به گزارش ایسنا، حسین نصیری در یادداشتی در شرق نوشت: خدا میداند که ایران سربلند و ملت رنجکشیده آن شایسته بهترینها هستند، اما واقعیت آن است که با وجود همه داشتههای عظیم مادی و معنوی خود، دشواریهای جانکاهی را تحمل کردهاند! آن شرایط ناگوار نیز متأسفانه از چند صباحی پیش به هر دلیل تشدید شده است! به گونهای که افزون بر سوءمدیریتها، تبعیضها، رانتها، فسادهای جاری و آثار مخرب تحریمهای خانمانسوز خارجی، نگرانیها، دشمنیها و بیم از مخاطرات جنگی محتمل، مصائب و گرفتاریهای عینی و ذهنی مردم را صدچندان و امکان هر برنامهریزی حتی کوتاه و میانمدت را از آنان سلب کرده است!
در هفتههای اخیر، در پس روزهایی پرالتهاب، اندکاندک نشانههایی از برآمدن گونهای همگرایی و مصلحت در کشور نمایان شد و مقامات شاید با درکی واقعبینانهتر از منافع ملی در سپهر کنونی ایران و جهان، ابتکارات و مصالحی را مورد توجه قرار دادند!
در هنگامه حرفها و حدیثهای متعارض، صدور مجوز برای سرآغاز شکلی از مذاکره، همراهی بسیاری از وطندوستان با نقطه نظرات متفاوت را موجب شده است که محصول نوبرانه ارزشمندی است!
تلاش برای حفاظت از جان و مال و منزلت و آرامش مردم و بقا و عزت و آینده کشور و تلاش برای «کسب بیشترین منافع ممکن» در شرایط واقعا موجود و نیز فراهمآوردن زمینهای اطمینانبخش برای آبادانی و شکوفایی کشور و بالندگی امید و رفاه ملت، حکمت و بلکه تکلیف شرافتمندانهای است که منطقا مشروعیت هر حکومتی با آن سنجیده میشود.
پشتیبانی گسترده صاحبنظران و نیز اقبال مردم از این اراده همچنین نشان داد کسان و ناکسانی که در نائره جنگ میدمند، با وجود هیاهوی بسیار، اقلیت بسیار کوچکی هستند و مانند همیشه، اکنون نیز از تحلیل موقعیت خطیر کشور عاجزند!
با عنایت به مقدمه فوق، واقعیت آن است که در نتیجه سیاستهای تهاجمی و شالودهشکن دولت آمریکا و شخص ترامپ، تهدیدات و آشفتگیهای گستردهای جهان را فراگرفته است! روندی که در صورت تداوم، منطقا «خلأ قدرت» بیسابقهای را در مناسبات بینالمللی خلق خواهد کرد! مشهودات در حال شکلگیری این «خلأ» سراسری و بلکه «آنارشی» جهانی اکنون واضحتر از آن است که کتمان آن میسر باشد. این تحول نامتعارف در درون آمریکا نیز التهابات وسیعی را ایجاد و واکنشهای اعتراضی فراگیری را از سوی منتقدان، صاحبنظران و بهویژه رقبا موجب شده است.
پرسش آن است که در شرایط بحرانی ایجادشده، آیا میتوان با عبور با درایت و موفق از توطئه دشمنان این مرزوبوم بهویژه اسرائیل و جنگطلبان، با اغتنام فرصت، به نام و برای ایران بهره و نتیجه مثبتی از آن جریان منفی خلأ قدرت و آنارشی جهانی گرفت؟
تصور بر آن است که در نگاهی کلی گزینههای دوگانه بالقوهای در برابر ایران قرار گرفته است؛ صلح و جنگ! مراد از صلح، اولا کوششی عقلایی، شریف و ملی به منظور دور نگهداشتن ایران از جنگ تحمیلی دیگر و ناامیدکردن طالبان ویرانی این سرزمین است و ثانیا، تلاش برای سست و حتی لغو همه تحریمهای فراگیر ضد انسانی و سپس با اغتنام این فرصت، تلاش برای بازگرداندن رونق به کشور از طریق بازسازی راههایی هموار، منصفانه، مطمئن و معقول برای ارتباط، مراوده و مبادله با جهان است که تسامحا میتوان آن را «زمینهسازی جهش» خواند و... . گزینه دوم، «جنگی ویرانگر که دور باد از این ملک! ناگفته پیداست هر دو این گزینهها در شرایطی خاص امکان فعالشدن دارند!
در گزینه نخست، با توجه به ظرفیتهای عظیم و متنوع مادی و غیرمادی و بهویژه سرشاری سرمایههای انسانی کارآمد و نیز مزیتهای کمنظیر و گاه بینظیر سرمایهگذاریهای کلان زودبازده در کشور، «برد-برد» در معنای وسیع و واقعی آن کاملا ملموس و اغواکننده است! قابلیتهای فوق چنانچه به زیور تمهیدات و تدابیر روزآمد آراسته شود، ایران در زمینههای مشخص و در اندازههای بزرگ خود قادر است با تعریف سرمایهگذاریهای سودمند دو و چندجانبه، در آن «خلأ و آنارشی» دستساز ترامپ، عرصههای جذابی برای اقدامات جبرانی معرفی و سرفصلهای مهمی به منظور عرضه در برابر رقبای سیاسیاش ایجاد کند؛ فرصتی که با افول تحریمها، منطقا برای سرمایهگذاران غیر آمریکایی هم جاذبه خواهد داشت!
در صورت گذار از مخاطرات، به دلیل سست و شاید بلااثر شدن تحریمهای بهشدت ضد ملی ناعادلانه، این روند همزمان با ارمغان صلح و آرامش، فرصت گشایش دروازههای رونق برای کشور و مردم را تسهیل میکند.
با چنین فرض شاید خوشبینانهای! کشورهای اروپایی و چین و عربها و حتی روسیه، منطقا با تردید از این ابتکار استقبال میکنند و به کندی با آن همراه میشوند!
جلوگیری از یک «جنگ خانمانسوز»، علاوه بر ایجاد مطلوبیت در فضای ملتهب داخلی و حتی خارجی! ژست صلح دروغین ترامپ را تکمیل و جایزه نوبل آنچنانی! را برای شخص او دستیافتنیتر میکند!
بدون کمترین تردید، اسرائیل و ضد انقلاب و محافل ضد ایران مبلغ جنگ، بازنده اصلی چنین فرض و فرایندی خواهند بود! در گزینه دوم، اسرائیل و آمریکا تمامقد و در اشکالی اروپا و به صورت غیرمستقیم عربها (و شاید در نتیجه تحولاتی مستقیم!) و... در کنار هم خواهند بود و چین و روسیه با تفاوتهایی حمله را محکوم میکنند و نه بیش! با این وصف، جنگ و آسیبها و تبعات مخرب اغلب ناشناخته آن! تا سالها گریبان کشور و مردم را رها نخواهد کرد! گسلها و شکافهای داخلی فعال، گسستها و نارضایتیهای اجتماعی تشدید و کم یا بیش ناامنیهایی در مناطق مرزی و در شهرها رخ خواهد داد. درآنصورت دشمنان آبادانی و یکپارچگی ایران با خیالهایی شیطانی و بهرهگیری از «شکافهای موازی» و تعمیق آنها و نیز ترغیب تمایلات فروملی ناکسان و مزدوران، آنگونه که سازمان ملل و یونسکو در کلیت جهان نشان دادهاند، تلاش خواهند کرد درگیری را به درون ملت بکشانند! شرایطی ناگوار و دشمن شادی که باید اکنون به دقت درباره آثار و تبعات پیچیده آن اندیشید.
شوربختانه اسرائیل و... دشمنان ایران و نیز بیگانگان و ضد انقلاب برنده چنان میدان سهمگینی خواهند بود! با فروتنی عرض میشود، باور بر آن است که با وجود انتقادت اساسی بر شیوه ناکارآمد اداره امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور، دلبستگان اعتلای این سرزمین ازجمله منتقدان صادق وضع موجود، در بزرگداشت خونهای پاک شهدا و همت و فداکاری همه کسانی که برای پاسداری از بقا و عزت کشور، نهفقط در جنگ تحمیلی هشتساله و دهههای اخیر که در هماره تاریخ، مظلومانه ولی سخت جانفشانی کردهاند و برای ایران، حتی با استخوانی در گلو، اولا ازآنرو که شاید این تحول بتواند مخاطرات ناگواری را از «ایران بانو» دور و این ملت عزیز را از «سیبل» حملات نجات دهد و ثانیا، با این امید که این همگرایی بتواند پس از آن، سرآغاز یک درک و مفاهمه باشد، باید هوشیارانه این روند را تشویق، پیگیری و در جهت قوت مذاکره بهعنوان قاعدهای منطقی و نیز به منظور ناامیدکردن بیگانگان و بیوطنان و بهویژه دلگرمی مذاکرهکنندگان، آن را با قلم و قدم، پربار و تقویت کنند! ناگفته پیداست که سنجه درستی یا نادرستی اقدامات ما، با میزان سودمندی آنها برای منافع ملی و تأمین سربلندی این کهن مرزوبوم تبیین خواهد شد!
تا... چه در نظر افتد!
انتهای پیام
نظرات