• چهارشنبه / ۵ آذر ۱۴۰۴ / ۰۹:۰۶
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404090502765
  • منبع : مطبوعات

از لولوخورخوره تا بابولاس؛ هیولاهایی برای تربیت کودکان!

از لولوخورخوره تا بابولاس؛ هیولاهایی برای تربیت کودکان!

مریم، مادری ۳۲ ساله، از شیطنت‌های بی‌پایان پسر سه‌ساله‌اش خسته شده و می‌گوید فرزندش از صبح تا شب در حال دویدن و بازیگوشی است و به تذکرهای او توجهی نمی‌کند. او هر بار که می‌خواهد رفتار پسرش را کنترل کند راهی جز استفاده از این اپلیکیشن نمی‌بیند. واکنش کودکش ترس شدید و گریه است و بلافاصله هم آرام می‌شود. اما مریم پس از چند بار تکرار استفاده از این برنامه، متوجه نشانه‌هایی از اضطراب در رفتار پسرش شده است.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در گزارشی با این عنوان نوشت: با تماس به یک شماره ساختگی از یک اپلیکیشن، صدایی همراه با تصویر وحشتناک روی صفحه ظاهر می‌شود، نام کودک را می‌پرسد و هشدار می‌دهد: «کی شیطونی کرده؟ چی کار کرده؟ آدرس خونتون کجاست؟ اگر ادامه بده میام می‌برمش!» مریم، مادری ۳۲ ساله، از شیطنت‌های بی‌پایان پسر سه‌ساله‌اش خسته شده و می‌گوید فرزندش از صبح تا شب در حال دویدن و بازیگوشی است و به تذکرهای او توجهی نمی‌کند. او هر بار که می‌خواهد رفتار پسرش را کنترل کند راهی جز استفاده از این اپلیکیشن نمی‌بیند. واکنش کودکش ترس شدید و گریه است و بلافاصله هم آرام می‌شود. اما مریم پس از چند بار تکرار استفاده از این برنامه، متوجه نشانه‌هایی از اضطراب در رفتار پسرش شده است، طوری که حتی در شرایط عادی مدام از او می‌پرسد: «مامان اون آدم بده میاد منو ببره؟» و با کوچک‌ترین صدای ناگهانی مضطرب می‌شود. این تجربه نشان می‌دهد استفاده از ابزارهای مبتنی بر ترس، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت نتیجه فوری داشته باشد، اما در بلندمدت پیامدهای روانی جدی برای کودک به همراه دارد؛ ترس همچنین اینکه اعتماد و امنیت روانی را از بین می‌برد و رابطه والد و فرزند را خدشه‌دار می‌کند. متأسفانه امروز استفاده از اپلیکیشن‌هایی با همین رویکرد در برخی خانواده‌ها رواج یافته است و زنگ هشدار جدی را به صدا درآورده و ضرورت آموزش روش‌های تربیتی جایگزین را بیش از پیش نمایان می‌کند.
کارشناسان روان‌شناسی کودک تأکید می‌کنند که چنین شیوه‌هایی زمینه‌ساز مشکلات رفتاری و اضطرابی در آینده کودکان خواهد بود. در مقابل، روش‌های مبتنی بر گفت‌وگوی همدلانه، تشویق رفتار مثبت و ثبات در قوانین، می‌توانند جایگزین‌های سالم و پایدار برای مدیریت رفتار کودکان باشند.
