محمدرضا نیک نژاد در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه در تمام جهان آمار تجاوز به کودکان خردسال با میانگین سنی ۹ سال وجود دارد و بسیار تکان دهنده است اظهار کرد: آمارها حاکی از آن است که از هر چهار دختر و از هر ۶ پسر ، یک نفر مورد تجاوز قرار میگیرد، اما جایگاه مدرسه در این میان کجاست؟.
وی افزود: مسئله مهم آن است که با وقوع چنین اتفاقاتی امنیت روانی، جسمی و فیزیکی که دانش آموز باید در مدرسه داشته باشد خدشه دار میشود. هرچند ۱۰۸ هزار مدرسه در سراسر کشور داریم که ۱۳.۵ میلیون نفر دانشآموز را در خود جای دادهاند و یک میلیون معلم و همکار فرهنگی در آن فعالیت میکنند و نظارت بر اینها کار بسیار دشواری است.
به روند گزینش نیروی انسانی توجه شود
این کارشناس آموزش و پرورش با طرح این پرسش که چگونه باید بر این حجم دانشآموزان در مدارس نظارت و معلمان را بررسی و پایش کرد؟ گفت: انسانها پیچیدگیهای خود را دارند و نمیشود از ظاهرشان قضاوت کرد که چه در درونشان میگذرد، به همین خاطر لازم است به روند گزینشها به صورت جدی توجه شود.
نیکنژاد تاکید کرد: در حادثه ای که اخیرا اتفاق افتاده نوع برخورد ما میتواند برای اتفاقات احتمالی آینده تعیین کننده باشد. مشابه چنین اتفاقی دو سه سال گذشته در مدرسهای در شهرک غرب اتفاق افتاد و معاون مدرسه به چند نفر از دانش آموزانش تعرض کرده بود. پرونده وی سروصدایی به پا کرد ولی دیگر نه رسانهها و نه مسئولان پیگیری نکردند که آخر و عاقبت این معاون خاطی چه شد. آموزش و پرورش وظیفه دارد سرانجام چنین پروندههایی را برای حفظ امنیت اطلاع رسانی کند.
وی با بیان اینکه تا موقعی که ندانیم در پیکره جامعه این اشکالات و دردها وجود دارد و تخلفاتی صورت میگیرد نمیتوانیم هوشیاری لازم را حفظ و برای آن چاره اندیشی کنیم گفت: باید این مسائل انقدر بازگو شود که خانواده ها هوشیار شوند و رسانهها پیگیر باشند. رسانه باید حداقل در مواردی که امکان آن وجود دارد پیگیری کند.
این کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه اولین جایی که کودک تحت آموزش از هر نوعی قرار میگیرد خانواده است عنوان کرد: بالاترین سطح یادگیری از دوره تولد تا چهار پنج سالگی که اوج یادگیری کودک است خانواده است، سپس وقتی وی به سن آموزش رسمی میرسد مدرسه هم به عنوان یک نهاد اجتماعی دیگر باید آموزشهای لازم برای زندگی فردی و اجتماعی را به او منتقل کند تا بتواند وارد جامعه شده و استعدادهایش شکوفا شود.
مقاومت خانوادهها برای آگاهیدهی در خصوص مسائل جنسی به دانشآموزان
نیک نژاد افزود: البته یک ضعف عمومی در جامعه وجود دارد. چند سال گذشته در جلسهای با موضوع آموزشهای جنسی به مدارس شرکت کردم، یکی از مسئولان آموزش و پرورش معتقد بود قصد داشتهاند آموزشهای سلامت جنسی را وارد کتب درسی کنند اما اولین کسانی که اعتراض کردهاند خود خانوادهها بودند. در واقع مسائل جنسی یک تابو در جامعه است که خانوادهها بیش از مسئولان نسبت به آن دغدغه دارند و مایل نیستند فرزندشان تحت آموزش قرار بگیرد.
وی ادامه داد: در واقع پدر و مادرها هم آموزش لازم را در این باره ندیدهاند که بتوانند به فرزندشان به صورت صحیح راهنمایی کنند. خاطرم هست در سالهای دور که دانش آموز بودم اولیاء را به مدرسه فرامیخواندند و آموزشهای رایگان به آنها ارائه میکردند و آن ساختار دقیقتر و کارامدتر بود. امروز هر جلسهای هم که بخواهند در مدرسه بگذارند برای گرفتن پول از اولیاء است و آموزش جایی ندارد.
این کارشناس آموزش و پرورش با اشاره به اینکه امروز خانوادهها و والدین از آگاهیهای لازم برخوردار نیستند و تصور میکنند فرزندانشان از هیچ چیز خبر ندارند و از مسائل جنسی مطلع نیستند اظهار کرد: از سوی دیگر بعضا فاصلههایی وجود دارد و اگر هم موضوعی مطرح باشد فرزند با پدر و مادرش در میان نمیگذارد. والدین هم حد و حدود را نمیدانند و آگاه نیستند که باید تا چه حدی و چگونه به موضوعات تربیتی از این دست ورود کنند.
اولیاء کمک کنند تا آگاهیدهی مسایل جنسی وارد مدارس شود
نیکنژاد ادامه داد: یک دغدغه و دلنگرانی جمعی در این باره وجود ندارد. در حالی که آگاهیدهیها در خصوص مسایل جنسی میتواند در قالب پژوهشهای اجتماعی ساختارمند و منسجم دنبال شود. هرچند بسیار دیر است اما اگر امروز پژوهشی انجام شود کمک میکند تا ۱۰ سال آینده مشکلات کمتری داشته باشیم. میتوان از تجارب جهانی استفاده و آنها را بومی سازی کرد. در ادامه باید در قالب یک همکاری دو سویه یا چند سویه، خانواده و مدرسه دست به دست هم بدهند تا آموزش های جنسی وارد مدرسه شوند.
کودک باید موقعیتهای پرمخاطره را بشناسد و از آن دوری کند
وی در بخش دوم سخنانش با تاکید بر اینکه معتقدم در واقع شاید بهترین کسی که میتواند در این زمینه از کودک دفاع کند خود اوست گفت: این یک حقیقت است که پدر معمولا بیرون از منزل فعالیت میکند و مادر هم مشغلههایی دارد و ممکن است کودک یا نوجوان ساعاتی را در منزل تنها بماند و پذیرای اقوام نزدیک و یا دوستانش در خانه باشد. اگر این کودک آگاه نباشد ممکن است مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. کودک و نوجوان ما باید قرارگرفتن در موقعیتهای تعرض و مقدمه سوء استفاده را بداند و بلافاصله از آن دوری کند.
این کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه تا اطلاعات لازم در خور سن کودک را به وی ندهیم او نمیتواند از خود دفاع کند عنوان کرد: اگر تجارب کشورهای دیگر بومی سازی شود و آموزشهای لازم را به کودکان منتقل کنیم میتوانیم در این حیطه اثرگذار باشیم. البته برخی والدین نگرانی دارند که ممکن است این آموزشها فرزندانشان را از موضوعاتی که نباید آگاه کند. هرچند اگر تذکرات و آموزشهایی را به آنها بدهیم مبنی بر اینکه «اگر احساس کردی فردی میخواهد به تو بیش از حد معمول نزدیک شود و بدنت را لمس کند خطرناک است و حتما والدینش را در جریان بگذارد» بسیار کمک کننده است و به این معنا نیست که حریمها خدشه دار میشوند و کودک وارد فضاهای نامناسب خواهد شد.
پیش از دبستان؛ سن مناسب شروع آموزشها و آگاهیهای جنسی به کودکان
نیک نژاد تاکید کرد: سن مناسب شروع آموزشهای آگاه ساز به کودکان دوره پیش از دبستان است.
وی در ادامه با بیان اینکه نمیتوان از چهره و ظاهر فردی دریافت که در درونش چه میگذرد اما میتوان بررسی و پایشهای دقیق تری برای ورود افراد به مدارس به کار بست اظهار کرد: نباید نظارت به گونهای باشد که فرد بیماری به عنوان معاون مدرسه فعالیت کند. اتفاقا پرس و جو کردم مدرسهای که این اتفاق در آن افتاده وجهه خوبی دارد، یکی از مدارس خوب منطقه ۲ است، مناسک مذهبیاش سرجای خود برگزار میشود و سطح آموزشیاش بالاست؛ چرا باید یک فرد مریض وارد این مدرسه شود و جایگاه اداری بالایی هم داشته باشد و دانش آموز جرات نکند اعتراض کند؟. این آموزشهای جنسی باید از پیش دبستانی شروع شود و در هر دورهای متناسب با سن کودک باشد.
انتهای پیام
نظرات