• شنبه / ۱ خرداد ۱۴۰۰ / ۱۰:۰۱
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 1400030100184
  • خبرنگار : 71219

بابک خرمدین و سرنوشت محتوم یک اسم به روایت شهرام مکری

بابک خرمدین و سرنوشت محتوم یک اسم به روایت شهرام مکری
شهرام مکری

شهرام مکری تعریف می‌کند که چند سال قبل وقتی از پله‌های سالن برج میلاد در جشنواره فجر پایین می‌آمده جوانی جلوی کیانوش عیاری را گرفته و با صدای بلند پرسیده که «خانه پدری» در کجا اتفاق می‌افتد؟ در ایران؟! و حالا وقتی فاجعه «بابک خرمدین» را می‌شنویم ، باید بدانیم آنچه را به کُنج انداختیم همین قدر نزدیک است.

به گزارش ایسنا، ماجرای قتل هولناک بابک خرمدین و اعتراف پدر و مادرش به قتل، شوک بزرگی را به همه وارد کرد و در این بین جایگاه شغلی مقتول به عنوان یک کارگران سینما، گستره بیشتری از مردم را درگیر این ماجرا کرد. اگرچه حادثه‌های این چنینی در یکی دو سال اخیر کم نبوده و یکی از خبرسازترین آن‌ها هم قتل «رومینا» به دست پدرش بود، اما انگار هر سال که می‌گذرد فاجعه‌ای بزرگتر رخ می‌دهد.

در اتفاق‌های تلخ قبلی خیلی از چهره‌های آشنا از جمله اهالی سینما به صورت رسمی یا غیررسمی واکنش‌هایی نشان می‌دادند ولی این بار ماجرا برای سینمایی‌ها حسی دردناک‌تر دارد.   

ماجرای آشنایی و تاثیر شوکه‌کننده خبر قتل

شهرام مکری - کارگردان سینما - که چند سال قبل فیلم «ماهی و گربه» را براساس یک ماجرای واقعی از رستورانی که غذای خود را از گوشت انسان می‌پخت، ساخته، در گفت‌وگویی با ایسنا درباره خبرهایی که از این حادثه در هفته قبل منتشر شده است ابتدا به آشنایی خود با بابک خرمدین اشاره کرد و گفت: «من بابک خرمدین را از سال‌ها قبل می‌شناسم و این شانس را داشتم که معلم او در دوره اولی که به انجمن سینمای جوانان آمده بود، باشم. این ماجرا مربوط به حدود سال‌های ۷۸ و ۷۹ است که تازه تدریس را شروع کرده بودم. در انجمن شاگردی به نام بابک‌ خرمدین داشتم و این اسم چنان ترکیب جالبی بود که در ذهن ماندگار می‌شد، اما ویژگی بابک تنها همین اسم نبود. او شخصیتی آرام و خوددار داشت و آنقدر سوال‌هایش را آرام و باطمأنینه می‌پرسید که باید دقت می‌کردی یا سرت را جلو می‌بردی که بشنوی چه می‌گوید. بعد از آن دوره‌ی انجمن، خاطرم هست که فیلمسازی را شروع کرد و فیلم‌هایش به خاطر فضای متفاوت و عجیب که شاید تحت تاثیر سینمای اروپا یا فیلمسازهایی مثل شانتال آکرمن باشد، جلب توجه می‌کرد. زمانی که در شورای هنروتجربه بودم، وقتی فیلم‌های او می‌رسید فکر می‌کردیم که هنر و تجربه می‌تواند محل نمایش آثاری مثل فیلم‌های بابک خرمدین باشد که مدل متفاوتی از سینما هستند. او لانگ تیک‌های ثابت و بلندی در فیلم‌هایش می‌گرفت که اتفاقاً خانواده‌اش جلوی دوربینش بودند و من اولین بار پدر و مادر بابک را در فیلم‌های کوتاهی که می‌ساخت، دیدم.»

او افزود: «زمان گذشت تا اینکه او در دانشگاه قبول شد و بعد هم سینما خواند و به یک مدرس خوب تبدیل شد که در انجمن سینمای جوان تدریس می‌کرد. آخرین باری که خودم مستقیم با بابک در ارتباط بودم زمانی بود که او را به عنوان مدرس به یک موسسه معرفی کردم. جالب است که قرار بود آموزش در آن کلاس براین محور باشد که چطور می‌توان از طریق هنر در مورد "خشونت" آگاهی داد یا از آن جلوگیری کرد؟! وقتی دوستانم در موسسه خواستند مدرسی را در این حوزه معرفی کنم، بابک خرمدین که توصیفش را در تدریس شنیده بودم و با توجه به روحیه و رفتارش برای من نشانه‌ای از یک آرامش بود، اولین اسمی بود که به ذهنم رسید. همه این‌ها را گفتم تا نوع رابطه شخصی‌ام با بابک خرمیدن را توضیح دهم و بگویم که چقدر از شنیدن خبر اتفاقی که برای او افتاد، شوکه شدم و چقدر تاثیر بدی بر من گذاشته است.»

