با این حال، ذهنیت و فرهنگ ما هنوز با اعداد و ارقام عجین نشده است. متأسفانه، هم جامعه کیفی روشنفکران و هم سیاستمداران ما این زبان را به درستی نیاموخته و آن را جدی نمیگیرند. در حالی که آمار میتواند به مدیران کمک کند تا از میان انبوه دادهها، مسیر درست را بیابند، گاه به ابزاری برای نمایش و مشروعیتبخشی بدل میشود. سواد آماری، به معنای جمعآوری و تحلیل علمی دادههاست، نه ارائه گزارشهای کلی و بیپشتوانه. تنها با تکیه بر دادههای دقیق و تحلیلهای آماری میتوان به سیاستگذاریهایی دست یافت که به اعتماد عمومی، شفافیت حکمرانی و کارآمدی مدیریتی بینجامد.
به مناسبت هفته آمار و برنامهریزی ایسنا نشستی علمی با همکاری گروه سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با عنوان «آمار، سیاستگذاری و اعتماد عمومی؛ مثلث حکمرانی کارآمد» در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی برگزار کرد و اهمیت آمار را از دریچه سیاسی، اجتماعی و ریاضیات مورد بررسی قرار داد .

آمار؛ زبان پنهان سیاستگذاری و حکمرانی است
روحالله اسلامی، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در ابتدای این نشست با بیان اینکه آمار نقشی تعیینکننده در تبیین مسائل و جهتدهی به سیاستگذاریها دارد، اظهار کرد: ما میتوانیم زبان آماری و استفاده از ریاضیات را در دو شکل به کار گیریم؛ یک شکل اجتماعی که در واقع دو امر سیاست کلی و استفاده از فرضیههای شهودی را شامل میشود و دیگری درک این مسئله که جامعه چه مطالبات و خواستههایی دارد.
وی با بیان اینکه سیاستگذاری به معنای صورتبندی مطالبات عمومی شهروندان، تبدیل آنها به طرح و سپس اجرا آن است، افزود: باید بدانیم مطالبات مردم از کجا نشأت میگیرد. در حال حاضر، هر فردی در حوزه سیاسی مدعی پیگیری مطالبات شهروندان است، این در حالی است که ابزارها و روشهایی وجود دارد که به لحاظ علمی، امکان سنجش واقعیت را فراهم میکنند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با تاکید بر اینکه وقتی یکی از سیاستمداران در حال ارائه گزارش عملکرد خود است، باید به صورت کمی و با عدد و رقم آنها را ارائه دهد، گفت: اما متأسفانه در بسیاری از موارد مشاهده میکنیم که زبان سیاست، زبانی دقیق و علمی نیست و آمارهای ارائهشده بسیار کلی هستند. حتی در مورد اعداد و ارقام نیز به صورت کلی صحبت میشود. به عنوان مثال از عبارت هزاران میلیارد تومان اعتبار استفاده میشود، اما ما نمیتوانیم درک کنیم که بر حل چه مشکلی از شهروندان متمرکز است.
اسلامی با بیان اینکه صورتبندی علمی، سیاسی و اقتصادی مطالبات نیازمند استفاده از زبان علمی است که متأسفانه در کشور ما این اتفاق نمیافتد، عنوان کرد: اگر سیاستگذاری به درستی انجام نشود، نمیتوانیم بفهمیم که در حال اجرای چه چیزی هستیم. حتی بسیاری از اسناد مانند نقشه جامع علمی کشور، مشخص نمیکند که در حال حاضر در چه نقطهای قرار داریم و میخواهیم به کجا برویم.
جامعه و سیاستمداران زبان آمار را جدی نمیگیرند
وی ادامه داد: این موارد و شاخصهای اندازهگیری باید تعیین شوند. وقتی اعداد را درک نمیکنیم، وقتی آمار نمیدانیم و وقتی از ریاضیات استفاده نمیکنیم، حوزه اجرای ما به طور کلی دچار مشکل میشود. لذا تمام اقداماتی که انجام میدهیم باید به صورت آماری بیان شوند تا بفهمیم چقدر موفق بودهایم و در چه بخشهایی مشکل داشتهایم. یکی از دلایل این مشکلات، نبود زبان کمی، ابزارها و روشهای آماری و عدم استفاده از ریاضیات است. متأسفانه، هم جامعه کیفی روشنفکران و هم سیاستمداران ما این زبان را نمیدانند و آن را جدی نمیگیرند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با اشاره به استفاده ابزاری از آمار، بیان کرد: در برخی سطوح از سیاستگذاری، شاهد هستیم که آمار نه بهعنوان ابزار شناخت و تصمیمگیری درست، بلکه بهعنوان وسیلهای برای کسب قدرت و مشروعیت مورد استفاده قرار میگیرد. در چنین شرایطی آمار از مسیر علمی خود منحرف شده و به ابزاری سیاسی تبدیل میشود.
اسلامی با بیان اینکه برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است نظام آماری کشور یکپارچه، ملی و مستقل باشد، اضافه کرد: صیانت از آمار به سازمانی مستقل، قدرتمند و غیرسیاسی دارد که تشکیل آن دشوار اما حیاتی است. اگر جامعه علمی استقلال خود را حفظ کند و از تجارب جهانی بهره گیرد، میتوان از سوگیریها و دستکاریهای آماری پیشگیری کرد یا آنها را به حداقل رساند.

کمیسازی افراطی واقعیتها به ابزاری برای حذف مخالفان تبدیل شده است
وی افزود: وجه دیگر این مسئله آن است که زبان آماری گاهی برای «کمیسازی افراطی» واقعیتها و حذف یا بیاعتبار کردن مخالفان بهکار میرود. به بیان دیگر، از آمار به معنایی سیاسی استفاده میشود تا روایتهای خاصی از واقعیت برجسته و سایر صداها خاموش شود. این نوع استفادهٔ ابزاری از آمار میتواند اعتماد عمومی را تضعیف و روند تصمیمسازیِ ملی را دچار انحراف کند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی ادامه داد: سازمانهایی مانند مرکز آمار ایران و سازمان برنامه و بودجه نباید تحت تأثیر سیاست قرار گیرند، بلکه باید به صورت کاملاً تخصصی، بیطرفانه و مستقل عمل کنند تا متخصصان بتوانند فعالیتهای علمی خود را به نحو احسن انجام دهند از تأثیرپذیری اهداف از افراد و جریانات سیاسی جلوگیری شود.
اسلامی با اشاره به منابع مختلف قدرت در کشور، اظهار کرد: برخی از این منابع، مردم و افکار عمومی هستند که از طریق رسانهها، احزاب و اصناف مطالبات خود را مطرح میکنند. اما همواره خواستههای مردم منطبق با واقعیت نیست و ممکن است با نظرات نخبگان علمی در تضاد باشد. این تضادها در سیاستگذاریها نمود پیدا میکند و نشان میدهد که چرا در ذهنیتهای ما، برنامهریزی، سیاستگذاری و سیاست عمومی فاقد مبنای عددی است.
وی بیان کرد: با بررسی تاریخ معاصر و جریانهای فلسفه سیاسی، میتوان دریافت که جریانهایی با انتقاد از تأثیر ریاضیات، آمار و روشهای اثباتگرایانه شکل گرفتهاند. جریان پدیدارشناسی که ریشه در اندیشههای متفکرانی چون هوسرل و هایدگر دارد، معتقد است که مدرنیته با ریاضیوار کردن همه چیز، از جمله معادن، جغرافیا و روابط انسانی ما را از انسانیت دور میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه جریان دیگری که در تاریخ معاصر ایران شکل گرفت، جریان مارکسیسم بود که ریاضیات، آمار و اثباتگرایی را علم بورژوازی و طبقات مسلط میدانست، گفت: این جریان معتقد بود که طبقات قدرتمند و تحصیلکرده با استفاده از آمار، سلطه خود را بر طبقات پایینتر اعمال میکنند.
اسلامی با بیان اینکه سومین جریان که در حدود ۲۰ سال اخیر در ایران ظهور کرده، جریان پساساختارگرایی است که آثار آن به وفور ترجمه میشود، افزود: این جریان معتقد است که علم کمی در واقع قدرت است و علم رفتاری، اثباتگرایانه و کمّیگرا در پزشکی، جامعهشناسی و سایر علوم، ذات یکسانی دارد و آن هم تثبیت وضع موجود، به رسمیت شناختن منابع قدرت و سرکوب هرگونه اعتراض و انتقاد است. این سه جریان در ایران بسیار قدرتمند هستند و کلیشههایی را نیز ایجاد کردهاند.
وی با بیان اینکه جریان اصلی در دنیا، سیاستگذاری مبتنی بر شواهد است و روشهای کمی در آن نقش اساسی دارند، عنوان کرد: برای انجام تحقیقات، استفاده از روشهای آماری کمی و علمی ضروری است. این موضوع مورد انتقاد قرار گرفته است، اما متأسفانه در جامعه ما، فلسفه به این صورت مطرح شده که ابتدا اثباتگرایی مطرح بوده و سپس از بین رفته و جای خود را به مطالعات انتقادی و فرهنگی داده است. در حالی که این رویکردها نیز نقش و کاربرد خود را دارند، اما در حاشیه جریان اصلی علم قرار دارند. باید در نظر داشت که از سال ۱۹۹۰ به بعد، اثباتگرایی با تمام شاخصهای استفاده از آمار، کمیتگرایی و ریاضیات، با قدرت بیشتری در جامعه مطرح شده است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه مارکسیسم و تفکرات مشابه، اشتراکاتی با تفکرات اساطیری ما دارند، چراکه فاقد عدد، زمان و دقت هستند، گفت: به همین دلیل ما از این تفکرات استقبال میکنیم و نمیتوانیم کارهای علمی انجام دهیم. در نتیجه، کار علمی به حاشیه رانده میشود و کارهای شبهعلمی جایگزین آن میشوند و ترویج مییابند و در جامعه جای خود را باز میکنند. این موضوع به ویژه در حوزههایی مانند پزشکی و جامعهشناسی با کلیشههایی که به راحتی قابل نقد نیستند، دیده میشود.
اسلامی با اشاره به نفش شفافیتهای آماری بر ارتقای پاسخگویی دولتها، اظهار کرد: به نظر میرسد هم جامعه و هم حکومت به شدت نیازمند آن هستند که علاوه بر زبان تخصصی، از زبانی استفاده شود که برای عموم مردم قابل فهم باشد. در شرایط کنونی، گفتوگو با مردم و روشن کردن مغالطههایی که از طریق آمارسازی صورت میگیرد، بسیار حائز اهمیت است.

سنجش مطالبات شهروندان ، طراحی سیاست و اجرا مراحل سیاست گذاری کارآمد است
وی در تشریح مراحل سیاستگذاری، خاطرنشان کرد: مرحله اول، سنجش مطالبات شهروندان از طریق اقتصادسنجی و سیاستسنجی است. احزاب و انجمنهای علمی باید آمارها را به درستی جمعآوری کنند. مرحله دوم، طراحی سیاست است که شامل برآورد وضعیت موجود، تعیین اهداف مانند کاهش فقر، حاکم کردن فضیلت و توسعه رفاه میشود. متأسفانه، در این مرحله، سیاستگذاری به صورت کمی انجام نمیشود و متخصصان طراحی سیاست نمیتوانند با زبان ریاضی این موارد را بیان کنند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه مرحله سوم، اجراست که در آن ضعف اساسی وجود دارد، عنوان کرد: در زمینههایی مانند بودجه سازمانها و نیروی انسانی کار علمی انجام نمیشود و رویکردها کمی و مبتنی بر ریاضی نیستند. به همین دلیل، اسناد توسعه و سیاستگذاریها به صورت کلی مطرح میشوند و بار آن بر دوش سازمانهایی قرار میگیرد که توانایی و بودجه کافی برای انجام آنها را ندارند. مرحله آخر، ارزیابی سیاستگذاری است. به دلیل مشکلات در طراحی و اجرا، نهادی وجود ندارد که بتواند به صورت مستقل این سیاستها را ارزیابی کند. در طرح تحول سلامت، ارزیابی دقیقی از میزان موفقیت و اشتباهات آن وجود ندارد.
اسلامی در جمعبندی اظهاراتش در این میزگرد، بیان کرد: بدون زبان علمی، آمار و ریاضیات، نمیتوان به اهدافی که تعیین کردهایم دست پیدا کنیم. ذهنیت و فرهنگ ما هنوز به طور کامل با اعداد و ارقام عجین نشده است. به منظور دستیابی به درک شهودی، نیازمند ایجاد یک سازمان مستقل ملی و علمی جامع هستیم که به دور از ملاحظات سیاسی، به صورت تخصصی به تولید آمار در حوزههای مختلف برای کشور بپردازد. در حال حاضر، بانک مرکزی و نهادهای متعددی وجود دارند، اما فاقد آموزش کافی هستند و متأسفانه، رویکردی سیاسی دارند. در این رابطه ضروری است که گزارش عملکرد این سازمان به صورت شفاف و بیطرفانه ارائه شود.
علم آمار، گمشده هر مدیری است
سپس در ادامه این میزگرد، مهدی عمادی، عضو هیات علمی گروه آمار دانشگاه فردوسی مشهد، با تاکید بر نقش شفافیتهای آماری در تصمیم گیریهای حکمرانان، اظهار کرد: یکی از مشکلات جدی در حوزه آمار فقدان دادههای باکیفیت است. تجربه اثبات کرده که دادههای دریافتی به طور مثال از شهرداریها، بیشتر از آنکه دادههای آماری باشند، صرفاً ثبت وقایع هستند و اشکال در ثبت دادهها، منجر به ارائه گزارشهای نادرست میشود.
وی با بیان اینکه متأسفانه بسیاری از تصمیمگیران سواد آماری کافی ندارند و این امر منجر به تصمیمگیریهای نادرست از سوی آنان میشود، تصریح کرد: سواد آماری به معنای ارائه گزارشهای کلی و بدون پشتوانه آماری نیست، بلکه به معنای دستهبندی، تحلیل و بررسی دادهها با استفاده از روشهای آماری معتبر است. به عنوان مثال، ارائه آمار طلاق بدون در نظر گرفتن دستهبندیهای مختلف مانند مدت زمان ازدواج نمیتواند تصویر دقیقی از وضعیت این حوزه ارائه دهد. در نتیجه برای بهبود وضعیت موجود، لازم است توجه بیشتری به ساختارها و فرآیندهای مدیریتی، آموزش سواد آماری به حکمرانان و استفاده از روشهای آماری معتبر در تصمیمگیریها معطوف شود.
عضو هیات علمی گروه آمار دانشگاه فردوسی دخالت نهادهای سیاسی در تولید و ارائه آمار را یکی از مشکلات اساسی این حوزه دانست و گفت: برای رفع این مشکل، لازم است به سمت یکپارچهسازی اطلاعات حرکت کنیم و این یکپارچگی در تمامی سازمانها و نهادها اعمال شود.
عمادی با اشاره به اینکه در علم آمار سه مکتب فراوانیگراها، بیزی و شواهدی را داریم، اظهار کرد: عمده تحلیلها و تصمیمات بر مبنای این سه مکتب انجام میشود که هر کدام مبتنی بر یک مدل سازی است.
وی با بیان اینکه افراد زیادی از ارائه آمار و اعداد و رقمها واهمه دارند، گفت: علم آمار، علم به زبان درآوردن اعداد است. با استفاده از آمار میتوانیم از دل اعداد حرف بکشیم و این به سخن درآوردن اعداد به مدیران کمک شایانی در ارائه تصمیمگیریهایشان میکند و از نظر من گمشده هر مدیری، علم آمار است. در این بین، شناسایی دادههای آلوده در علم آمار نیز اهمیت بالایی دارد. با استفاده از مدلهای آماری میتوانیم دادههای آلوده را از غیر آن تشخیص دهیم.

«آمار» چهقدر اعتماد عمومی را خدشهدار میکند؟
در بخش دیگری از این میزگرد، حامد بخشی، جامعهشناس و عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با بیان اینکه در فضای اجتماعی سه معنای متفاوت برای «آمار» وجود دارد، عنوان کرد: این سه معنا شامل دلالت تخصصی آن، دوم اطلاعات واقعی که از فرایند آماری تولید میشود و سوم کاربرد آمار بهعنوان ابزاری برای تولید اطلاعات «راستنما» استفاده میشود.
وی با بیان اینکه آمار از یکسو وسیلهای برای ارائهی اطلاعات دقیق است، اما از سوی دیگر گاهی بهعنوان ابزار بازنمایی به کار میرود، عنوان کرد: یعنی گاهی اوقات شاهد این هستیم آمار بهجای اینکه الزاماً شفافیت و عینیت را نشان دهد، صرفاً تصویری از شفافیت یا عینیت ارائه میدهد. این دو نقش کاملاً همراستا نیستند و باید بینشان تمایز گذاشت.
این جامعهشناس با اشاره به اهمیت شفافیت دادههای آماری و نقش آن بر اعتماد عمومی، اضافه کرد: برخی معتقدند ارائه شفاف دادهها گاهی میتواند اثری معکوس داشته باشد. در مواردی گفته میشود برخی اطلاعات نباید منتشر شود چون ممکن است به «اعتمادِ عمومی» آسیب بزند. مثلاً اگر پزشکی از مسئولیت خود تخطی کرده باشد، گاهی درخواست میشود که آن موضوع علنی نشود با این استدلال که انتشار آن اعتماد عمومی را خدشهدار میکند، در حالی که باید درنظر داشت که جامعه از اعتماد سنتی که مبتنی بر اعتماد چهره به چهره بود عبور کرده و وارد مرحله اعتماد تعمیمیافته شده است.
