعتباری ندارد. مردم دیگر توجهی نمی‌کنند که شما بگویید چند هواپیما افتاده یا چه کسی اسیر شده است.

روایت قربانی؛ غلبه بر رسانه‌ها در نبود داده‌های رسمی

وی با بیان اینکه روایت‌های روزنامه‌نگاران و رسانه‌های اجتماعی بیشتر بر اضطراب، ترس و تصویر قربانی متمرکز است، افزود: وقتی داده‌های دقیق و رسمی ارائه نمی‌شود، طبیعی است که روایت‌های عاطفی و شخصی غالب شوند؛ روایتی که در آن افراد می‌گویند خانه‌ام خراب شد، خانواده‌ام از بین رفت و یا عزیزم کشته شد. اما جنگ فقط این نیست؛ مسائل مهمی همچون ابعاد اقتصادی و نظامی نیز وجود دارد که مغفول مانده است.

بحران شفافیت در نظام اطلاع‌رسانی

کریمخان با مقایسه شرایط ایران و غزه اظهار کرد: در غزه، وزارت بهداشت با وجود نابودی زیرساخت‌ها، هر روز در ساعت مشخص آمار کشته‌ها، زنان، مردان و کودکان را منتشر می‌کند. اما در ایران حتی در زمان جنگ هم نتوانستیم چنین نظم اطلاع‌رسانی را ایجاد کنیم. مسئولان وزارت بهداشت، پزشکی قانونی و سایر نهادها مسئولیت را به گردن یکدیگر می‌انداختند و هیچ مرجع مشخصی برای اعلام آمار وجود نداشت.

وی ادامه داد: در جریان یک جنگ، تنها سه آمار متناقض منتشر شد؛ ابتدا عدد ۴۶۰ کشته اعلام شد، سپس ۶۳۰ تا ۶۴۰ نفر و در پایان جنگ رقم ۷۱۰ کشته. اما سه روز بعد آماری دیگر از ۱۱۶ کشته اعلام شد. این تناقض‌ها نه تنها سردرگمی ایجاد می‌کند، بلکه جای خالی روایت‌های مستند و فکت‌محور را باز می‌گذارد.

این پژوهشگر اجتماعی خاطرنشان کرد: حتی پس از گذشت ۶۰ روز از جنگ، نتوانستیم مقامات را قانع کنیم که بگویند با چه سلاح‌هایی به ایران حمله شده و این تسلیحات از کدام کشورها تأمین شده‌اند. حتی در ساده‌ترین سطح هم حاضر به ارائه اطلاعات نیستند. وقتی خبرنگاران از منابع قدیمی و مورد اعتماد خود چنین اطلاعاتی را مطالبه می‌کنند، با این پاسخ مواجه می‌شوند که "به شما چه ربطی دارد".

جای خالی روزنامه‌نگاری فکت‌محور

کریمخان با انتقاد از این روند تأکید کرد: در نبود داده‌های دقیق، امکان روزنامه‌نگاری مبتنی بر فکت تقریباً ناممکن می‌شود و میدان در اختیار روایت‌های احساسی قرار می‌گیرد. این موضوع باعث می‌شود که به جای پرداختن به ابعاد واقعی و ساختاری جنگ، تنها مجموعه‌ای از گزارش‌های عاطفی منتشر شود.

فشار حرفه‌ای بر مسئولان وجود ندارد

وی در ادامه  گفت: یکی دیگر از مشکلات جدی این است که حتی از سمت روزنامه‌نگاران هم مطالبه‌گری و فشار لازم برای وادار کردن مسئولان به انتشار اطلاعات دقیق وجود ندارد. همین خلأ، فضا را بیش از پیش برای غلبه روایت‌های غیررسمی و احساسی باز می‌گذارد.

این پژوهشگر اجتماعی در ادامه سخنان خود با انتقاد از ضعف اطلاع‌رسانی رسمی گفت: در حالی که نهادهای مسئول می‌توانند داده‌های دقیق را در اختیار رسانه‌ها قرار دهند، این کار را نمی‌کنند و رسانه‌ها نیز سواد و اراده لازم برای انتشار اطلاعات مستند را ندارند. در نتیجه به‌جای تمرکز بر روایت‌های عقلانی و مبتنی بر داده، به سراغ روایت‌های عاطفی می‌روند؛ روایت‌هایی که راحت‌تر می‌چرخند، اشک و احساس برمی‌انگیزند و برای رسانه کلیک می‌آورند.

آمارهای متناقض، مانع روایت‌سازی دقیق

وی با اشاره به تناقض در آمار رسمی خاطرنشان کرد: برای نمونه، در موضوع تخریب ساختمان‌ها چندین نهاد مختلف آمارهایی متفاوت ارائه می‌کنند؛ شهرداری یک عدد اعلام می‌کند، وزارت راه عددی دیگر و بنیاد مسکن رقمی متفاوت. هیچ‌کدام هم قابل تطبیق با دیگری نیست؛ زیرا هرکدام تعریف خاص خود از "خرابی" دارند. این پراکندگی داده‌ها عملاً امکان روایت‌سازی عقلانی را از بین می‌برد.

طبیعت جنگ؛ غلبه روایت‌های اضطراب‌آور

کریمخان ادامه داد: در نبود روایت‌های مبتنی بر عقل، روایت‌های عاطفی و اضطراب‌آور بسیار بیشتر در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخند. این مسئله مختص ایران نیست، بلکه طبیعت همه جنگ‌هاست. همان‌طور که در رشت شایعه‌ای درباره بمباران باعث آشفتگی شد، در خارکیف یا دیگر نقاط جنگ‌زده هم نمونه‌های مشابه وجود دارد.

این پژوهشگر اجتماعی توضیح داد: روایتی که قرار بود برای مردم هویت خلق کند و به آن‌ها امکان دهد داستان منسجمی از خود و جهان داشته باشند، به‌تدریج به روایت قربانی تبدیل می‌شود. در این روایت، مردم خود را شکست‌خورده و بی‌اختیار می‌بینند؛ کسانی که هیچ نقشی در تغییر وضعیت ندارند و باید منتظر بمانند تا کسی از بیرون آن‌ها را نجات دهد.

وی افزود: نتیجه این نوع روایت‌سازی، افزایش ناامیدی و اضطراب در جامعه است. حتی در شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم برخی کاربران می‌نویسند: "بیاید بزنید و ما بمیریم." این سطح از ناامیدی نتیجه تلاش رسانه‌ها برای کنترل واقعیت، محدود کردن اطلاعات و ناتوانی در گفت‌وگوی عقلانی با مردم است.

کریمخان در پایان تأکید کرد: این تصویر ذهنی ناامیدکننده و برساخت ذهنی از شکست‌خوردگی، محصول عملکرد خود ماست؛ محصول نادانی و اصرار بر کنترل روایت‌ها. ما با همین سیاست‌ها شرایطی ایجاد کرده‌ایم که مردم در اوج اضطراب و یأس قرار گیرند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha