به گزارش ایسنا، تالابهای ایران وضعیت خوبی ندارند. بخشی از این شرایط تابعی از مدیریت منابع آب در سراسر پهنه سرزمینی است. تالابها نقش کلیدی در حفظ تنوع زیستی و بروز بحرانهای زیستی دارند که بر همین اساس حفاظت از آنها یک چالش مهم و اساسی است. مزایای متعدد تالابها از جمله تصفیه آب، کنترل سیل و زیستگاه گونههای مختلف گیاهی و جانوری است که در شرایط بحرانی میتواند انقراض گونهها را هم در پی داشته باشد. خدمات این اکوسیستمهایی حیاتی که امروزه با تهدیدات متعددی روبرو هستند البته محدود به این موارد نیست. تالابها علاوه بر عرضه خدمات اکوسیستمی، زمینه ساز منبع درآمد خانوار و تولید کننده مواد بیولوژیک هستند و در ارائه خدمات دیگر نیز اثر گذارند، بهطوری که به گفته یوسفعلی احمدی - معاون طرح حفاظت از تالابهای ایران - ارزش اکولوژیک تالابها ۱۰ برابر جنگلها و ۲۰۰ برابر زمینهای زراعی دیم است.
سیر مرگ تالابها
تالابها در ایران، از گاوخونی در مرکز تا هامون در جنوب شرق و ارومیه در شمال غرب، همگی در میانه بحرانهایی قرار دارند که سالهاست با روندی پیوسته همراه بوده است، بهطوری که در ماه گذشته احمدرضا لاهیجانزاده - معاون محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست - اعلام کرد: سطح آب دریاچه ارومیه دیگر قابل اندازهگیری نیست. در روزهای گذشته نیز تصاویر ماهوارهای منتشر شد که نشان از محو شدن دریاچه ارومیه است.
در نتیجه کاهش بارش، سالها بیتوجهی به حقآبهها و سوءمدیریت منابع، تالابها در جنوب غرب ایران نیز از وضعیتی غیرقابل قبول برخوردارند. به گفته سید عادل مولا - معاون محیط طبیعی ادارهکل حفاظت محیط زیست خوزستان - تالاب بینالمللی شادگان با مدیریت انجامشده برای جلوگیری از خروج آب شیرین، کمی نمناک است اما حقآبهای وارد آن نمیشود و تالاب هورالعظیم نیز بهصورت مداوم آب ندارد.
مرور وضعیت چند ساله اخیر نشان میدهد که حال و روز تالابها در مجموع با روندی نزولی اما متناوب روبرو بوده است. در حقیقت سالهاست در بر همین پاشنه چرخیده است. اگرچه در مقطعی یک تالاب نیمه جانی دوباره گرفته اما پس از مدتی دوباره همان نیمهجانش را هم از دست داده است. شرایط دریاچه ارومیه مثالی از این روند بود که مرگی تدریجی را تجربه کرد.
به گفته شینا انصاری - رئیس سازمان حفاظت محیط زیست - حدود ۴۳ درصد تالابهای کشور به کانون گرد و غبار تبدیل شده و بسیاری از آنها تنفس شهرنشینان را دشوار کردهاند. اما مرگ یک تالاب زنجیرهای از پیامدهاست که هر کدام در ابعاد مختلف سرزمین را تهدید میکنند.
از جمله پیامدهای مرگ یک تالاب وقوع گرد و غبار است؛ بحران دیدنی و قابل لمس که سلامت را تهدید و علاوه بر ایجاد بیماری و ضعف، روند زندگی را نیز دچار اختلال میکند و افراد آسیبپذیر مانند سالمندان، کودکان و بیماران قلبی و ریوی را در معرض تهدید جدی و کوتاه مدت قرار میدهد و سایرین را نیز با پیامدهایی طولانی مدت مواجه میکند. دکتر عباس شاهسونی - معاون مرکز تحقیقات کیفیت هوا و تغییر اقلیم دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی - از بیش از ۳۵هزار مرگ منتسب به آلودگی هوا در کشور طی سال ۱۴۰۳ خبر داد که به طور طبیعی بخشی از این آلودگی نیز تحت تاثیر خیزش گرد و غبار است.
به گفته وی بررسی نتایج مطالعه آثار ناشی از آلودگی هوا بیانگر این است که میانگین غلظت سالیانه ذرات معلق از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳ تغییر چندانی نکرده و حتی این معضل در سال گذشته نسبت به سال ۱۴۰۲ به میزان جزئی افزایش هم یافته است.
تشدید خشکسالی، وزش بادهای منطقهای و فعال شدن کانونهای داخلی، آلودگی پایدار هوا را رقم میزند، گرد و غبار به هوا بلند میشود و با حرکت در هوا، سلامت عمومی را تهدید میکنند. تالاب گاوخونی نمادی از این تغییرات است. گاوخونی در حال حاضر تقریباً خشک شده است و با وسعتی بالغ بر ۴۷ هزار هکتار، اکنون خود به یکی از منابع اصلی تولید گرد و غبار در منطقه تبدیل شده است. مرجان شاکری - مدیرکل حفاظت محیطزیست استان اصفهان - پیشتر گفته بود، با توجه به روند فعلی تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی، احتمال ادامه خشکی تالاب گاوخونی و تبدیل آن به کویر نمکی وجود دارد.
در سالهای اخیر، پدیده ریزگردها به یکی از جدیترین بحرانهای زیستمحیطی ایران تبدیل شده است؛ دامنه این بحران نه فقط در استانهای غربی و جنوبی بلکه تا کلانشهرهایی در دیگر نقاط کشور گسترده شده است. بهطور کلی گرد و غبار دو منشاء داخلی یا خارجی دارد؛ گرد و غبارهایی که از بیابانهای خشکِ داخلی یا کانونهای فعال در کشورهای همسایه بلند میشود و در نقاط دیگر پراکنده میشود و رنگ هوا را تغییر میدهد. کانونهای فعال گرد و غبار در کشورهای همسایه نیز البته یکی از علل تشدیدکننده گرد و غبار داخلی است.
از سوی دیگر کاهش منابع آب ورودی به ایران از سوی کشورهای همسایه مانند ترکیه، افغانستان و عراق نیز بر وضعیت تالابهای مرزی اثرگذار است. به همین سبب تغییر کاربری اراضی و بیتوجهی به مدیریت منابع طبیعی، ساخت سدهای مرزی در کشورهای همسایه و جنگ و بیثباتی سیاسی در منطقه نیز از دلایل تداوم و تکرار پدیده گرد و غبار محسوب میشود. در این شرایط نقش دیپلماسی محیط زیستی اهمیت دو چندانی پیدا میکند و در خدمت چالشهای زیستمحیطی قرار میگیرد.
مرگ زندگی با خشکیدگی تالاب؛ مشاغل تالابزاد چه میشود؟
انسان برای تداوم زیست و حفظ سکونتگاه خود به خدمات تالاب نیازمند است چراکه رابطه طبیعت با انسان بر پایه یک موازنه عادلانه استوار شده است، بهطوری که هرچه انسان بر طبیعت اثر گذارد، از آن تاثیر نیز میپذیرد.
تالابها در گذر سالها علاوه بر نقش اکولوژیک، ستون معیشت بسیاری از جوامع محلی بودهاند. در طول سالها ماهیگیری، گردشگری، صنایع دستی و حتی کشاورزی محلی وابسته به رطوبت و چرخه آب تالابها بوده است و اکنون که اکوسیستم تالاب با فعالیتهای انسان تغییر یافته است و روند تغییرات اقلیمی به دست انسان سرعت گرفته است، رابطه تالاب و انسان به طور طبیعی مختل شده است.
با خشکشدن تالاب، بهتدریج راهکارهای معیشتی وابسته به تالاب نیز کمرنگ میشود. در نتیجه چالشهای معیشتی از راه میرسد و به مرور زمان افراد مجبور به مهاجرت میشوند و زنجیره معیشتی آنها گسسته میشود؛ شرایطی که با خشک شدن دریاچه ارومیه قابل پیشبینی بود و حالا در تالاب انزلی نیز مشاهده میشود، به طوری که تعداد کسب و کارهای مرتبط با این تالاب تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفته است.
بخشی از زنجیره معیشتی اطراف تالاب، در حوزه گردشگری است؛ بهطوری که پیشتر و حتی اکنون وجود تالابها زمینه ساز رونق گردشگری محسوب میشوند و در محیط پیرامون آنها کسب و کارهای محلی ایجاد میشود که به واسطه حضور گردشگران پابرجا باقی میماند. بر همین اساس با از میان رفتن تالاب، مشاغل وابسته به آن و گردشگری نیز از میان می رود.
رد تالاب در متن زندگی
به طور کلی به نظر میرسد که امروزه وضعیت وخیم تالابها در سطح ملی و جهانی آشکار است؛ نه تنها در ایران که آسیبهای زیست محیطی در سطح جهان به اشکال و شدت متفاوت نمایان شده است و سکوت درباره آن دیگر پذیرفتنی نیست. اما علاوه بر پذیرفتن بحران، پای موارد دیگری نیز در میان است چراکه پذیرش مشکل به خودی خود، چرخ مشارکت مردمی را به حرکت در نمیآورد و مشارکت دستگاهها را نیز جلب نمی کند. لازمه جلب مشارکت مردمی، برنامهریزی و زمینهسازی ویژه متناسب با فرهنگ و ظرفیتهای موجود است همچنین همراهی دستگاههای اجرایی در حفظ و احیای تالابها، نیازمند ساختاری متناسب و قوانینی صریح و قابل اجراست و لازمه اجرای هر دو این مسیرها، آگاهی بخشی به جامعه از نقش مستقیم تالابها در متن زندگیست.
انتهای پیام
نظرات