 دکتر سیماالسادات سجادی، درمانگر تخصصی مشکلات اضطرابی کودکان و نوجوانان با بیان این مطلب می‌گوید: «استفاده از ترس برای کنترل رفتار یا تربیت کودک، روشی تربیتی آسیب‌زاست که می‌تواند پیامدهای روانی بلندمدتی به همراه داشته باشد. این شیوه علاوه بر اینکه حس امنیت و اعتماد کودک را خدشه‌دار می‌کند، در شکل‌گیری مرزهای سالم روانی اختلال ایجاد کرده و رابطه والدین و کودک را هم تحت تأثیر منفی قرار می‌دهد. از آنجا که سلامت روان کودک بر پایه احساس امنیت در محیط خانواده شکل می‌گیرد، زمانی که والدین از ترس به‌عنوان ابزار کنترل استفاده می‌کنند، این اصل بنیادین زیر سؤال می‌رود و نتیجه آن کاهش اعتماد به والدین، اضطراب‌های فراگیر و احساس ناامنی در کودک است. این وضعیت باعث می‌شود کودک دائماً در حالت آماده‌باش باشد، تمرکز و آرامش‌اش را از دست می‌دهد و اعتماد به نفسش کاهش می‌یابد. علاوه براین، ممکن است باور کند که برای کنترل رفتار خود نیازمند ترس است و در نتیجه توانمندی او در مدیریت رفتارهایش کاهش پیدا کند. هدف تربیت صحیح، درونی‌سازی اصول اخلاقی و رفتاری است. اما زمانی که ترس مبنای رفتار قرار گیرد، کودک نمی‌آموزد چرا یک کار اشتباه است، بلکه فقط می‌آموزد چه زمانی باید از انجام آن پرهیز کند. در نبود عامل ترس مانند حضور والدین، احتمال بازگشت رفتارهای قبلی وجود دارد و کودک ممکن است برای فرار از تنبیه یا تهدید، به دروغ‌گویی یا پنهان‌کاری روی آورد. رابطه‌ای که باید بر پایه محبت و عشق شکل بگیرد، در این شرایط به رابطه‌ای مبتنی بر تهدید و سرزنش تبدیل می‌شود. این تغییر فاصله عاطفی میان والدین و کودک را افزایش می‌دهد و ممکن است تا دوران نوجوانی و بزرگسالی ادامه یابد. کودک احساس می‌کند فقط زمانی دوست‌داشتنی است که رفتار خوبی دارد و در غیراین صورت احساس ارزشمندی خود را از دست می‌دهد. در مجموع، استفاده از ترس در تربیت کودک آسیب‌های جدی و بلندمدتی به همراه دارد؛ از جمله کاهش اعتماد و امنیت روانی، اختلال در شکل‌گیری مرزهای سالم و تضعیف رابطه عاطفی میان والدین و کودک.»

آسیب‌های ناشی از ابزارهای دیجیتال در تربیت و روان کودکان
به‌گفته دکتر سجادی، استفاده از ابزارهای دیجیتال و اپلیکیشن‌هایی که محتوای ترسناک یا تهدیدآمیز ارائه می‌دهند، می‌تواند منبعی از ترس‌های غیرقابل کنترل برای کودکان باشد. برخلاف ترس‌های سنتی که معمولاً توسط والدین ایجاد می‌شد و تا حدی قابل مدیریت بودند، محتوای دیجیتال وارد محیط زندگی کودک شده و ترسی دائمی و خارج از کنترل را به وجود می‌آورد. کودک در مواجهه با این محتواها نمی‌تواند راهی برای خروج یا خاموش کردن آن پیدا کند و در نتیجه، در هر لحظه ممکن است با تصاویر یا صداهای ترسناک از طریق بازی‌ها، دستگاه‌های ارتباطی یا اپلیکیشن‌ها روبه‌رو شود. این مواجهه مکرر، علاوه بر ایجاد ترس‌های جدید، آستانه تحمل استرس کودک را کاهش می‌دهد. حتی زمانی که این محتواها به صورت شوخی ارائه می‌شوند، می‌توانند منجر به کابوس‌های شبانه، مشکلات خواب یا اختلالات جدی در الگوی خواب شوند. در موارد شدیدتر، کودک ممکن است علائمی مشابه تروما نشان دهد، چون تصاویر و صداهای ترسناک تأثیر منفی عمیقی بر روان او می‌گذارند. از سوی دیگر، زمانی که والدین خودشان از این اپلیکیشن‌ها استفاده می‌کنند یا آنها را به شوخی به کودک معرفی می‌کنند، اعتبارشان به‌عنوان حامی و محافظ کاهش می‌یابد. کودک این پیام را دریافت می‌کند که والدینش او را در معرض تهدیدهای بیرونی قرار می‌دهد، در حالی که وظیفه اصلی والدین حفاظت و حمایت است. این وضعیت می‌تواند باعث سردرگمی کودک در مسائل اخلاقی و عاطفی شود و اعتماد او به والدین را بشدت تضعیف کند.