سرنوشت عجیب اسم‌ها

این کارگردان سینما با اشاره به حوادثی که با گذشت زمان فجیع‌تر می‌شوند و همین ماجرای قتل که پس از دو روز ابعاد دیگری از آن روشن شد، ادامه داد: «فکر می‌کنم این اتفاق‌ها مثل یک گلوله برفی که می‌چرخد، بزرگ و بزرگتر می‌شوند و هر لحظه ابعاد متفاوتی از این قضایا و ماجراها را می‌بینیم. یکی از دلایلی که باعث شد شوک این خبر برای جامعه زیاد شود، این بود که مردم شباهت‌هایی را بین خود و شخصیت‌های درگیر این ماجرا می‌بینند. شاید اگر ما خبری درباره یک قتل بشنویم که به لحاظ جغرافیایی، فرهنگی، طبقه‌ای و زبانی دورتر از ما باشد آن را بیشتر مثل یک داستان یا تخیل در نظر بگیریم ولی ویژگی این اتفاق حداقل برای من این بود که فکر کردم چقدر شبیه موقعیت‌هایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم؛ پسری که استاد دانشگاه است، موفق است، شخصیتی آرام دارد و پدر و مادری که شبیه پدر و مادرهای دیگر هستند. به نظر می‌رسد این آدم‌ها شبیه کسانی هستند که در کوچه، خیابان، مغازه و سالن سینما می‌بینیم و  آنچه الان شوک این ماجرا را بیشتر کرده این است که فکر می‌کنیم حوادث چقدر می‌توانند به ما نزدیک باشند و ما از آن‌ها غافل و بی‌خبر هستیم.

نکته دیگر، فعالیت حرفه‌ای بابک است و همین عاملی بود که تکثیر این خبر تاثیر بیشتری بگذارد. او فیلم می‌ساخت، تدریس می‌کرد، پسر خوش صحبتی بود که می‌توانست کلمات خود را شمرده انتخاب و بیان کند و همه این‌ها از او شخصیتی کاریزماتیک می‌ساخت که سبب شد به عنوان یک هنرمند، آثاری به جا بگذارد که تاثیر ماجرا را بیشتر می‌کند. البته این داستان وجه دیگری هم پیدا کرده و شاید آن را بتوانم شبیه به سرنوشت محتوم یک اسم در نظر بگیرم. البته ممکن است حرف زدن از آن انتزاعی باشد ولی این روزها خبرهایی را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنم و می‌بینم که چقدر درباره یک "اسم" و سرنوشتی که آن اسم می‌تواند همراه داشته باشد مثل مادری به اسم «ایران»، دختری به اسم «آرزو» و چیزهایی از این دست صحبت می شود. فکر می کنم این شیوه نشانه گذاری تمایل آدم‌ها به شریک شدن در این سرنوشت فردی را به صورت یک اتفاق جمعی نشان می‌دهد و این هم شاید یکی از آن عوامل تصادفی است که باعث شده این ماجرا ابعاد مختلف و گسترده‌تری پیدا کند.»

خبرهایی که ذهن بچه‌ها را دچار فروپاشی روانی می‌کند

مکری در ادامه درباره بازتاب اخبار مربوط به قتل‌های دلخراش این ماجرا که در قلب پایتخت و نه در یک منطقه‌ای با تعصب‌های کورکورانه رخ داده و انتظاری که باید از رسانه داشت اظهار کرد:‌ فکر می‌کنم ما هنوز تجربه مواجهه با اخبار این چنینی را نداریم. در واقع شاید یک سنت قدیمی در رسانه‌ها در شکل پیگیری اخبار وجود دارد که در آن نقش خبرنگارها چندان روشن نیست و از طرفی هیج وقت انتشار اخبار بعضی مسائل در جامعه به لحاظ آماری بررسی نشده که بر چه طیف و قشری از آن جامعه تاثیر می‌گذارد. آیا ما باید اخبار را منتشر کنیم یا نکنیم؟ آیا باید اخبار را با محدودیت منتشر کنیم؟ محدودیت‌ها چه باشد؟ آیا مجرمان هم حقوقی دارند که ما باید آن‌ها را بدانیم؟ من در فیلم‌هایی که این روزها پخش شده می‌بینم که در جریان جلسه بازجویی، عکاس‌ها و خبرنگارهای زیادی هستند که می توانند راحت سوال بپرسند. نمی‌دانم که آیا به لحاظ حقوقی این اتفاق درست است یا غلط؟ این‌ها همه باید بررسی شود.

اگرچه عمر کارهای خبری در ایران کوتاه نیست ولی هنوز مواجه خود را با این اخبار به شکل حرفه‌ای و درست پیدا نکرده‌ایم. من خیلی نگران این بودم که خواندن جزئیات این اخبار در صفحه‌های مجازی ممکن است برای نوجوان‌ها و بچه‌ها تاثیر منفی داشته باشد. درواقع ضمن اینکه معتقدم نباید جلوی انتشار اطلاعات را بگیریم، ولی فکر می‌کنم درباره اینکه مرز این‌ها کجاست و چه کسی باید در مورد آن کاری انجام دهد، احتیاج به اقدامی کارشناسی داریم. شاید اتفاقاتی از این دست باعث شود کارشناس‌هایی از حوزه روانشناسی، قضایی، نیروی انتظامی و خبری ابعاد مختلف این ماجرا را پیدا کنند که اگر خدای ناکرده در آینده با آن روبرو شدیم بدانیم در چه زمینه‌ای باید کار کنیم. 

اما بجز این، مسئله‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم به دادن پیش‌آگاهی برمی‌گردد و فکر می‌کنم سینما یا به طور کلی هنر در این زمینه می‌تواند خیلی کمک کننده باشد. واقعیت این است که می‌توان این امتیاز را به هنرمندان داد که اگر دقیق باشند، می‌توانند شرایط اجتماعی‌ای را که ما در آینده با آن روبرو می شویم زود تشخیص دهند. به نظرم این جمله کلیشه‌ای که می‌گویند هنرمندها شاخک‌های حساسی دارند می‌تواند واقعاً کارکرد داشته باشد. در حوزه فیلم و سینما و داستان در طول تاریخ سینمای ایران موارد زیادی را دیده‌ام که هنرمندان نسبت به بعضی شرایط، پیش از آنکه به وجود بیاید آگاهی‌بخشی و جامعه را حساس می‌کنند. بنابراین اگر نقش رسانه و جامعه هنری را درنظر بگیریم باید گفت که در این ماجراها ما با دو بخش مواجه هستیم؛ اول کسانی که پیش از این حوادث می‌توانند کار کنند و دوم کسانی که بعد از آن کار می‌کنند. از این میان حوزه خبر و اطلاع رسانی مربوط به بعد از حادثه است که به نظر می‌رسد هنوز چارچوب کار حرفه‌ای آن را - در عین انتشار بدون محدودیت اطلاعات - نمی‌دانیم و نیاز به آموزش‌های پایه‌ای در خانواده‌هاست، چرا که وقتی بچه‌ای می‌شنود پدر و مادری فرزند خود را به قتل رسانده‌اند این خبر می‌تواند تبدیل به یک فروپاشی روانی در ذهنش شود و نیاز است که ما به سمت آموزش نزد پدر و مادرها و خانواده‌ها برویم و از آنجا کار را شروع کنیم.»

هنوز کسی هست که بگوید آیا «خانه پدری» در ایران رخ داده؟

این فیلمساز درباره آنچه در حوزه کاری خودش می‌تواند رخ دهد، توضیح داد: «یکی از مشکلات جامعه سینمایی ما با موضوع‌های حساس در این است که یا آن‌ها را نادیده می‌گیرد یا در شکل‌های حداقلی می‌گذارد یا با القابی مثل سیاه‌نمایی آن‌ها را به یک کنج می‌اندازد و همین، جا را برای اینکه امکان تحقیق و حرف زدن درباره آن وجود داشته باشد به حداقل ممکن می‌رساند. می‌خواهم در اینجا به فیلم «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری اشاره کنم که از وقتی ساخته شد چقدر شنیده‌ایم که این فیلم تلخ و سیاه‌نماست. من دقیقا جشنواره فجری را که فیلم در آن نمایش داشت به خاطر می‌آورم. وقتی از پله‌های سالن برج میلاد پایین می‌آمدیم، چند جوان جلوی آقای عیاری را گرفتند و یکی از آن‌ها با صدای بلند می‌گفت، آقای عیاری این فیلمی که شما ساخته‌اید کجا اتفاق می‌افتد؟ در ایران؟ آیا واقعا در ایران چنین چیزی را داریم؟ عین این جملات را به خاطر دارم و احتمالاً اگر الان آن جوان این گفت‌وگو را بخواند یادش می آید که این حرف‌ها را به آقای عیاری زده بود. وقتی ما سعی ‌کنیم هنری را که می‌خواهد به ما پیش‌آگاهی بدهد، هنری را که می‌خواهد بگوید فاجعه همین قدر نزدیک می‌تواند باشد به کنج بیندازیم و سعی کنیم آن را نادیده بگیریم، احتمالا فقط برای هنری می‌توانیم جا باز کنیم که قرار نیست تاثیر بزرگ بگذارد یا خاصیتی داشته باشد. انگار با نادیده گرفتن، بار مسئولیت را از روی دوش برمی‌داریم در حالی که نه تنها در سینمای ایران بلکه در سینمای دنیا هم چنین چیزهایی هست.  مثلا می‌بینیم که «میشائیل هانکه» از موبایل و نقش رسانه و فضای اینترنتی در فیلم آخر خود صحبت می‌کند یا در فیلم‌های قبلی خود از خشونت به عنوان یک چرخه یاد می‌کند. این‌ها فقط مخصوص ایران و سینمای ایران نیست، بلکه در همه جای دنیا ایده‌ها حول و حوش همین‌ مسائل می‌تواند شکل بگیرد، منتها تفاوت در این است که وقتی هانکه در این موارد صحبت می‌کند فیلم‌های او می‌توانند در بهترین سالن‌ها نمایش داده شوند و مهم‌ترین آدم‌هایی که کار روانکاوی اجتماعی انجام می‌دهند در مورد آثارش صحبت کنند، اما اینجا فیلم آقای عیاری محکوم می‌شود که نمایش داده نشود چون احتمالاً درباره موضوعی صحبت می‌کند که ممکن است آن موضوع از نظر ما خلاف واقع به نظر برسد

آیا قرار است دستاورد سینمای ایران به ساخت فیلم‌هایی با عمر چهار هفته اکران برسد؟

آنچه شهرام مکری از نقش پیش‌آگاهی دادن هنر در جامعه می‌گوید، اگرچه درست و منطقی است اما با تجربه‌هایی که دست‌کم در سینما ثبت شده و فیلم‌هایی که سرنوشتی جز توقیف یا سانسور نداشته‌اند، نشان می‌دهد شاید چندان نباید به پیش‌آگاهی هنر دلخوش بود، بخصوص وقتی به یاد بیاوریم که مخاطب سینما با مخاطب عظیم شبکه‌های اجتماعی قابل مقایسه نیست ولی محدودیت‌های بیشتری بر آن اعمال می‌شود.

