«شب بخارا» این بار در گرمای تموز مهمان مردم گیلان است، آن هم به پاس نخستین سالگرد درگذشت مردی که میراث پدر را به خوبی حفظ کرد و به فرزندانش سپرد.
شب بخارا این بار تلاشهای «فریدون طاعتی» را پاس میدارد که کتابفروشی طاعتی را بعد از پدرش «غلامرضا طاعتی» اداره میکرد و سال ۱۳۶۹ توانست با دریافت مجوز انتشارات طاعتی، خدمت بزرگی به انتشار کتابهای حوزه گیلانشناسی کند. فریدون طاعتی درست در ۳۱ خرداد سال گذشته به پدر پیوست و «طاعتی» را به فرزندانش سپرد.
«غلامرضا طاعتی» تنها تحصیلات مکتبخانه داشت ولی تا زنده بود چراغ قدیمیترین کتابفروشی رشت را روشن نگه داشت. کتابفروشی که پاتوق چهرههای ماندگاری همچون؛ «دکتر محمد معین، سعید نفیسی، استاد ابراهیم پورداود، سعید نفیسی و ایرج افشار» بود و حالا «علی دهباشی» نسلی به جامانده از آن پاتوقهای فرهنگی، «هفتصد و چهل و نهمین شب از شبهای بخارا» را به رشت آورده تا در سالروز درگذشت «پیرکتابفروشان رشت»، چراغی که طاعتی برافروخت و به دست فرزندانش سپرد، پرفروغتر به جامعه فرهنگی ایران معرفی کند.
اگرچه غلامرضا طاعتی در۱۰تیر ۱۳۵۵ و بر اثر عارضه سکته قلبی، زندگی را بدرود گفت، اما کتابفروشی او در مرکز شهر رشت هنوز همان دکوری را دارد که سال ۱۳۱۳ طاعتی بزرگ چیده بود. فرزندان و نوادگان خلفی که از طاعتی بزرگ بهجامانده، سه نسل است چراغ قدیمیترین کتابفروشی رشت را روشن نگه داشتهاند و امشب در شب بخارای طاعتی، بهجای طنین سخنان استادان بزرگ ادب پارسی همچون ابراهیم پورداود و دکتر محمد معین قرار است، علی دهباشی سخن بگوید که خود در مکتب بزرگانی همچون علیاکبر دهخدا پرورش یافته است. دهباشی شبهای بخارا را پایهگذاری کرد تا در این هیاهوی نیرنگ و سالوس سیاست، یادآور شود اگر جغرافیای ایران بزرگ به فرهنگ و تمدنش در دنیا فخر میفروشد، به خاطر خون دل خوردنهای مفاخری همچون خود اوست که یک تنه بار فرهنگی هر شهرستان را به دوش میکشند.
وقتی زیر یکی از طاق ضربیهای کتابخانه ملی رشت و روبروی دکور متفاوت کتابفروشی طاعتی در ابتدای خیابان اعلمالهدی میایستید، انعکاس صدای چهرههایی را خواهید شنید که سالهاست رخ در نقاب خاک کشیدهاند. نیمکت ساده این کتابفروشی روزگاری را به یاد دارد که بسیاری از دانشآموزان این شهر، بر همین نیمکت نشسته و به تحصیلات عالیه رسیدند و آثارشان در طاعتی چاپ شد.
«غلامرضا طاعتی»، با راهاندازی کتابفروشی و «فریدون طاعتی» با راهاندازی «انتشارات طاعتی»، بستری فرآهم آوردند که نشستهای فرهنگی همین کتابفروشی، دانشآموزان را به تحصیل عالیه علاقمند کند و کتابهایشان در انتشارات طاعتی چاپ شود. کتابفروشی «طاعتی» هنوز با نام و اعتبار مؤسس آن «غلامرضا طاعتی» فعالیت میکند. خاندان طاعتی از سال ۱۳۱۳ این کتابفروشی را اداره میکنند. با اینکه طاعتی بزرگ دهم تیرماه ۱۳۵۵، رخ در نقاب خاک کشید، اما دکور این کتابفروشی، همان هست که خودش چیده بود؛ مدادهای رنگی با قامت افراشته و نوکی که تیز شده و روبه بالا اوج گرفته، ستونهای ویترین مغازه را تشکیل میدهد. درهای چوبی و کرم رنگ کتابفروشی، یک رادیوی قدیمی، و جملهای منسوب به حضرت علی (ع) که بر ترازه کتابفروشی حک شده است؛ «الکتب بساطین العلما». همه همان بود که غلامرضا طاعتی چیده بود و دوست داشت و نام و تصویر مؤسس کتابفروشی که بر دیوار کتابفروشی نصب شده است.
«فریدون طاعتی»، پسر دوم غلامرضا طاعتی، درست ۳۱ خرداد سال گذشته، به پدر پیوست. او که از سال ۱۳۴۲، اداره کتابفروشی را بعد از پدر برعهده داشت، دکور کتابفروشی را از سال ۱۳۵۸ که غلامرضا طاعتی چیده بود، تغییر نداده بود. او میراث پدر را به خوبی پاس داشت و حالا به فرزندانش سپرده است.
آنگونه که در کتاب «مشاهیر نشر کتاب ایران» آمده است؛ «غلامرضا طاعتی (۱۳۵۵ـ۱۲۸۸ش) در رشت به دنیا آمد. او از دوازده سالگی با کتابداری در کتابخانه انجمن اخوت با کتاب آشنا شد. طاعتی در همین انجمن با عبدالرحیم خلخالی آشنا شد و پس از انحلال انجمن، به همکاری با او در «کتابفروشی کاوه/ همایون» پرداخت. پس از درگذشت خلخالی، کتابفروشی او به طاعتی واگذار شد و نام کتابفروشی به «کتابخانه طاعتی» تغییر یافت.»
البته به گفته احمد ادارهچی، علاقه وی به حوزه کتاب و فرهنگ اتفاقی نبوده است: «سالهای نوجوانی و جوانی طاعتی... با کتاب و کتابداری گذشت، پس اگر به کتابفروشی روی آورد، از بد حادثه نبود، عشق و وابستگیاش به کتاب بود، کارگزاری به فرهنگ بود، و این همه نشانی از فرهنگ، فرهیختگی و دانشی بودن خود و خاندانش است.»
به گفته فریدون طاعتی، پدرش ۴۰ سال در همین کتابفروشی بود. وی در باره انجمن اخوت هم گفته بود: «این انجمن، جزء نخستین محافل ادبی و فرهنگی رشت بود و کلاسهای پیکار با بیسوادی، کتابداری و اجرای نمایش داشت. پدرم در ۱۲سالگی کتابدار انجمن بود. البته این انجمن دوام زیادی نداشت و با فشارهای دولت، انجمن فعالیتهای خود را تعطیل کرد. پس از آن، پدرم با «عبدالرحیم خلخالی» همکاری میکند.
در سال ۱۳۱۳خورشیدی و همزمان با جشن هزاره فردوسی، کتابخانه ملی رشت افتتاح میشود و طبق صورتجلسه تأسیس، یکی از مغازههای کتابخانه ملی در اختیار عبدالرحیم خلخالی به عنوان کتابفروشی قرار میگیرد. البته پدرم بارها به من گفته بود، ۵ یا ۶ سال قبل از تأسیس کتابفروشی با آقای خلخالی همکاری داشته است. خلخالی که فوت کرد، پدرم کتابفروشی را از وراث خلخالی خرید و بعد از آن نام طاعتی بر سردر کتابفروشی نصب شد.»
کسانیکه به دنبال کتابهای حوزه گیلانشناسی هستند، میدانند که بسیاری از کتابهای گیلان شناسی به ویژه کتب مرجع ، توسط انتشارات طاعتی چاپ شده است.
چند روز پس از درگذشت غلامرضا طاعتی، روزنامه «کیهان» نوشت که هنرمندان گیلانی در مرگ یک حامی به سوگ نشستن و این «برای هنرمندان و جامعه کتابخوان و فرهنگی رشت، ضایعهای بزرگ بود»، و روزنامه «اطلاعات» خبر درگذشت را اینگونه نوشت: «پیر کتابفروشان رشت درگذشت. حاج غلامرضا طاعتی مدت نیم قرن به گسترش ادب و فرهنگ در این سامان همت گماشت. کتابفروشی وی پر از طنین سخنان استاد معینها، پورداودها و سعید نفیسیها است.»
و عصر امروز ۳۱خرداد ماه «هفتصد و چهل و نهمین شب از شبهای بخارا»، به بهانه سالروز درگذشت فریدون طاعتی در تالار مرکزی رشت برگزار میشود. در این مراسم شخصیتهای فرهیختهای همچون؛ علی دهباشی، محمد روشن، فرامرز طالبی، جعفر شجاع کیهانی، رضا نوزاد، محمود آموزگار و بابک طاعتی فرزند فریدون و مدیر فعلی کتابفروشی طاعتی سخنرانی خواهند کرد.
انتهای پیام
نظرات