این روانشناس در بررسی تأثیرات منفی تهدید والدین مبنی بر تحویل کودک به فرد دیگری مثل «نمکی» یا شخصیتی فرضی به‌نام «ممدقلی» توضیح می‌دهد: «این روش، هرچند در بسیاری از خانواده‌ها رایج است، یکی از مخرب‌ترین تکنیک‌های کنترل کودک محسوب می‌شود. از دیدگاه روانشناسی، چنین تهدیدی حتی اگر برای مدت کوتاهی موجب آرام شدن کودک شود، آسیب‌های جدی به مفهوم دلبستگی امن و هویت او وارد می‌کند. دلبستگی به معنای اطمینان کودک از حمایت، پاسخگویی و حضور مراقبین اصلی است. اما تهدیدهای این‌چنینی این اطمینان را مخدوش کرده و کودک را به این باور می‌رساند که گریه کردن ممکن است منجر به طرد یا رها شدن شود. در نتیجه، پیوند عاطفی میان کودک و والدین آسیب می‌بیند و کودک احساس بی‌ارزشی و طردشدگی پیدا می‌کند. او باور می‌کند ارزشش وابسته به کنترل احساساتش است و اگر نتواند احساساتش را مهار کند، شایسته محبت نخواهد بود. این الگو در بزرگسالی هم ادامه می‌یابد و فرد در مواجهه با نیازهای عاطفی دچار ترس از طرد و رها شدن می‌شود. تهدیدهای مکرر همچنین باعث سرکوب احساسات طبیعی کودک مانند گرسنگی، خستگی، درد، نیاز به توجه یا هیجاناتی چون ترس و خشم می‌شود. این سرکوب موجب انباشت احساسات در سیستم عصبی کودک و بروز مشکلات رفتاری در آینده مانند پرخاشگری، کناره‌گیری یا ناتوانی در ابراز نیازها خواهد شد، چون کودک روش سالمی برای بیان احساسات آموزش ندیده است. علاوه بر این، چنین تهدیدهایی اضطراب نسبت به غریبه‌ها را در کودک افزایش می‌دهد. این تجربه اعتماد کودک به بزرگسالان را کاهش می‌دهد و در تعاملات آینده با معلمان، مربیان و دیگر افراد، مشکلاتی در برقراری ارتباط صحیح و شکل‌گیری روابط سالم ایجاد می‌کند.»
سجادی درباره تفاوت میان ترس‌های ذهنی و ترس‌های تصویری و صوتی که با استفاده از اپلیکیشن‌ها رواج یافته‌اند، می‌گوید: «ترس‌های تصویری و صوتی نفوذ عمیق‌تری در روان کودکان دارند، ماندگاری بیشتری در حافظه ایجاد می‌کنند و پاسخ‌های استرسی را فعال‌تر می‌کنند. ترس‌های سنتی که بر پایه قصه‌ها، داستان‌ها و فرهنگ شکل گرفته‌اند، ماهیتی تخیلی دارند. این نوع ترس‌ها پس از ورود به ذهن کودک توسط قشر پیش‌پیشانی پردازش می‌شوند؛ بخشی از مغز که مسئول درک مفاهیم است. کودک می‌تواند بفهمد که این مفاهیم در دنیای واقعی وجود ندارند یا با کسب اطلاعات آنها را رد کند. حتی والدین قادرند این ترس‌ها را به شکل داستان تغییر دهند و در نتیجه، چنین ترس‌هایی قابل مدیریت هستند. اما در مقابل، اپلیکیشن‌هایی مانند «ممد قلی» محرک‌های حسی بسیار قوی ایجاد می‌کنند که دیگر انتزاعی و تخیلی نیستند. این برنامه‌ها با درگیر کردن ورودی‌های چندحسی، مانند نمایش چهره‌های غیرطبیعی و صداهای خشن، مستقیماً سیستم‌های اولیه مغز را فعال می‌کنند. این تحریک از طریق تصاویر و صداهای خاص، سیستم لیمبیک ــ مرکز احساسات و بقا ــ را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث می‌شود پاسخ‌های استرسی عمیق‌تر و سریع‌تر شکل بگیرند. به دلیل شدت و قدرت این محرک‌ها، ترس‌های ناشی از اپلیکیشن‌ها در حافظه احساسی کودک ذخیره می‌شوند و می‌توانند خاطرات ناخوشایند را در طول شب تکرار کنند. بنابراین، تأثیرات این نوع ترس‌ها در مقایسه با ترس‌های سنتی بسیار عمیق‌تر، ماندگارتر و آسیب‌زاتر هستند.»

تأثیرات بلندمدت ترس‌های دوران کودکی
این درمانگر تخصصی مشکلات اضطرابی کودکان و نوجوانان، بر نقش عمیق و بلندمدت ترس‌های دوران کودکی در شکل‌گیری روان و شخصیت افراد تأکید می‌کند. او توضیح می‌دهد: «ترس‌هایی مانند تهدیدها و تجربه‌های اضطراب‌آور در کودکی می‌توانند به طور ریشه‌ای در ساختار ذهنی فرد نقش ببندند و در بزرگسالی به شکل اضطراب، وسواس و اختلالات شخصیتی ظاهر شوند. این ترس‌ها همچون بذرهایی هستند که در زمین ناامن کاشته می‌شوند، ممکن است برای مدتی پنهان بمانند، اما در نهایت اثرات منفی خود را آشکار می‌کنند. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این ترس‌ها، شکل‌گیری نقشه راه مغز کودک برای شناخت خود، دیگران و جهان است. اگر این نقشه بر پایه ترس و بی‌اعتمادی بنا شود، زمینه‌ساز بروز اختلالاتی مانند اضطراب، وسواس و مشکلات دلبستگی خواهد بود. ترس‌های شدید و غیرمنطقی در کودکی می‌توانند منجر به وسواس‌های فکری شوند و احساس کنترل‌ناپذیری او را افزایش دهند. افزون بر این، چنین ترس‌هایی در شکل‌گیری اختلالات شخصیتی مانند شخصیت مرزی یا ضد اجتماعی نقش دارند، طوری که فرد در بزرگسالی ممکن است برای کنترل دیگران از ترساندن کمک بگیرد یا نسبت به حقوق دیگران بی‌تفاوت شود و حتی آسیب برساند. ترس‌هایی که در کودکی القا می‌شوند، بویژه آن‌هایی که از طریق محرک‌های قوی مانند رسانه‌های دیجیتال ایجاد می‌شوند، فقط خاطره نمی‌شوند، آنها می‌توانند شخصیت و روان فرد را شکل دهند و الگوهای فکری و رفتاری انعطاف‌ناپذیر در او ایجاد کنند. این تأثیرات نیازمند تشخیص و درمان عمیق و زمان‌بر هستند، چون در طولانی‌مدت می‌توانند تغییرات منفی و مخربی در ساختار روانی افراد به وجود آورند.»
سجادی با اشاره به اهمیت نقش والدین در ایجاد امنیت روانی کودک توضیح می‌دهد: «امنیت روانی به معنای فراهم کردن محیطی قابل پیش‌بینی، اعتماد و حمایت‌گر است؛ محیطی که در آن والدین پایگاه امنی برای فرزندشان باشند. در چنین فضایی، والدین باید الگوی مناسبی باشند و در صورت بروز هیجانات شدید در دوران کودکی، به فرزند خود کمک کنند تا بتواند هیجاناتش را مدیریت کند.»
او ریشه استفاده برخی والدین از ترس به‌عنوان ابزار کنترل رفتار کودک را ترکیبی از عوامل فرهنگی، الگوهای تربیتی قدیمی و ناآگاهی می‌داند و می‌گوید:« در گذشته، تربیت بیشتر بر اطاعت کورکورانه استوار بود و والدین نسبت به آسیب‌های بلندمدت این نوع تربیت آگاهی نداشتند. همچنین تفاوت میان تنبیه و آموزش در تربیت نادیده گرفته می‌شد و والدین غالباً از ترس به‌عنوان ابزاری برای کنترل کوتاه‌مدت بهره می‌بردند، چون این روش سریع‌تر نتیجه می‌داد و رفتار کودک فوراً تغییر می‌کرد. اما این تغییرات رفتاری درونی نمی‌شدند و فقط ناشی از فشار بیرونی بودند، نه از درون کودک. علاوه بر این، والدین در مواقع خستگی یا اضطراب، به ابزارهای قدیمی و آسانی که در گذشته مؤثر بوده‌اند متوسل می‌شوند، چون این روش‌ها برایشان راحت‌تر است. واکنش‌های استرسی و درماندگی والدین هم می‌تواند منجر به استفاده از ترس شود؛ والدینی که سطح استرس بالایی دارند، برای جبران احساس کنترل‌ناپذیری بر زندگی خود، تلاش می‌کنند با کنترل فرزندانشان این کمبود را جبران کنند. فشارها و نیاز به واکنش سریع، والدین را به سمت اقدامات فوری مانند تماس با پلیس یا مدیر مدرسه سوق می‌دهد، چرا که این روش‌ها نتیجه سریع‌تری دارند و نیاز فوری را برطرف می‌کنند. در نهایت، این چرخه ترس و کنترل منجر به تکرار الگوهای آسیب‌زا در نسل‌های بعد می‌شود. والدین، هرچند بهترین‌ها را برای فرزندانشان می‌خواهند، اما با استفاده از ابزارهای تربیتی قدیمی و مبتنی بر ترس، امنیت عاطفی کودک را فدای انضباط  ظاهری می‌کنند. در این میان وظیفه متخصصان این است که این چرخه را شناسایی کرده و ابزارهای جایگزین مانند همدلی، تعیین حد و مرزهای مثبت و ایجاد امنیت روانی به جای ترس را به والدین آموزش دهند تا رشد سالم و متعادل کودکان تضمین شود.» این روانشناس می‌گوید:« آموزش‌ نقش حیاتی و اساسی در شکستن چرخه‌های تربیتی معیوب دارند. والدین می‌توانند با اجتناب از شیوه‌های قدیمی و ناپایدار، سطح آگاهی خود را نسبت به آسیب‌های بلندمدت تهدیدها و ترس‌های کودکانه افزایش دهند و به ابزارهای جایگزین مناسب مجهز شوند.»
 نشانه‌های آسیب‌های روانی در کودکان
سجادی بر اهمیت شناخت نشانه‌های آسیب‌های روانی در کودکان تأکید می‌کند و توضیح می‌دهد: «اولین قدم برای والدین، تشخیص این موضوع است که رفتارهای کودک صرفاً لجبازی نیست، بلکه می‌تواند نشانه‌ای از مشکلات عمیق‌تر روانی باشد. روابط دلبستگی ناپایدار، وابستگی بیش از حد یا دوری شدید از والدین، ناتوانی در کنترل هیجانات، سرکوب احساسات، بازگشت به رفتارهای کودکانه مانند بی‌اختیاری ادرار، مکیدن انگشت یا وابستگی به پستانک و همچنین بروز رفتارهای جدید و غیرمعمول از جمله نشانه‌هایی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. علاوه بر این، اضطراب، استرس، مشکلات خواب، کابوس‌های مکرر، ترس‌های افراطی مانند ترس از تاریکی، شکایات جسمانی بدون علت پزشکی و مشکلات مربوط به عزت نفس مانند کمال‌گرایی یا ترس از اشتباه کردن هم می‌توانند
هشداردهنده باشند.»
او با این توضیح که والدین باید در مرحله اول محیط خانه را به فضایی امن و حمایت‌گر تبدیل کنند، می‌گوید:
«پرهیز از تهدید، تحقیر و مجازات، پذیرش احساسات کودک و اجازه دادن به او برای تجربه غم، از جمله اقدامات ضروری در این مسیر است. ایجاد ارتباط عاطفی قوی از طریق بغل کردن، ابراز همدردی و اطمینان دادن به کودک درباره امنیت و حمایت خانواده، اهمیت زیادی دارد. همچنین والدین باید مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند و در صورت خطا با صداقت عذرخواهی کنند، چون این کار به ترمیم اعتماد و دلبستگی 
کمک می‌کند.  اختصاص زمان‌های ویژه و روزانه، حتی به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه، برای برقراری ارتباط بدون حواس‌پرتی و هدفگذاری، می‌تواند به تدریج دلبستگی کودک را ترمیم کند. با این حال، در مواردی که نشانه‌ها جدی، ماندگار یا رو به افزایش باشند، مراجعه به روانشناس متخصص کودک ضروری است. این مراجعه زمانی لازم است که علائم برای چند هفته ادامه داشته یا بر عملکرد روزانه، خواب، تغذیه، روابط اجتماعی و تحصیلی کودک تأثیر منفی گذاشته باشد. بهتر است روانشناس انتخاب‌شده تخصص در هیجانات کودک و رویکردهای مبتنی بر دلبستگی داشته باشد، چون این نوع درمان‌ها قادرند زخم‌های ناشی از ترس‌ها و بی‌اعتمادی را 
ترمیم کنند.»

از لولوخورخوره تا بابولاس؛هیولاهایی برای تربیت کودکان!
ترساندن بچه‌ها با موجودات خیالی، روشی قدیمی است که در فرهنگ‌های مختلف جهان روایت‌های گوناگونی دارد. این موجودات خیالی که برای کودکان با عنوان هیولا شناخته می‌شوند، هرچند شکل مشخصی ندارند، اما سایه‌ ترس‌شان نسل‌هاست که در ذهن کودکان باقی مانده است. در ایران، نام‌هایی چون «لولوخورخوره»، «نمکی» و «ممدقلی» به‎‌عنوان موجوداتی ترسناک شناخته می‌شوند که بچه‌های بازیگوش را تهدید می‌کنند. در آلمان، این نقش را «شوارتزمن» یا همان مرد سیاه ایفا می‌کند. در یونان و قبرس، کودکان از «بابولاس» می‌ترسند و در ایسلند غولی به نام «گریلا» بچه‌های بدرفتار را با خود می‌برد. روایت‌های مشابه در هلند، برزیل، پرتغال، ایتالیا، اسپانیا، دانمارک، مصر، فنلاند، سوئد، فرانسه ، هند و... هم وجود دارد که هر یک با رنگ و بوی محلی خود، کودکان را از بی‌ادبی یا سرپیچی بازمی‌دارند. 

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha