مهدی آخرتی در گفتوگو با ایسنا در خصوص عوامل مهم تضعیف جایگاه نقد ادبی در جامعه امروز اظهار کرد: چندین عامل مهم باعث تضعیف جایگاه نقد ادبی در جامعه فرهنگی ما شده است. نخستین عامل نبود رشته ادبیات در دانشگاهها طی سالهای طولانی بوده است. تنها در سالهای اخیر، آن هم در مقطع کارشناسی ارشد شاهد ارائه رشتههایی مرتبط با ادبیات هستیم که تعدادشان اندک است و تنها در چند دانشگاه کشور ارائه میشود. افزون بر این منابع آموزشی نیز چندان قوی و معتبر نیستند.
وی با اشاره به اینکه عامل دوم ضعف نهضت ترجمه در حوزه نقد ادبی است، ادامه داد: بهطور کلی نقد ادبی در شکل مدرن آن پدیدهای برگرفته از سنتهای فکری و ادبی اروپایی و آمریکایی است. ما در ادبیات کلاسیک خود بیشتر با بلاغت مواجه بودیم تا نقد به معنای امروزین. در ادبیات معاصر نیز هم از لحاظ کمی و هم کیفی در قیاس با غرب بسیار عقبماندهایم.
این منتقد ادبی افزود: عامل سوم برداشت نادرست از مفهوم «نقد» در فرهنگ عمومی است. در میان مردم نقد معمولاً معادل «ایراد گرفتن» تلقی میشود، در حالی که نقد در اصل به معنای تحلیل و بررسی است؛ همانطور که در تعریفی قدیمی آمده است «جدا کردن فرّه از ناصره» یعنی تمییز خوب از بد، اما نقد صرفاً داوری نیست. رولان بارت در کتاب نقد و حقیقت مینویسد که نقد، همانند افزودن یک متن جدید به متن پیشین است؛ بهگونهای که خواننده بتواند از تقاطع این دو متن به شناختی تازه برسد.
آخرتی بیان کرد: از دیگر دلایل تضعیف نقد، نوع رفتار برخی از منتقدان در رسانهها یا محافل آکادمیک است. رفتارهایی که گاه با خشونت یا بیادبی همراه بوده و باعث شده مخاطب عام از مفهوم نقد ادبی، تلقی نادرستی داشته باشد. نمونههایی از این دست در حافظه جمعی وجود دارد که باعث ترس یا بدبینی نسبت به منتقد شده است.
دانشگاهها باید بستر آموزش و ترویج نقد را فراهم کنند
وی با بیان اینکه دانشگاهها نقشی اساسی در این زمینه دارند، اظهار کرد: دانشگاهها شاید نه نقش اول اما دستکم نقش دوم را پس از محافل و جلسات ادبی ایفا میکنند؛ به ویژه در حوزه ادبیات، دانشگاهها باید بستر لازم را برای آموزش و ترویج نقد فراهم کنند. این کار باید از خودِ دانشگاه و از طریق آموزش عملی آغاز شود.
نقد یک مفهوم تئوریک نیست
این منتقد ادبی ادامه داد: برای مثال اساتید میتوانند شیوه تدریس یکدیگر را نقد کنند یا از دانشجویان بخواهند متونی را نقد و تحلیل کنند. نقد بیشتر از آنکه مفهومی تئوریک باشد، نیاز به درگیری عملی دارد. تنها خواندن چند کتاب و آزمون دادن کافی نیست. باید کارگاهها و پروژههایی تعریف شود تا دانشجویان عملاً در فرآیند نقد شرکت کنند. متأسفانه بسیاری از اساتید با وجود سالها تدریس توانایی نوشتن یک متن نقدی را ندارند، چرا که هرگز عملاً با نقد درگیر نبودهاند.
آخرتی در پاسخ به این پرسش که آیا نقد ادبی توانسته با رسانههای جدید مانند شبکههای اجتماعی و پادکستها همافزایی پیدا کند، گفت: هنوز به شکل مؤثر این اتفاق نیفتاده است. وقتی نقد ادبی در جامعه جایگاهی نداشته باشد، طبیعی است که در شکل نوین خود نیز نتواند جایگاه بیابد. هرچند برخی افراد به صورت پراکنده در این زمینه فعالیتهایی کردهاند، اما این فعالیتها بسیار محدود و کمدامنهاند.
