• چهارشنبه / ۸ شهریور ۱۴۰۲ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 1402060805393
  • خبرنگار : 71451

صبحانه‌ای که نخست‌وزیر درست کرد

صبحانه‌ای که نخست‌وزیر درست کرد

«صحبت‌های جمع گل انداخته بود و خیلی طول کشید و آخر سر همه رفتند خوابیدند. صبح که بلند شدم، هنوز همه خواب بودند. دیدم از توی آشپزخانه یک صدای خفیفی می‌آید. آرام رفتم و وارد آشپزخانه شدم.»

به گزارش ایسنا، مرحوم سیدکریم حجازی طاقانکی مسئول بنیادشهید آبادان در دوران دفاع مقدس در کتاب «آبادان لین ۱» که به روایت مقاومت مردمی در آبادان پرداخته است، در بخشی از این کتاب به خاطره از شهید محمدعلی رجایی به عنوان نخست‌وزیر اشاره کرده است. در این روایت می‌خوانیم:

«آقای رجایی را با هلی‌کوپتر از بندر امام خمینی (سربندر) به چوئبده آمده و دو نفر از بچه‌های سپاه آبادان با ماشین سواری او را از چوئبده به آبادان می‌آورند. بعد از بازدید از جبهه که در همان روز انجام گرفت، آقای رجایی را شب به ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ آوردند و شب میهمان ما بود. آن موقع خانه‌ای که ستاد جبهه و جنگ محسوب می‌شد، متعلق به شخصی بود به اسم آقای تفرشی. این خانه یک درش رو به سازمان آب باز می‌شد و درِ دیگرش رو به امامزاده سید محمد بود. البته این محل با آن مکانی که گفتم آتش گفت و آقای بخشی در آنجا گیر افتاده بود، فرق می‌کرد.

بچه‌ها وقتی بیدار شدند، دیدند که صبحانه است و آقای رجایی جلوشان صبحانه گذاشت. من و همه متعجب مانده بودیم که آقای رجایی کی بیدار شده بود؟!

آقای رجایی آن موقع نخست‌وزیر بود و آقای باهنر هم وزیر آموزش و پرورش بود. آقایی به اسم موسوی هم که معاون آقای باهنر بود، همراهشان آمده بود که چندی بعد در دفتر حزب جمهوری اسلامی شهید شد. ما آن شب حدود ۲۰ نفر بودیم که آن‌ها را دوره کرده بودیم و از هر دردی حرف می‌زدیم. آقای رجایی هم از وضعیت جبهه‌ها و کمبودهای ما می‌پرسید.

خلاصه، صحبت‌های جمع گل انداخته بود و خیلی طول کشید و آخر سر همه رفتند خوابیدند. صبح که بلند شدم، هنوز همه خواب بودند. دیدم از توی آشپزخانه یک صدای خفیفی می‌آید. آرام رفتم و وارد آشپزخانه شدم. دیدم آقای رجایی تمام ظروف آشپزخانه را شسته بود و پنیر و کره و نان را بُرش زده و آماده کرده و چای را هم گذاشته بود دم بکشد و صبحانه را به‌طور کامل حاضر کرده بود.

بچه‌ها وقتی بیدار شدند، دیدند که صبحانه است و آقای رجایی جلوشان صبحانه گذاشت. من و همه متعجب مانده بودیم که آقای رجایی کی بیدار شده بود؟! چه وقت بیدار شده بود که هیچ‌کس متوجه نشده بود! چطور رفته بود در آشپزخانه و جای پنیرها و کره و ظرف و ظروف را پیداکرده بود! البته آقای رجایی اهل تَهَجُّد و نماز شب بود. ایشان آن‌قدر منظم بود که ما همه لذت می‌بردیم؛ نه به خاطر اینکه صبحانه را آماده کرده بود؛ بلکه نظم و افتادگی آقای رجایی ما را مسرور کرده و تحت تأثیر قرار داده بود. هرچه من و دوستان دیگر اعتراض و گله کردیم که آقا این چه‌کاری است که شما کردید؟! گفت من به وظیفه خود عمل کرده‌ام. آقای غرضی و آقای فروزنده هم در آنجا حاضر بودند و عین این جمله را آن‌ها هم از دهان آقای رجایی شنیدند.

منبع: سلیمانی‌خواه نعمت‌الله، آبادان لین ۱، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرزو بوم، چاپ اول ۱۳۹۹، صص ۲۱۱ و ۲۱۲

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha