به گزارش ایسنا، بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش، در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱، ۹۰۲ هزار و ۱۸۸ کودک در مقاطع مختلف تحصیلی از تحصیل بازماندهاند که در این آمار، به تفکیک تعداد بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی ۱۵۶ هزار و ۸۳۵ نفر، در دوره اول متوسطه ۱۹۵ هزار و ۵۶۸ نفر و در دوره دوم متوسطه ۵۴۹ هزار و ۷۸۵ نفر اعلام شده است. این درحالیست که در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ تعداد کل بازماندگان از تحصیل به ۹۲۸ هزار و ۷۲۹ نفر افزایش یافته است که از این تعداد، ۱۷۱ هزار و ۹۹۲ نفر در مقطع ابتدایی، ۱۹۸ هزار و ۱۰۹ نفر در دوره اول متوسطه و ۵۵۸ هزار و ۶۲۸ نفر در دوره دوم متوسطه بودهاند.
کاهش ۱.۶ درصدی نرخ ترک تحصیل در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳
تعداد بازماندگان از تحصیل افزایشی شد
از سوی دیگر اما، نرخ ترک تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ در کل دورههای تحصیلی ۱.۹۷ درصد (معادل ۲۸۷ هزار و ۶۱۷ نفر) بوده است که این نرخ در مقطع ابتدایی ۰.۹۷ درصد (۸۷ هزار و ۵۴۴ نفر)، در دوره اول متوسطه ۴.۰۹ درصد (۱۴۹ هزار و ۲۸۸ نفر) و در دوره دوم متوسطه ۲.۵۹ درصد (۵۰ هزار و ۷۸۵ نفر) گزارش شده است. اما نرخ ترک تحصیل در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ در کل دورههای تحصیلی به ۱.۶۵ درصد (معادل ۲۴۷ هزار و ۲۴۲ نفر) کاهش یافته است که در مقطع ابتدایی ۰.۹۱ درصد (۸۴ هزار و ۱ نفر)، در دوره اول متوسطه ۳.۴۷ درصد (معادل ۱۳۰ هزار و ۴۳۲ نفر) و در دوره دوم متوسطه ۱.۶۵ درصد (معادل۳۲ هزار و ۸۰۹ نفر) اعلام شده است.
بر اساس این آمار، اگرچه تعداد بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی جدید نسبت به سال قبل افزایش داشته، اما نرخ ترک تحصیل در مقایسه با سال گذشته روند کاهشی را طی کرده است. باتوجه به اینکه پدیده بازماندگی از تحصیل ماهیتی پیچیده و چندبعدی و ریشه در عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در درون و بیرون نظام آموزش و پرورش دارد که میزان اثرگذاری این عوامل در دورههای مختلف تحصیلی متفاوت است، در همین راستا مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی به علل و عوامل بازماندگی از تحصیل در کشور پرداخته است.
مشکلات مالی و معیشتی خانواده و اشتغال به کار کودکان در راستای بهبود معیشت و اقتصاد خانواده
رابطه سن دانشآموزان با بازماندگی از تحصیل آنان
بررسی ریشهها و ملل بازماندگی از تحصیل کودکان و نوجوانان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ نشان میدهد به طور میانگین حدود ۳ درصد دلایل بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی به موضوع مشکلات مالی و معیشتی خانواده و یک درصد به دلیل اشتغال به کار کودکان باز میگردد. با این وجود در دوره متوسطه اول، ۱۰ درصد عوامل بازماندگی از تحصیل به موضوع مشکلات مالی خانواده و حدود ۱۳ درصد به دلیل اشتغال به کار کودکان باز میگردد. همچنین در متوسطه دوم حدود ۱۱ درصد ریشهها و دلایل بازماندگی از تحصیل به دلیل مشکلات مالی خانواده و حدود ۲۵ درصد آن به دلیل اشتغال به کار نوجوانان باز میگردد.
در واقع این عامل در دوره متوسطه دوم شایعتر میشود. این امر نشاندهنده این است که با وجود برخی تنگناهای اقتصادی برای خانوادهها، تحصیل کودکان در دوره ابتدایی برای خانوادهها مهم بوده و تحت هر شرایطی امکان تحصیل را برای فرزندان خود فراهم میکنند اما با افزایش سن کودکان و رسیدن سن آنها به دوره متوسطه، برخی خانوادهها از ظرفیت نوجوانان به عنوان نیروی کار و تأمین کمک معیشت خانوار استفاده میکنند که پدیده همزمانی تحصیل و کار در پارهای مواقع به ترک تحصیل و در نتیجه بازماندگی از تحصیل در دوره متوسطه اول و دوم منجر میشود.
دلایل بازماندگی یا ترک تحصیل موقت یا دائمی کودکان و نوجوانان در دوره متوسطه
در واقع مشکلات مالی خانواده و اجبار فرزندان به کار کردن برای کمک به ترمیم اقتصاد و معیشت خانواده در کوتاه مدت و امید به جبران آموزش برای آنها در آینده و عواملی همچون هم زمانی اوج کار در مزرعه و دامداری با زمان آموزش و امتحانات در مناطق روستایی و عشایری کشور از دلایل مهم بازماندگی یا ترک تحصیل موقت یا دائمی کودکان و نوجوانان در دوره متوسطه است.
در فقدان یا عدم شفافیت در قوانین مرتبط با کار کودکان و نوجوانان، برخی از کودکان در شهرها و حواشی شهرهای بزرگ جایگزین نیروی کار بزرگسال شده یا در روستاها در مزارع و دامپروریهای خانوادگی به کار گرفته میشوند. هر چند این عامل در دوره ابتدایی در مقایسه با سایر عوامل بازماندگی از تحصیل چندان قابل توجه نیست، اما با افزایش سن کودکان در دورههای اول و دوم متوسطه به عنوان اولین عامل بازماندگی از تحصیل یا ترک تحصیل زودهنگام دانشآموزان شناسایی شده است.
ناتوانی دهکهای پایین جامعه در تهیه تجهیزات آموزشی عاملی در بازماندگی از تحصیل کودکان در دوره کرونا
در نتایج پژوهشهای پیشین نیز اقتصاد خانوادهها را مهمترین عامل بازماندن از تحصیل کودکان مطرح کرده است. به نظر میرسد یکی از دلایل افزایش نرخ ترک تحصیل به دلیل مسائل اقتصاد خانوادهها در سالهای اخیر به بیماری کووید ۱۹ باز میگردد که باتوجه به مجازی شدن آموزش، بسیاری از خانوارها توان تهیه تجهیزات موردنیاز برای آموزش مجازی را نداشته و به ناچار برخی دانشآموزان از تحصیل بازماندند. از سوی دیگر با مجازی شدن مدارس در دوران کرونا برخی دانشآموزان به ویژه در دوره اول و دوم متوسطه به بازار کار وارد شدند که با آغاز مجدد مدارس به آموزش برنگشته یا همزمان با تحصیل همچنان در بازار کار باقی ماندهاند، لذا در کنار موضوع ناتوانی دهکهای پایین جامعه در تهیه تجهیزات آموزشی، کمکی که اشتغال کودکان به اقتصاد خانواده داشته است را میتوان از دلایل مهم ترک تحصیل دانشآموزان در این دوره دانست.
مشکلات و باورهای غلط عرفی و اجتماعی در خصوص تحصیل کودکان بعد از مقطع ابتدایی و ازدواج
یکی از مهمترین عوامل ترک تحصیل دانشآموزان به ویژه در میان دختران در دوره اول و دوم متوسطه مشکلات و باورهای غلط عرفی و اجتماعی و ترجیح برخی خانوادهها به عدم ادامه تحصیل فرزندان خود به ویژه بعد از دوره ابتدایی یا پس از ازدواج است. این عامل ۵ درصد از ریشهها و علل بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی، حدود ۲۲ درصد در دوره اول متوسطه و حدود ۳۸ درصد در دوره متوسطه دوم را شامل میشود. لذا این عامل در دوره ابتدایی در مقایسه با سایر عوامل بازماندگی از تحصیل چندان قابل توجه نیست اما با افزایش سن کودکان در دورههای اول متوسطه به عنوان دومین عامل اصلی و در دوره دوم متوسطه به عنوان اولین عامل بازماندگی از تحصیل شناسایی شده است.
همچنین بیسوادی والدین و بیتفاوتی آنها نسبت به تحصیل فرزندان و نگرش منفی نسبت به تحصیل دختران بعد از دوره ابتدایی در مناطق روستایی و عشایری، نگرش منفی نسبت به تدریس معلم غیرهمجنس و مخالفت خانوادهها با تشکیل کلاسهای مختلط در مناطق روستایی و عشایری در کنار موضوعات دیگر همچون فقدان مدرسه یا دوری مدارس متوسطه از محل سکونت افراد از یک سو و عدم اعتقاد خانوادهها به وقتگذاری یا انجام هزینه بیشتر برای ایاب و ذهاب مربوط به تردد از محل سکونت تا مدرسه از سوی دیگر، از جمله دلایل بازماندگی یا ترک تحصیل زودهنگام کودکان و نوجوانان است.
بدسرپرستی کودکان و ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل آنان
مسائل و مشکلات خانوادگی یکی دیگر از عوامل و ریشههای ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل است. حدود ۳ تا ۴ درصد از کودکان بازمانده از تحصیل در دورههای مختلف تحصیلی به دلیل بدسرپرستی و مسائل و مشکلات مرتبط با والدین خود نتوانستهاند در مدرسه حضور داشته باشند. بر این اساس، کودکان تکسرپرست یا کودکانی که تحت سرپرستی افرادی غیر از پدر و مادر خود هستند، کودکان والدینی که به دلایل کیفری تحت تعقیب هستند، کودکان حاصل از ازدواجهای غیرقانونی، کودکان طلاق و کودکان دارای والدین درگیر در اعتیاد یا بیماریهای خاص بیش از سایر کودکان در معرض خطر ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل قرار دارند.
بیماریهای خاص و صعبالعلاج کودکان
وجود بیماریهای خاص یا صعبالعلاج در کودکان و پیگیری روند درمان آنها که به عدم ثبتنام، ثبتنام دیرهنگام یا غیبتهای طولانی مدت در مدارس منجر میشود، زمینهساز ترک تحصیل یا بازماندگی از تحصیل کودکان میشود. این امر در تلفیق با مشکلات ناشی از هزینههای درمان، مراقبت و حمایت از این کودکان و عوامل دیگری همچون مشکلات خانوادگی تشدید شده و کودکان از تحصیل باز میمانند. حدود ۵ درصد از این کودکان به دلیل بیماریهای صعبالعلاج نتوانستهاند در مدرسه حضور داشته باشند. اثر این عامل با افزایش سن دانشآموزان از دوره ابتدایی به متوسطه کاهش مییابد.
موانع جغرافیایی، دوری از مدرسه و ضعف در زیرساختهای آموزشی
برخی از خانوادهها دلیل عدم ثبتنام کودکان خود در مدرسه را دوری محل سکونت آنها از مدارس و مشکلات ناشی از ترددهای روزانه یا هزینههای مربوط به این امر عنوان میکنند. عامل دوری محل زندگی از مدرسه در دوره ابتدایی حدود ۱.۵ درصد، در دوره متوسطه اول حدود ۶ درصد و در متوسطه دوم حدود ۴ درصد از دلایل بازماندگی از تحصیل را پوشش میدهد. این امر به ویژه در مناطق روستایی و عشایری، مرزی و حاشیه شهرهای بزرگ و در کنار موضوع فقر خانوادهها بسیار چالش برانگیز است.
هر چند وزارت آموزش و پرورش برای دسترسپذیری آموزش تعداد زیادی مدارس با جمعیت پایین دانشآموزی و حتی مدارس تک دانشآموزی را ایجاد کرده است اما کماکان در برخی مناطق کشور دسترسی به مدارس به ویژه مدارس دوره اول و دوم متوسطه به سختی صورت میپذیرد.
دوری از مدرسه یا صعب العبور بودن مسیرهای دسترسی به مدرسه یا فاصله زیاد میان مدرسه و محل زندگی به ویژه برای دختران در دورههای تحصیلی متوسطه اول و دوم، فقدان مراکز پیشدبستانی در مناطق روستایی و عشایری، نابسندگی در تعداد مدارس سیار عشایری، فقدان مدارس شبانهروزی در کنار موضوعاتی همچون کوچ زودهنگام عشایر در مناطق عشایری کشور از جمله موانع فیزیکی و جغرافیایی دسترسی آسان به مدارس کشور است که به صورت مستقیم بر نرخ بازماندگی از تحصیل در این مناطق تأثیر میگذارد.
مشکلات سجلی با فقدان مدارک هویتی
حدود ۵ درصد از کودکان بازمانده از تحصیل به دلیل مشکلات سجلی یا فقدان مدارک هویتی از حضور بهنگام در مدرسه باز میمانند؛ کودکانی که شناسنامه ایرانی ندارند، کودکان حاصل از روابط خارج از ازدواج، کودکانی که خانوادهشان مدارک هویتی را گم کردهاند یا اهمال کرده و برای فرزندشان شناسنامه نگرفتهاند و کودکان حاصل از ازدواج مادر ایرانی با مرد خارجی، اغلب برای ثبتنام بهنگام در مدرسه با مشکل مواجه میشوند. این افراد حتی ممکن است به دلیل طولانی شدن فرایند صدور شناسنامه و بالا رفتن سن، شرایط تحصیل در یک دوره تحصیلی خاص را از دست دهند.
هرچند تعداد کودکان ایرانی فاقد مدارک هویتی ممکن است زیاد نباشند اما باتوجه به اینکه آمار بازماندگان از تحصیل بر مبنای تفاضل تعداد کد ملی دانشآموزان ثبتنام شده یک بازه سنی مشخص از تعداد کد ملی افراد متولد شده آن بازه سنی که در ایران متولد شدهاند، محاسبه و گزارش میشود، آمارهای بازماندگی کودکان از تحصیل جدای از کودکان فاقد اوراق هویت ایرانی است و در واقع به دلیل عدم ثبت اطلاعات این افراد در پایگاههای ثبت احوال در عمل هیچ ردپایی از این کودکان در آمار بازماندگان از تحصیل نیز وجود ندارد. در حالیکه کودکان اتباع خارجی میتوانند با دریافت کارت حمایت تحصیلی و کد یکتا در مدارس کشور ثبتنام و تحصیل کنند اما بوروکراسی و فرایندهای کاری مرتبط با صدور شناسنامه در مراجع و دستگاههای مربوطه و همچنین ثبتنام موقت و امکان تحصیل افراد ایرانی فاقد مدارک هویتی در کشور با دشواریهایی همراه است که ممکن است به دلیل این دشواریها، خانوادهها از پیگیری دریافت شناسنامه و تحصیل بهنگام فرزند خود منصرف شده و موجب بازماندگی موقت یا دائمی این کودکان از تحصیل شوند.
ضعف جسمانی و ذهنی کودک و صبر والدین برای ثبتنام با تأخیر وی در مدرسه
یکی از دلایل عدم ثبتنام بهنگام دانشآموزان به ویژه در بدو ورود به مدرسه و در پایه اول، ضعفهای جسمانی یا ذهنی کودکان و ترجیح خانوادهها برای ثبتنام با تأخیر کودکان در مدرسه است. حدود ۴.۵ درصد دلایل بازماندگی از تحصیل به این دلیل است.
در تبصره ۲۶ ماده (۲۹) آییننامه اجرایی مدارس، به طور رسمی به والدین کودکان با حداقل ۶ سال تمام اجازه داده است تا با تشخیص خود و با درخواست کتبی، ثبتنام از این قبیل کودکان در پایه اول ابتدایی انجام نشود و دوره پیش دبستانی ثبتنام کنند، این در حالیست که در زمان ارائه آمار بازماندگان از تحصیل، این کودکان به دلیل قرار گرفتن در بازه سنی تحصیلات اجباری در شمار بازماندگان از تحصیل محاسبه میشوند.
ناکامی و شکستهای پی در پی تحصیلی ناشی از مشکلات ویژه یادگیری
یکی از مهمترین دلایل ترک تحصیل و خارج شدن کودکان از چرخه آموزش، ناکامیها و شکستهای تحصیلی پی در پی به دلایل مختلف از جمله داشتن اختلال یادگیری ویژه، نقص توجه/بیش فعالی، اختلال زبان و گفتار است که این ناکامیها و شکستها ارتباطی به سعی و تلاش کودک در حین تحصیل نداشته و منشأ آنها اختلالات عصبشناختی در کودکان بوده و مستلزم مداخلات تخصصی است. چرخه شکست و ناکامی پی در پی موجب پایین آمدن عزت نفس و اعتماد به نفس دانشآموزان نیز شده و یکی از ریشههای بروز مشکلات رفتاری و آسیبهای اجتماعی میان دانشآموزان است.
شیوع مشکلات ویژه یادگیری در حوزه خواندن، نوشتن و ریاضیات در کودکان دبستانی زبانها و فرهنگهای مختلف حدود ۱۵-۵ درصد تخمین زده میشود. همچنین گروهی از دانشآموزان که دارای بهره هوشی ۷۰ تا ۸۵ بوده و تحت عنوان دانشآموزان دیرآموز از آنها یاد میشود، دارای مشکلات عمومی و فراگیر در یادگیری بوده و براساس منحنی طبیعی هوش به طور میانگین حدود ۱۳.۶ درصد جمعیت دانشآموزان در هر کشوری را شامل میشوند.
همچنین باید تعداد کودکان دارای مشکلات رفتاری، نقص توجه/ بیش فعالی و امثال این اختلالات را به این آمارها افزود. این کودکان در صورت عدم حمایتهای آموزشی و بعضا روانشناختی مستمر در معرض خطر شکستهای تحصیلی پی در پی، تکرار پایه و ترک تحصیل زودهنگام از مدرسه هستند. در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ نرخ تکرار پایه در دوره ابتدایی ۲.۶۳ و نرخ ترک تحصیل ۱.۲ درصد بوده است. بر اساس این آمار، بخش مهمی از بازماندگی از تحصیل مربوط به افرادی است که حداقل برای یک یا چند سال تحصیلی در مدرسه حاضر، اما به دلایل مختلف به ترک تحصیل زودهنگام مجبور شدهاند که بخشی از آن به عملکرد نظام آموزش و پرورش در حفظ و نگهداشت دانشآموزان در مدرسه و بخشی به عوامل خارج از مدرسه مربوط است.
تحصیل کودکان در ساختارهای غیررسمی و شبه مدارس
بخشی از کودکان خارج از مدرسه در واقع در ساختارهای غیر رسمی همچون مدارس مسجدمحور و امثال آن در حال تحصیل هستند. باتوجه به فعالیت غیررسمی این مدارس و عدم امکان ثبتنام دانشآموزان محصل در این نوع از مدارس در سامانههای وزارت آموزش و پرورش، این دانشآموزان عموماً در انتهای سال تحصیلی در قالب طرحهای جذب بازماندگان از تحصیل در یکی از مدارس دولتی یا غیردولتی ثبتنام شده و برای آنها کارنامه پایه تحصیلی مربوطه صادر میشود. به عنوان نمونه حدود ۱.۵ درصد کودکانی که در طول یک سال تحصیلی به عنوان بازمانده از تحصیل شناسایی میشوند در واقع برای تحصیل در مدارس مسجدمحور یا سایر مدارسی از این دست هستند. این مسئله از سوی دیگر بدان معناست که وجود طرحهای جذب بازماندگان از تحصیل برای بخشی از افراد جامعه که در ساختارهای غیر رسمی و شبه مدارس در حال تحصیل هستند امکانی را فراهم کرده که به رغم حضور غیرقانونی در این نوع مدارس، در انتهای هر سال تحصیلی و در قالب طرحهای جذب بازماندگان از تحصیل از نظام آموزش و پرورش رسمی کشور، مدرک تحصیلی دریافت کنند.
با این حال این افراد در آمارهای دانشآموزی که طی یک سال تحصیلی مشخص اعلام میشود، به دلیل عدم تخصیص کد دانشآموزی از سامانههای وزارت آموزش و پرورش به عنوان بازمانده از تحصیل شناسایی و در آمارهای مربوط به بازماندگان از تحصیل آن سال لحاظ میشود. به عبارت دیگر این کودکان طی سال تحصیلی جزء آمار بازماندگان از تحصیل محسوب میشوند اما در انتهای سال تحصیلی و با ثبت مشخصات آنها در سامانههای دانشآموزی، در آمار کودکان بازمانده از تحصیل جذب شده گزارش میشوند.
مهاجرت به خارج از کشور و مهاجرتهای مستمر خانوادهها در کشور
یکی از علل و ریشههای بازماندگی از تحصیل، کوچ و مهاجرت مستمر خانوادهها طی سال در سطح کشور یا مهاجرت به خارج از کشور است که در نمونه آماری مورد پیگیری و بررسی قرار گرفته است. در طرحهای شناسایی کودکان بازمانده از تحصیل وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲، دلیل حدود ۱۳ درصد کودکان در دوره ابتدایی، ۹ درصد در دوره اول متوسطه و ۴ درصد در دوره متوسطه دوم، مهاجرت مستمر خانواده در سطح کشور عنوان شده است.
نکته قابل توجه در موضوع مهاجرت این است که باتوجه به روش کنونی اعلام آمار بازماندگان از تحصیل که مبتنی بر تفاضل تعداد کد ملی افراد ثبتنام شده در مدارس از تعداد کل کد ملیهای متولدین در بازه سنین تحصیلات رسمی است، تمامی افراد ایرانی در سنین ۶ تا ۱۷ ساله که به خارج از کشور مهاجرت میکنند در آمار بازماندگان از تحصیل محاسبه و گزارش میشوند لذا به رغم اینکه این افراد احتمالاً در مدارس خارج از کشور مشغول به تحصیل میشوند در کشور ما به عنوان بازمانده از تحصیل به شمار میآیند. رفع این نقیصه نیازمند احصای اسامی این افراد از سوی سازمان ملی مهاجرت و کسر آنها از سبد بازماندگان از تحصیل است.
درگیر شدن کودکان و نوجوانان در آسیبهای اجتماعی
درگیر شدن کودکان و نوجوانان در آسیبهای اجتماعی علاوه بر ایجاد مشکلات فردی و طرد شدن آنها از سوی خانواده و دوستان، یکی از دلایل مهم طرد شدن از مدرسه و غیبتهای مکرر و طولانیمدت دانشآموزان در مدرسه و ترک تحصیل موقت یا دائمی و در نتیجه بازماندگی از تحصیل آنان است. میزان آسیبهای اجتماعی دانشآموزان همچون مصرف دخانیات، خشونت، انحرافات اخلاقی، خودکشی و مصرف مواد مخدر در گذر زمان روند روبه رشد داشته است. همچنین سن دانشآموزان درگیر آسیبهای اجتماعی کاهش یافته، این آسیبها جنبه ترکیبی پیدا کرده و آسیبهای اجتماعی نوظهور نیز در میان دانشآموزان شیوع پیدا کرده است.
هرچند وزارت آموزش و پرورش در قالب طرح نماد (نظام مراقبتهای اجتماعی دانشآموزان) به شناسایی دانشآموزان در معرض خطر (آمادگی گرایش به رفتارهای پرخطر)، دانشآموزان پرخطر (دانشآموزان دارای حداقل یک بار گرایش به رفتار پرخطر) و دانشآموزان دارای فوریت اجتماعی (خدمات فوری درمان روانشناختی) میپردازد، با این حال در رسیدگی و مداخله بهنگام و مؤثر برای دانشآموزان شناسایی شده کماکان دارای محدودیتهایی است.
واگذاری اختیار عدم ثبتنام پایه اول ابتدایی به والدین در آییننامه اجرایی مدارس
در ماده (۲۹) آییننامه اجرایی مدارس، سن شروع تحصیلات رسمی ۶ سال تمام عنوان شده است، اما به موجب تبصره «۲» این ماده، کودکان ۶ سال تمام در صورت درخواست والدین میتوانند به جای پایه اول در پیشدبستانی ثبتنام کنند. حدود ۴.۵ درصد دلایل بازماندگی از تحصیل در دوره ابتدایی به دلیل استدلال والدین مبنی بر ضعیف بودن جثه کودک و صبر والدین برای ثبتنام با تأخیر وی در سال تحصیلی بعدی است. در واقع با این اتفاق برخی از کودکان واجد شرایط سنی (۶ سال تمام) شرایط تحصیل در پایه اول را دارند بنا به خواست والدین خود در این پایه ثبتنام نمیکنند که بر اساس منطق کنونی محاسبه بازماندگان از تحصیل این افراد در سال تحصیلی مربوطه جزء بازماندگان از تحصیل محاسبه میشوند. لذا انعطاف آیین نامه اجرایی مدارس در تعیین سن ثبت نام، موضوع اجرای قوانین مرتبط با آموزش اجباری و انسداد مبادی بیسوادی و فرایند محاسبه تعداد افراد بازمانده از تحصیل را با مشکل جدی مواجه کرده است.
سایر عوامل درون فردی و درون مدرسهای
حدود ۶ درصد دلایل بازماندگی در دوره متوسطه به عدم تمایل فرد به تحصیل باز میگردد
فقدان علاقه به تحصیل و مدرسه، نگرش منفی نسبت به تحصیل و ترس از مدرسه از عوامل درونفردی کودکان و نوجوانان برای حضور در مدرسه و تحصیل است. حدود ۶ درصد دلایل بازماندگی در دوره متوسطه به عدم تمایل فرد به تحصیل باز میگردد. این امور در کنار موضوعاتی همچون آشنایی کم معلمان مدارس با روشهای تدریس ویژه مناطق دوزبانه و کلاسهای چندپایه، ضعف در کلاسداری و مدیریت کلاس و تنبیه دانشآموزان و ایجاد ترس و اضطراب از مدرسه در میان کودکان، اتلاف زمان آموزش و در نتیجه افت کیفیت آموزش و یادگیری و ایجاد حس خسران در دانشآموز، غیبت متوالی معلمان و عدم حضور مستمر در مدارس روستایی و عشایری، کمانگیزگی معلمان در پیگیری امور تحصیلی دانشآموزان دارای مشکلات یادگیری و عدم رسیدگی والدین به مشکلات این دانشآموزان نیز از جمله دلایل غیبتهای مکرر و طولانی مدت از مدرسه و ترک تحصیل موقت یا دائمی و زمینهسازی برای قرار گرفتن کودکان در شمار افراد بازمانده از تحصیل است.
انتهای پیام
نظرات