مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی نیز چندی پیش در گفتوگو با ایسنا و با تأکید بر آمار جهانی از افزایش میزان شیوع اوتیسم خبر داد و گفت: شیوع این اختلال از ۸ در ۱۰ هزار تولد در سال ۱۹۹۴ به یک در ۷۰ تولد در سالهای اخیر رسیده است؛ آماری نگرانکننده که کارشناسان از آن بهعنوان «سونامی اوتیسم» یاد میکنند. این رشد چشمگیر بیانگر آن است که در سالهای آینده، مراجعان بیشتری با نیازهای خاص به مراکز حمایتی و توانبخشی مراجعه خواهند کرد.
همچنین اوتیسم بیشتر در پسران دیده میشود، اما در مواردی که دختران به این اختلال مبتلا میشوند، معمولاً علائم شدیدتری بروز میکند؛ این اختلال هنوز درمان دارویی قطعی ندارد و تنها راهکار مؤثر، تشخیص زودهنگام و ارائه خدمات توانبخشی نظیر گفتاردرمانی، کاردرمانی و بازیدرمانی است.
در حاشیه بازدیدی که از یک مرکز آموزش اوتیسم داشتیم، میترا دادجو کارشناس حوزه اوتیسم، به توضیح این بیماری پرداخت و اظهار کرد: اختلال اوتیسم یک اختلال مادامالعمر است که تا امروز هیچ علت مشخصی برای آن تعیین نشده و درمان خاص و قطعی در جهت بهبود این اختلال وجود ندارد، در تعریف اوتیسم میگوییم که این اختلال یک اختلال مادامالعمر است؛ چرا که تفاوت آن با سایر بیماریها در این است که بیماریها علتی دارند و درمان دارند، در حالی که اوتیسم بدون علت و درمان است.
وی با اشاره به اینکه این اختلال از بدو تولد، همراه کودک است، بیان کرد: اختلال اوتیسم نشانههایی دارد که تا پایان عمر ادامه پیدا میکنند و یکی از اولین ویژگیهای آن نقض در روابط اجتماعی است؛ این نقض ارتباطی ممکن است به شیوههای مختلف بروز پیدا کند؛ برای مثال، کودک ممکن است ارتباط کلامی نداشته باشد، نتواند تماس چشمی برقرار کند یا در مکالمات طولانی دچار مشکل شود. نقص ارتباط میتواند به این صورت باشد که کودک نتواند آغازگر روابط اجتماعی باشد یا حتی نتواند این روابط را ادامه دهد، همچنین برخی کودکان ممکن است درک درستی از اصطلاحات یا ایما و اشارهها نداشته باشند، که این یکی از ویژگیهای تفاوتهای اجتماعی آنها با دیگر کودکان است.
این کارشناس حوزه اوتیسم اضافه کرد: یکی دیگر از نشانههای اختلال اوتیسم، وجود کلیشههای رفتاری است که ممکن است به صورت حرکتی، کلامی یا رفتاری بروز پیدا کند. برای مثال، کودک ممکن است یک کلمه یا عبارت را مکرراً تکرار کند یا حرکاتی مانند بال بال زدن یا چرخاندن سر را انجام دهد، برخی از کودکان ممکن است حتی کلیشههای رفتاری نداشته باشند و تنها به صورت وسواسگونه رفتار کنند، بهطوریکه همه اسباب بازیها یا وسایل خود را به دقت و مرتب بچینند.
چالشهای خانوادهها و کودکان اوتیسم
دادجو درمورد چالشهای موجود برای خانوادهها و کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، گفت: این مشکلات بیشتر به دلیل عدم وجود علائم ظاهری در این کودکان است؛ کودک اوتیسم از نظر ظاهری مشابه سایر کودکان است، اما رفتارهای متفاوتی دارد که این رفتارها باعث ایجاد چالشهای اجتماعی و گاهی مشکلات در تعامل با دیگران میشود، این مسئله باعث میشود تا خانوادهها در مواجهه با برچسبهای نادرستی که از سوی جامعه به آنها زده میشود، دچار آسیبهای روانی شوند؛ این برچسبها مانند "لوسپرورده" یا "ناتوان در تربیت کودک" بر دوش خانوادهها سنگینی میکند و باعث میشود که آنها در معرض فشارهای اجتماعی زیادی قرار گیرند، در نهایت، این کودکان نمیتوانند به راحتی به مکانهای عمومی مانند پاساژها یا فروشگاهها برده شوند، زیرا رفتارهای غیرعادیشان باعث ایجاد واکنشهای منفی در جامعه میشود.
وی با اشاره به اینکه خانوادهها باید این واقعیت را بپذیرند که اختلال اوتیسم، درمانپذیر نیست، افزود: آنچه که برای خانوادهها و کودکان مهم است، پذیرش اختلال و دریافت حمایتهای اجتماعی و درمانی است تا بتوانند در محیطهای آموزشی و اجتماعی بهتر عمل کنند؛ با شناخت و پذیرش این اختلال، میتوان به بهبود شرایط زندگی کودکان اوتیسم کمک کرد و چالشهای موجود را به تدریج کاهش داد.
این کارشناس حوزه اوتیسم اظهار کرد: اختلال اوتیسم ممکن است برای خانوادهها بهطور خاص چالشی ایجاد کند که به دلیل نبود نشانههای ظاهری در کودک، جامعه قادر به تشخیص آن نباشد، در واقع، این امر باعث میشود که خانوادهها کودکان خود را از اجتماع دور نگه دارند تا از برچسبهای منفی و مشکلات اجتماعی جلوگیری کنند. ما بسیاری از اوقات شاهد این هستیم که خانوادهها ترجیح میدهند برای محافظت از خود و فرزندشان، کودک را در خانه نگه دارند تا از آسیبهای اجتماعی ناشی از رفتارهای غیرعادی او جلوگیری کنند.
فرآیند پذیرش اختلال اوتیسم توسط خانوادهها
وی با اشاره به اینکه پذیرش اختلال اوتیسم توسط خانوادهها معمولا فرآیندی طولانی و دشوار است تصریح کرد: وقتی مادر یا پدری فرزند متفاوتی به دنیا میآورد که ممکن است مبتلا به سندرم داون، اوتیسم یا اختلالات یادگیری باشد، در واقع آنها دچار سوگ میشوند. این سوگ به معنای از دست دادن یک کودک "به هنجار" است و اغلب خانوادهها ابتدا در مرحله انکار قرار میگیرند.
این کارشناس حوزه اوتیسم گفت: در ابتدا، خانوادهها ممکن است فرزند خود را به پزشک شنواییسنج برده تا مشکلات شنوایی را بررسی کنند، پس از آن که مشخص شد کودک مشکل شنوایی ندارد، پزشک ممکن است او را به روانپزشک یا روانشناس ارجاع دهد. اگر کودک بالای دو و نیم یا سه سال باشد و نشانههای واضحی از اوتیسم داشته باشد، پزشک میتواند تشخیص قطعی را صادر کند؛ اما در صورتی که کودک کوچکتر باشد و علائم کمتری نشان دهد، پزشک ممکن است به تشخیص تأخیر رشدی و نیاز به درمانهای مختلف مانند بازیدرمانی یا گفتاردرمانی اشاره کند.
وی خاطرنشان کرد: پس از تشخیص، خانوادهها میتوانند برای درمانهای مختلف مانند دارو درمانی یا خدمات درمانی ویژهای برای کودک اقدام کنند. این خدمات شامل گفتار درمانی، کار درمانی و آموزشهای شناختی است، همچنین پس از ورود به سن مدرسه، کودکان اوتیسم میتوانند از خدمات آموزشی و توانبخشی در مراکز تخصصی بهرهمند شوند.
دادجو اظهار داشت: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال مادامالعمر است که درمان قطعی ندارد، اما با ارائه خدمات آموزشی مناسب میتوان کیفیت زندگی کودک را بهبود بخشید. این اختلال در روند یادگیری کودک، به صورت سینوسی عمل میکند. در یک روز، ممکن است کودک در شرایط بهتری قرار بگیرد و یادگیری مطلوبتری داشته باشد، اما در روزی دیگر، با به هم ریختن وضعیت روانی یا محیطی، تمامی آموزشها و ارتباطات کودک تحت تاثیر قرار گیرد.
تأکید بر اهمیت آموزشهای ویژه در کودکان اوتیسم
وی ادامه داد: در حالی که اوتیسم درمانی ندارد، ما با ارائه خدمات آموزشی ویژه و اصولی، به خصوص در زمینههای نیازهای اساسی کودک، میتوانیم کیفیت زندگی او را بهبود داده و در برخی موارد، این کیفیت را در حالت متعادل حفظ کنیم. این خدمات شامل تمرکز بر مهارتهای اجتماعی و توانمندسازی کودک است، به طوری که در صورت نیاز، بتواند وارد جامعه شود و از مهارتهای یادگرفته خود استفاده کند.
دادجو با تأکید بر اینکه کودکان اوتیسم همیشه در دوران کودکی باقی نمیمانند، خاطرنشان کرد: این کودکان در دوران نوجوانی و بزرگسالی با چالشهای جدیدی مواجه میشوند. اگر در دوران کودکی خدمات مناسبی دریافت نکنند و مهارتهای پایهای مانند خودیاری را نیاموزند، مشکلات آنها در دوران بزرگسالی به مراتب بیشتر خواهد بود؛ یکی از مهارتهایی که همیشه به خانوادهها توصیه میکنم، مهارت خودیاری است. بهطور مثال، اگر در آینده والدین یا اعضای خانواده در دسترس نباشند، کودک باید توانایی مدیریت نیازهای اولیه خود را داشته باشد.
وی افزود: برای ما بسیار اهمیت دارد که در دوران کودکی، کودکان مبتلا به اوتیسم مهارتهای مختلفی را بیاموزند تا در آینده و بزرگسالی با چالشهای کمتری روبهرو شوند. ارائه خدمات آموزشی در سنین پایین، به کودکان کمک میکند که در مراحل بعدی زندگی خود، به استقلال بیشتری برسند و در صورت نیاز به حمایت، بتوانند از منابع مختلف استفاده کنند.
برنامهریزی آموزشی برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم: اهمیت خودیاری و ارتباطات
این متخصص در حوزه اختلالات اوتیسم توضیح داد: هدف ما از ارائه خدمات آموزشی به کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، فراهم آوردن بستری است که کودکان بتوانند به راحتی نیازهای روزمره خود را برآورده کنند؛ ما به آموزش مهارتهای خودیاری، مانند نوشیدن آب از لیوان، استفاده از دستشویی، یا برداشتن غذا از یخچال میپردازیم تا کودک توانایی انجام این کارها را به طور مستقل داشته باشد، این آموزشها بسته به سطح توانمندی کودک و نیازهای خاص او متغیر است.
دادجو ادامه داد: یکی از اولویتهای مهم ما، آموزش مهارتهای ارتباطی است. برای کودکانی که توانایی کلامی دارند، تمرکز بر تقویت زبان و ارتباط کلامی از یک کلمه به جمله و تقویت بیان جملات گوناگون است. برای کودکانی که توانایی کلامی ندارند، از روشهای ارتباطی جایگزین مانند سیستم پیکس (PECS) استفاده میکنیم. طبق آمار، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از کودکان مبتلا به اوتیسم هیچ وقت قادر به استفاده از کلام برای برقراری ارتباط نیستند، بنابراین استفاده از روشهای تصویری میتواند به این کودکان کمک کند.
سیاستهای آموزشی باید متناسب با سطح عملکرد کودک باشد
وی در ادامه گفت: کودکان مبتلا به اوتیسم در سطوح مختلف عملکرد قرار دارند. ما این سطوح را به سه دسته تقسیم میکنیم که شامل؛ اوتیسم سطح ۱ (عملکرد بالا یا اوتیسم خفیف)، اوتیسم سطح ۲ (اوتیسم متوسط) و اوتیسم سطح ۳ (اوتیسم شدید) میشود؛ در کودکان اوتیسم سطح ۱، معمولاً شاهد مهارتهای کلامی و تعاملات اجتماعی بهتری هستیم. این کودکان ممکن است در برقراری ارتباط در موقعیتهای اجتماعی مانند دوستیابی یا مکالمات دچار مشکلاتی شوند، اما کلیشههای کمتری دارند.
وی افزود: در کودکان اوتیسم سطح ۲ یا متوسط، ممکن است شاهد رفتارهایی مانند نقص در تعاملات اجتماعی و کلامی باشیم، بنابراین، به این کودکان باید آموزشهای ویژهای بدهیم که بتوانند در موقعیتهای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنند، همچنین، مهارتهای خودیاری مانند درست پوشیدن لباس، شستن دستها پس از استفاده از دستشویی و حتی شستن ظرفهای غذای خود را باید به آنها آموزش داد.
دادجو تأکید کرد: ما بر این باوریم که کودک مبتلا به اوتیسم با ارائه آموزشهای مناسب، میتواند مهارتهایی را فراگیرد که به او کمک کند تا در آینده بتواند زندگی مستقلی داشته باشد، این آموزشها نه تنها به مهارتهای ارتباطی و خودیاری بلکه به استقلال و توانمندی در برابر چالشهای زندگی کمک میکند.
دادجو توضیح داد: در کودکان مبتلا به اوتیسم عملکرد بالا (سطح ۱)، معمولاً کلام وجود دارد و ممکن است در تعاملات اجتماعی با مشکلات جزئی روبهرو شوند. این کودکان ممکن است رفتارهای کلیشهای داشته باشند، اما آنها به طور خودآگاه سعی میکنند این رفتارها را پنهان کنند تا راحتتر در جامعه پذیرفته شوند. به عنوان مثال؛ اگر کودکی در حال صحبت کردن باشد و دستش را به شانهاش بزند، به محض اینکه متوجه نگاه دیگران شود، شروع به خاراندن شانه خود میکند تا رفتار کلیشهایاش دیده نشود.
دادجو افزود: کودکان اوتیسم سطح ۱ معمولاً درک محدودی از اصطلاحات اجتماعی دارند. به عنوان مثال، اگر به آنها گفته شود (آسمان سوراخ شده است)، ممکن است این عبارت را به معنای واقعی کلمه درک کنند و تصور کنند که آسمان واقعاً سوراخ شده است. این کودکان ممکن است از زبان بدن و ایما و اشارههای اجتماعی نیز دچار سردرگمی شوند، مانند زمانی که مادر به کودک اشاره میکند که نباید چیزی را بگوید، ولی کودک متوجه این پیام نمیشود.
دادجو توضیح داد: کودکان اوتیسم سطح ۲، در حالی که ممکن است کلام داشته باشند، معمولاً در استفاده از آن محدود هستند و مهارتهای اجتماعی پیچیدهتری دارند، این کودکان ممکن است از نظر ارتباطی مشکلات بیشتری داشته باشند و نیازمند آموزشهای تخصصیتری باشند.
وی ادامه داد: کودکان اوتیسم سطح ۳ که به اوتیسم شدید معروف هستند، اغلب کلام ندارند و رفتارهای کلیشهای زیادی دارند؛ برای این دسته از کودکان، برنامههای آموزشی به منظور تقویت مهارتهای خودیاری و کمک به استقلال در زندگی روزمره طراحی میشود. این کودکان به طور معمول نیاز به حمایتهای ویژه و مادامالعمر دارند، میزان حمایتهای دریافتی این کودکان نشاندهنده سطح عملکرد آنها است؛ هر چه کودک نیاز کمتری به حمایت داشته باشد، سطح اوتیسم آن کمرنگتر خواهد بود. هیچ کودک اوتیسمی کاملاً در یک سطح خاص قرار نمیگیرد و ممکن است کودکی که در ابتدا سطح ۲ است، به مرور زمان به سمت سطح ۱ حرکت کند.
دادجو همچنین بر اهمیت آگاهی جامعه از علائم و نشانههای اوتیسم تاکید کرد و گفت: مردم باید بدانند که کودکان اوتیسم ممکن است تمایلی به لمس شدن نداشته باشند، از کلام برای ارتباط استفاده نکنند یا تحت تأثیر محرکهای محیطی مانند نور و صدا دچار مشکل شوند؛ یکی از اهداف ما این است که مردم جامعه با این اختلال آشنا شوند و رفتارهای متفاوت این کودکان را بپذیرند؛ از آنجا که اختلال اوتیسم بیشتر در رفتارها و تعاملات اجتماعی نمایان میشود تا در ظاهر، بسیار مهم است که مردم تفاوتها را درک کرده و آنها را بپذیرند.
پذیرش تفاوتها و برخورد بدون قضاوت
دادجو در پایان گفت: ما باید کودکان اوتیسم را به عنوان شهروندان عادی جامعه ببینیم و نسبت به رفتارهایشان قضاوت نکنیم، همانطور که در برابر افراد معلول در جامعه باید رفتار محترمانهای داشته باشیم، باید همین احترام را در برابر کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم نیز رعایت کنیم، نگاههای تحقیرآمیز و قضاوتهای بیاساس فقط فشار روانی را بر والدین و خود کودک افزوده و موجب آسیبهای بیشتر میشود.
این متخصص اختلالات طیف اوتیسم گفت: یکی از اصلیترین راهها برای کاهش قضاوتهای جامعه نسبت به خانوادههای دارای کودک اوتیسم، افزایش آگاهی و پذیرش اختلال اوتیسم در جامعه است، هرچه اطلاعات بیشتری درباره این اختلال داشته باشیم، همدلی و پذیرش بیشتری با خانوادههایی که کودک اوتیسم دارند، خواهیم داشت.
ضرورت آگاهی جامعه از اختلال اوتیسم
دادجو تاکید کرد: پذیرش اختلال اوتیسم نخستین گام در جهت حمایت از خانوادههای این کودکان است؛ این پذیرش باعث میشود که والدین راحتتر بتوانند کودک خود را وارد جامعه کنند، به مهمانیها بروند و به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند؛ مهمترین مسئله این است که مردم باید بدانند کودکان اوتیسمی رفتارهای متفاوتی دارند و این تفاوتها نباید باعث قضاوت یا نگاههای تحقیرآمیز شود.
دادجو به نیازهای ویژه والدین کودکان اوتیسم اشاره کرد و افزود: والدین اوتیسم در مراحل اول، نیاز به حمایتهای روانی و آموزشی دارند. وقتی خانوادهها خدمات با کیفیت و محیطهای مناسب برای فرزند خود دریافت میکنند، احساس دلگرمی بیشتری میکنند.
دادجو در ادامه اظهار کرد: والدین کودکان اوتیسم معمولاً جستجوگر هستند و مدام به دنبال اطلاعات جدید و راهکارهای آموزشی برای فرزندشان میگردند؛ بسیاری از آنها در کارگاهها و آموزشهای مختلف شرکت میکنند و آگاهی زیادی از وضعیت فرزند خود دارند، این خانوادهها از اختلال فرزندشان آگاه هستند و در مورد روند پیشرفت کودکشان اطلاعات زیادی دارند، با این حال، همچنان نیاز به آموزشهای تخصصی برای خانوادهها وجود دارد، به ویژه در مورد اولویتهای آموزشی که باید در مراحل اولیه به آنها توجه شود، برای مثال، خانوادههایی که از دو سالگی متوجه تشخیص اوتیسم فرزندشان میشوند، ممکن است مدام در حال دریافت جلسات کاردرمانی و گفتاردرمانی باشند، در صورتی که شاید با تشخیص به هنگام اختلال اوتیسم، نیازی به این اقدامات نباشد .
وی گفت: آگاهی دادن به خانوادهها و جامعه درباره اوتیسم، همراه با ارائه خدمات مناسب و محیطهای حمایتی، میتواند کمک بزرگی به راحتی زندگی خانوادههای کودکان اوتیسم کند و این کودکان را در جامعه پذیرفتهتر نماید، علاوه بر این، ایجاد فضاهای آموزشی با کیفیت و مراکز توانبخشی مناسب نیز از اولویتهای ما است.
چالشها و راهحلها در حمایت از کودکان اوتیسم در جامعه
این متخصص اختلالات طیف اوتیسم عنوان کرد: یکی از مشکلات بزرگ خانوادهها و مراکز توانبخشی، ارائه خدمات پراکنده و بدون اولویت آموزشی برای کودکان اوتیسم است؛ بسیاری از خانوادهها در جستجوی خدمات مختلف برای فرزندشان هستند و گاهی کودک تحت فشار آموزشهای زیاد و متنوع قرار میگیرد، بدون اینکه اولویتهای آموزشی برای او تعیین شده باشد، این موضوع باعث میشود که کودک به مرور زمان خسته و مقاوم به آموزش شود، و در نهایت هیچ پیشرفتی نداشته باشد.
دادجو تاکید کرد: خانوادهها باید آگاه شوند که در مراکز توانبخشی باید به دنبال خدماتی باشند که بر اساس نیازهای فردی کودک، اولویتهای آموزشی را تعیین کنند؛ باید به والدین آموزش داده شود که نباید فرزند خود را با حجم زیادی از کلاسها و مراکز مختلف بمباران کنند، چرا که این امر ممکن است منجر به خستگی و مقاومت کودک شود و در نهایت هیچ پیشرفتی حاصل نشود.
وی به تاثیر پذیرش اجتماعی بر کیفیت زندگی کودک اوتیسم اشاره کرد و افزود: دنیا برای کودک اوتیسم زمانی لذتبخش است که جامعه او را بپذیرد؛ اگر کودک وارد جامعه شود و رفتارهایی مانند جیغ زدن یا فریاد کشیدن از خود نشان دهد، جامعه باید با درک و پذیرش بیشتری نسبت به او برخورد کند، وقتی افراد جامعه به کودک فضایی برای خودتنظیمی بدهند و به جای فشار روانی، او را با لمس فیزیکی آرام نکنند، این شرایط برای کودک راحتتر و پذیراتر میشود.
وی خاطر نشان کرد: ما تا به امروز هر کودک اوتیسمی را به نوعی متفاوت دیدهایم؛ برخی از آنها وارد جامعه میشوند و به نظر میرسد اصلاً شما را نمیبینند، در حالی که برخی دیگر با شما سلام و احوالپرسی میکنند، این تفاوتها در کودکان اوتیسم طبیعی است، اما آنچه که برای آنها مهم بوده، این است که جامعه به درستی آنها را بپذیرد و به رفتارهایشان پاسخ دهد، این پذیرش میتواند زندگی کودک را لذتبخشتر و آرامشبخشتر کند.
ضرورت همکاری ارگانهای مختلف در پذیرش اجتماعی کودک اوتیسم
دادجو افزود: پذیرش کودک اوتیسم در جامعه تنها به عهده تیم توانبخشی یا خانواده نیست، این پذیرش نیاز به همکاری گروهها و ارگانهای مختلف از جمله دستگاههای دولتی و خصوصی دارد؛ از کوچکترین شغلها تا بزرگترین شغلها باید کودک اوتیسم را به عنوان یک فرد که میتواند در جامعه زندگی کند، بپذیرند، از طرفی، خانوادهها و تیمهای توانبخشی باید با هم هماهنگ باشند تا حمایتهای لازم را در اختیار کودک قرار دهند. دادجو در مورد تفاوتهای پذیرش اجتماعی کودکان با اختلالات مختلف گفت: در برخی جوامع، پذیرش کودکان با اختلالات مانند سندروم دان آسانتر است، زیرا این اختلال ظاهری است و به راحتی در جامعه پذیرفته میشود، اما برای کودکان اوتیسم که اختلال آنها بیشتر غیرقابل مشاهده است، پذیرش اجتماعی دشوارتر است، در نهایت، برای ایجاد یک سیستم استاندارد و جامع برای کودکان اوتیسم، باید همه بخشها از جمله آموزش، پذیرش اجتماعی، حمایتهای خانواده و خدمات توانبخشی در کنار هم عمل کنند.
وی تاکید کرد: در کنار پذیرش اجتماعی، یکی از عوامل کلیدی که باید همیشه مورد توجه قرار گیرد، حمایت از خانوادههای کودکان اوتیسم است، خانوادهها به حمایتهای مالی، درمانی و روانی نیاز دارند؛ آنها باید در مواجهه با فشارهای مالی، درمانی و روانی که به دلیل اختلال فرزندشان با آن مواجه هستند، حمایت شوند. در بسیاری از موارد، پدران بیشتر با بار مالی روبهرو هستند و مادران بیشتر فشارهای روانی را تحمل میکنند؛ باید به این نکته توجه کنیم که هر یک از اعضای خانواده به نوعی تحت فشار قرار دارند و نیاز به حمایت دارند.
وی گفت: به عنوان یک جامعه و سیستم درمانی، باید اقداماتی انجام دهیم که این فشارها بر دوش خانوادههای اوتیسم کاهش یابد. از آنجایی که بار روانی و مالی در خانوادههای اوتیسم سنگین است، باید یک سیستم جامع حمایتی برای این خانوادهها فراهم شود که از نظر درمانی، توانبخشی و حتی مسائل مالی بتوانند از این فشارها کاسته شود.
این کارشناس حوزه اوتیسم عنوان کرد: در نهایت، اگر تمامی این سیستمها و بخشها به طور همزمان و هماهنگ در کنار هم عمل کنند، میتوانیم به ایجاد فضایی بهتر برای کودکان اوتیسم کمک کنیم؛ پذیرش اجتماعی، آموزش خانوادهها و حمایتهای همهجانبه از خانوادهها، میتواند به بهبود کیفیت زندگی این کودکان و خانوادههایشان کمک کند.
با توجه به اینکه بیش از ۷۰ درصد مبتلایان به اوتیسم درگیر مشکلات شناختی و بهره هوشی پایین هستند، ضرورت دارد که سیاستگذاریها و برنامههای حمایتی، دقیقتر و تخصصیتر دنبال شوند. با افزایش آگاهی عمومی و حمایت اجتماعی، میتوان شرایط زندگی بهتری برای افراد مبتلا به اوتیسم و خانوادههای آنان فراهم کرد؛ چرا که هنوز بسیاری از خانوادهها بهدلیل درک نادرست جامعه، با فشارهای روانی زیادی روبهرو هستند.
انتهای پیام
نظرات