ریسک از ویژگیهای برجسته نظام مدرنیته است
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی ریسک را یکی از ویژگیهای برجسته زندگی در یک نظام مدرنیته توصیف کرد و گفت: ما در دنیای مدرن با انواع مختلفی از ریسکها زندگی میکنیم و هر تصمیم ما با ریسک همراه است. حتی تصمیمی سادی مانند سوار شدن به هواپیما خالی از احتمال خطر نیست، بنابراین در دنیای مدرن ریسک و احتمال خطر بسیار بالاست و تصمیمگیریهای ما باید مبتنی بر یکسری دادههای متقن باشد تا بتوانیم محاسبات میزان خطر در تصمیمگیریهایمان را در نظر بگیریم.
بخشی با اشاره به برخی کنترلگریها نسبت به ارائه آمار، گفت: اگر متولیان آمار و نهادهای بررسیکننده دادهها نقد و نظارت جدی بر فرایند تولید آمار نداشته باشند، فضای آماری به میدان نمایشهای «آمار ساختگی» تبدیل میشود. کنترل اطلاعات و دستکاری دادهها نهتنها اعتماد عمومی را تضعیف میکند، بلکه در میانمدت باعث فرسایش مجموعهدادهها و از بین رفت توانایی بازسازی ظرفیتها میشود.
وی در تشریح مهمترین پیامدهای عدم استفاده از دادههای آماری در سیاستگذاریهای اجتماعی، خاطرنشان کرد: پیامد مستقیم و مشخص سیاستگذاریهای نادرست در حوزه فقر این است که اگر اقدامات توسعهای بر مبنای درک درست از واقعیت موجود شکل نگیرند، یا به نتیجه مطلوب نمیرسند و یا اثر عکس خواهند داشت. ارتباط این موضوع از آنجا ناشی میشود که بخش مهمی از شناختشرایط موجود رنگ آماری دارد؛ بنابراین سواد آماری مسئلهای اساسی است و هر کس که در عرصه حکمرانی تصمیم میگیرد باید از این سواد برخوردار باشد.

این جامعهشناس ادامه داد: در همین رابطه یکی از چالشیترین مناظرات انتخاباتی که در کشور برگزار شد در سال ۸۸ بود؛ به طوری که آن مناظرات به جنگ آمارها لقب یافت. بخشی از مشکل نیز به نبود سواد آماری در مخاطبان عمومی بازمیگشت. اگر مخاطب قادر باشد مغالطهها را تشخیص دهد، نوع گفتوگو و واکنش عمومی نسبت به آن متفاوت خواهد شد.
شفافیت دادهها، بنیان اعتماد اجتماعی در جامعه است
بخشی با اشاره به نقش شفافیت دادهها در افزایش «اعتماد عمومی»، بیان کرد: در جامعهشناسی سه نوع اعتماد وجود دارد؛ اعتماد بینفردی، اعتماد به نقشها و اعتماد به نهادها. وقتی درباره اعتماد عمومی صحبت میکنیم، دو نوع آخر اهمیت بیشتری دارند و در دنیای امروز این دو نوع اعتماد کاملا مبتنی بر دادهها و شفافیت هستند.
وی افزود: ما زمانی به یک حاکمیت یا نهاد اعتماد میکنیم که منابعی را در اختیار آن قرار میدهیم. حکومتها برای اعمال اختیار و مدیریت منابع به اعتماد عمومی نیاز دارند. اگر این اعتماد از بین برود، همکاری شهروندان با دولت کاهش مییابد. برای مثال در زمینه مالیات، کاهش اعتماد میتواند منجر به افزایش فرار مالیاتی شود.
عضو هیات علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با اشاره به اینکه وقتی اعتماد در سطح جامعه مخدوش شود، بسیاری از کارکردهای حیاتی اجتماعی نیز مختل میگردد، عنوان کرد: اعتماد عمومی سرمایه اجتماعی را افزایش میدهد. در جوامعی که اعتماد عمومی بالا است، انجام امور با هزینه کمتر و با کارآیی بالاتری صورت میگیرد. در جامعه ما اغلب بین حاکمیت و مردم عادی اعتماد متقابل کافی وجود ندارد و این نااطمینانی هزینههای اقتصادی و اجتماعی را در جامعه بالا میبرد.

بخشی در جمعبندی سخنانش خواستار ورود جدیتر متخصصان آمار به عرصه مسئولیتهای مدنی شد و گفت: در شیوههای پوپولیستی، حاکمیت معمولاً مستقیماً و بدون واسطه با مردم ارتباط برقرار میکند؛ اما در حاکمیت مدرن، ارتباطات از طریق نهادها، نخبگان و میانجیها شکل میگیرد. ضروری است که آموزش آمار بهسمت تقویت درک آماری تغییر جهت دهد، چراکه ارتقای سطح درک آماری شهروندان یکی از نکات کلیدی در بهبود کیفیت سیاستگذاری است.
انتهای پیام


نظرات