مولتیپل اسکلروزیس از بیماریهای مربوط به سیستم ایمنی است که به طور تقریبی، ۵.۲ میلیون نفر در جهان به آن مبتلا هستند. این بیماری در انواع عودکننده - فروکشکننده، پیشرونده - عودکننده و پیشرونده (اولیه و ثانویه) بروز میکند و معمولاً قشر فعال جامعه را که بین ۲۰ تا ۵۰ سال سن دارند، درگیر میکند.
ام اس بسته به ناحیه درگیر، مشکلاتی مانند خستگی، نقایص حسی، نقایص سیستم حرکتی، اختلالات روده و مثانه، اختلالات جنسی، نقایص شناختی و افسردگی را برای فرد مبتلا ایجاد میکند.
ابتلا به مولتیپل اسکلروزیس و ناتوانیهای حاصل از آن ممکن است به محدودیت عملکردی منجر شود و تأثیر زیادی بر زندگی روزمره افراد و توانایی مشارکت مؤثر آنها در خانواده و جامعه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، در پژوهشی که توسط نسرین جلیلی، علی پورصفا، خدیجه خزاعلی، حمیدرضا رستمی، احسان جمشیدبان، زهرا محمدی، فاطمه کمالی، نسرین بحرانی محققان مرکز تحقیقات اختلالات اسکلتی و عضلانی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد، موانع محیطی اثرگذار بر مشارکت در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت.
بر اساس این تحقیق، در رویکردهای کاردرمانی، مدل اکولوژیک عملکرد انسان بر تأثیرات محیط بر مشارکت تأکید دارد و نیاز به تغییر عوامل محیطی به جای تمرکز صرف بر تغییر رفتار افراد را مطرح میکند.
محققان این تحقیق معتقدند که مدلهایی که اخیراً در مورد عملکرد انسان ارائه شده است، مانند مدل سازمان جهانی بهداشت و مدل کِبِک بر محیط به منزله عاملی تعیینکننده در بروز ناتوانی تأکید میکنند و توافق دارند که ناتوانی بدون توجه به محیط قابل فهم نیست. عوامل محیطی شامل محیط فیزیکی و اجتماعی و نگرشی است که افراد جامعه در آن زندگی میکنند. این عوامل با شرایط سلامتی فرد در تمام سطوح (ساختار و عملکرد بدنی، فعالیتهای روزمره و مشارکت در جامعه) ارتباط متقابل دارد. عوامل محیطی ممکن است محدودیتهایی جدی در سطح مشارکت افراد دارای مولتیپل اسکلروزیس ایجاد کند و گاهی تأثیر این عوامل در محدود کردن مشارکت و فعالیت افراد دارای مولتیپل اسکلروزیس بیشتر از تأثیر ضعف و نقایص سیستمها و ارگانهای بدنی است که به دنبال بیماری ایجاد شده است.
افراد شرکتکننده در این مطالعه ۹۶ بیمار دارای مولتیپل اسکلروزیس شامل ۲۲.۹ درصد مرد و ۷۷.۱ درصد زن بودند. بیشتر شرکتکنندگان سطح تحصیلات دیپلم داشتند.
انتایج این پژوهش بیانگر آن است که بیشترین میانگین کسبشده مربوط به خردهمقیاس موانع فیزیکی و ساختاری و کمترین میانگین کسبشده مربوط به خردهمقیاس کار و مدرسه است.
محققان این پژوهش نتیجه گرفتند که بیشترین موانع محیطی که افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با آن روبهرو میشوند، موانع فیزیکی و ساختاری و کمترین آن مربوط به حوزه کار و مدرسه است. بیشترین مانع محیطی که این بیماران با آن مواجه میشوند، در حوزه موانع فیزیکی و ساختاری است. در مطالعات مختلفی، موانع فیزیکی و ساختاری به منزله مهمترین عامل محیطی محدودکننده مشارکت در افراد دارای ناتوانی بهویژه افراد دارای اختلالات نورولوژیک معرفی شده است.
افراد دارای اختلالات نورولوژیک مانند مولتیپل اسکلروزیس معمولاً درجات مختلفی از مشکلات حرکتی را تجربه میکنند؛ از آنجاکه مشارکت در عمده فعالیتها نیازمند حرکت و جابهجایی است، وجود موانع در محیط فیزیکی و ساختاری، حرکت و جابهجایی این افراد و دسترسی آنها را به بسیاری از محیطها و خدمات مانند اماکن عمومی، مراکز تفریحی و ورزشی و مراکز درمانی با مشکل مواجه میکند که این امر تأثیری منفی بر سلامت جسم و روان این افراد میگذارد؛ بنابراین حفظ مشارکت مطلوب این افراد در اجتماع با اتخاذ تدابیری ویژه برای رفع موانع فیزیکی و ساختاری از اولویت بالایی برخوردار است.
از دیگر نتایج مطالعه حاضر، عدم ارتباط متغیرهای دموگرافیک (سن، جنسیت، سطح تحصیلات، طول مدت بیماری، سطح ناتوانی (نمره EDSS) و وضعیت شناختی (نمره MMSE) با میزان مواجهه با موانع محیطی مشارکت بود. این نتایج با نتایج مطالعه بادیا و همکاران همسو است.
محققان این پژوهش نتیجه گرفتند که با توجه به شیوع بالای مولتیپل اسکلروزیس در ایران و میزان بالای مواجهه با موانع محیطی در این بیماران، اقدامات اساسی برای برطرف کردن موانع محیطی و فراهم کردن امکان مشارکت در فعالیتهای فردی و اجتماعی که عاملی تأثیرگذار در بهزیستی و کیفیت زندگی افراد است، ضروری به نظر میرسد.
نتایج این پژوهش در دوره ۲۱، شماره ۱ نشریه آرشیو توانبخشی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی چاپ شد.
انتهای پیام
نظرات