به گزارش ایسنا، روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشت: آقای روحانی رئیسجمهور در دیدار «لاورنتیف» نماینده ویژه ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه ضمن تاکید بر ضرورت حفظ استحکام و قوت برجام گفت: برجام محصول کار هفت کشور است و نباید اجازه داد کشوری مطابق امیال خود اقدامی برای تضعیف برجام انجام دهد. لاورنتیف نماینده ویژه پوتین هم گفت: هیچ دلیلی برای تضعیف برجام وجود ندارد و موضع روسیه در قبال برجام موضع ثابت و مستحکم است.
تاکید بر این نکته بهویژه در مقطع زمانی کنونی اهمیت ویژهای دارد زیرا برخلاف سخنان بعضی افراد و جریانات، برجام یک توافق بینالمللی است که مصوبه شورای امنیت سازمان ملل نیز پشتوانه آن است. در واقع برجام یک توافق دوجانبه محسوب نمیشود که فقط به آمریکا مرتبط باشد.
این روزها موضوع تمدید قانون داماتو که حاوی تحریمهایی علیه ایران است، به تصویب مجلسین آمریکا رسیده و در عین آنکه نقض تعهدات آمریکا محسوب میشود ولی عملاً بیاعتباری آمریکا را نشان میدهد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گفته طرحهای مرتبط با برجام از این مصوبه مستثنی خواهد شد.
در این زمینه باید به نکات عمده و ظریفی توجه شود تا واکنشهای غیرکارشناسانه به نفع دشمن تمام نشود. شتابزدگی در واکنشها و ورود بیمطالعه به این وادی ممکن است شرایطی را فراهم سازد که دقیقاً مطلوب دشمنان ایران است.
جای تأسف است که برخی دستاندرکاران حوزه رسانهای از جمله صدا و سیما در این زمینه از یک منظر جناحی به مسائل ملی و فراجناحی مینگرند و با بزرگنمایی و دامن زدن به حاشیهها شرایط نامطلوبی را بهوجود میآورند تا پیروزیهای بزرگ ملت ایران که ثمره استقامت مثالزدنی یک ملت غیرتمند و سلحشور است، به حاشیه رانده شود و کمرنگ جلوه کند.
این از عقل و منطق به دور است که ما در قلمرو انعکاس تحولات پیرامونی در مسیری قرار گیریم که دشمن خواهان آن است و بهگونهای سخن بگوییم که ثمرات ارزشمند ایستادگی آحاد ملت و نظام، یکسره بربادرفته معرفی شود و به طور همزمان، همسو با بوقهای تبلیغاتی استکبار به ایجاد تردید، نومیدی و دلسردی اقدام کنیم.
طی روزهای اخیر مکرر شنیدهایم که رژیم صهیونیستی و آلسعود از تمدید قانون ظالمانه داماتو، اظهار خشنودی و از این روند ضد ایرانی استقبال کردهاند. طبعاً انتظار نمیرفت بعضی افراد، گروهها و جناحهایی که خود را شیفته انقلاب و عاشقان سینهچاک مردم و نظام معرفی میکنند، با صهیونیستها و رژیم منفور آلسعود همصدا و همنوا شوند و تمدید قانون داماتو در سنای آمریکا را به جای آنکه نشانه بیاعتباری دولت آمریکا معرفی کنند، شکست برجام جلوه دهند.
تلخ است ولی آدمی به طور ناخواسته به یاد آن دورهای میافتد که آن شخص، قطعنامههای شورای امنیت را کاغذ پارهای مینامید و به طعنه و گزافهگویی به آنها توصیه میکرد آنقدر قطعنامه علیه ایران صادر کنند که قطعنامهدان آنها پاره شود، درحالی که اوضاع پدید آمده در آن هشت سال را باید از آثار سوءمدیریت و عدم درک سیاسی آن شخص و اطرافیانش دانست که با وجود در اختیار داشتن مشاور ویژه رئیسجمهور در آمریکا! نتوانسته بود پیامدها بیتوجهی به پیامدهای نادیده گرفتن مسئولیتهای تعطیل ناپذیر خود و دستگاه دیپلماسی کشور در آن مقطع را به درستی ارزیابی کند و متناسب با نیازها و الزامات قطعی مرتبط، عمل کند.
سعی بر این نیست که نبشقبر کنیم و بیتوجهی و رفتار ملالآور دستگاه اجرایی آن مقطع تاریک هشت ساله را یکبار دیگر مرور کنیم ولی انتظار میرفت و میرود تمامی کسانی که شاهد ساکت و بلکه تأییدکننده و توجیهگران آن رفتارها و مواضع تأسفبار بودهاند، حداقل از این پس صادقانه بپذیرند که اشتباه میکردهاند و به اشتباهات عمدی خود ادامه ندهند.
جای سؤال است که چرا باید بزرگترین پیروزی دیپلماسی نفتی ایران اینگونه تحتالشعاع مسائل دیگر قرار گیرد؟ چرا صدا و سیمایی که قرار است صدا و سیمای نظام جمهوری اسلامی باشد، با اکتفا به انتشار ناقص خبر اوپک، از کنار این پیروزی بزرگ و تاریخی بگذرد؟ چرا باید شکست سنگین آل سعود و همدستان و حامیان رژیم عربستان در مقیاس جهانی، با اینکه در غرب و جهان عرب بازتاب گستردهای داشت، تعمداً در اینجا بازگو نشود؟ چرا نباید برای ایران بازگو شود که این پیروزی بزرگ دیپلماسی نفتی ایران محصول دو سال کشمکش و جدال نفسگیر بین ایران و رقبای شرور در اوپک و طیف وسیع حامیان آل سعود در مقیاس جهانی بود؟ چرا نباید فرصت بدهیم که مردم بتوانند طعم شیرین یک پیروزی آشکار و محسوس را در ذائقه خود احساس کنند و این احساس شیرین همانند مرهمی بر آلام گذشته و حال در حوادث جاری و گذشته عمل کند و آن را تسکین دهد؟
کیست که از ابعاد واقعی تحولات آگاه باشد ولی همچنان بر طبل نومیدی و شکست و ناکامی بکوبد؟ آیا ما واقعاً فراموش کردهایم که براساس همان کاغذ پارهها تولید و صادرات نفت کشور به زیر یک میلیون بشکه رسیده بود و به سمت صفر حرکت میکرد؟ آیا واقعاً برجام با عربدههای ترامپ و اطرافیانش درهم ریخته و تیر خلاص آن را شلیک کردهاند؟ پس این پیروزیها و دستیابی به سطح تولید چهار میلیون بشکهای و تحقق شرایط قبل از تحریم نفتی چگونه و بر چه مبنایی غیر از برجام تحقق یافته است؟ آیا این برای ما مهم نیست که حتی بیگانگان اعتراف میکنند که ایران با خروج از آن دوران تحریم سخت نفتی به قدرت برتر اوپک تبدیل شده است؟ آیا عزت و اقتدار امروز کشور با آن دورهای که آن شخص بارها در جریان سفر نیویورک از مقامات آمریکایی استمداد میکرد با وی مذاکره کنند و مورد بیاعتنائی قرار میگرفت، قابل مقایسه است؟
انتظار میرفت کسانی که حامیان وضعیت آن دوران تاریک هشت ساله بودند و همهچیز را با لفاظیهای ملالآور توجیه میکردند، لااقل با سکوت خود مراتب شرمساری خود را آشکار کنند نه آنکه با طلبکاری و عوامفریبی همهچیز را وارونه جلوه دهند.
چرا رسانه ملی این روزها با مردم روشنی که تحلیل درستی از پابرجا بودن برجام علیرغم خیانت آمریکا دارند مصاحبه نمیکند؟ خوشبختانه مردم کاملاً آگاهند و در موقع مقتضی واکنش مناسب را با آراء خود نشان میدهند. نتایج انتخابات ۹۲ و ۹۴ به اندازه کافی گویا بود و اعتبار چندانی برای خط مشی سیاسی - تبلیغاتی رسانه ملی باقی نگذاشت و نشان داد که مردم به اهداف و برنامههای بمباران تبلیغاتی آن جماعت کینهتوز واقفند و حقایق را از میان آن همه حملات رسانهای علیه دولت یازدهم به خوبی استخراج میکنند. این به مصلحت رسانه ملی نیست که از مردم فاصله بگیرد و با عملکرد جناحی خود، دچار سرنوشت همان جناح شود و از چشم مردم بیافتد.
انتهای پیام
نظرات