او در این باره اظهار کرد: «به نظر می‌رسد فیلم‌ها چاره‌ای جز این ندارند که برای مخاطب سال‌ها و نسل‌های بعد ساخته شوند. چرا؟ برای اینکه بتوانند در طول زمان به عنوان یک اثر هنری دوام بیاورند. در واقع این اصطلاح که فیلم‌ها برای مخاطب سالیان آینده ساخته می‌شوند به این معناست که فیلم‌ها یک جور پیش‌آگاهی می‌دهند نسبت به مسائلی که در سال‌های آتی اتفاق می‌افتد. هنر در زمینه‌های مختلف چنین کاری را انجام می‌دهد، مثلاً فیلم‌هایی که درباره علم و تکنولوژی هستند یا داستان‌هایی که در این مورد نوشته شده، انگار زودتر از علم و تکنولوژی توانستند تخیل انسان را در این زمینه‌ها نمایش دهند و به دنبال آن تخیل، علم پیش رفته و تکنولوژی هم بعدها آن‌ها را به ما نشان داده است. یک مثال دیگر فیلم‌هایی درباره شیوع بیماری‌هاست که پیش‌تر آنها را به عنوان فیلم‌هایی که در جهان خیال اتفاق می‌افتد می‌دیدیم ولی بعد دیدیم که چطور در دوران کرونا فیلم‌هایی پیشگویانه به نظر رسیدند که چنین وضعیتی را پیش بینی کرده بودند. 

در این شرایط فکر می‌کنم مسئولان سینمایی ما باید به این نکته آگاه باشند که همانطور که می‌پذیریم فیلم‌هایی در حوزه سینمای علمی و فانتزی و فضایی می‌توانند پیشگویانه باشند باید بپذیریم در بستر اجتماعی هم می‌توانند چنین ویژگی‌ای داشته باشند. الان قطعاً آرتیست‌های کشور ما نسبت به آنچه به آن فجایع محیط زیستی می‌گوییم حساس هستند. مطمئن هستم در سال‌های آتی بحران محیط زیست در ایران تبدیل به بحرانی جدی خواهد شد مثل بحران آب یا خشکسالی. از همین الآن شاخک‌های هنرمندان ما نسبت به این ماجرا باید حساس باشد و حتما هست. آنها می‌خواهند جامعه و مسئولان را نسبت به این ماجرا آگاه کنند و معنای توجه‌شان این نیست که می‌خواهند تصویری سیاه از جامعه خود ارائه دهند. به نظر می‌رسد کسانی هوشمندانه با آثار هنری برخورد می‌کنند که در این حوزه (هنر) می‌توانند تحلیل‌های روانشناسانه و روانکاوانه انجام دهند؛ چیزی که ما در کشورهای دیگر دنیا خیلی زیاد می‌بینیم مثل وقتی که فیلم‌هایی همچون «خانه‌ای که جک ساخت» اثر فون‌تریه ساخته می‌شود - که اتفاقا درباره یک قاتل سریالی است که بدن مقتولان خود را قطعه قطعه می‌کرده - و به آن به عنوان یک فیلم - مقاله نگاه می‌کنند و در حوزه فلسفه و سینمای تفکر مورد بحث قرار  می‌دهند. به نظرم اگر ما فیلم‌ها و سینمای خود را از حرف زدن درباره تمام این مسائل خالی کنیم  تنها دستاورد ما ساخت فیلم‌هایی می‌شود که فقط در یک بازه زمانی دو تا چهار هفته‌ای که روی پرده سینما هستند، می‌توانند عمر کنند.»

دیگر نوبت مسئولان است که برای کنترل خشم جامعه چاره‌ای کنند

مکری در بخش پایانی این مصاحبه درباره اینکه وقتی پس از 6 سال از ساخت «ماهی و گربه» با اتفاقی فجیع‌تر روبرو می‌شود و اینطور به نظر می‌رسد که در مسیر جلوگیری از چنین وقایع خشونت‌باری عقب افتاده‌ایم، چه پیش‌بینی‌ای از آینده این راه دارد؟ بیان کرد: «متاسفانه باید بگویم آن چیزی که به عنوان اتفاق بیرونی می‌بینم، افزایش چرخه خشونت در جامعه است. این فقط درباره خانواده‌هایی که دچار چنین ماجرایی می‌شوند نیست. ما تقریباً هیچ تصادفی را در تهران نمی‌توانیم ببینیم که به دعوای طرفین منجر نشود. همین چند روز قبل ویدیویی از برخورد یک کارمند بانک با مشتری پخش شد. پیش‌تر هم خبرهای مختلفی را شنیده‌ایم حتی در سطح دعواهایی که دو همسایه دیوار به دیوار دارند. تمام این‌ها به نظرم زنگ خطر است، به این معنا که خشونت در جامعه ما رو به افزایش است. اینکه باید چه کاری در این زمینه انجام شود در حوزه تخصص من نیست و باید آدم های متخصص اظهار نظر کنند و بگویند چطور ممکن است به سمت جامعه شادتری برویم، چطور باید به سمت جامعه‌ای برویم که آدم‌ها در قدم اول گذشت را یاد بگیرند؟ بعد، فکر کنند که اگر گذشت نکردند دوری کنند، اگر دوری نکردند به قانون مراجعه کنند تا حق خود را بگیرند و اگر هیچ کدام از این کارها را انجام ندادند، دست به انتقام گرفتن نزنند. چطور ممکن است در یک اتفاق ساده مثل سبقت گرفتن یک ماشین تا رعایت نشدن حق در بانک و ... انتقام گرفتن به اصلی‌ترین برنامه آدم‌های جامعه تبدیل شود؟ این حجم از خشونت را چطور باید کنترل کرد؟

من در فیلم «هجوم» سعی کردم بگویم که چرخه خشونت چطور می‌تواند بزرگ شود و همه آدم‌ها را درگیر کند. از فیلم «پرویز» مجید برزگر هم می‌توان اسم برد که مستقیم درباره همین موضوع صحبت می‌کند یا مثلاً «عنکبوت» ابراهیم ایرج زاد که می‌گوید چرخه خشونت چه آدم‌هایی را به وجود می‌آورد. در این موارد فیلم کم نداریم و فکر می‌کنم الان دیگر نوبت مسئولان و کسانی است که برنامه‌ریزی می‌کنند تا فکر کنند چطور می‌توانیم جامعه‌ای شادتر با آدم‌های مهربان‌تر داشته باشیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۱ ۱۴:۳۸

دست بردارین از سر این خانواده نگون بخت! آبرو و حیثیت برایشان نگذاشتین! ول کنید این رویه بی آبرویی را که به بهانه خبر رسانی رذیلانه و پلیدانه، کثافت و نفرت و انزجار در جامعه پخش می کنید!

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۱ ۲۱:۱۹

اصلا نباید دست بردار شد.باید با اینجور رفتارهای وحشتناک برخورد جدی شه که شاهد همچین اتفاقاتی نباشیم.درضمن برای خود این خانواده آبرو مهم نیست پس شما نمیخواد بیخودی دفاع کنی.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۶:۱۷

دست بردارند تا دوباره بزودی شاهدقتل دیگری باشیم. یک مظلوم بیگناهی .نه ۳مطلوم بیگناه بدست این روانی کشته شدندوهنوزمیخوهدادامه دهد ..باید سکوت کرد؟؟؟متاسفم

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۶:۳۷

ببخشید که ما اره دست پدرش دادیم و گفتتیم جسد بچه ها و دامادشو تیکه تیکه کنه،ببخشید که ما به مادرش سم دادیم که توی غذای بچه هاش بریزه،ببخشید که این جنایت بززرگو گفتیم پدرش انجام بده و با کمال خونسردی انگار مرغ کشته باشه جسد مثله شده پسرشو ببره بندهزه اینور و اونور،ببخشیدمارو

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۲۹

اتفاقی هست که افتاده خودشون ابروی خودشون رو بردن کسی که قتل کرده مگه ابرو هم داره .... ولی برای باز مانده های خانواده آزار دهنده است و این طبیعی هست و باید این موج رو تحمل کنند ... چیز ساده ای نبوده...‌یک ملت رو درگیر کردن ..به هر حال تا چند ماه بعد کم کم به فراموشی سپرده میشه مثل خیلی از اتفاقات بد دیگه ...

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۴۰

آبرو آدمی که پسرش رو مثله میکند دنبال آبروست خودش به این کارش افتخار میکنه.حالا هی بیا حمایت کن هی بگو روحانی هیچگاه است.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۴۹

سلام ما‌عادت‌کردهایم‌محافط‌کار‌باشیم‌جامعه‌واقعی‌همین‌است‌فقز‌باید‌عبرت‌گرفت

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۱:۳۴

اتقاقا روان با آموزش صحیح ساخته میشه. خیلی از سنت ها هم باید دفن بشن. اینکه شما از چیزی میترسی، دلیل نمیشه که جلوش گرفته بشه.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۲:۰۸

پس مث بقیه بدبختی ها ورفتاری که درشأن یه حیوان وحشی هم نیس مخفی کنن تا این جنایات کثیف درسطح کشور گسترش پیدا کنه ، باید ازاین بیشتر هم بگن بازم کمه بخدا

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۲:۲۵

همچین از جامعه ایران صحبت میکنند یکی تو محیط اروپا اگر زندگی نکرده باشه یا همون امریکا فکر میکنه ایران اخر بن بست باید به اینها گفت از این جنایتهای وحشتناکتر و دلخراشتر خانوادگی در خود اروپا و امریکا بیداد میکنه 🙄

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۲:۳۰

مردم بایدآگاه بشن.و اون پدرو مادرهم بایدمجازات بشن. این وسط فقط آبروی پدرومادره رفته با کارایی ک کردن که البته حقشونه وآبروریزی براشون خیلی کمه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۳:۳۷

عجب توبروروان خکدتواصلاح کن اول که بعدهااکبرخرمدین دیگری پدیدنیایداطلاع رسانی ازجرم وجنایت وجانی وخطرناک بودن وجودچنین آدمایی بایدبشه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۳:۵۱

اونا آبرو حالیشون نیس که آبرو هر کیلویی چند منه....

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۳۷

جناب چند انسان به طور فجیح کشته شدن اذهان و روحها آشفته است چی بس کنن .یک حیوانم به این شکل کشته می شد داد دنیا در میومد

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۵:۰۱

خودپدرومادرآقای خرمدین اینچنین خواستندتاموضوع گفتگوی هرجمع باشندوالبته نقل تلخ هرمجلس واینکه بچه هاراازپدرومادربری ساختندخوشان میخواستندکه باوحشت نامشان آورده شوداگرنه پدرومادرواقعی هیچگاه درمقابل هرگناه واشتباه ورفتارغلط فرزنداینگونه پاسخ نمیدهند خدامیداندچه رازی داشتندکه آن مرحوم راچنین صلابه‌کردند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۵:۵۷

بله این خانواده نگون بختند؛ چون چنین پدر ومادری دارند، گناه بابک و آرزو چی بود که تو همچنین خانواده ای بدنیا اومدند هنوز قلبم از این داستان تیر میکشه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۶:۴۱

جناب،وظیفه ی هر خبر رسان اینه که خبررسانی کنه،پدر مرحوم خرمدین بدون هیچ نگرانی از آبروشون،جلوی دوربین با صدای بلند و رسا میگه که من کابوس نمیبینم از اینکه فرزندانم رو کشتم،اونوقت شما دم از آبرو برای این خونواده میزنید؟

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۷:۳۱

یعنی چی دست بردارین شما مثل اینکه حالت خوب نیست.فاجعه به این بزرگی رخ داده باید همه بفهمند باید تحلیل و بررسی بشه شما برو فکری به حال خودت بکن...

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۸:۵۷

این خانواده اگر کمی فکر آبروشون بودن حداقل کمی اضهار پشیمانی میکردند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۱ ۱۶:۵۷

اولین بار که خانه ی پدری رو دیدم با اینکه ۳۶ سال سن داشتم ولی تاثیر بدی در من ایجاد شد با اینکه میدونستم یک فیلمه ولی تنم با دیدنش میلرزید ،ولی الان که این اتقاق به صورت واقعی و بسیار فجیعتر رخ داده ،باروح و روان فرزندان ما چه خواهد کرد !؟ به نظرم اینجور فیلمها نباید ساخته بشه تا قبح خیلی از خط قرمزها وسنت ها شکسته بشه و عادی سازی بشه ، ((((همین قدر به فکر جسم فرزندان کشورمون هستیم ،به فکر روان اونا هم باشبم ،چه بسار روان بسییییییییار مهمتر هست))))

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۶:۴۶

سلام راست میگی واقعا باروح و روان بچه بازی میکند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۱ ۱۷:۰۹

سلام آقای مکری عزیز من شیوه روایت شما در فیلم ماهی و گربه که بر اساس پرونده ای واقعی بود بسیار دوست داشتم،این روزها که در شوک مرگ دلخراش بابک هستیم در فکر این بودم که شما میتوانید یک سناریو بر پایه زندگی و سرگذشت این سینماگر فقید بنویسید و فیلمی تاثیر گذار بسازید،جز شما به کس دیگری فکر نمیکردم به نظرم " عبد" بازیگر ماهی و گربه و هجوم برای نقش بابک خرمدین بسیار مناسب است،آرزو میکنم برخوردهایی که با فیلم ارزشمند خانه پدری کیانوش عیاری عزیز شد با روایت شما از زندگی بابک نشود منتظر سوگنامهی شما برای بابک هستم.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۶:۱۴

مطرح کردن زشتی ها انجام اون هارو عادی می کنه وذات کثیف بقیه رو بیدار میکنه وباعث میشه امتحان کنند و دچار اعمال کثیف بشوند دیدن فیلم بدی ها خودش بده واسه چی ساخته بشه مردم خودشون خبر دارند از روزگارشون

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۱ ۲۱:۵۱

من دیگه ازین جامعه مریض خسته شدم همه عصبی بد اخلاق

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۳:۰۰

سلام وتسلیت هیچی ندارم بگم جز بگم روحش شاد خداوند رحمتش کنه الان ایشون زیر خروارها خاکه براش طلب آمرزش کنیم خدایش بیامرزد غم سنگینی بود سخته با تمام وجودم میگم خدایا مارو با اولاد آزمایش نکن

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۴:۵۲

خبرنگار فقط به فکر اینکه خبر ناب گیر بیاره و برای خودش اسم و رسمی بوجود بیاره اخه چرا باید هر ماجرای قتلی فیلمش ساخته بشه به اندازه شنیدن این اخبار شوک داره حالا فیلمش هم بسازید که چی؟؟مثلا بچه ها ببین یا ادمای تنها تو خونه مثل مادر من که دیدن یه همچنین فیلمی میتونی حالش خیلی بد بکنه من تحمل شنیدن اخبارشو ندارم چه برسه فیلمشو ببینم مادر من با دیدن سریال احضار حالش خراب شد حالا شما گیر دادید یه فیلم مثل خانه پدری را پخش کنید بابا دست از سر مردم بردارید اگه هنر دارید یه فیلم بسازید حال مردم خوب بشه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۴:۵۸

این خانواده را به حال خودشان بگذارید و قضاوت را به خدا .

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۵:۵۴

بسم الله الرحمن الرحیم. چرا خشونت حداکثری زیاد شده .چون تخلفات بسیار سنگین زیاد.ومتخلفین حاشیه امن دارند .

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۶:۴۴

متأسفانه شاید عملکرد خودمان روزگار نجابت را به خشونت و انتقام زیر پوستی و پنهان در رفتارها منجر گردیده.الناس علی دین ملوکهم. ماجرای همسر وزیر و انتشار آن در جامعه نمونه کوچکی از آن است که دیدیم اخبار و طنز و .... چگونه به سخره گرفت.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۸:۲۸

به نظر من یک فیلم درباره قتل بابک خرمدین بسازند البته زیاد به چگونگی قتل یعنی تکه تکه کردن نپردازند که تاثیر منفی روی جامعه نگذارد یکی از پر مخاطب ترین و پر فروش ترین فیلم ها درسالهای اخیر میشود🙏

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۸:۴۱

۴۰ ساله فرهنگ ایران استحاله شده است

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۰۵

به نظر من باید اخبار واطلاعات گفته بشه و با نگفتن مسائل حل نمی شند و بعد حتما باید راه حل اندیشید و واقعا باید مردم آموزش داد و مسئولان باید بفهمند این همه خشونت بین مردم وحشتناک و معلوم نیست چه آینده ایی در انتظار کشور

