• چهارشنبه / ۱ مرداد ۱۴۰۴ / ۰۷:۳۸
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1404050100020
  • خبرنگار : 50996

یک منتقد سینما:

فیلم «پیرپسر»؛ خلق جهانی چندلایه با الهام از تاریخ هنر و ادبیات

فیلم «پیرپسر»؛ خلق جهانی چندلایه با الهام از تاریخ هنر و ادبیات

ایسنا/خراسان رضوی یک منتقد سینما گفت: فیلم «پیرپسر» با بهره‌گیری از منابع مختلفی از تاریخ هنر تا ادبیات، جهانی چندلایه خلق کرده است.

مهدی رضایی در نشست «نقد و بررسی فیلم پیرپسر» که به همت خانه خرد و خیال برگزار شد، اظهار کرد: فیلم «پیرپسر» اخیراً فضایی دوقطبی ایجاد کرده که نظرات موافق و مخالف در آن وجود دارد، اما این قطب‌ها از نظر تعداد و کیفیت موضع‌گیری‌ها متوازن نیستند. در تاریخ سینمای ایران، فیلم‌های معدودی چنین فضای بحث‌برانگیزی به وجود آورده‌اند مانند فیلم «قیصر» که در بستر تاریخی خاصی ساخته شد و واکنش‌های متنوعی از سوی روشنفکران به همراه داشت.

وی ادامه داد: اما در وضعیت امروز برخی مخالفان فیلم پیرپسر برخلاف نقدهای معمول، تنها با الفاظ سطحی به آن واکنش نشان داده‌اند. با این حال فیلم ظرفیت گفت‌وگو از زوایای مختلف را دارد و همین امر یک امتیاز برای آن محسوب می‌شود؛ جهانی چندلایه ساخته شده که امکان نقد و گفت‌وگو را فراهم می‌کند.

این منتقد سینما بیان کرد: موضوع اصلی این بحث «بینامتنیت» است؛ مفهومی که نه تنها در فلسفه و ادبیات، بلکه در تحلیل ساختار فیلم نیز کاربرد دارد. این نظریه نخستین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح شد و از میخائیل باختین تأثیر گرفته است. باختین مفهوم چندصدایی را معرفی کرده است که شخصیت‌ها در قالب جهان‌بینی‌های متفاوت، دیدگاه‌های خود را بیان می‌کنند.

رضایی تاکید کرد: بینامتنیت بر این اصل استوار است که هیچ متنی به‌ تنهایی قابل فهم نیست و همیشه در تعامل با متون دیگر معنا می‌یابد. این مفهوم فراتر از ادبیات است و شامل فیلم، عکس، موسیقی، نقاشی و سایر اشکال بیانی می‌شود. روابط بینامتنی می‌تواند بین فیلم‌ها، رمان‌ها، نقاشی‌ها و حتی بین فیلم و تماشاگر برقرار شود. ادبیات کلاسیک فارسی نیز نمونه‌های مشابهی از این روابط مانند تلمیح و ارجاع به آثار دیگر دارد.

وی با بیان اینکه در سینما روابط بینامتنی عمدتاً از دهه ۱۹۵۰ شکل گرفت و پس از دهه ۱۹۶۰ به ویژه در «سینمای موج نو» فرانسه اهمیت بیشتری یافت، اضافه کرد: فیلم‌سازانی مانند ژان-لوک گدار، فرانسوا تروفو و اریک رومر با عشق به سینما در آثار خود به شکل ساختارمند به فیلم‌ها و آثار دیگر ارجاع می‌دادند. این ارجاعات می‌توانست شامل پوستر فیلمی دیگر، دیالوگ‌های تکراری یا ساختار روایت باشد. برخی از این کارگردانان به ادبیات نیز علاقه‌مند بودند و پیوند سینما و ادبیات را در سطحی پیچیده برقرار کردند.

این منتقد سینما عنوان کرد: کریستوا «بینامتنیت» را به دو دسته آشکار و پنهان تقسیم می‌کند: ارجاعات آشکار که در تیتراژ یا گفتار شخصیت‌ها دیده می‌شود و ارجاعات پنهان که نیازمند دانش قبلی مخاطب است. در فیلم‌های موج نو، عناصر تصویری مانند نقاشی‌ها یا کتاب‌ها معنای فراتری به فیلم می‌دهند و عمق تفسیری آن را افزایش می‌دهند.

رضایی افزود: پس از آن سینمای هنری با استفاده خلاقانه‌تر از روابط بینامتنی، مانند آثار فون تریه و انیمیشن «دوستدار تو: ونگوگ» که بر اساس نقاشی‌های ونگوگ ساخته شده است، این مفهوم را گسترش داد. هدف استفاده از بینامتنیت، ایجاد جهانی گسترده‌تر برای مخاطب است که لایه‌های بیشتری فراتر از روایت اصلی فیلم را آشکار می‌کند.

وی ابراز کرد: فیلم پیرپسر نیز با بهره‌گیری از منابع مختلفی از تاریخ هنر تا ادبیات، جهانی چندلایه خلق کرده است. البته صرف ارجاع به چند کتاب یا نام بردن از منابع، ضمانت کیفیت نیست و نحوه استفاده از این متون در ساختار فیلم اهمیت دارد.

«پیرپسر» رابطه عمیقی با متون روانکاوانه برقرار می‌کند

این منتقد سینما اظهار کرد: یکی از موضوعات مهم فیلم مسئله «پدر» و «پدرکشی» است که کمتر در سینمای ایران به آن توجه شده است. فیلم رابطه عمیقی با متون روانکاوانه، به ویژه نظریات فروید، برقرار می‌کند. در تیتراژ فیلم، مقاله‌ای درباره «پدرکشی» ذکر شده که این موضوع را در رمان‌ها و زندگی نویسنده تحلیل کرده است.

رضایی افزود: فروید نیز برای بیان مفاهیم روانکاوانه از نمایشنامه‌ها بهره گرفته است؛ از جمله ایده عقده ادیپ که نشان‌دهنده تعارض کودک با پدر است. این تعارض نمادین نه لذت‌طلبی بلکه وابستگی به مادر را مطرح می‌کند و کودک در نهایت با پذیرش قانون (سوپر ایگو) به جایگاه پدر احترام می‌گذارد.

وی بیان کرد: در فیلم ۲ برادر در تعارض با پدر هستند و تمایل به کشتن او دارند، مشابه نظریه فروید. این تعارض در بسیاری از متون اقتباسی مشترک است و در فیلم نیز به شکلی واضح دیده می‌شود. «علی» یکی از شخصیت‌ها، می‌گوید که حتی فکر این موقعیت را هم نمی‌کند اما در عمل هر ۲ برادر درگیر این تعارض هستند.

تعامل پیرپسر با نظریه‌های فروید رابطه‌ای پیچیده ایجاد کرده است

این منتقد سینما گفت: این مسئله در فیلم به ویژه در رفتار پدر با پسران که با تسلط شدید، حذف مادر و کنترل کامل همراه بوده مشهود است. همچنین اشاره‌ای به مقاله فروید درباره «توتم و تابو» وجود دارد که داستان پدر مقتدر و تعارض پسران را شرح می‌دهد؛ داستانی که شباهت به اسطوره‌های یونان باستان دارد. تعامل فیلم با نظریه‌های فروید رابطه‌ای جذاب و پیچیده ایجاد کرده است. همچنین ارتباطات بینامتنیت در موسیقی و شعر مانند تأثیر رضا براهنی و محسن نامجو در فیلم، عمق بیشتری به اثر می‌بخشند.

رضایی ادامه داد: فیلم «پیرپسر» به مسائلی چون ساختار پدرسالار جامعه می‌پردازد که در سینمای امروز ایران پررنگ‌تر شده است. سیستم پدرسالاری که پدر را به عنوان جایگاه بالاتر معرفی می‌کند، مشکلاتی به ویژه برای زنان ایجاد کرده و فیلم به خوبی این موضوع را نشان می‌دهد.

وی گفت: ۲ پسر نسل جدید در تعارضی آشکار با پدران گذشته‌دار هستند و این تعارض بازتاب نظریه فروید درباره پدرکشی و عقده ادیپ است. این فیلم تلاش می‌کند جهانی چندلایه ایجاد کند که مخاطب را به تفکر عمیق‌تر درباره روابط خانوادگی، تاریخ هنر و ادبیات دعوت می‌کند.

«پیرپسر» نمونه‌ای از تعارض فضایل و رذایل فکری

در ادامه سبحان هوشیار، مدیر مسئول خانه خرد و خیال اظهار کرد: فارغ از نقدهایی که ممکن است بر ساختار و روند فیلم‌سازی اکتای براهنی وارد شود، برداشت من از این فیلم از منظر اخلاق باور است. در این فیلم شخصیت «غلام باستانی» به عنوان نماد شر مطلق نمایش داده شده است؛ به گونه‌ای که مخاطب تقریباً این احساس را پیدا می‌کند که هیچ جنبه مثبت و اخلاقی در رفتار، گفتار و افکار او وجود ندارد. در مقابل شخصیت «علی» با درصد کمتری در موقعیت سفید و مثبت قرار دارد و می‌توان گفت که در این فیلمنامه نوعی مطلق‌انگاری وجود دارد.

وی ادامه داد: اگر از این مطلق‌انگاری‌ها بگذریم، می‌توان نکاتی را درباره طیف اخلاقی این دو شخصیت مطرح کرد؛ غلام باستانی نماد رذایل فکری و اخلاقی است و از سوی دیگر علی نماد فضایل فکری و اخلاقی به شمار می‌آید. شخصیت‌ دیگری مانند رعنا نیز در جایگاهی میان این دو قطب قرار دارد و می‌توان آن‌ را نماد وضعیت بینابینی و دچار ضعف نفس در اخلاق باور دانست.

هوشیار بیان کرد: اصطلاح «اخلاق باور» را ویلیام کلیفورد، فیلسوفی در اواخر قرن نوزدهم مطرح کرد. او معتقد بود همانگونه که در برابر رفتار و گفتار خود مسئولیت اخلاقی داریم، در برابر باورهایی که در ذهن خود شکل می‌دهیم نیز مسئولیت اخلاقی داریم. باورهای ما باید مبتنی بر دلایل و شواهد معتبر باشند و نه تنها از نظر منطقی بلکه از نظر اخلاقی نیز موظفیم باورهای نادرست و کاذب را از ذهن خود حذف کنیم. پذیرش باورهای کاذب نه تنها خطا و اشتباه منطقی است، بلکه رفتاری غیر اخلاقی محسوب می‌شود که باید پاسخگو باشیم.

مدیر مسئول خانه خرد و خیال عنوان کرد: بر این اساس انسان‌هایی که صرفاً مهربان، بخشنده یا خوش‌مشرب هستند، الزاماً اخلاقی محسوب نمی‌شوند، بلکه انسان‌های اخلاقی کسانی هستند که علاوه بر فضایل رفتاری مانند تواضع، مهربانی و بخشندگی، دارای فضایل ذهنی و فکری نیز باشند؛ یعنی با تلاش و پشتکار فکری به دنبال باورهای صحیح و سالم باشند و با جسارت فکری باورهای غلط و آسیب‌زا را از ذهن خود پاک کنند. در این زمینه کتاب «فضایل ذهن» اثر دیندافسکی، که توسط امیرحسین خداپرست ترجمه شده است، می‌تواند مرجع مناسبی باشد. این کتاب به فضایل فکری مانند گشودگی ذهنی، انعطاف‌پذیری، انصاف، کنجکاوی و مسئولیت‌پذیری فکری می‌پردازد.

هوشیار گفت: در فیلم مورد نظر شخصیت غلام باستانی نماد تمام رذایل فکری همچون تعصب، تکبر فکری، بزدلی ذهنی و آرزو اندیشی است. در مقابل شخصیت علی نماد فضایل فکری مانند تعلیق قضاوت، مسئولیت‌پذیری فکری و استقلال ذهنی است. شخصیت رعنا نیز در موقعیتی میان این دو قرار دارد و دچار آکراسی فکری (ضعف نفس فکری) است؛ یعنی شخصی که رذایل فکری را در خود می‌بیند اما نمی‌خواهد همچنان درگیر آن‌ها باشد و می‌کوشد خود را به فضایل فکری نزدیک کند.

وی اظهار کرد: نمونه‌ای از تحول رعنا این است که در ابتدا باور نادرستی دارد مبنی بر اینکه می‌تواند با بهره‌گیری از قدرت اغواگری خود به زندگی مرفهی دست یابد؛ اما در جریان ارتباط و همفکری با علی، به تدریج متوجه می‌شود این باور نادرست است و تصمیم می‌گیرد آن را کنار بگذارد. این تحول نمادی از توصیه‌های فلسفی در اخلاق باور است که برای خروج از ضعف نفس فکری باید با تلاش مداوم، تمرین فضایل فکری و نیز همنشینی و تشبه با انسان‌های فضیلت‌مند، به رشد و تعالی فکری دست یافت.

مدیر مسئول خانه خرد و خیال با بیان اینکه فیلم فرصتی است برای تمرین و درک بهتر اخلاق باور، اظهار کرد: ما در این فیلم با دو سوی طیف فضیلت و رذیلت فکری مواجهیم و شخصیت رعنا نمادی از همه ماست که دچار ضعف نفس فکری هستیم و نمی‌توانیم فضایل فکری را به آسانی در خود پرورش دهیم.

وی در این نشست که شامگاه ۳۱ تیرماه،برگزار شد، ادامه داد: راهکار پیشنهادی این است که ما باید به انسان‌های دارای فضایل فکری عشق بورزیم، با آن‌ها همنشینی کنیم و خود را با تلاش و ممارست در مسیر فضایل فکری قرار دهیم تا از وضعیتی ضعف نفس فکری رهایی یابیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha