در میان صدها کتابی که درباره کربلا، عاشورا و مجالس عزاداری امام حسین(ع) نوشته شده، «قصههای روضه» یک تفاوت ویژه دارد؛ نه کتاب تاریخ است، نه مرثیهنامه و نه مجموعهای از تحلیلهای اعتقادی؛ بلکه مجموعهای است از قصههایی واقعی، کوتاه و پررمز و راز که از دل صدای گریهها، اشکها و ایمان مردم بیرون آمدهاند.
این کتاب با کنار همگذاشتن ۱۸۵ روایت مستند و ساده، تلاش میکند تجربه مشترک چند نسل ایرانی را از مجلس روضه، به قصه بدل کند.
نویسنده در مورد نگارش این کتاب گفته است که «قصههای روضه قرار نبود فقط اشک مخاطب را درآورد؛ میخواستم به او یادآوری کنم که چقدر در دل این اشکها، ایمان، فرهنگ و مقاومت نهفته است».
این کتاب از منابعی چون نَفَسالمهموم، لهوف، وسائل الشیعه، بحارالانوار و مستندات تاریخی استفاده کرده است. اما آنچه در کتاب دیده میشود نه زبان سنگین این متون، بلکه لحنی بسیار ساده، گرم و روایی است. هر قصه معمولاً در ۲ تا ۵ پاراگراف کوتاه تمام میشود و بسیاری از آنها از قول افراد معروف و حتی افراد کمتر شناخته شده چون شهید مطهری گرفته تا یک پیرغلام روستا، از علمای مشهد تا مداحان تهرانی روایت شدهاند.
سبک کتاب یادآور همان مجالسی است که مردم در کوچهپسکوچهها دور هم جمع میشدند تا کسی بگوید «یکی بود، یکی نبود…» و بعد روضه را آغاز کند.
کتاب در ۳ فصل تنظیم شده است. فصل نخست، قصههایی درباره الهامهای معنوی و تشرّفاتی است که از سوی خداوند یا پیامبران نسبت به مجالس روضه رخ دادهاند. فصل دوم به نقلهای علما و بزرگان دینی میپردازد، و فصل سوم به خاطرات و نقلهای مردمی، مداحان و پیرغلامان اختصاص دارد.
میتوان گفت که این کتاب در عین سادگی، یک سند فرهنگی از باورهای شیعیان در ۲ سده اخیر است و نویسنده توانسته روایتهایی را از دل مردم، مجالس خانگی، حوزههای علمیه و حتی خاطرات رزمندگان بیرون بکشد که هیچ کتاب تاریخی آنها را ثبت نکرده است.
برخی از قصههای این کتاب مخاطب را با حقیقت عاشورا و فرهنگ روضه آشنا میکند، به عنوان مثال در یکی از روایتها، یک پزشک جوان که به مجالس مذهبی اعتقاد نداشته، وقتی به تشییع پیکر شهیدی میرسد، تحتتأثیر اشکهای مادر شهید و روضهای که آنجا خوانده میشود، زندگیاش دگرگون میشود. این روایت، مستند است و همین جذابش میکند.
با وجود سادگی زبان «قصههای روضه» فقط برای نوجوانان یا مخاطب عام نیست؛ بلکه حتی طلاب، مداحان، پژوهشگران تاریخ عاشورا و علاقهمندان به فرهنگ آیینی نیز میتوانند آن را منبعی معتبر و جذاب بدانند.
در فضای رسانهای امروز که فاصله مردم با متون دینی بیشتر شده، چنین کتابی میتواند پیوندی دوباره برقرار کند. نه با موعظه، بلکه با قصه. قصههایی که مثل روضههای قدیم با یک سلام شروع میشوند، با یک جمله کوتاه اشک میآورند و با یک اشاره، دل را آرام میکنند.
کتاب «قصههای روضه»، نه فقط مجموعهای از حکایتهای مذهبی، بلکه آیینهای از فرهنگ عاشورایی ایران در طول سدههای گذشته است. در روزگاری که مجالس عزاداری دیگر محدود به تکیه و مسجد نیست و در فضای مجازی، تلویزیون و کتابهای کمحجم دنبال میشود، چنین اثری میتواند یادآور همان لحظات ناب «روضهخوانی مادربزرگ» یا «اشکهای پدر هنگام مرثیه» باشد.
نویسنده این کتاب با نگاهی فرهنگی و انسانی به سنت روضه گامی برای ثبت میراث شفاهی برداشته است و «قصههای روضه» نه تنها یک کتاب برای محرم که راهی به قلب تاریخ عزاداری این سرزمین است.
انتهای پیام
نظرات