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۲۵

آقا بابت بازی با روح و روان و اعصاب مردم به شما پول نمیدن اگه ممکنه برو سر اصل مطلب یعنی انحطاط اخلاقی و ................. در سینما و همچنین رفتارهای ..................... این پسر که باعث ارتکاب این عمل توسط پدر و مادرش شده

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۲۸

باید به بچه های در ایران سرکشی کرد باید دولت افرادی استخدام کند جهت رسیدگی به تمام خانواده ها تا از سلامت روحی وروانی انها مطاله کنند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۳۸

وقتی ک مسعولین کشورمون بخاطر پست همدیگر خورد وخاکشیر میکنن دیگر از مروم عادی چ انتظاری باید داشت متاسفانه ترا بخدا بیاین ی فکری بحال روح روان مردم بکنین ن اینکه بخاطر ریاست بجون هم بیفتین

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۴۰

خانواده نگون بختی که شما میگین دوتا از بچه هاشو دامادش رو وحشیانه به قتل رسوندن اگه قانونی بود و حق رومینا رو میگرفت هیچ پدرو مادری همیچین کار اشتباهی نمیکردن اگه مجازات میشدن شاید درس عبرتی میشدم این خانواده نگون بخت که شما میگید ابروی هرچی پدر و مادر هس رو بردن و حقشونه بدتر از اینا بارشون شه و اشد مجازات براشون در نظر بگیرن ، زندگی سخته ولی راه چاره هم هست اگه فرزندت ناخلفه بیرونش کن یا شما برو جایی ک پیدات نکنن اگه والدینت درست نیستن رهاشون کن نه اینکه هر پدر و مادری سر خود بچه هاشو بکشه و بعد یکی مثل شما طرفدارشون بشه این پدرو مادر باید به سزای عملشون برسن چون فقط بچسب پدر و مادر رو یدک میکشن وقتی نمیتونن تولید مثل نکنن بتمرگن دوتایی زندگی کنن چرا یه بچه تاوان اشتباهشونو پس بده

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۴۳

این همه خبر سازی از متل پدر و مادر روانی و ساختن فیلم و...تو این محتوا یعنی عادی سازی این نوع جنایت ها و به خاطر انداختن روح و روان فرزندان جامعه.بس کنید.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۰۹:۵۶

جناب با دقت به عمق فاجعه بی طرفانه نگاه کنید خشم ونفرت درما لبریز شده ،نه کنترل خشمی داریم نه گذشتی

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۲۲

تاثیر منفی این فاجعه روی جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست ولی در تاریخ ایران همیشه پدرکشی و برادر کشی بوده

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۲۲

تا وقتی پدر و مادر مقدس بدونید باید لین بلا ها سر جامعه بیاد تمامش تقصیر قوه ی قضائیه هست که هیچگونه اقدام موثری نمیکنه در جهت رفع اين مسائل اگه مصونیت قانونی پدر و مادر برداره همه کار ها درست میشه چه دختر هایی که پدر هاشون بهشون تجاوز نکردن یا چه قتل هایی که صورت نگرفته با یه سرچ ساده میتونید بفهمید قضیه چقدر فجیع من نمیدونم قوه قضائیه خواب تشریف دارند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۲۳

روزی هزار بار شوهرم مرا مثله می کند

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۳۰

چه مردم بیکاری داریم ما جهان سوم جاییه که همه سرشون تو زندگیه بقیه اس و کلی هم ادعای فرهنگ و اصالت دارن چه ملتی و چه مردمی

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۳۲

انگار بابک خرمدین ها در طول تاریخ قرار است سرنوشتی یکسان (قطعه قطعه شدن) داشته باشین . درود بر هر دوی شان.😔😔

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۰:۴۶

آنقدر از این اخبار و اتفاقات زیاد است که ده ها مثال میتوان زد ولی متاسفانه رسانه ای نمیشود

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۱:۰۷

سالهاقبل توی انجمن سینمای کرمانشاه ثبت نام کردم، استادماآقای مومنه بودن، به ماگفتن روی هرموضوعی که فکرمیکنین درسته بریدکارکنین گزارش تهیه کنین، من رفتم دادگستری پرازآدمهای خشن وخشونت دیده بود، من موضوع دعواروانتخاب کرده بودم که چراآدمهابهم میپرن؟ ولی ظاهرا استادازموضوع انتخابی بنده استقبال نکرد. درحالیکه موضوع ذعواوخشونت خیلی وحشتناک بودلااقل برای من. البته متاسفانه بخاطرسردردهای شدیدی که گرفتم کلاسهاروتمام نکردم این قضیه مربوط به سالهای 64 __65 هست

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۱:۲۲

میبخشید کدوم آبرو !! زن و مردی که دختر ، داماد و پسرشونو بقتل رسوندن ، پدری که به دخترش تجاوز کرده و تو دادگاه هم جار میزنه اگه آزاد شم باقی بچه هارو هم میکشم آبرو کجای کوشه کنار این خانواده قرار میگیره ؟!!!!!

