• چهارشنبه / ۴ تیر ۱۴۰۴ / ۱۳:۲۰
  • دسته‌بندی: دیدگاه
  • کد خبر: 1404040402677
  • منبع : مطبوعات

زخمی که قوی ترمان کرد

زخمی که قوی ترمان کرد

پس از ۱۲ روز مقاومت ملی،رژیم صهیونیستی نه‌تنها به اهداف خود نرسید، بلکه جهانیان شاهد ۱۵ نشانه‌ روشن از حیات مقاوم ایران بودند . نشانه‌هایی که باید چون چشمان خود از آن‌ها مراقبت کنیم.

به گزارش ایسنا، علیرضا صالحی در یادداشتی نوشت: در حالی که منطقه یکی از عجیب ترین جنگ‌های خودش را شاهد بود، آن‌چه ایران را سرپا نگه داشت نه فقط قدرت موشکی، بلکه حقیقتی بود که طی سال‌ها آرام‌آرام شکل گرفت. سرمایه‌ای ملی از جنس تاب‌آوری، همدلی، آمادگی و بیداری. اسرائیل حمله کرد تا ساختار دفاعی، انسجام اجتماعی و زیرساخت‌های حیاتی کشور را فروبپاشد؛ اما با گذشت دوازده روز، نه‌تنها به اهداف خود نرسید، بلکه جهانیان شاهد پانزده نشانه‌ روشن از پویایی ایران بودند، نشانه‌هایی که باید چون چشمان خود از آن‌ها مراقبت کنیم؛

 ۱. چالاکی تصمیم‌گیری: اگرچه بالاترین رده‌های فرماندهی کشور طی چند ساعت اول جنگ ترور شدند، اما نظام تصمیم‌گیری در ایران فرونپاشید و طی کمتر از ۱۸ ساعت سلسله پاسخ‌های کوبنده آغاز شد. این سرپا شدن کار هر کشوری نیست.
 ۲. یکپارچگی ایران: ایران پابرجا ماند. بنای اسرائیل بر تجزیۀ ایران بود. کسی که چند سال برای این حمله برنامه‌ریزی کرده بود، به کمتر از فروپاشی راضی نبود. فکر می‌کرد کارمان را می‌سازد. حتی ترامپ یک روز قبل از توقف جنگ توئیت زد که دنبال تغییر رژیم است و می‎خواهد ایران بزرگ بسازد. اما ناکام ماند.
۳. آسیب‌پذیری اسرائیل: جهان فهمید می‌توان به اسرائیل ضربه زد. آسمان ما آسیب‌پذیر بود، اما روشن شد آسمان اشغالی فلسطین هم بی‌دفاع است. این برای رژیمی که شرکت‌های فناوری و نظامی آمریکا پشت اوست و تابه‌حال هیچ تحریم اقتصادی مؤثری را تجربه نکرده، یک رسوایی بزرگ است. برند اسرائیل بر این اصل بنا شده بود که «ما امن‌ترین نقطه خاورمیانه‌ایم»؛ با همین تصور، یهودیان مهاجر از فرانسه، روسیه، آمریکا و آفریقا را به سرزمین‌های اشغالی کشاند. اما امروز، در برابر چشم همان مهاجران، موشک‌ها و پهپادها بدون توقف آسمان حیفا و تل‌آویو را شکافته‌اند. ابهت امنیتی رژیم فروریخته و پروژه‌ بزرگ‌نمایی بازوی فناوری و گنبد آهنین، به خاطره‌ای بی‌اثر بدل شده است. اسرائیل دیگر نه قلعه‌ای شکست‌ناپذیر، بلکه جزیره‌ای محاصره‌شده و لرزان در میانه خشم منطقه است.
 ۴. حفظ خط‌آتش: این که دوازده روز گذشت و حتی تا واپسین لحظات پیش از اعلام توقف موقت درگیری‌ها، ایران توانست خط آتش موشکی خود را فعال نگه دارد، یک امر صرفاً نمادین یا شعاری نیست؛ بلکه نشانه‌ای روشن از ظرفیت‌های تاکتیکی و عملیاتی پیچیده در میدان نبرد است. باید دانست که عملیات پرتاب موشک-از لحظه بیرون‌آوردن لانچر، تا آماده‌سازی سامانه هدایت، بارگذاری اطلاعات هدف، تنظیم برد و زاویه و نهایتاً شلیک-نه‌تنها یک زنجیره فنی حساس و زمان‌بر است، بلکه در شرایط جنگی نیاز به پنهان‌کاری، سرعت و دقت همزمان دارد. این‌که چنین فرایندی در بیش از بیست نوبت طی دوازده روز، بدون آن‎که دشمن بتواند لانچرها را منهدم یا خطوط آتش را کور کند، تکرار شده، یعنی سامانه فرماندهی، شبکه انتقال داده و زیرساخت‌های عملیاتی ایران در سطحی از هوشمندی و انطباق عمل کرده‌اند که حتی ارتش‌های کلاسیک دنیا نیز به دشواری به آن دست می‌یابند. حفظ استمرار آتش زیر فشار اطلاعاتی و حملات متقابل دشمن، خودش یک نوع بازدارندگی عملیاتی است که پیام مستقیمی برای تل‌آویو و واشنگتن دارد.
 ۵. حقانیت سیاست منطقه‌ای: در سال‌هایی که حاج قاسم سلیمانی در ضاحیه بیروت، نُبُل‌الزهرا و موصل، در خط مقدم نبرد با داعش می‌جنگید، ارتش اسرائیل و شبکه عملیات روانی‌اش، با تبلیغات هدفمند به مردم ایران القا می‌کردند که «نظام در حال خرج‌کردن پول شما برای عرب‌هاست». این خط تبلیغاتی، دقیقاً با هدف تضعیف مشروعیت عمق راهبردی جمهوری اسلامی و منزوی‌سازی محور مقاومت طراحی شده بود. اما امروز، پس از آن‌که اسرائیل مستقیماً به ایران حمله کرده و ایران ناچار به پاسخ موشکی شده، برای افکار عمومی ایرانی روشن‌تر از همیشه شده است: آن خطوط دفاعی که حاج‌قاسم آن‌سوی مرزها بنا کرد، نه هزینه، بلکه سرمایه‌گذاری راهبردی برای پیشگیری از جنگ در داخل بود. حالا همه می‌دانیم که اگر در بوکمال نجنگیده بودیم، باید در کرمانشاه و اهواز و تهران آتش دشمن را خاموش می‌کردیم. تجربه امنیتی امروز ما، پاسخ قاطع به همان عملیات روانی سال‌های پیش است.
 ۶. گشت‌های مردمی: اگرچه با تأخیر، اما از اواسط جنگ، با اضافه‌شدن مردم به گشت‌های شهری بسیج، به‌وضوح موج حملات خرابکارانۀ رژیم کم شد. حتی میزان گزارش‌ها به ۱۱۳ و ۱۱۴ فوق‌العاده بود. این یعنی پیداکردن نفوذی‌ها و وطن‌فروش‌ها، اگر به مردم اعتماد کنیم، کار پیچیده‌ای نیست. فقط بیداری تصمیم‌گیران را می‌خواهد.
 ۷. پایداری خدمات عمومی: زنجیرۀ تأمین کشور پابرجا بود. فروشگاه‌ها خالی نشدند. شهرداری زباله‌ها را رها نکرد. آتش‌نشانی دست از کار نکشید. نانوایی‌ها بی‌نان نماندند. پمپ بنزین‌ها مدیریت شدند. این که در این وضعیت، کسی دغدغۀ احتکار نداشت، یعنی اعتماد به روند خدمات‌رسانی عمومی.
 ۸. خدمات بخش خصوصی: برقراری خدمات عمومی و دولتی یک طرف، حتی خدمات بنگاه‌ها و کسب‌وکارهای خصوصی هم پابرجا ماند. کلان‌شهرها خلوت شدند، اما کارخانه و استارتاپ و کسب‌وکارها تعطیل نکردند. این تعهد به این که «هرکسی یک طرف کار را بگیرد»، ستودنی است.
 ۹. رسوایی اپوزیسیون: پرده‌ها افتاد و دست اپوزیسیون رو شد. شاید اغراق نباشد بگوییم عمدۀ آن‌هایی که ۴۰۱ در دام اینترنشنال و منوتو و وحیدآنلاین افتاده بودند، اکنون دستشان را خواندند و فهمیدند در روز مبادا این سپاهی‌ها و ارتشی‌های نازنین‌اند که با گوشت و پوست خود سپر بلای مردم می‌شوند.
 ۱۰. انسجام جامعه: همدلی مردم معجزه‌آسا بود. با این که روز اول این جنگ شاید یکی از تلخ‌ترین روزهای زندگی‌مان بود، اما این تلخی وقتی تحمل‌کردنی شد که فهمیدیم ما ایرانی‌ها از ته دل هوای یکدیگر را داریم. شکاف‌هایی پر شد که هیچ اتفاق دیگری نمی‌توانست آن‌ها را بپوشاند. این همدلی سرمایۀ ما در جنگ ترکیبی آینده است.
 ۱۱. همکاری اجتماعی: انسجام جامعه یک چیز است، همکاری اجتماعی چیز دیگری است. این مردم نازنین، برای تأمین امنیت کشور، نه فقط قطعی اینترنت را تحمل کردند، بلکه اولویت امنیت را در این شرایط برای هم توضیح می‌دادند و از آن حمایت می‌کردند. می‌شود برای این فهم و عقل بالغ مردم، جان‌ها فدا کرد. اگر این همکاری و همراهی نباشد، عملاً تصمیم‌ها در جامعه قفل می‌شوند. اما مردم ما عاقل و بالغ‌اند.
 ۱۲. شجاعت سلبریتی‌ها: چهره‌های اجتماعی هم حقیقتاً شاهکار کردند. واحد ۸۲۰۰ رژیم سه سال پیش کاری کرده بود برخی سلبریتی‌ها و چهره‌ها نتوانند نام ایران را به زبان بیاورند. فکر نکنید در این ایام هم از پا نشسته بودند. بلکه موج شجاعت این چهره‌ها چنان قدرتمند بود که آن‌ها را با خود برد. چاوشی و مجتبی جباری و پرویز پرستویی و کیانیان و هزاران بازیگر و ورزشکار و خوانندۀ دیگر و... که مردم را دربرابر خون‌شوهایی همچون اینترنشنال و علی کریمی و منوتو تنها نگذاشتند، نشان دادند سرمایۀ این کشورند. مایۀ شگفتی است آن‌هایی هم که دهه‌هاست ایران را ندیده‌اند -از عبدالکریم سروش گرفته تا شهرام شب‌پره- برای دفاع از ایران به میدان آمدند. فکر نکنیم این به میدان آمدن‌ها بی‌هزینه است. فداکاری کردند.
۱۳. حضور سیاستمداران: سیاستمدارهای ما هم دل و جگر نشان دادند. پزشکیان در روز روشن رفت میدان انقلاب. قالیباف و مجلس دو بار صحن علنی برگزار کرد. رئیس قوۀ قضاییه دائم از برخوردها گزارش می‌داد. سرلشکر موسوی نشان داد سپر بلای مردم است. استاندارها و شهردارها پای کار بودند. مردم دلشان با این رفتارها گرم می‌شود: «کسانی کنار ما به فکر ما هستند».
 ۱۴. بیداری مردم جهان: اسرائیل، پس از ۴۰۱، تصویری ضدمردم و ضدزن از ایران در جهان جا انداخت. این تصویر در ۴۰۴ از بین رفت و آن‎که می‌توانست بیدار شود و فرق ظالم و مظلوم را بشناسد، بیدار شد. اگرچه در شرایط جنگی «دنیا همه لب و دهن است»، اما در شرایط عادی این بیداری جهانی برای برندسازی ملی ما بسیار مهم است.
 ۱۵. و در آخر، ناکامی دشمن: کسی که دفاع می‌کند، به‌دنبال جنگ نیست. او تنها می‌خواهد آن‌چه را دارد حفظ کند. اما آن‌که حمله می‌کند، اهدافی فراتر دارد: نابودی، تضعیف، یا تجزیه. اسرائیل با حمله اخیر خود، به‌وضوح سه هدف راهبردی را دنبال می‌کرد: نابودی توان هسته‌ای، ازکارانداختن زیرساخت‌های موشکی و درهم‌شکستن انسجام ملی و سرزمینی ایران. اما حالا واقعیت میدان چیز دیگری می‌گوید: ما ایستاده‌ایم با بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده، تأسیسات فردویی که همچنان عملیاتی است، هزاران لانچر و شهر موشکی فعال در عمق زمین، و از همه مهم‌تر، ایرانی متحد، مقاوم و مصمم‌تر از همیشه. حمله اسرائیل نه‌تنها به اهدافش نرسید، بلکه عیارِ واقعی قدرت دفاعی و سرمایه استراتژیک ملت ایران را به رخ جهان کشید.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha