به گزارش ایسنا، در سالنامه ایران میخوانیم: دهه ۶۰ دهه جنگ بود و فوتبال باشگاهی ایران هم فقط در جام باشگاههای تهران بود که معنا پیدا میکرد. در میان فوتبالیستهای مطرح آن دوران که بیشترشان در استقلال و پرسپولیس توپ میزدند، بازیکنی به نام حمید علیدوستی حضور داشت که در تیم هما و تیم ملی میدرخشید و سپس یکی از معدود لژیونرهای ایرانی آن زمان لقب گرفت که به «زالرمو» در لیگ دو آلمان پیوست. اما وجه تمایز علیدوستی نه به خاطر نوع و تکنیک بازیاش، بلکه به خاطر کتابخوان بودن او بود. بازیکنی که اهل فیلم و سینما بود و ساز هم میزد. چنین فوتبالیست متفاوتی حتماً حرفهای زیادی برای گفتن دارد. وقتی به او پیشنهاد گفتوگو درباره کتاب و کتابخوانی دادیم، خود را به شهر کتاب رساند تا در آنجا پاسخگوی سوالات باشد. حمید علیدوستی ۳ روز در هفته به شهر کتاب میرود.
علیدوستی درباره اینکه چطور در بین بازیکنان همدورهاش، فوتبالیستی کتابخوان بوده، به خبرنگار «ایران» گفت: «من از بچگی به مطالعه و کتاب علاقه داشتم و از کتابهای طلایی، خواندن را شروع کردم و بعد از آن فوتبال به زندگیام اضافه شد. علاقه به کتاب و مطالعه یک فرآیند است و وقتی رشد میکنید، آیتمهای آن برایتان تغییر میکند. کتاب، تنهاییهای من را پر میکرد و اینکه میگویند کتاب بهترین دوست آدم است، برای من واقعاً همین طور بوده است.»
او درباره اینکه فوتبال را بیشتر دوست داشته یا کتابخوانی را؟ اینگونه پاسخ داد: «در زمان ما پسربچهها با توپ سر و کله میزدند و همبازی پیدا میکردند ولی کتاب بخش خاصی از زندگی من بود. البته این را بگویم که من خیلی هم درسخوان و شاگرد ممتاز شمیرانات بودم و تا دانشگاه در رشته الکترونیک و برق هم پیش رفتم تا اینکه انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه تعطیل. بنابراین مطالعه و درس خواندن اصلاً مغایرتی با فوتبال ندارد.»
این پیشکسوت فوتبال ایران درباره اینکه آیا دوستان خود را به کتابخوانی ترغیب میکرده، چنین واکنشی داشت: «خیلی دیگران را تشویق میکردم و وقتی هم که مربی شدم، این حس در من بیشتر شد و به شاگردانم میگفتم. همیشه کتاب با من بود و همتیمیهایم میدیدند که کتاب در دست دارم.»
پدر ترانه علیدوستی درباره اولین کتابی که خوانده گفت: «این طور میخواهم بگویم که من با قصه خوانی شروع کردم که بزرگترها برایم میخواندند. در دوران ما کتابهای طلایی وجود داشت و کیهان بچهها را هم میخواندم.»
علیدوستی در خانهاش کتابخانه بزرگی دارد. او درباره اینکه کتابهایش درباره چه موضوعاتی است و آیا همه آنها را خوانده، گفت: «من ۶۲ ساله هستم و ۵۵ سال از عمرم را با کتاب عجین بودهام، البته سیر مطالعات متفاوت بوده است. اول کتاب کودکان بود و بعد رمان و کتابهای تاریخی و روانشناسی تا الان که دغدغهام فلسفه است و کتابهای فلسفی میخوانم.»
او درباره بهترین کتابی که خوانده، این پاسخ را داد: «نمیتوانم بهترین را نام ببرم. کتابها در هر مرحلهای از رشد انسان تأثیرات خودش را دارد. کتابی که دوران بلوغم خواندم با کتابی که در دوران میانسالیام (الان) میخوانم، فرق میکند. داستان خواندن را با «هرمان هسه» شروع کردم و بعد کتابهای «میلان کوندرا» و «داستایوفسکی» و «ارنست همینگوی» را خواندم. چراها و سؤالهایی در زندگیام داشتم که در کتابها پاسخ آن را جستوجو میکردم. یک مدت هم اشعار چه ایرانی و چه خارجی میخواندم.»
علیدوستی درباره اینکه آخرین کتاب فلسفی که خوانده چه بوده، گفت: «من اگزیستانسیالیسمهای فرانسه را میخوانم که درباره فلسفه وجود است یا ساختارگرایی فرانسه را مطالعه میکنم.»
این مهاجم اسبق تیم ملی که در ۲۷ بازی، ۱۵ گل به ثمر رساند، درباره اینکه چه کتابهایی را برای مخاطبان پیشنهاد میدهد، چنین واکنشی داشت: «من نمیتوانم کتابی را پیشنهاد بدهم چون ممکن است باعث پسزدگی مخاطب شود. باید همان سیر مطالعاتی که گفتم طی شود. مثلاً بگویم شما «جنایت و مکافات» داستایوفسکی را یا «ابله» این نویسنده را بخوانید یا کتابهای کوندرا یا هسه را مطالعه کنید. برای همین شما باید یک زمینه فکری داشته باشید و بتوانید به آن برسید. کتاب پنجرهای به دنیایی دیگر باز میکند. ما همه یک تجربه زیسته داریم و در ۲۵ یا ۶۲ سالگی تجربههایی داریم که با هم متفاوت است.»
او درباره اینکه آیا تجربه زیسته با کتابخوانی به کمک فوتبالیستها و ورزشکاران میآید، گفت: «بله. کتاب یادگیری و فراگیری بوده. در بین این کتابها، کتب آموزشی هم هست. اگر مطالعات روانشناسی داشته باشید، در زندگی حرفهای و شخصیتان هم تأثیر میگذارد و میتوانید از بحران خارج شوید. من در تمام سالهایی که در تیمهای پایه بودم و به خاطر اینکه در فوتبال آلمان بودم، هر ماه برایم مجلات تاکتیکی به زبانهای آلمانی و انگلیسی میآمد. در این شرایط با روحیه یک جوان ۱۵ ساله آشنایی پیدا میکردم و اینکه چه تمریناتی را شروع کنم. مطالعه به غیر از کتاب، میتواند نشریاتی باشد که برای توسعه دیدگاههای آموزشی منتشر میشوند. در واقع چشمم و ذهنم به مطالعه عادت کرده است. هیچ گاه یک ورزشکار بدون مطالعات روانشناسی نمیتواند به موفقیت برسد. چون ممکن است با شکستهای مهیبی دست و پنجه نرم کند و مطالعه میتواند برایش راهگشا باشد.»
علیدوستی احساس خود از کتابخوانی را این طور بیان کرد: «من هر چه کتاب میخوانم، بیشتر متوجه میشوم که نمیدانم و متوجه میشوم آنهایی که کتابخوان نیستند، به چه دنیایی پشت کردهاند.» او درباره اینکه به فکرش رسیده خودش بنویسد یا انتشاراتی داشته باشد، گفت: «زندگینامه فوتبالی نوشتهام ولی نه به این صورت که خطی و ساده باشد. مگر میشود یکی ۵۰ سال بخواند و خودش چیزی ننویسد؟ نوشتن برای من مثل زایمان میماند و وقتی خوب از کار درمیآید، احساس آرامش میکنم. اگر جامعهای به کتابخوانی علاقه داشته باشد، اتوماتیکوار به مقوله نشر کمک میشود.»
انتهای پیام
نظرات