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۱:۲۹

وقتی مادری شکایت به قانون ازظلم وجورپسرومردی ازخیانت همسرش یارنی ازخیانت وجورهمسرش اماصدسال وبعدازمرگش باید منتظر جواب باشدچه انتظاری دارید

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۱:۵۰

شاید این سناریو ساخته دست سیستمی است که می‌خواهد هر از گاهی یک شوک اجتماعی و یا یک سرگرمی ایجاد کنه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۳:۰۱

این آقای مکری چقدر حرف میزنه ، خفه ام کرد!!!!!!اوف🤯🤯🤯🤯🤯🤯

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۳:۱۶

خیلی مفید و آموزنده بود

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۳:۴۶

اغا همه اینها مقصر کارگزاران هستن که جانعه را به سمت افراط گرایی و سانسور و وقتی توخیابون به جرم یکنخ مو دختر را زوزمین میکشن اونهم به دست یک زن ومیبرن توون وقتی یک دختررا نیروی انتظامی با دست ازبالا میکشه پایین ومیندازه کف اسفالت ترویج خشن بودن و افراطی گرایی نیست ؟؟؟

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۱۸

انسانها خودشون با اشتباهات و خطاهاشون بسته به نوع و میزان خطاشون باعث آبروی خودشون میشن اگر این مادر و پدر این وضع فجیع رو ببار نمی آوردن بنظر شما الان کسی در موردشون حرفی میزد؟پس مقصر اصلی رفتار و کردارهای ماست که باعث رقم زدن این مسایل میشه مثل بقول شما ابرو حیثیت و....

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۱۸

همین دیروز یک پستی رو در فضای مجازی گذاشته بودند که پلیس یک خانمی رو زیر مشت و لگد خود گرفته بود وکسی هم از عهده ی این پلیس غیر مردمی وبی وجدان نمی آمد .

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۴۳

چرا کشته شدن پسر دگر باش توسط خانواده اش رسانه ای تشد ایا مهر تایید داشت؟؟

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۵۴

کاش قانون داشتیم که جلوی قتل های ناموسی گرفته میشد خانه پدری که باید محل امن باشد قتلگاه فرزندان میشود با تعصبات احمقانه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۴:۵۶

جمع کنید با این فیلمهای در پیتیتون همین شما هستین خشونت رو رواج میدین.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۵:۴۲

چون ی اتفاقی ممکنه بیفته ما حتما باید فیلمشو بسازیم؟ اصا بر فرض ک اون اتفاق بیفته باز هم چرا باید فیلمش ساخته شه؟ این اتفاق ناخوشایند واسه چند نفر از هموطنامون افتاد متاسفانه اما ایا همه خونواده ها همینطورن؟ پس چرا هرچی تو ذهنمون بگذره رو فیلم کنیم وقتی فیلمها جامعه اماری بالایی دارن و یک ذهنیت منفی ب افرادی ک فیلمو دیدن بدیم بااینکه خیلیاشون زندگی سالمی دارن دید مثبتی دارن خونواده دارن و البته مهربون

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۵:۴۷

ول کنید تو رو خدا بی محتوا تر از این خبرگذاری ها که به قتل خرمدین ها گیر دادن ندیدم روزی ده ها قتل صورت میگیره چرا همچین چیزایی رو هایپ میکنید و فقط حواشی جامعه رو زیاد میکنید...

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۵:۵۳

بنظر من این فاجعه نه تنها تنیجه تعصب نبود، بلکه نتیجه بی ایمانی و ملتزم نبودن به دین بود، و اینکه عواطف و احساسات انسانی هیچوقت به تنهایی نمی‌توانند بازدارنده از اینجور فجایع باشند،همانطور که الان بسیاری از خانواده ها به معنای واقعی کلمه دچار از هم گسیختگی عاطفی و احساسی هستند مثل همین خانواده، اما اگر اعتقاد به خداوند مهربان، و مقدسات باشد، اگر امید به خدا و جهان آخرت و پاداش های الهی باشد، اگر الگو ائمه اطهار(ع) باشند، و اگر ترس از دادگاه عدل الهی باشد، خیلی می‌تواند از تکرار این قبیل حوادث هولناک پیشگیری و جلو گیری کند، به امید توجه همه هنرمندان عزیز و شریف و خیرخواه، اجرتون با خدا.

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۶:۳۱

بسازین ولی فقط هم دنبال آسیب ها و بدبختی ها نباشین زیبایی ها رو هم نشون بدین مثلا فیلم بدون تاریخ بدون امضا با اینکه مسئله فقر رو به اون شکل دردناک نشون می داد ولی بزرگواری شخصیت اصلی رو هم خوب به تصویر کشیده بود اگه واقعا هنرمندین باید یه جوری فیلم بسازین آخر فیلم برای مخاطب حداقل یه کورسوی امیدی بمونه

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۷:۰۱

سلام ، هیچ قاتل و بزهکاری، قاتل و بزهکار مادر زاد نیست .گاهی شرایط بر ادم ها سخت میشه یا تفکرات غلط بر انسان غالب میشه که تشخیص درست و غلط را دشوار می کنه . امیدوارم خداوند به همه ما صبر و توانایی در تحمل مشکلات بده و از همه مهمتر به سمت تفکر سالم و باورهای صحیح هدایتمون کنه .

avatar
۱۴۰۰-۰۳-۰۲ ۱۸:۰۹

سلام خیلی عالی بود باید مطرح بشه و آبرو ریزی نیست آگاهی دادن هست تعصبات کور مذهبی و اجتماعی باعث آبروریزی هست باید از کنترل کردن افراد خصوصا خانواده دوری کرد تا بچه ها عقده ای نباشن چرا فکر میکنیم حرف ما و کار ما و دستور ما درست هست همینها زمینه جنایت فراهم میکنه و این باعث آبروریزی هست