نقد لزوما تخریب نیست
وی گفت: رسانهها میتوانند نقش مهمی در گسترش فرهنگ نقد ایفا کنند. بهعنوان نمونه نقد در قالب پادکست یا برنامههای تلویزیونی میتواند به ارتقای سواد ادبی جامعه کمک کند. البته باید پیش از آن، درک عمومی نسبت به چیستی نقد اصلاح شود؛ اینکه نقد لزوماً تخریب نیست، بلکه میتواند تحلیل و حتی تحسین یک متن باشد.
جای خالی نقد و ادبیات معاصر در فضای دانشگاهی کشور
این شاعر با بیان اینکه یکی از چالشهای عمده، بیتوجهی به ادبیات معاصر در دانشگاهها است، ادامه داد: در حال حاضر تمرکز عمده بر ادبیات سنتی است و ادبیات معاصر یا به صورت بسیار محدود تدریس میشود یا صرفاً به شاعرانی پرداخته میشود که مطابق با ذوق شخصی اساتید هستند. در نتیجه جریانهای نوین نقد و ادبیات معاصر جایگاهی در فضای دانشگاهی پیدا نکردهاند.
آخرتی افزود: این غفلت منجر به افول سطح ادبیات در جامعه شده است؛ بهگونهای که طی دهه گذشته شاهد افت کیفی چشمگیر در آثار ادبی بودهایم. در نبود نقد، مخاطب نیز توان تشخیص خوب از بد را از دست داده و به آثار سطحی و عامهپسند گرایش پیدا کرده است. نشانههای این بحران را در سینما، ترانه و حتی شعر میتوان مشاهده کرد.
نقش فناوری و هوش مصنوعی در آموزش ادبیات
وی در خصوص فناوریهای نو به ویژه هوش مصنوعی، بیان کرد: اگر بتوان از آن به درستی استفاده کرد، ظرفیتهای بسیار مفیدی برای آموزش ادبیات خواهد داشت. اما در حال حاضر حتی استفاده درست از فضای مجازی نیز در جامعه نهادینه نشده است. متأسفانه فضای مجازی باعث شده که مردم به جای مطالعه عمیق، با حجم بالایی از اطلاعات سطحی مواجه شوند. این مسئله هم به سطح مطالعه عمومی و هم به خلاقیت ادبی ضربه زده است.
این شاعر با بیان اینکه اگر بتوان راهکارهایی برای کنترل و جهتدهی استفاده از فضای مجازی طراحی کرد، ادامه داد: آنگاه میتوان به کاربرد مؤثر هوش مصنوعی و فناوری در آموزش و نقد ادبی امیدوار بود. اما در شرایط فعلی شاید هنوز بستر فرهنگی لازم برای بهرهگیری کامل از این ابزارها فراهم نشده باشد.
لزوم استفاده از شیوههای میانرشتهای در آموزش ادبیات
آخرتی بیان کرد: قطعاً استفاده از روشهای میانرشتهای مانند تلفیق ادبیات با فلسفه یا روانشناسی، امری ضروری و اجتنابناپذیر است. در دانشگاههای معتبر دنیا، ادبیات به شاخههای تخصصی و میانرشتهای متعددی تقسیم شده است. برای نمونه نمیتوان روانشناسی را از تحلیل برخی متون ادبی جدا کرد. اصطلاحاتی مانند عقده ادیپ، الکترا یا مفاهیمی چون مازوخیسم و سادیسم، ریشه در متون ادبی دارند و در تحلیلهای روانشناختی نیز کاربرد دارند.
وی در ادامه گفت: همچنین بسیاری از متفکران بزرگ مانند رولان بارت یا ژان پل سارتر، که فیلسوف بهشمار میآیند، در حوزه نقد ادبی نیز آثار جدی داشتهاند، اما برای شکلگیری این شاخهها به اساتیدی نیاز داریم که در هر دو حوزه دانش کافی داشته باشند. بنابراین لازم است که هم برای توسعه این رشتهها برنامهریزی و هم نسل جدیدی از مدرسین را برای تدریس آنها تربیت کنیم. این مسیر هرچند دور و دشوار به نظر میرسد، اما گامی اساسی برای اعتلای ادبیات و علوم انسانی است.
انتهای پیام
نظرات