• یکشنبه / ۳۰ مهر ۱۳۸۵ / ۰۹:۳۶
  • دسته‌بندی: جامعه، شهری
  • کد خبر: 8507-11503

گزارش تفصيلي سومين كارگاه طرح جامع تهران:/2 دانشپور: برنامه ريزي اقتدارگرايانه را انكار مي‌كنيم اما عملا وارد آن مي‌شويم مطوف: طرح با نگاه صرف مهندسي تهيه شد

گزارش تفصيلي سومين كارگاه طرح جامع تهران:/2
دانشپور: برنامه ريزي اقتدارگرايانه را انكار مي‌كنيم اما عملا وارد آن مي‌شويم
مطوف: طرح با نگاه صرف مهندسي تهيه شد

سومين « كارگاه بررسي و نقد طرح جامع تهران » با موضوع « محتواي طرح » كه از سوي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در تالار شهيد قريب اين خبرگزاري برگزار شد با سخنان دكتر دكتر پور موسوي، مشاور شهردار تهران در امور توسعه و مطالعات شهري و مسوول كميته‌ي علمي ارزيابي و بررسي طرح جامع تهران، دكتر شريف مطوف، عضو هيات علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي، دكتر سيد عبدالهادي دانشپور، عضو هيأت علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعت و دكتر ناصر براتي، عضو هيأت علمي دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه بين‌المللي امام خميني(ره) با بحث درباره برخي ديگر از وجوه محتوايي طرح جامع ادامه يافت. 

در پي دومين بخش متن كامل اين نشست به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌شود.

هر اتفاقي كه در تهران به وقوع بپيوندد، به مثابه يك موج تمام مملكت را فرا خواهد گرفت

 درباره موضوعي ملي ونه محلي سخن مي‌گوييم

دكتر ناصر براتي:

هم‌چنان‌كه در اولين كارگاه نقد و بررسي طرح جامع تهران در ايسنا، خدمت آقاي مهندس غمامي عرض كردم، تأكيد مي‌كنم: تجربه پنجاه سال اخير نشان داده است، هر اتفاقي كه در تهران به وقوع بپيوندد، به مثابه يك موج تمام مملكت را فرا خواهد گرفت. بر اين اساس ما درباره موضوعي ملي ونه محلي سخن مي‌گوييم.

ما علاوه بر تمركز گرايي اداري، با يك تمركز گرايي فني نيز مواجه هستيم به نحوي كه تقريبا همه مشاوران در تهران ساكن هستند. به همين علت آنچه كه آن‌ها در تهران تجربه مي كنند، در جاهاي ديگر نيز به كار خواهند گرفت.

برخي از مسائل علمي كه از گذر قانون عبور مي‌كنند، تبديل به مفاهيمي دگم مي‌شوند. اين موضوع به خوبي نشان مي‌دهد كه تحول و نظريه پردازي در شهرسازي ما جايگاهي ندارد و مفاهيم گنگ و مبهم است.

از سوي ديگر ما با فضاي نظري دگم و مبهمي مواجه هستيم. به خاطر دارم زماني كه قصد داشتيم براي تهيه طرح بازسازي مهران اقدام كنيم، گفته مي‌شد: اين طرح را نبايد طرح بازسازي بناميد، بلكه بايد از عنوان طرح هادي استفاده كنيد. اين درحالي است كه طرح هادي در مورد شهري تهيه مي‌شود كه وجود دارد و ساز و كارهاي آن در حال عمل است؛ اما شهر مهران اساسا نابود شده بود. آن‌ها در مقابل به ما مي‌گفتند: در قانون چيزي به عنوان طرح بازسازي وجود ندارد. بنابراين برخي از مسائل علمي كه از گذر قانون عبور مي‌كنند، تبديل به مفاهيمي دگم مي‌شوند. اين موضوع به خوبي نشان مي‌دهد كه تحول و نظريه پردازي در شهرسازي ما جايگاهي ندارد و مفاهيم گنگ و مبهم است.

نكته جالب توجه اينجاست كه در اين وضعيت گنگ و مبهم طرحي براي تهران تهيه مي‌شود كه ما مي‌دانيم سرنوشت آن تعميم يافتن به همه مملكت است.

در شرايطي كه ادعا اين بود كه قرار است روش‌هاي‌جديدي در تهيه طرح به كار‌گرفته شود،

 شهر تهران مسئله يابي شود و يك شهر تخت ديده نشود

متأسفانه در انتهاي كار انحرافي تاريخي پيش آمد كه اجازه نداد

مطالعه‌اي كه قرار بود بر اساس آن مسائل تهران با روش‌هاي مختلف دريافت، دسته بندي، طبقه بندي و اولويت بندي ‌شوند، انجام پذيرد

من و آقاي دكتر منصوري از پايه‌گذاران اين حركت بوديم. در گام اول، و در شرايطي كه ادعا اين بود كه قرار است روش‌هاي‌جديدي در تهيه طرح به كار‌گرفته شود، قرار بود شهر تهران مسئله يابي شود، و پس از آن بر اساس وزني كه اين مسئله ها از نظر مردم، شهرداري و مسؤلين دارند، به آن‌ها پرداخته شود. به تعبير ديگر قرار بر اين بود كه تهران يك شهر تخت ديده نشود، ما در برخي جاها مشكلات حاد و در برخي جاها مشكلاتي كم‌رنگ تر داريم. بر اين اساس مقرر شد برنامه‌اي همچون يك لباس به تن شهري دوخته شود كه همه جاي آن تخت نيست و پستي و بلندي هايي دارد.

متأسفانه در انتهاي كار انحرافي تاريخي پيش آمد كه اجازه نداد مطالعه‌اي كه قرار بود بر اساس آن مسائل تهران با روش‌هاي مختلف دريافت، دسته بندي، طبقه بندي و اولويت بندي ‌شوند، انجام پذيرد. اگر چه اين موضوع نيز كافي نبود و به تعبير آقاي دكتر منصوري ما بايد مشخص كنيم كه اساساً جمهوري اسلامي پايتخت خود را چگونه تعريف مي‌كند. اما اگر كار پيش‌گفته صورت گرفته بود ما مي‌توانستيم بگوييم صرف نظر از ايدئولوژي آرمان‌ها و ايده‌ها، حداقل سعي مي‌كنيم بر اساس مسائل امروز تهران لباسي براي آن دوخته شود؛ اما اين كار نيز صورت نگرفت و تهران را شهري تخت در نظر گرفتند كه تمام مسائل آن هم‌رديف و هم طرازند.

اين سخن نيز كه گفته مي‌شود جو اداري - سياسي اجازه نمي‌دهد كه ما به طرح ايرادات اين طرح بپردازيم، بايد ما را به تأمل درباره اين نكته وادارد كه در اين صورت اين طرح چگونه مي‌خواهد اجرا شود؟ اگر در مرحله طراحي كه گذاشتن چند رنگ بر نقشه است، ما جسارت طرح ايرادات را نداريم، چگونه در مرحله سخت اجرا، مي‌ توانيم انتظار تحقق آن را داشته باشيم؟ چرا ما بايد چيزي را تهيه كنيم كه در مرحله طراحي تا اين حد مورد نقد و مخالفت علمي قرار مي‌گيرد؟

طرح جامع خصلتي ضد برنامه‌اي دارد

 چرا كه اين طرح وضعيت مشكلات فعلي تهران را تثبيت مي‌كند

بايد بگويم كه طرح جامع‌ا‌ي كه با خصلت هايي كه آقاي دكتر منصوري توضيح دادند تهيه مي‌شود، در واقع خصلتي ضد برنامه‌اي دارد، چرا كه اين طرح وضعيت مشكلات فعلي تهران را تثبيت مي‌كند. اگر قرار است كه دوگانگي و دوقطبي بودن شهر تهران، اختلاف تراكم بسيار شديد جنوب و شمال، جمعيت و مسائل اجتماعي آن و مسائلي از اين دست تثبيت شوند، بنابر اين جاي اين سووال پيش مي‌آيد كه اساسا چه دليلي براي تهيه اين طرح وجود دارد؟

ما در بازديدي كه از پاريس داشتيم، ديديم كه جدايي طبقات را به ضرر جامعه تلقي مي‌كردند، بر‌اين اساس آن‌ها مجموعه‌اي مي ساختند كه بخشي از آن كاملاً‌خصوصي بود، بخشي ديگر سوبسيد و بخشي از آن به كلي در مالكيت شهرداري قرار داشت. اين درحالي است كه شما به هيچ وجه نمي‌توانستيد تشخيص دهيد كه كدام يك از اين ساختمان ها در اختيار شهرداري است و كدام يك خصوصي است، چرا كه طراحي همه آن‌ها يكسان بود. مجموعه اي كه در اختيار شهرداري بود به كساني داده مي‌شد كه اگر چه به لحاظ فرهنگي تضاد اصولي با ديگران نداشتند؛ اما از توانايي اقتصادي پاييني برخوردار بودند. بخش هاي سوبسيد دار را در اختيار كارمندان قرار داده بودند و بخش خصوصي آن به گونه‌اي بود كه كارمند موسسه اپور( آتليه شهرسازي پاريس) مي‌گفت: توان مالي من اصلا اجازه خريد اين خانه را نمي‌دهد.

بي آنكه خواسته باشم اين الگو را تأييد كنم، از اين طرح مي توانيم به اين نتيجه برسيم كه آن‌ها براي حل مشكلات اجتماعي خود راه حل‌هايي را جستجو مي‌كنند.

حداقل مسووليت ما اين بود كه مشكلات شهر را بشناسيم

 و سعي كنيم از طريق برنامه ريزي كالبدي آن را تخفيف دهيم

 در حالي كه اين كار نيز انجام نگرفت

 طرح جامع اساسا به مشكلات آلودگي، ترافيك و خطرپذيري زلزله بي‌توجه است

 همه اين مشكلات را هم‌تراز و تخت مي‌گيرد

بنابراين حداقل مسووليت ما اين بود كه مشكلات شهر را بشناسيم و سعي كنيم از طريق برنامه ريزي كالبدي آن را تخفيف دهيم. در حالي كه اين كار نيز انجام نگرفت. همه ما مي دانيم كه آلودگي، ترافيك و خطرپذيري زلزله در تهران از جمله مهمترين مشكلات آن است، اين در حالي است كه طرح جامع اساسا به اين مشكلات بي‌توجه است و همه اين مشكلات را هم‌تراز و تخت مي‌گيرد و تقريباً همان روندهاي گذشته را در پيش مي‌گيرد.

در مطالعات گام اول مشخص كرديم كه يكي از مهمترين مشكلات شهر تهران بلكه عامل مهم وضعيت كنوني آن، مشكلات مالي و مديريتي آن است

چگونه طرح قبل از آن‌كه مشكلات مديريتي و مالي را حل كند فروش تراكم را ممنوع مي كند

ما در مطالعات گام اول مشخص كرديم كه يكي از مهمترين مشكلات شهر تهران بلكه عامل مهم وضعيت كنوني آن، مشكلات مالي و مديريتي آن است. بارها در جلسه‌ گفتيم كه 800 ميليون از درآمد تهران ناشي از فروش تراكم است، چگونه طرح قبل از آن‌كه مشكلات مديريتي و مالي را حل كند فروش تراكم را ممنوع مي كند. در اين صورت ما مي‌دانيم كه در اين فضاي مديريتي و مالي اين طرح اجرا نخواهد شد.

مؤسسه اپور( آتليه شهرسازي پاريس)همه آن‌چه را كه امروز به عنوان نقد هاي علمي و تخصصي اين طرح مطرح مي‌شود را به عنوان ايرادات اين طرح اعلام كرد

مسئله ديگر اين‌جاست كه ما با سلام و صلوات از مؤسسه اپور( آتليه شهرسازي پاريس) - كه ساليان سال در پاريس كار دارد، افراد متبحري در آن فعاليت مي‌كنند و در جهان سوم هم كار كرده و با كشورهايي همچون ما غريبه نيست- ، مي‌خواهيم كه كار را ارزيابي كند. اين شركت درست همه آن‌چه كه امروز به عنوان نقد هاي علمي و تخصصي اين طرح مطرح مي‌شود را به عنوان ايرادات اين طرح اعلام كرد.

اپور ( آتليه شهرسازي پاريس ) مي‌پرسيد:

برنامه‌ريزي مسكن در طرح شما كجاست؟

اپور از تهيه كنندگان طرح مي‌پرسيد كه برنامه‌ريزي مسكن در طرح شما كجاست؟ و اگر بخش عظيمي از طرح شهر عظيمي مثل تهران را برنامه ريزي مسكن به خود اختصاص ندهد به چه دردي مي‌خورد؟ تكليف مردم شهر بايد روشن شود كه ده سال آينده انسان هايي كه مي خواهند در اين شهر زندگي كنند بايد در كجا زندگي كنند؟

اپور مي گفت:

 شما علاوه بر برنامه‌ريزي مسكن، برنامه‌ريزي محيط زيست نيز نداريد

به سيماي شهر نيز نپرداخته‌ايد

به محض ترجمه گزارش اپور به يكباره بايكوت شد

اما اگر اپور، دانشگاه، مديران شهرداري و مردم اين طرح را قبول ندارند

 پس براي چه كسي تهيه مي‌شود؟

آن‌ها مي گفتند كه شما علاوه بر برنامه‌ريزي مسكن، برنامه‌ريزي محيط زيست نيز نداريد. به سيماي شهر نيز نپرداخته‌ايد و مشكلاتي از اين دست كه متأسفانه به آن توجهي نشد. بلكه به محض ترجمه گزارش اپور به يكباره بايكوت شد. اما اگر اپور اين طرح را قبول ندارد، دانشگاه نيز آن را قبول ندارد. مديران شهرداري و مردم هم قبول ندارند، پس براي چه كسي تهيه مي‌شود؟

50 سال است كه تجربه مي‌كنيم، مردم و مسوولين با زور طرح را اجرا نمي كنند

اگر مديران شهري محرم محسوب نمي‌شوند

 آيا در نظر گرفته‌ايم در آينده همين افراد چگونه مي خواهند طرح را اجرا كنند

وقتي كه از آن‌ها مي‌خواستيم حداقل با مديران شهرداري رايزني كنند، مي‌گفتند تخصص مديران شهرداري اين موضوع نيست، دو ماه ديگر هم تغيير مي‌كنند. من مي‌گفتم شما هم تغيير مي‌كنيد، دولت هم تغيير مي‌كند. شرايط هم در حال تغيير است، اما به هر حال آن‌ها كساني هستند كه با مسائل شهر درگير هستند و اگر آن‌ها نمي‌فهمند و محرم محسوب نمي‌شوند، پس آيا در نظر گرفته ايم كه از جمله همين افراد در آينده چگونه مي‌خواهند آن را اجرا كنند. ما 50 سال است كه تجربه مي‌كنيم مردم و مسوولين با زور و اجبار طرح را اجرا نمي‌كنند.

اشكال بزرگ كارمان اين‌جاست كه تدريس و شهرسازي را دو مقوله جدا از يكديگر مي دانيم

مسعود شفيق در پاسخ به پرسش از جايگاه مشاركت مردم در طرح گفت:
« مردم چه نظري راجع به كهكشان‌ها و سياه‌چاله‌ها مي توانند داشته باشند؟»

 

دكتر دانشپور:
درجلسه گذشته ما بحث متدولوژي را داشتيم كه البته عقيم هم ماند، به جهت آن‌كه نقطه عطف بحث اين بود كه ما مي‌گفتيم، متدولوژي و پرسش ها و فرض‌هاي ما بايد مبتني بر مباني نظري باشد ؟
توجه كنيم اين‌ اصول كه براي قصه ها گفته نمي‌شود؛ ما روش تحقيق پيشرفته تدريس مي‌كنيم اما اشكال بزرگ كارمان اين‌جاست كه تدريس و شهرسازي را دو مقوله جدا از يكديگر مي دانيم. اين بحث، حتي تا به اين‌جا پيش رفت كه جناب آقاي شفيق در جلسه گذشته وقتي كه ما سووال كرديم كه مردم كجاي مقوله مشاركت هستند، گفتند: « مردم چه نظري راجع به كهكشان‌ها و سياهچاله‌ها مي توانند داشته باشند؟» .
 گفتيم ما درباره كهكشان ها سخن نمي‌گوييم بلكه درباره گرو‌ه‌هاي ذينفعي سخن مي‌گوييم كه در اين گذرها منافع دارند و شما مي‌بايستي منافع آنها را لحاظ كنيد.

 نمي توانيم هدف را از طرح استخراج كنيم
 طرح بايد از هدف تبعيت كند

آقاي دكتر منصوري به درستي به بحث تقدم اهداف بر ادامه فرآيند اشاره كردند، بالاخره بايد هدفي باشد كه ما در جستجوي راه حلي براي تحقق آن باشيم. ما نمي توانيم هدف را از طرح استخراج كنيم، طرح بايد از هدف تبعيت كند.

 در جلسه گذشته پرسش من اين بود كه متدولوژي طرح چيست؟
 در اين جلسه سووال من اين است كه گروههاي ذينفع در اين طرح كدامند؟

در واقع بحث درباره اين است كه ما طرح را براي چه كساني تهيه مي كنيم، سوداگران؟ توسعه گران؟ همه اين‌ها به‌علاوه توده مردم؟ ما بايد روشن كنيم كه طرح در خدمت چه كساني است؟ معتقدم كه تهيه هر نوع طرحي نيازمند فرآيندي است كه تمام تلاش ما اين است كه ببينيم كه اين فرآيند تا چه اندازه علمي است و يا تا چه اندازه از مباني علمي فاصله دارد؟اين موضوعي است كه من اميدوارم بحث هاي ما بتواند به آن پاسخ دهد.
 در جلسه گذشته پرسش من اين بود كه متدولوژي طرح چيست و در اين جلسه سووال من اين است كه گروههاي ذي‌نفع در اين طرح كدامند؟ و چگونه براي آن‌ها پاسخ تهيه مي كنيم؟

در حالي كه برنامه ريزي اقتدارگرايانه را انكار مي‌كنيم، اما عملا وارد آن مي شويم
برنامه‌ريزي از بالا به پايين و از پايين به بالا را تحسين مي‌كنيم اما در عمل از آن فاصله مي‌گيريم
گاهي درباره برنامه‌ريزي اقتضايي سخن مي‌گوييم، اما در اين صورت در اين ‌جا اقتضائات ما چيست؟

همه ما مي‌دانيم كه در مقوله برنامه‌ريزي، ما از انواع برنامه‌ريزي سخن مي‌گوييم، گاهي درباره برنامه‌ريزي اقتضايي سخن مي‌گوييم كه بنا به اقتضائاتي به يك نوع برنامه‌ مي‌رسيم، اما در اين صورت در اين‌ جا اقتضائات ما چيست؟
گاهي درباره نوعي برنامه ريزي اقتدارگرايانه سخن مي‌گوييم و در حالي كه آن را انكار مي‌كنيم، اما عملا وارد آن مي شويم. وقتي كه درباره برنامه‌ريزي از بالا به پايين و از پايين به بالا سخن مي‌گوييم، به عنوان يك موضوع جالب آن را تحسين مي‌كنيم اما در عمل از آن فاصله مي‌گيريم. 

چگونه مي توان از به هم چسباندن 22 طرح مجزاي از يكديگر از وحدتي به نام تهران سخن گفت

 آيا رسيدن به يك انسجام منطقي از طريق به هم چسباندن اجزايي كه حتي در تهيه آن‌ها هم وحدت رويه لازم حاكم نبوده و سلائق افراد دنبال شده است، ممكن خواهد بود؟
 مشاوريني كه هنوز در برخي از مناطق شهر ما نه با گروههاي ذي‌نفع بلكه با تصميم گيرندگان و مديران شهري هم به خوبي ارتباط برقرار نكردند
 و از اهداف غايي طرح خود كه بايد از طريق مديريت شهري بدست بياورد، بي‌خبرند


واقعيت اين است كه ما مي خواهيم مجموعه‌اي مثل تهران را در ذهن خود به عنوان يك مقوله منسجم مجسم كنيم. ما از يك تهران يكپارچه سخن مي‌گوييم ولو با هويت هاي متفاوت؛ اما سووال اين است كه چگونه مي‌شود از طريق به هم چسباندن 22 طرح مجزاي از يكديگر از وحدتي به نام تهران سخن بگوييم. ممكن است بپذيريم كه ما 22 مشاور داريم اما مشاوريني كه هنوز در برخي از مناطق شهر ما نه تنها با گروههاي ذي‌نفع بلكه با تصميم گيرندگان و مديران شهري هم به خوبي ارتباط برقرار نكردند و در واقع در فلان منطقه مشاوري در حال كار است كه هنوز از اهداف غايي طرح خود كه بايد از طريق مديريت شهري بدست بياورد، بي‌خبر است؛ چرا كه در طول يك يا دو سال گذشته هنوز بيش از يك جلسه در اين حوزه نداشته است. در اين صورت من چگونه مي توانم متقاعد شوم كه خروجي هاي اين طرح به يكديگر بچسبد و از آن طرح واحد و منسجمي به نام طرح تهران به دست آيد.رسيدن به يك انسجام منطقي از طريق به هم چسباندن اجزايي كه حتي در تهيه آن‌ها هم وحدت رويه لازم حاكم نبوده و سلائق افراد دنبال شده است، ممكن خواهد بود؟

در تهيه اجزاي طرح هاي 22 گانه نيزمقوله مشاركت مسكوت باقي مانده است
در واقع عناصر تصميم ساز در برخي از اوقات بي ارتباط به عرصه عمل، تصميمات آتليه‌اي گرفتند
 از تصميمات آتليه‌اي چگونه مي‌توان انتظار داشت: شهري از آن بيرون بيايد كه در آن زندگي جاري باشد

كماكان من علاقه‌مند به تعقيب بحث محتوايي مشاركت هستم و معتقدم كه در تهيه اجزاي طرح هاي 22 گانه نيز، اين مقوله مسكوت باقي مانده است و در واقع عناصر تصميم ساز در برخي از اوقات بي ارتباط به عرصه عمل، تصميمات آتليه‌اي گرفتند. از تصميمات آتليه‌اي چگونه مي‌توان انتظار داشت: شهري از آن بيرون بيايد كه در آن زندگي جاري باشد و به انبوهي از نياز‌هاي گاهي ناهمسو پاسخ دهد كه قرار است از آن يك كليت شكل بگيرد.

در دنيا مسئله‌ كيفيت در شهرسازي مسئله‌اي بسيار جدي است
كيفيت گاهي ممكن است در مسائل حوزه هاي اجتماعي بروز عيني پيدا كند

به هر حال امروز همه مي دانيم كه در دنيا مسئله‌ كيفيت در شهرسازي مسئله‌اي بسيار جدي است. اين كيفيت گاهي ممكن است در سطوحي همچون آلودگي مطرح شود و گاهي از آن فراتر رود ودر مسائل ديگري در حوزه هاي اجتماعي بروز عيني پيدا كند.

 انتظار بزرگي نيست اگر فكر كنيم كه دست كم طرح بايد براي نوسازي بافت‌هاي فرسوده راه ‌حل داشته باشد؛ اما اگر چنين بود، مي بايست امروز سازمان نوسازي به آساني موضوعات خود را از درون اين طرح بيرون بياورد
نه آن‌ كه مجدداً براي خود برنامه جامع طراحي كند

در جلسه‌اي كه طرح جامع معرفي مي‌شد، شنيدم كه گفته شد كه با مفروضاتي همچون ثابت بودن جمعيت و تحقق پذيري در سطوح دسترسي ما الان مسئله خاصي نداريم. بنابراين از اين طريق مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه يكي از مهمترين مسائل ما نوسازي بافت‌ها ي شهري است. انتظار بزرگي نيست اگر فكر كنيم كه دست كم طرح بايد براي چنين مقوله حساسي راه ‌حل داشته باشد و به لحاظ محتوايي به اين مسئله به طور جدي پرداخته باشد؛ اما اگر چنين بود، امروز مي بايست سازمان نوسازي به آساني موضوعات خود را از درون اين طرح بيرون بياورد و به تبعيت از آن‌ها راهكار هاي خود را دنبال كند نه آنكه مجدداً براي خود برنامه جامع طراحي كند.

مهم اين است كه بپذيريم حوزه‌هاي علمي ما محرم هستند
و آن‌ها بايد به مشاركت گرفته شوند
 اگر از ديد هزينه - منفعت نگاه كنيم، مي بينيم كه ما از درون بسياري از پايان‌نامه‌ها مي‌توانيم

 پاسخ ‌هاي مناسبي دريافت كنيم

همه ما مي‌دانيم كه 20 سال طرح نداشته‌ايم و تدوين طرح يك اضطرار تلقي شد. اما به چه بهايي و اين هزينه را چه كسي بايد بپردازد؟
مهم اين است كه بپذيريم حوزه‌هاي علمي ما محرم هستند و آن‌ها براي اين موضوع به ‌كار و مشاركت گرفته شوند. شما ملاحظه كنيد كه ما همه ساله تعداد كثيري پايان‌نامه داريم. اگر از ديد هزينه - منفعت به اين موضوع نگاه كنيم، مي بينيم كه بسياري از اين پايان‌نامه‌ها مي‌توانند روي همين مسائل متمركز باشند و از درون آن ما پاسخ ‌هاي مناسبي دريافت كنيم.

اگر من نمي‌توانم خيلي در مورد اجزاي طرح به لحاظ محتوايي سخن بگويم، دليل دارم. به دليل اين‌كه من عادت كردم زماني كه داور يك پايان‌نامه مي‌شوم، قبلاً ده روز آن رساله را مطالعه كنم ، از آن يادداشت‌هايي بردارم و به بررسي آن بپردازم. اما در حالي كه هنوز نتايج مطالعات پايان يافته اين طرح به پايان نرسيده، مجبورم، حتي اگر مايل نباشم، مقوله را از ديد كلي تري بررسي كنم و در واقع به طرح مسئله و طرح پرسش بپردازم. من دربرابر اين طرح پرسش‌هايي دارم كه‌ اميدوارم به همه آن‌ها پاسخ داده شده باشد، اگر چه به اين موضوع خوشبين و اميدوار نيستم.

 چهار پرسش مشاور شهردار تهران در امورتوسعه و مطالعات شهري

دكتر پورموسوي :
 همان طور كه شما اشاره كرديد كه ما از برنامه‌ريزي اقتضايي، يا اقتدارگراينه و غيره و ذلك سخن مي‌گوييم، در نگاه مديريتي هم از مديريت سيستمي يا مديريت ابزاري و يا مديريت اقتضايي سخن گفته مي‌شود. هنگامي كه من به مطالعه اين طرح پرداختم، چند سووال را نوشتم.
همان‌طور كه ما در قضاوت درباره يك پايان نامه دكتري به پروپزال دانشجو نگاه مي‌كنيم و ي اين نكته را بررسي مي‌كنيم كه آيا مراحل لازم را طي كرده و گروه آموزشي آن را تأييد كرده است؟ و مجبوريم كه بر مبناي پروپزال آن را قضاوت كنيم در اين ‌جا هم من معتقدم كه طرح را بايد با شرح خدمات آن قضاوت كرد.
بر اين اساس من به طرح چهار پرسش پرداختم.
1- آيا در مطالعات طرح جامع در چارچوب شرح خدمات آن عمل شده است يا خير؟
2- آيا بين طرح‌هاي فرادست و اسناد طرح جامع رابطه‌اي وجود دارد ؟
3- آيا راهكار‌هاي ارائه شده طرح جامع متناسب با بيان مسئله هست؟
4- آيا طرح جامع جامعيت را متناسب با عنوان خود دارد يا خير؟


 رابطه ميان طرح آمايش، طرح مجموعه شهري، طرح جامع، و طرح تفصيلي

يكي از نكات بسيار جدي و حساسي كه اتفاقاً در منطقه 22 ما به آن رسيديم اين است كه آيا بايد به طرح آمايش سرزمين، طرح مجموعه شهري ، - اگر طرح منطقه شهري باشد- ، طرح جامع تهران و طرح تفصيلي يك رابطه خطي باشد؟

متأسفانه متوجه شديم كه مشاورين ما در مناطق هيچ آگاهي‌اي از طرح جامع ندارند

متأسفانه متوجه شديم كه مشاورين ما در مناطق هيچ آگاهي‌اي از طرح جامع ندارند. در حالي كه طرح جامع علي القاعده بايد كليت طرح را ترسيم كند و تبلور فضايي آن دستورات در طرح تفصيلي نمود پيدا مي‌كند، ما از مشاور سوال كرديم كه شما به چه دليل اين لكه گذاري را انجام داديد از اصطلاح گنگ و مبهم پهنه بندي چگونه استفاده كرديد؟

اصطلاح پهنه‌بندي خيلي مبهم است

 از منظر من به عنوان مدرس اصطلاح پهنه‌بندي خيلي مبهم است. مي‌گويند پهنه‌بندي كرديم و ميان يك درياچه فرضي يك پل زديم.

در منطقه 22 به حقوق مكتسبه مردم توجه نشده است

دكتر دانشپور:
در همان منطقه 22 به حقوق مكتسبه مردم توجه نشده است.

دكتر پورموسوي:
دقيقاً، در حالي كه حقوق مكتسبه مشخصي را مديريت وقت به مردم داده است و در حالي كه آن‌ها براي بناي سختمان خود سند در دست دارند، به يكباره آن‌ها عوض شده اند. محاسبات ما نشان مي‌دهد كه ما چند ده ميلياد تومان به مردم آسيب مي‌زنيم كه بايد پاسخگوي آن‌ها باشيم. علت آن هم اين است كه ما تدابير و سياست ها را مشخص نكرديم. از اين رو بايد از تهيه كنندگان طرح بپرسيم كه:

بين اهداف، سياست‌ها و راهبردهايي كه شما ادعا مي‌كنيد به ما داديد چه ارتباط منطقي و معقولي وجود دارد؟

طرح پاريس و توضيح آسيب‌ها و راه حل‌ها


وقتي كه ما طرح پاريس را مطالعه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه براي ما توضيح مي‌دهد كه آسيب‌ها چيست؟، راهكار كاهش و مقابله با آن‌ها چيست؟ و پروژه هايي كه مي‌توان در چارچوب حل اين آسيب‌ها تعريف كرد چيست؟


متون و نقشه ها، نبايد به گونه‌اي مبهم تدوين شوند كه حتي جامعه حرفه‌اي

ما هم نتواند بفهمد كه مقصود آن ها چيست ؟


متون و نقشه هايي كه مسائل شهر را مشخص مي‌كنند، براي آن‌ تهيه مي‌شوند كه همه آن ها را بفهمند، نبايد به گونه‌اي مبهم تدوين شوند كه حتي جامعه حرفه‌اي ما هم نتواند بفهمد كه مقصود آن ها چيست و مي‌خواهند چه كار كنند؟


حتماَ بايد به بافت‌هاي فرسوده و دوقطبي بودن شهر توجه كرد
در برخي از مناطق تهران جمعيتي بالغ بر35000 نفر در كيلومتر مربع ساكن هستند كه در زمان وقوع بحراني همچون زلزله تنها حركت آن‌ مشكل بزرگي ايجاد خواهد كرد


به تعبير شما حتما بايد به بافت‌هاي فرسوده، به دوقطبي بودن شهر توجه كرد، اتفاقاً تز دكتري من درباره آسيب هاي امنيتي ناشي از عدم تعادل هاي توسعه پايدار شهر تهران است، يعني ملاحظات امنيتي كلان شهر تهران بر اساس شاخص هاي توسعه پايدار شهري. شما در برخي از مناطق تهران در يك كيلومتر مربع، جمعيتي بالغ بر 35000 نفر داريد كه اگر اين جمعيت بخواهد حركت كند، خود حركت آن‌ در موقع بحراني همچون زلزله مشكل بزرگي خواهد بود.

 اگر سازمان تهيه‌كننده‌ي طرح انتظار نداشته باشد كه شهرسازي يك تخصص باشد، آيا مي‌توان به محتوايي كه توسط اين سازمان تهيه مي‌شود اميدوار بود؟

دكتر مطوف:
اجازه مي‌خواهم كه از منظر متفاوتي به بحث درباره‌ي محتواي اين طرح بپردازم. پرسش من اين است كه اساسا محتواي اين طرح حاصل چه سيستمي است؟ آيا ما انتظار داريم كه بيماري قلبي را به يك متخصص فيزيك بسپاريم و او درمان شود؟

مساله اين‌جاست كه اگر سازمان تهيه‌كننده‌ي طرح انتظار نداشته باشد كه شهرسازي يك تخصص باشد، آيا مي‌توان به محتوايي كه توسط اين سازمان تهيه مي‌شود اميدوار بود؟ چنان‌كه آقاي مسعود شفيق مديرعامل شركت مشاور مادر طرح جامع تهران، فوق ليسانس جامعه‌شناسي روستايي دارد.

در جلسه‌ي اخير كارگاه نقد و بررسي طرح جامع تهران در ايسنا، وقتي كه من از ايشان (مسعود شفيق) سوال كردم آيا در شهر تهران كه 8 سال بمباران شده است « ايمني ( security) شهري » را ديده‌ا‌يد؟ ايشان برگشت و گفت: چيزي در حدود 320 پايگاه امداد رساني نقشه‌هايش گذاشته شده است.

گفتيم آن‌چه كه شما مي‌گوييد مديريت بحران است. مديريت بحران با « ايمني ( security) شهري » فرق دارد و تازه آن را هم شما انجام نداديد. سوال من اين است: كساني كه در فهم اصطلاحات شهرسازي مانده‌اند، چگونه مي‌توانند براي كل تهران يك طرح تدوين كنند؟

ناديده گرفتن رابطه ميان علم، تكنولوژي و مهندسي

در جلسه‌ي گذشته توضيح دادم كه شهرسازي در ايران چگونه آرمان‌گرايانه طراحي و برنامه‌ريزي مي‌كند و چون نمي‌تواند آن آرمان‌ها را اجرا كند، اقتدارگرايانه رفتار مي‌كند. در اين‌جا مي‌خواهم به معضل ديگري اشاره كنم كه طرح‌هاي عمراني در كشور ما درگير آن هستند و آن ناديده گرفتن رابطه ميان علم، تكنولوژي و مهندسي است.

تكنولوژي بيش از علم به زمان و مكان مقيد است. به طور مثال ما براي همه مكان‌ها از يك تكنولوژي براي تهويه مطبوع استفاده نمي‌كنيم. در يك مكان كوهستاني، از تكنولوژي كولر گازي استفاده نمي‌كنيم. اما براي آب و هوا يك دانش داريم هم‌چنان كه براي ترافيك نيز يك دانش و اصول علمي داريم. روشن است كه عامل تصادف اين است كه دو خودرو مي‌خواهند هم زمان، هم‌مكان شوند. راه حل علمي آن جدا كردن زمان يا مكان آن هاست. چگونه عملي كردن اين اصل علمي، با تكنيك‌هاي مختلف، كه مي‌تواند چراغ قرمز يا احداث تقاطع‌هاي غير همسطح باشد، تحقق ‌يابد.

در اين‌جا بايد توجه كنيم كه ارتباط سلسله‌اي كه از دانش به تكنولوژي و بعد به مهندسي مي‌رسد نبايد قطع شود. چنان‌كه خياط بايد اطلاعاتي علمي درباره‌ي بدن انسان و اين‌كه بدن انسان چه اندام و چه حركت‌هايي دارد، داشته باشد. تكنولوژي‌هاي مختلفي از جمله بهترين پارچه را به كار گيرد و سپس با اندازه‌گيري اندام‌ها، به نوعي بدن انسان را مهندسي كند. هندسه قائل به زمان و مكان است در حالي كه با اندكي تسامح مي‌توانيم بگوييم علم قائل به زمان و مكان نيست.

نگاه مهندسي

معضل مهم شهرسازي در ايران 

اما معضل مهمي كه به اعتقاد من شهرسازي در ايران درگير آن است، مهندسي نگاه كردن به شهرسازي است. در واقع ما تنها خط آخر را مي‌بينيم. اين آفت در شهرسازي بسيار شديد است. البته در معماري نيز همين آفت وجود دارد. كسي كه دانش شهرسازي را به معناي جامع آن و با در نظر گرفتن وجوه اجتماعي‌اش به كار نمي‌گيرد و صرفا با نگاهي مهندسي به شهرسازي روي مي‌آورد، درست مثل خياطي است كه نمي‌داند لباس را بايد براي چه جنسي؟ با چه مليتي؟ چه شغلي و نيازمند به انجام چه حركت‌هايي؟ بدوزد.


  در خرمشهر با درجه حرارت 53 درجه همان چهارباغي را مي‌خواهند اجرا كنند كه در اصفهان با آب و هوايي معتدل به اجرا درآمده بود


جالب آن است كه براي عباس‌آباد تهران هم ، همين الگو را تكرار مي‌كنند

 اين موضوع به همان اندازه خنده‌دار است

 كه بخواهند به دليل آن‌كه كت و شلوار تام كروز زيبا است، آن را براي فرد ديگري بدوزند

در آفت مهندسي نگاه كردن به طرح جامع، مي‌بينيم كه به طور مثال يك شابلن زيبا از اصفهان كه چهار باغ باشد را اخذ مي‌كنند و آن را در همه جا تكرار مي‌كنند. در خرمشهر با درجه حرارت 53 درجه همان چهارباغي را مي‌خواهند اجرا كنند كه در اصفهان با آب و هوايي معتدل به اجرا درآمده بود. به دليل همين نوع نگاه مهندسي و در واقع تنها انتهاي قضيه را ديدن، با گذشت 24 سال از آغاز بازسازي اين شهر( سال 61 )، هنوز بازسازي آن به پايان نرسيده است.
جالب آن است كه براي عباس‌آباد تهران هم، همين شابلن را تكرار كردند. اين موضوع به همان اندازه خنده‌دار است كه بخواهند به دليل آن‌كه كت و شلوار تام كروز زيبا است، آن را براي فرد ديگري بدوزند يا آن‌كه يك كت و شلوار زنانه‌ي زيبا براي تام كروز بدوزند. هيچ دليلي وجود ندارد كه ضرورتا كت و شلوار تام كروز اندازه فرد ديگري باشد.

سيل آمد، پل خراب نشد؛ اما شهر خراب شد

مثال ديگري كه در اين زمينه مي‌توانم به آن اشاره كنم پل ماسوله است. چنان‌كه در آن‌جا هر بيست و اندي سال يك سيلاب شديد دارد. مردم آن شهر بر اثر دانش و خرد جمعي مستمر آن‌جا يك پل چوبي را براي آن شهر طراحي كرده بودند كه زماني كه سيل مي‌آيد پل خراب شود و شهر خراب نشود.
اما با ديدگاهي مهندسي ترجيح دادند پلي بتوني براي ماسوله بسازند. سيل آمد، پل خراب نشد؛ اما شهر خراب شد.


 جاي بسياري از بحث‌ها در طرح جامع تهران خالي است
 اين طرح با نگاه صرف مهندسي تهيه شده است


 در اين طرح گفته مي‌شود كه جمعيت بايد فريز شود و نبايد بيش از اين افزايش يابد
 اما مگر كسي مي‌تواند چنين قاعده‌اي را به مردم تحميل كند

اين درست همان نگاهي است كه در طرح جامع تهران به كار گرفته شده است. به طور مثال در اين طرح گفته مي‌شود كه جمعيت بايد فريز شود و نبايد بيش از اين افزايش يابد. اما مگر كسي مي‌تواند چنين قاعده‌اي را به مردم تحميل كند. مگر مردم منتظر مي‌مانند كه به آن‌ها اجازه بدهند كه حركت كنند يا نكنند؟ امروز قواعد بازار حاكم است و كسي كه توانايي اقتصادي بالاتري مي‌يابد به سمت بالا حركت مي‌كند، جز آن‌كه منافع خاصي داشته باشد.

 

آيا تهيه كنندگان مي‌توانند اين طرح را به مثابه يك جعبه سياه تلقي كنند

آيا در اين شرايط كه دسترسي مردم به اطلاعات بسيار افزايش پيدا كرده است و مردم بر اساس منافع خود حركت مي‌كنند، تهيه كنندگان مي‌توانند اين طرح را به مثابه يك جعبه سياه تلقي كنند. كساني كه اين‌گونه با طرح برخورد مي‌كنند در اجرا چگونه مي‌خواهند عمل كنند؟ مگر طرح خرمشهر قابليت اجرا داشت؟ گفته شد خيابان 15 متري نقدي در خرمشهر 60 متري شود اما مگر مردم آن را اجرا كردند؟ به همين دليل براي اجراي آن به قدرت متوسل شدند و البته موفق هم نشدند.
به اعتقاد من جاي بسياري از بحث‌ها در طرح جامع تهران خالي است و اين طرح با نگاه صرف مهندسي تهيه شده است. در جلسه گذشته به بحث ايمن‌سازي شهرها اشاره كردم.
ادامه دارد....

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha